دعای نجات از خسران را قوم بنی اسرائیل بعد از انحراف به گوساله پرستی و پشیمانی شان به زبان آوردند و گفتند:
«لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنا رَبُّنا وَ یَغْفِرْ لَنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ» (قسمتی از آیه 149 سوره اعراف)
«اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد به طور قطع از زیانکاران خواهیم بود»
تفسیر دعای نجات از خسران
زمانی که حضرت موسی (ع) به کوه طور رفت یارانش توسط سامری فریب خوردند و به گوساله پرستی روی آوردند. بعد از بازگشت موسی (ع) و روشن شدن مسائل آن ها از گوساله پرستی پشیمان شدند و دیدند که گمراه شده اند و دعای نجات از خسران و زیان را این گونه باز گفتند: اگر پرودگار ما، به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، هر آینه از زیانکاران خواهیم بود. آیا خسارتی بالاتر از این وجود دارد که انسان خدای واحد را رها کرده و به پرستش مجمسه یک گوساله بپردازد؟
نکات طلایی دعای نجات از خسران
1- حتى با سابقه گوساله پرستى، از رحمت خدا مأیوس نباشیم. (لئن لم یرحمنا ربّنا)2- انسان، بدون رحمت و مغفرت الهى در زیان است. (الخاسرین)
ماجرای گوساله پرست شدن بنی اسرائیل
موسی (ع) برای مناجات با خدای سبحان و نزول تورات تصمیم گرفت که از شهر بیرون رود. او به قومش گفت که غیبتش 30 روز طول میکشد اما زمانی که 30 روز طی شداز طرف خدا به موسی دستور داده شد که 10 روز دیگر بماند. قوم بنی اسرائیل وقتی دیدند که موسی راس 30 روز بازنگشت گفتند: موسی (ع) به وعدهای که به ما داده بود عمل نکرد.اینجا بود که اندیشه شرارت و تبهکاری در درون سامری برانگیخته شد و از فرصت استفاده کرد و در غیاب موسی (ع) و از زمینهای که در میان بنی اسرائیل (تمایل به بت پرستی) وجود داشت سوء استفاده کرد و قسمتی از زر و زیوری که زنان بنی اسرائیل از مصر با خود آورده بودند، از آنان گرفت و آنها را در آتش ذوب کرد و از آنها قالب گوسالهای ریخت و به شیوه خاصی آن را ساخت که هرگاه در آن باد دمیده میشد از دهان آن، صدایی مانند صدای گوساله خارج میشد. سپس اعلام کرد: موسی دروغگو است و دیگر هرگز به سوی شما باز نمیگردد. این خدایی که برایتان ساختم را پرستش کنید.
به این ترتیب اکثریت قاطع جاهلان بنی اسرائیل، از راه توحید خارج شده و گوساله پرست شدند. هارون (ع) هر چه قوم را نصیحت میکرد و آنها را از گوساله پرستی بر حذر می داشت، به سخنش اعتنا نمی کردند. حتی کار به جایی رسید که نزدیک بود هارون را بکشند. خداوند ماجرای گمراهی قوم توسط سامری را به موسی(ع) وحی کرد.
موسی (ع) با ناراحتی و خشم و اندوه زیاد از کوه طور به سوی قوم خود بازگشت و به آنان گفت: آیا پروردگارتان به شما وعدهای شایسته نداد، تا تورات را به شما عنایت کند که هدایت و نور در آن است؟ او به وعده خویش وفا نمود، آیا وعده خدا طولانی شد یا خواستید کاری ناروا انجام دهید،تا موجب خشم و غضب پروردگارتان شود؟
بنی اسرائیل گفتند: ما به میل و رغبت خویش از وعده به شما تخلف نورزیدیم، بلکه سامری این کار را کرد و ما را گمراه ساخته و فریب داد.
آن گاه موسی (ع) سامری را که سبب گمراهی آنان شده بود، به شدت مورد نکوهش قرار داد، سامری به موسی (ع) پاسخ داد: من در ابتدا به بخشی از آیین تو ایمان آوردم و سپس در آن تردید کردم و آن را به دور افکندم و به سوی آیین بت پرستی گرایش نمودم و این در نظر من جالب تر و زیباتر بود!
در این هنگام موسی (ع) به او گفت: از نزد من برو، خداوند تو را به گونهای کیفر دهد که در زندگی هر کس به تو نزدیک شود پیوسته بگوید با من تماس نگیر و دست به من نزنید، سپس کیفر او را در قیامت به او گوشزد کرد و گفت: تو وعده گاهی (عذابی) در پیش داری، که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد. سپس به سامری گفت: به این معبودت (گوساله ساختگی) که پیوسته او را عبادت میکردی نگاه کن و ببین ما آن را میسوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا میپاشیم تا برای همیشه محو و نابود گردد.
موسی با از بین بردن گوساله سامری برای چندمین بار، بنی اسرائیل را از انحراف و سقوط نجات داد، آنها از کرده خود پشیمان شده و از پروردگار خود طلب آمرزش کردند.
منبع: سایت ستاره