آثار گناهان

پيشينيان، رفاه و نعمت و فراخي رزق را در سايه همدلي و هم پشتي و همکاري ميسر دانسته اند يعني نخست تلاش انفرادي و آن گاه ياوري اجتماعي را سبب ساز دانسته اند و اضافه کرده اند که هر کس آن درود عاقبت کار که کشت من مي خواهم يادآوري کنم که جز تلاش و همدلي، روي آوردن به وفاق و عمل خير و انجام کارهاي پر ثواب نيز نقشي در گشودن درهاي روزي دارد چرا که پيداست جامعه يي که با خود در ستيز باشد طبيعت و دنيا نيز بر او در ستيز خواهند بود پس اگر اعمالمان خوب و
چهارشنبه، 30 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار گناهان
آثار گناهان (2)
آثار گناهان


قحطي و گراني ارزاق

پيشينيان، رفاه و نعمت و فراخي رزق را در سايه همدلي و هم پشتي و همکاري ميسر دانسته اند يعني نخست تلاش انفرادي و آن گاه ياوري اجتماعي را سبب ساز دانسته اند و اضافه کرده اند که هر کس آن درود عاقبت کار که کشت من مي خواهم يادآوري کنم که جز تلاش و همدلي، روي آوردن به وفاق و عمل خير و انجام کارهاي پر ثواب نيز نقشي در گشودن درهاي روزي دارد چرا که پيداست جامعه يي که با خود در ستيز باشد طبيعت و دنيا نيز بر او در ستيز خواهند بود پس اگر اعمالمان خوب و دلارام باشد زندگي و روزگارمان هم خوب اداره مي شود و اگر پيوسته در کار نافرماني و معصيت و سرکشي باشيم روزگار هم از ما بر مي گردد.
با نقل دو روايت در همين زمينه مي توان اين کنش و واکنش بسيار طبيعي را از نظر ائمه (ع)نيز به مطالعه نشست:
«قال رسول الله صلي الله عليه و اله: لا تزال امتي بخير ما تحابوا و تهادوا و ادوا الأمانه و اجتنبوا الحرام و قروا الضيف و اقاموا الصلوه و اتوا الزکوه؛ فاذا لم يفعلوا ذلک، ابتلوا بالقحط و السنين.»(1)
«رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: امت من در خير و خوشي هستند مادامي که يکديگر را دوست داشته و با صلح و سازش زندگي نمايند، و امانت را به صاحبش باز پس بدهند، و از حرام اجتناب نمايند، و مهمان نوازي نموده و نماز را بر پا داشته و زکات بپردازند. وقتي که اين کارهاي خير را ترک کنند به قحطي و گراني مبتلا مي شوند.»
«قال اميرالمؤمنين عليه السلام: توقوا الذنوب، فما من بليه و لا نقص رزق، الا بذنب، حتي الخدش و الکبوه و المصيبه. قال الله عزوجل: و ما اصابکم من مصيبه فبما کسبت ايديکم و يعفوا عن کثير.»(2)
«امير المؤمنين (ع) فرمود: از گناهان خودداري نماييد، چون هيچ بلايي و کمي روزي به انسان نمي رسد مگر به سبب گناه؛ حتي خراش در بدن و افتادن بر زمين و مصيبت زدگي؛ همه اين ها به سبب گناه به انسان مي رسد. خداوند در قرآن مي فرمايد: «هر مصيبتي که به شما مي رسد به سبب کارهاي خود شما است، و اين در حالي است که خداوند بسياري از گناهان را ناديده گرفته و مي بخشد.»

کوتاهي عمر

همچنان که شادابي شمشاد به آب است، درخت عمر آدمي نيز ريشه در نم کار خير دارد، جلال الدين محمد مولوي صاحب مثنوي معنوي مي گويد:
گر سيه کردي تو نامه ي عمر خويش
توبه کن زان ها که کردستي تو پيش
عمر اگر بگذشت بيخش اين دم است
آب توبه ده اگر او بي غم است
بيخ عمرت را بده آب حيات
تا درخت عمرگردد با نبات
اينک سخن بر سر اين است که طول عمر در گرو کردار خوب است و در عوض کردار بد از طول آن مي کاهد.
باري از آن جا که «عمر برف است و آفتاب تموز» و باز از آنجا که «هر دم از عمر مي رود نفسي چون نگه مي کني نمانده بسي.» بايد در آن کوشيد تا بر اثر کار خير و عمل ثواب و دوري از گناه برسال هاي آن بيفزاييم چرا که خداوند در واقع پايان عمر آدمي را منوط به عمل او کرده است.
«قال رسول الله صلي الله عليه و اله: يا علي من کرامه المؤمن علي الله انه لم يجعل لاجله وقتا حتي يهم ببائقه فاذا هم ببائقه قبضه اليه.»(3)
«رسول خدا (ص) فرمود: از جمله کرامت و عزت مؤمن پيش خداوند اين است که براي اجل او وقتي قرار نداده است، تا آن وقت که قصد کار بدي نمايد، موقعي که تصميم به انجام کار بد گرفت، خداوند قبض روحش مي کند [تا معصيت نکرده و دچار غضب الهي نگردد].»
«عن الصادق عليه السلام، قال: ان الله لم يجعل للمؤمن اجلا في الموت يبقيه ما احب البقاء، فاذا علم منه انه سيأتي ما فيه بوار دينه قبضه اليه مکرما.»(4)
«امام صادق (ع)فرمود: خداوند مدتي براي مرگ مؤمن قرار نداده است او را مادامي که بقاء در دنيا را دوست دارد زنده نگاه مي دارد وقتي که خداوند دانست که مؤمن عملي انجام خواهد داد که موجب هلاک دينش باشد، او را با حفظ کرامتش قبض روح مي کند.»
«قال جعفر بن محمد عليهما السلام: تجنبوا البوائق يمد لکم الاعمار.»(5)
«امام جعفر صادق (ع) فرمود: از کارهاي زشت و ناگوار بپرهيزيد تا عمر شما طولاني گردد.»
«عن ابي عبدالله عليه السلام انه قال: من يموت بالذنوب اکثر ممن يموت باالآجال، ومن يعيش بالاحسان اکثر ممن يعيش بالأعمار.»(6)
«امام صادق (ع)فرمود: تعداد کساني که به گناه مي ميرند بيشتر است از کساني که به اجل طبيعي مي ميرند و کساني که به احسان [و نيکوکاري] زندگي مي کنند بيشتر از کساني هستند که به اندازه ي عمر هاي طبيعي [خود] زندگي مي کنند.

تسلط اشرار

«أصبغ بن نباته، از امير المؤمنين عليه السلام نقل مي کند، که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: وقتي که خداوند به مردمان يک جامعه غضب نموده و لکن عذاب نازل نفرمايد، در عوض قيمت ها گران مي شود، و عمرشان کم مي گردد، و داد و ستد کنندگان از معامله خود سود و بهره نمي برند، و ميوه هاي آن ها خوب نمي شود، و آب نهرها و رودخانه ها کم گردد و باران نمي بارد و اشرار بر آنان سلطنت پيدا مي کنند.»
حضرت صادق عليه السلام از قول حضرت حق سبحانه و تعالي نقل کرده که خداي متعال فرموده:
«اذا عصاني من عرفني، سلطت عليه من لا يعرفني (7)»
«آن که مرا مي شناسد هر گاه گناه کند، بر او مسلط مي کنم کسي که مرا نمي شناسد.»
در همين زمينه گفتني است که فرعون مصر در عصيان عليه پروردگار ادعاي خدايي کرد و آنگاه که هارون الرشيد بر مصر دست يافت اختيار ملک را به جاهل ترين کارگزاران خود سپرد تا عصيان مصريان و فرعون آنان را بدين گونه پاسخي داده باشد.(8)
و يا اين که در تاريخ مي خوانيم: امير مؤمنان (ع)به مردم متمرد مي فرمود:
اگر در وضع تدين واعمال خود تجديد نظر ننماييد خداوند "غلام ثقيف" [يعني فرزندي از طايفه ي ثقيف را] را بر شما مسلط خواهد نمود. گاهي دعا مي فرمود: خدايا بر اين مردم غلام ثقيف را مسلط فرما! و بالأخره در اثر مسامحه مردم نسبت به اسلام و احکام اسلام و بي اعتنايي نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت، خداوند "حجاج بن يوسف ثقفي" را بر آن ها مسلط گردانيد که در تاريخ نقل شده او هفتاد هزار انسان بي گناه را کشت، تازه غير از آن هايي که در جنگ ها توسط عوامل او کشته شده بودند. و از خود او نقل شده که گفته است: «لذيذترين غذا براي من آن غذايي است که سر شيعه را ببرند و او دست و پا زند و من نگاه کنم و در آن حال غذا بخورم!»
جنايات حجاج بن يوسف و حجاج هاي ديگر در طول تاريخ اکثرا در اثر بي اعتنايي مردم به دين مقدس اسلام و پاس نداشتن حرمت محترمين و صلحا ء و علما جامعه، صورت گرفته و نتيجه ي گناهان مردم مسلمان مي باشد. همه ي اين جريانات صحت روايات منقول در اين موضوع را ثابت نموده و هشدار مي دهد که اگر مسلمانان در اثر عدم پاي بندي به اسلام و مقررات آن و پيروي از هواي نفس و جاه طلبي هاي شخصي، قدم هايي برخلاف مسير اسلام بردارند، بايد در انتظار مسلط شدن اشرار و ستمگران بي رحم و سودجو و حکومت گران دروغگو بر جامعه خود باشند.

قبول نشدن دعاها

در حکايتي شگفت از مثنوي معنوي مي خوانيم که گناه و معصيت بويي دارد که از آن بو مي توان گناهکار را از بي گناه تشخيص داد. در آن حکايت پيل با استشمام دهان آنان که در مظان قتل بچه اش بودند بي گناه را از گناهکار باز شناخت او سپس نتيجه مي گيرد که اگر دعاي گناهکار را خداوند نمي پذيرد از آن است که نفس دعا گو آلوده است و خداوند دعاي او را رد مي کند:
پس دعاها رد شود از بوي آن
آن دل کژ مي نمايد در زبان
اخسئوا آيه جواب آن دعا
چوب رد باشد جزاي هر دعا
«عن ابي جعفر (ع) قال: ان العبد يسأل الله الحاجه فيکون من شأنه قضاوها الي أجل قريب بطي ءفيذنب العبد ذنبا فيقول الله تبارک و تعالي للملک: لا تقض حاجته و احرمه فانه تعرض لسخطي و استوجب الحرمان مني.»(9)
«امام باقر (ع): به راستي که [گاه باشد] بنده اي از خداوند حاجتي را درخواست مي کند و [در آن مورد] قصد خداوند اين است که تا زماني نزديک يا تا درنگي اندک حاجت او را بر آورده سازد پس در اين فاصله آن بنده مرتکب گناهي مي شود پس خداوند تبارک و تعالي به فرشته ي خود مي فرمايد: حاجتش را بر آورده مساز و او را محروم گردان زيرا او [با گناه خويش] خود را در معرض خشم من قرار داد و مستوجب بي بهرگي از رحمت من گشت.»
«از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده که فرمود: در نوشته ي رسول خدا صلي الله عليه و آله بود: وقتي که بعد از من زنا علني شد، مرگ ناگهاني زياد مي شود، موقعي که در خريد و فروش وزن و کيل را کم دادند خداوند قحط و غلا را بر آن ها مسلط مي گرداند، وقتي که صله ي رحم را قطع نمودند، اموال در دست اشرار قرار مي گيرد، وقتي که امر به معروف و نهي از منکر ترک گرديد و از اخبار اهل بيت من تبعيت ننمودند، خداوند اشرار را بر آن ها مسلط مي گرداند؛ پس اخيار دعا مي کنند و دعايشان به اجابت نمي رسد.»

سلب توفيق از انجام اعمال صالحه

هيچ کس تقريبا در اين امر ترديدي ندارد که گناه، گناه مي آورد و ثواب، ثواب. خداوند عالم خود پليدي را در پي پليدي، روز افزون توصيف کرده است و مي گويد: و اما در بيمار دلان، پليدي بر پليدي شان مي افزايد و آنان کافر خواهند مرد.(10)
بنابراين اگر معصيت و ارتکاب گناه سبب سلب توفيق از انجام عمل نيکو گردد، مداري مرسوم را پيموده است. نقل دو روايت از پيامبر (ص) و امام ششم (ع) نشان مي دهد که هر گناه ثوابي را در پي دارد و تأثير گناه در شخصيت مرتکب چنان است که به تعبير امام صادق از اثر چاقو بر گوشت روان تر و آسان تر است:
«عن رسول الله (ص): اتقوا الذنوب فانها ممحقه للخيرات، ان العبد ليذنب الذنب فينسي به العلم الذي علمه، و ان العبد ليذنب الذنب فيمنع به من قيام الليل، و ان العبد ليذنب الذنب فيحرم به الرزق و قد کان هنيئا له»(11)
«از گناهان دوري کنيد؛ زيرا گناهان خيرات را محو مي کند [بر همين اساس است که گاهي] بنده اي مرتکب گناه مي شود و به سبب آن علمي را که ياد گرفته بوده فراموش مي کند و بنده اي گناهي مرتکب مي شود و به واسطه آن موفق به شب زنده داري [جهت اقامه نماز و راز و نياز با معبود خود] نمي گردد و بنده اي گناهي کند، به جهت آن از رزقي که هميشه گوارايش بوده محروم گردد.»
«عن ابي عبدالله (ع) قال: ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلوه الليل و ان العمل السييء اسرع في صاحبه من المسکين في الحم.»(12)
«امام صادق (ع)فرمود: به راستي که مرد مرتکب گناهي مي شود و در نتيجه از [انجام] نماز شب محروم مي ماند و حقا که کردار زشت از چاقويي که در گوشت فرو مي رود سريع تر در صاحب خود اثر مي گذارد.»
«عن الائمه عليهم السلام: جدوا و اجتهدوا، و ان لم تعملوا فلا تعصوا، فان من يبني و لا يهدم، يرتفع بناؤه وان کان يسيرا، وان من يبني و يهدم يوشک ان لا يرتفع بناؤه.»(13)
«از ائمه (ع) نقل شده که فرموده اند: در راه بندگي خدا جديت وتلاش بسيار کنيد، اگر عمل نمي کنيد پس گناه هم نکنيد چون کسي که ساختماني را بنا نمايد و ساخته ي خود را منهدم نسازد، بناي ساختمان او به تدريج بالا مي رود، لکن آن کسي که به سرعت مشغول ساختن باشد، اما از طرف ديگر ساخته خود را ويران کند، ساخته ا و هرگز بلند نخواهد شد [اعمال انسان نيز بر همين منوال است.]»

ظهور بلاهاي غير مترقبه ولا علاج

ارتکاب گناه نو، بلاهاي نو را سبب مي شود. هر گاه افراد جامعه مرتکب گناهان نوين و بي سابقه اي شوند، خداوند متعال نيز مصائب، گرفتاري ها و بلاهاي ناشناخته، نوين و بي سابقه اي را بر مردم فرو مي فرستد که جوامع پيشين با آن بليه ها آشنايي نداشته اند و جوامع جديد نيز آن ها را نمي شناسند وا ز مقابله با آن ها ناتوان مي گردند.
«عن العباس بن هلال الشامي قال سمعت الرضا (ع) يقول: کلما أحدث العباد من الذنوب ما لم يکونوا يعملون احدث لهم من البلاء ما لم يکونوا يعرفون.»(14)
«عباس بن هلال شامي مي گويد: از امام رضا (ع) شنيدم که مي فرمود: هر گاه بندگان گناهاني را انجام دهند که پيش از آن مرتکب چنين گناهي نمي شدند بلاهايي براي آن ها پيش مي آيد که پيش از آن چنين بلاهايي را سراغ نداشتند.»

تحميل فشار شديد در هنگام قبض روح

رابطه جسم و جان و پيوند تن و روان به گونه اي است که به طور طبيعي، جسم از مفارقت روح ضايع مي شود، پس درهر حالي نوعي از فشار را بايد تحمل کند.
اما اين هم هست که تن گنهکار، بسيار بيش از تن صالح متحمل شکنجه مي شود چرا که هم ظلمات غيبت روح را بايد تحمل کند و هم مجال بازگشت به عمل صالح را يکسره از دست مي دهد. بنابراين جسم گناهکار در هنگام گسستن از روح عذابي مضاعف را تحمل مي کند. با روايتي از امام ششم (ع) اين معني را بيش تر مي توان فهم کرد:
«عن ابي عبدالله (ع) قال: يا مفضل اياک و الذنوب و حذرها شيعتنا فوالله ما هي الي أحد أسرع منها اليکم ان أحدکم ليشدد عليه عند الموت وما ذاک الا بذنوبه حتي يقول من حضره لقد غم بالموت»(15)
«از امام صادق (ع):اي مفضل! از گناهان بپرهيز و شيعيان ما را نيز از گناهان برحذر دار. سوگند به خدا که گناهان به سوي هيچ کس با شتاب تر از آن که به سوي شما مي آيند نمي روند، همانا کسي از شما هنگام مرگ دچار فشار زياد مي شود تا آن جا که کسي که در نزد او حاضر است مي گويد: به خاطر مرگ دلتنگ و غمگين شده است و اين نيست مگر به خاطر گناهانش»
اما در مقابل، آن که با روي آوردن به عمل نيک و دست زدن به ثواب روزگار گذرانده است با مرگي دلارام جان مي سپارد

کسادي تجارت و زيان ديدن

مي دانيم که مرداني هستند که کار و کسب تجارتي آنان هيچ گاه باعث نشده است که از ياد خدا غافل باشند و مي دانيم که خداوند نيز پاداش اين توجه و عنايت را به مزيد به آن ها عطا مي فرمايد.(16)
در برابر اينان معصيت کاران قرار دارند که از تجارت خود هرگز سود و ثمري نمي بينند چرا که به سبب آن که مرتکب گناه مي شوند. تجارت شان کاسد و تلاشش شان بي عايد مي گردد:
امير المؤمنين علي (ع) از رسول خدا (ص) روايت مي کند که حضرت فرمودند:
«اذا غضب الله عزوجل علي امه و لم ينزل بها العذاب، غلت اسعارها، و قصرت اعمارها، و لم تربح تجارها، ولم تزک ثمارها، و لم تعزز أنهارها، و حبس عنها امطارها، و سلط عليها شرارها.»(17)
«هنگامي که خداوند بر امتي به خاطر کثرت گناه غضب کند و عذاب بر آنان نفرستد، آنان را به بلاهايي از قبيل: گراني جنس، کوتاهي عمر، بي سود ماندن تجارت تجار، پرورش نيافتن ميوه جات، پر نشدن نهرها از آب، حبس شدن باران، و تسلط اشرار دچار مي کند.»

پي نوشت :

1- بحار الانوار، جلد 73، ص 352.
2- بحار الانوار، جلد 70ص 350
3- عيون الاخبارجلد 2 ص 36
4- مستدرک الوسائل جلد 11 ص 326
5- بحار الانوار،ج 73، ص 354
6- بحار الانوار، جلد 73، ص 356
7- اصول کافي جلد 2، ص 276
8-گلستان حکايت 40 از باب اول
9- بحار الانوار، جلد 73، ص 329
10- سوره ي توبه آيه 124
11- عده الداعي ص 151
12- بحار الانوار، جلد 73، ص 330
13- بحار الانوار جلد 70، ص 286
14- اصول کافي،ج 2، ص 275
15- وسائل الشيعه ج 15 ص 305
16- سوره ي نور، آيه ي 37
17- تهذيب التهذيب، جلد 3، ص 148





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.