غیبت از ترس کشته شدن ؟!

در برخی روایات آمده است: امام زمان (علیه‌السلام) از ترس کشته شدن غیبت می‌کند: "یخاف القتل"(۱)؛ از مرگ می ترسد. خوف که در این روایت آمده و نظایر فراوانی در روایات وارده‌ی‌ از سایر معصومین (علیهم‌السلام) دارد، به معنای خوف نفسانی نیست که امری مذموم و ناپسند است بلکه مراد از آن، خوف عقلی است که نه تنها امری پسندیده و مطلوب است بلکه گاهی ضروری و واجب
شنبه، 2 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غیبت از ترس کشته شدن ؟!
غیبت از ترس کشته شدن ؟!
غیبت از ترس کشته شدن ؟!





در برخی روایات آمده است: امام زمان (علیه‌السلام) از ترس کشته شدن غیبت می‌کند: "یخاف القتل"(۱)؛ از مرگ می ترسد. خوف که در این روایت آمده و نظایر فراوانی در روایات وارده‌ی‌ از سایر معصومین (علیهم‌السلام) دارد،
به معنای خوف نفسانی نیست که امری مذموم و ناپسند است بلکه مراد از آن، خوف عقلی است که نه تنها امری پسندیده و مطلوب است بلکه گاهی ضروری و واجب است. توضیح این که: اگر ترس، ناشی از خودخواهی باشد و انسان حاضر نباشد برای حفظ دین، آیین و مکتب در راه ادای وظیفه در روز حادثه از خطر استقبال کند آن ترس، ترس نفسانی و ضدّ شجاعت است که بسیار مذموم و ناپسند شمرده می‌شود. اما اگر ترس از هدر رفتن، بی‌خاصیت شدن و نفله گردیدن باشد نه تنها نامطلوب نیست بلکه واجب است؛ چون خون دادن مهم نیست، مهم آن است که خون به نتیجه برسد و به بار بنشیند. کسی که بی‌حساب خون می‌دهد و به فکر نتیجه‌بخش بودن آن نیست متهوّر است، نه شجاع؛ زیرا شجاعت در سنجیده عمل کردن و بجا وارد کارزار شدن است.
خوف که در این روایت آمده و نظایر فراوانی در روایات وارده‌ی‌ از سایر معصومین (علیهم‌السلام) دارد، به معنای خوف نفسانی نیست که امری مذموم و ناپسند است بلکه مراد از آن، خوف عقلی است.
یعنی حضرت ولی عصر (علیه‌السلام) می‌ترسد که اگر در میان مردم ظاهر باشد دشمنان او را بکشند و با کشته شدن او ـ که آخرین ذخیره‌ی‌ خداست ـ دین حقیقی و غیر محرّف الهی رخت بر بندد، واسطه‌ی‌ فیض بین خلق و خالق قطع شود، امدادهای الهی به انسان‌های شایسته و لایق نرسد، وعده‌ی‌ الهی در حاکمیت صالحان تحقق پیدا نکند و... . این‌گونه ترس‌ها هرگز مذموم نیست بلکه کاملا ً ممدوح و گاهی ترتیب اثر دادن به آن واجب است، به ویژه این که او آخرین ذخیره‌ی‌ الهی است، این خصوصیت او را از سایر معصومین (علیهم‌السلام) جدا می‌کند؛ زیرا بقیه‌ی‌ امامان وقتی شهید می‌شدند زمین از حجت معصوم خالی نمی‌شد و ترس آن ها عمدتاً از نتیجه ندادن خون شان بود در حالی که او علاوه بر این، ترس از ابتر ماندن خلقت و در نهایت عبث و بیهوده شدن آن نیز دارد.
اگر ترس از هدر رفتن، بی‌خاصیت شدن و نفله گردیدن باشد نه تنها نامطلوب نیست بلکه واجب است؛ چون خون دادن مهم نیست، مهم آن است که خون به نتیجه برسد و به بار بنشیند. کسی که بی‌حساب خون می‌دهد و به فکر نتیجه‌بخش بودن آن نیست متهوّر است، نه شجاع؛ زیرا شجاعت در سنجیده عمل کردن و بجا وارد کارزار شدن است.
ویژگی دیگر حضرت ولی عصر (علیه‌السلام) این است که تمام خلفای جور می‌دانستند مهدی موعود قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است و با قیام خود بساط ستم را از بسیط زمین بر خواهد چید و جامعه‌ی‌ انسانی را از لوث وجود هر گونه پلیدی و پلشتی پاک خواهد کرد، در حالی که چنین چیزی را درباره‌ی‌ سایر پیشوایان نور نشنیده بودند. از این جهت هر چند که در مورد سایر امامان (علیهم‌السلام) حاضر بودند با زندانی کردن، مراقبت‌های ویژه، تحت کنترل در آوردن در دربار حکومت و... آن ها را از فعالیت تبلیغی و دینی باز دارند که البته در نهایت آن ها را به شهادت می‌رساندند، ولی در مورد حضرت ولی عصر (علیه‌السلام) به چیزی کمتر از مرگ و نابودی راضی نمی‌شدند.(۲)

پي نوشت :

۱- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۰
۲- عصاره خلقت، آیت الله جوادی آملی(مدظله العالی)، صص ۱۰۸- ۱۰۲ با تلخیص.

منبع:www.sibtayn.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط