چند روز پیش به دیدن یکی از دوستانم رفتم؛ که روان شناس خانواده بود و سوالاتی که در ذهنم درباره اختلاف بین عروس و خواهر شوهر بود را میخواستم ازش بپرسم .
دقیقا همون موقعه یکی از مراجعین ایشون خانمی بود که، با خواهرشوهرش مشکل داشت و اومده بود که از مشاوره و راهنمایی خانم دکترکمک بگیره.
البته از این کارش خیلی خوشم اومد، چون کارهوشمندانه کرده بود. و با صحبت همسایه و فک و فامیل مسیرش را انتخاب نکرده بود و قصد داشت این مساله به درستی و اصولی حل کنه و این قابل تقدیر بود.
من از بانوی جوان اجازه خواستم اگر اجازه بدن و مشکلی نباشه در جلسه مشاوره اشون حضور داشته باشم ، و از صحبت هر دو طرف ( روانشناس و مراجعه کننده ) بهره ببرم .
بانوی جوان کمی مکث کرد و بعد با لبخند به من اجازه داد تا در جلسه باشم .
نمونه ای از یک مورد واقعی
خانم جوان حدودا 25 ساله ای بود و همسرشونم ۳۰ ساله، و یک ساله بود که، ازدواج کرده بودند.خانم جوان مساله اش را در سایت مشاوره این طور بازگو کرد که :
همسرم پسر آخر خانواده است و بعد از همسرم هم خواهرشوهرم هست .این دو به خاطر تفاوت سنی کم خیلی با هم صمیمی هستن و کلا همیشه سفر، می رفتن و کلی خاطره ازخوش گذرونیاشون دارن که، گاهی وقتا همسرم برام تعریف میکنه .
همسرم کلا آدم خانواده دوستی هست و با بقیه خواهر و برادراش هم رابطه ی صمیمی داره .ولی با خواهرشوهر آخریم به خاطر تفاوت سنی خیلی صمیمی تر است .
کلا این طور بگم همسرم قبل ازدواج رابطه صمیمانه ای با خواهرش داشت. بعد ازدواج بابت این صمیمت خیلی اذیت شدم .
جالبیش به اینه که خواهر شوهرم ازدواج کرده و الان هم بارداره ولی نمیدونم با وجود داشتن همسر، چرا بهمون حسادت میکنه؟
خواهر شوهرم همیشه سعی براین داره، که همسرم را از من دور کنه. امیدوار بودم که بعد ازدواج درست میشه؛ ولی بعد ازدواج هم مشکلی حل نشد که هیچ، تازه بدترمشد.
همسرم همش هوای خواهرش رو داره ، نمیدونم خواهرش چه قصد و نیتی داره ؟.
من واقعا خسته شدم، دوست دارم اولویت اول همسرم باشم ولی همسرم هنوز زندگی جدیدش رو از زندگی قبلیش تفکیک نکرده و به خانواده اش و به خصوص خواهرشوهرم وابسته است .
خانم جوان چند لحظه سکوت کرد و بعد با بغض گفت :ما سر این موضوع همش با هم دعواهای بد داریم که حتی به کتک کاری هم رسیده و چند بار منو به خاطر خواهرش زده؛ دیگه واقعا نمیکشم و تحملش را ندارم .
به خدا من، همسرم و زندگیم را دوست دارم .ولی ، با این شرایط هم نمیتونم ادامه بدم . به نظرتون باید جیکارکنم ؟
استقلال عاطفی چیست؟
خانم دکتر بعد از شنیدن صحبت های بانوی جوان، این طور جواب دادند:یکی از فاکتورهای مهم زندگی مشترک ، داشتن استقلال عاطفی در زوج ها است و باید هممون بتونیم بین خانواده و همسر یک تعادل عاطفی ایجاد کنیم.
اما فراموش نکنیم که نمی تونیم ، به یک باره از همسرتون بخوایم که با خواهر و یا خانواده اشون ارتباطی نداشته باشن. اصلا چنین چیزی اصولی نیست و کلا ایراد داره .
ولی میشه قدم به قدم پیش رفت ، و این موضوع را باهاشون مطرح کرد. ببنید، شما هم احتیاج به ارتباط با خانواده اتون دارین و هیچ کس نباید مانع این ارتباط بشه؛ مثلا اگر فردا همسرتون بهتون بگه حق ندارین دیگه پیش مامانتون برید و یا تلفنی نباید با خواهر و برادرتون صحبت کنید چه حالی پیدا می کنید .
سعی کنید به جای حساسیت نشان دادن به این ارتباط ، به همسرتون اجازه بدهین ؛ که با خانواده اشون رابطه مناسب و خوبی داشته باشه .
آیا رابطه با خانواده همسر، دردسرآفرین است؟
در صورتیکه این رابطه مناسب و خوب باشه نه تنها به رابطه شما آسیب نمیرسونه بلکه با خوب بودن حال همسرتان ، رابطه ایشون با شما نیز رابطه خوب و مناسبی میشه .همون طور که خودتون گفتین؛ همسرتون وابستگی زیادی به خانواده اشون، به خصوص خواهرشون دارن ، شما نمیتونیم مانع این ارتباط و وابستگی بشید. چون قطع ارتباط میتونه صدمات بدی به ستون زندگیتون بزنه .
به جای اینکه فکر کنید که خواهرشوتون به رابطه شما و همسرتون حسادت می کنه ، سعی کنید که باهاشون رابطه خوبی برقرار کنید و ببینید که در صورت مناسب بودن این رابطه چقدر جایگاه شما در بین خانواده همسرتون و خود همسرتون ارتقا پیدا می کنه .یعنی به قول قدیمیا لازم نیست که شما شمشیر را از رو ببندید و شروع کنید به جنگیدن و نزاع کردن .
شما بیشتر، به خواهرشوهرتون احترام بزارین و محبت نشان بدین و سعی کنید به حرفاشون گوش بدین و حتی با نظرات ایشون موافق باشین و بهش بگید که حق با اون است .
شما اگر به خوبی و نیکی با خواهرشوهرتون و خانواده همسرتون رفتار کنید، مطمن باشین که بیشتر به چشم آنها میایین و از همه مهم تر همسر شما متوجه این موضوع میشه که چقدر شما احترام خانواده اش را نگه .
اگر با این اوصاف مجدد خواهرشوهر شما باز هم سنگ اندازی کرد. همسرتون متوجه حسادت و حساسیت ایشون میشه و شما را گناه کار نمیدونه و این طوری راحت تر میتونه برای زندگی زناشویی تون و زندگی خانوادگی شون حد و مرز قایل میشن و حق را به شما میدن .
آیا جنگ با خواهر شوهر به نتیجه می رسد؟
آیا تا الان که مقابل خواهر شوهرتون وایستادید و با اون جنگیدین؛ به نتیجه ای خاصی ختم شده و یا اینکه تنها درگیری و نا بسامانی در زندگیتون زیاد شده؟اگر جواب منفیه، راه جدید میتونه این باشه که همون احترام به روابط بین همسرتون با خانواده اش و احترام شما، به خواهرشوهرتون و خانواده همسرتون و عدم حساسیت به این روابط ، را امتحان کنید.
مطمئنا نتایج خیلی خوبی ، از این راه جدید نصیب شما میشه و زندگیتون رنگ و بوی آرامش بیشتری به خودش می بیند و احساس رضایت در هر دو خانواده به وضوح دیده می شود.
نکات کلیدی در بهبود رابطه با خواهر شوهر
از نظر مشاوره زناشویی باید به نکات زیر در مورد بهبود رابطه با خواهر شوهر توجه کنید:1. برای ایجاد صمیمیت و دوستی بین خودتون و خواهرشوهرتون باید درارتباط بدون هیچ چشم داشتی به همدیگر محبت کنید.
2. هیچ وقت از خواهرشوهرتون پیش همسرتون گلایه و شکایت نکنید.
3. در صورت وجود مشکل با خواهرشوهرتون ، بدگویی او را پیش هیچ کس نکنید.
4. به هیچ وجه نباید رازهای شخصی و خصوصی تون را خواهرشوتون بگویید .
5. بیشتر مواقع در مورد مسائل روزمره و مربوط به خودتون صحبت کنید.
6. از خواهرشوتون در حضور جمع تعریف و تمجید کنید البته حالت کنایه ی نداشته باشد .
7. از بدگویی کردن درباره شوهرتون پیش خواهرشوهرتون خودداری کنید حتی به شوخی.
8. درباره رابطه خصوصی خودتون و همسرتون با خواهرشوهرتون صحبت نکنید .
خانم دکتر اضافه کرد، حالا که این موارد را نوشتی، روی اونا خوب فکر کن و بعد انجام بده. یادت باشه احترام خیلی میتونه کمکت کنه .
بعد از پایان جلسه به این فکر کردم که، اصلا خواهرشوهر وحشتناک نیست. ما فقط باید سعی کنیم خواهرشوهرمون را بشناسیم و احترامشون نگه داریم. و بدگویی هیج کس را نکنیم . به همین راحتی.
حواسمون به احترام و صمیمت بین آدم ها باشد تا بتونیم حکمران قلبشون باشید .
منبع: sppm.ir سامانه پرسش و پاسخ مشاور