دو دیدگاه متفاوت درباره شادی در زندگی
با نگاهی به جامعه و تأملی کوتاه بر خواستهها و آرزوهای انسانهای مختلف، در آینه اندیشه آنها، دو دیدگاه متفاوت ـ و گاه متضاد ـ مییابیم:دیدگاه نخست صحنه زندگی را تالار نمایش کمدی و خنده آور دانسته که در لحظههای گوناگون آن باید به برداشت خنده و قهقهه پرداخت و بدون از دست دادن فرصت، سر در آغوش خوشبختی نهاد! خوب بخوریم، گوارا بنوشیم، با تمام وجود به شادی بپردازیم و سرانجام زندگی خود را لبریز از شادمانی نماییم تا دیگران ما را خوشبخت بدانند! و برای لحظهای با ما بودن، آرزوی دست نیافتنی داشته باشند. گاه که سخنی از واقعیات زندگی و حقایق مقدس هستی مطرح میشود با جملهای کوتاه بهانهای برای بی بهانگی خود بیان میکنند که: بی خیال باش، خوش باش، زندگی ارزش غصه و اندوه ندارد، اگر به دنیا بخندی، دنیا هم به تو میخندد و ...!
دیدگاه دیگر آن است که آفرینش، مهمانخانه تن پروری، ساحل خوش گذرانی و داستانی خیالی نیست، بلکه گذرگاهی است که معبرهای حساس و مسؤولیت آفرینی همراه خود دارد. خنده و شادی و شوخی وسیلهای است که با آن چنین مسیری را روانتر بپیماییم، نه آنکه هدف زندگی باشد. به دیگر سخن، تفریح و شادی همانند شهد شیرین عسل است که تا آن موقع سودمند خواهد بود که با زهر گناه و عصیان همراه نشود، در غیر اینصورت حاصلی جز قهقهههای مستانه و خندههای نابخردانه نخواهد داشت.
توصیه به شاد بودن و شاد کردن دیگران در اسلام
شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعة (یکی از کتابهای مرجع فقه شیعه)، بخشی را با عنوان: «باب استحباب المزاح و الضحک من غیر إکثار و لا فحش» آورده و ذیل آن احادیثی را از معصومین علیهم السلام نقل کرده است. این نشان میدهد که شوخ طبعی و خندیدن در صورتی که بیش از اندازه نبوده و همراه با سخن ناپسند و ناسزا گویی نباشد، نه تنها مکروه و حرام نیست بلکه استحباب هم دارد.
بعضی از روایاتی که به شاد بودن و شوخ طبعی توصیه میکنند
حضرت علی علیه السلام فرمودند:«بِشْرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه» (۲)
شادی مؤمن در چهره و اندوه او در دلش است.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِیهِ دُعَابَةٌ قُلْتُ وَ مَا الدُّعَابَةُ قَالَ الْمِزَاحُ» (۳۳)
هیچ مؤمنى نیست، مگر آنکه در او دعابهاى هست. راوی میگوید:عرض کردم که دعابه چیست؟ حضرت فرمود: «مزاح»
در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده که ایشان فرمودند::
«کَیْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قُلْتُ قَلِیلٌ قَالَ فَلَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِیکَ وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص. یُدَاعِبُ الرَّجُلَ یُرِیدُ أَنْ یَسُرَّهُ» (۴)
«چگونه است مزاح کردن شما با یکدیگر؟» روای میگوید، عرض کردم که: کم است. حضرت فرمود: «چنین مکنید؛ زیرا که با یکدیگر مزاح کردن از خوشخلقى است؛ و به درستى که تو به واسطه آن، سرور و شادى را بر برادرت داخل مىکنى؛ و هر آینه رسول خدا صلى الله علیه و آله با مرد مزاح مىکرد و مىخواست که او را شاد کند»
حتی در تاریخ ذکر شده که بعضی از منافقان امیر مؤمنان علی علیه السلام را به دلیل گشاده رویی، شوخ طبعی و رفتار خوشایند ایشان با مردم، مذمت میکردند!
این روایات تنها بخشی از توصیههای دین اسلام به پیروان خود است تا برای خود و دیگران فضایی پر از ملاطفت و مهربانی و شادی بیافرینند.
تفسیر فراگیر اسلام در مورد شاد بودن و شاد کردن دیگران
علاوه بر همه اینها، دین مبین اسلام تفسیر گسترده تری از شادی تعریف میکند. در کتاب کافی، یکی از مهمترین کتابهای حدیثی شیعه، بخشی با عنوان «بَابُ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن» آمده است. تعبیر ادخال سرور یک بیان عرفی و شرعی است که شامل هر عملی میشود که مشکلی را از مؤمنی برطرف کرده و موجب شادی او میشود و نمیتوان گفت که منظور از آن خنداندن دیگران است. بلکه شاید بیشتر جنبه سرور و بهجت قلبی مورد نظر باشد که در قلب انسان پدید میآید و خندیدن حالتی است که در پی آن میتواند بر چهره انسان پدیدار شود؛ و یکی از مهمترین و بالاترین مصادیق شاد کردن دیگران، سیر کردن گرسنه و بر طرف کردن نیازهای دیگران است که میتواند به عنوان یک شادی پایدار و عمیق – نه لحظهای و گذرا - محسوب شود. شاد کردن دیگران از عبادات محسوب شده و برای آن پاداش ذکر شده است!امام صادق علیه السلام فرمودند:
«أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع. إِنَّ الْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَةِ فَأُبِیحُهُ جَنَّتِی فَقَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ الْحَسَنَةُ قَالَ یُدْخِلُ عَلَى عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ سُرُوراً وَ لَوْ بِتَمْرَة ...» (۵)
خداوند به حضرت داود علیه السلام وحی کرد همانا اگر بندهای از بندگان من حسنهای را به درگاه من بیاورد من بهشتم را بر او مباح میکنم. حضرت داود علیه السلام پرسید: پروردگارا! آن چه کار خیری است؟ [که چنین پاداشی دارد؟] خداوند متعال فرمود: شاد کردن دل بندهای از بندگان مؤمن من ولو با دادن یک دانه خرما به او. همچنین ایشان در جای دیگری میفرمایند:
«مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ إِشْبَاعُ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِیسُ کُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ» (۶)
در این روایت، امام صادق علیه السلام پس از آنکه میفرمایند: از دوست داشتنیترین اعمال نزد خداوند، ادخال سرور و شادمانی بر مؤمن است؛ سه راهکار برای آن ذکر کرده و رفع گرسنگی و یا غم زدایی از چهره مؤمن و نیز ادای بدهی او را از راههای مسرور کردن مؤمن بر میشمارند.
جمع بندی
اسلام هیچ گاه به انسان نگاه کاریکاتورگونه ندارد. همانگونه که انسان نیاز به گریه دارد به شادی نیز نیاز دارد. هرچند گاهی اوقات گریههای انسان به گونهای میشود که در پایان ممکن است باعث سبک شدن و نشاط قلب شود، اما باید توجه داشت که نه در شادی و نه در گریه، افراط و تفریط نباید باشد. هر چقدر که انسان در مناجات ها، دعاهای شخصی و در جلسات مذهبی، اشک از دیدگانش جاری میشود، در برابر خانواده و سایر افراد اجتماع باید گشاده رو و متبسم باشد. اسلام هیچ گاه عبوس بودن را به مسلمانان توصیه نمیکند. اما اگر شادی همراه با تمسخر، غیبت و تهمت و ... باشد، ممنوع است.همچنین به تجربه نیز دیده ایم افرادی که بیش از اندازه میخندند و شوخی میکنند، از نظر عرف بیشخصیت محسوب میشوند و دیگران به خود اجازه میدهند تا به آنها توهین کنند؛ بنابراین مسلمان واقعی در عین اینکه شوخ طبع است، وقار هم دارد و اسلام هیچ گاه نمیپسندد که شخصیت یک مسلمان سبک شمرده شود.
پر واضح است که به طور کلی نمیتوان گقت که هر کسی، به هر طریقی مردم را شاد کند، کار او عبادت بوده و مستحق پاداش شاد کردن دیگران است. همچنین باید توجه کرد که خیلی از اوقات ما برای شاد کردن دیگران از کارهای سبک یا شوخیهای نامناسب استفاده میکنیم، و یا این که اوقاتمان را به بطالت و بیهودگی میگذرانیم و گمان میکنیم که کارمان خوب است؛ بنابراین در ارزش، اهمیت و ثواب فوق العاده شادمان کردن دیگران حرفی نیست و عمده سخن در معنا و مصادیق آن است.
پی نوشت:
۱. مجله پیام زن، شماره ۸۵
۲. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم؛ ص. ۹۱
۳. الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج۲؛ ص. ۶۶۳
۴. وسائل الشیعة؛ ج۱۲؛ ص. ۱۱۳
۵. کافی (ط – الإسلامیة) ج. ۲، ص. ۱۸۹
۶. وسائل الشیعة، ج. ۱۶، ص. ۳۵۰
منبع: سایت ستاره