اسرار غیبت نور
نویسنده: حسین الهی نژاد
هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامههای مترقی آن وجود دارد که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا میخواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمیتوانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غیبت ولی عصر علیهالسلام از رازهای بسیار پیچیدهای است که با ظهور او همه حقیقت روشن میگردد. عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: حضرت صاحبالامر ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع میشوند. سؤال کردم: چرا؟ فرمود: مأذون نیستیم علتش را بیان کنیم. گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجتهای گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد. اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمیشود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیهالسلام برای حضرت موسی علیهالسلام آشکار نشد جز هنگامی که میخواستند از هم جدا شوند. ای پسر
فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم میدانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر میشود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد.۱
از این حدیث استفاده میشود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل اینکه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشتهاند، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان میکنیم:
با توجه به آیه فوق، خداوند متعال در هر زمان و دورهای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار میدهد تا مؤمنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان میشوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
سدیر میگوید: در خدمت مولایمان امام صادق علیهالسلام بودیم، امام علیهالسلام روی زمین نشسته و عبائی بییقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه میکرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و میفرمود: آقای من! غیبت هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامههای مترقی آن وجود دارد
که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا میخواهد
تا آنجا که همه پیامبران هم نمیتوانند به تمام اسرار آگاه باشند
تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است.
آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و تنها میماند.
سدیر میگوید: از نالههای جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستی؟
امام صادق علیهالسلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: «قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی میشود. در آن زمان اهل ایمان امتحان میشوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آنها پدید میآید و بیشتر، از دین خود برمیگردند.»
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست؛ زیرا حکّام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم راندهاند (عباسیان، عثمانیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نمودهاند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیهالسلام مینمودند؛ خصوصا پس از آن که میدانستند که حضرت مهدی علیهالسلام همان کسی است که تختهای حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوتهای این امّت آنان را شهید کردند، با این که میدانستند بشارتها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیهالسلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیهالسلام ) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهمالسلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند، و تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیهالسلام . با چنین خبرهایی، حکومتهای جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که میخواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمیکردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
بدون تقاضا، عرضه بیفایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا میکند.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و ساماندهنده وضع بشر، آمادگی علمی، آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است عملی و اخلاقی پیدا میکنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیئتهای حاکمه با روشهای گوناگون نمیتوانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند، اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی و طرحها و کوششهای آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمیتوانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مأیوس شود.
وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار میگیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانیِ یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود، زیرا در شدّت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایانتر میگردد.
از سنّتهای دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است.»۴
باز میفرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا میرود، برای اینکه کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمیدانسته است.»۵
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «بدانید زمین از حجت خدا خالی نمیماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت.»۶
با توجه به روایاتِ فوق و بررسی دوران زندگیِ امامان معصوم علیهالسلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمیشد و درمیان مردم حضور عادی میداشت، یقینا به سرنوشتِ امامان دیگر دچار میشد، و مردم برای همیشه از فیضالهی محروم میشدند. خداوند متعال با حکمت بالغهاش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
۱ ـ یاران خاص: که ۳۱۳ نفر میباشند و صفات و شاخصههایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آنها میباشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدیِ مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سُرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین مادّه غذا نمک است.»۷
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «مردانیاند که گویی قلبهایشان مانند پارههای آهن است. هیچ چیز نتواند دلهای آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سختتر از سنگ هستند و ....»۸
۲ ـ یاران عام: نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا ۱۰ هزار نفر در مرحله اوّل ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان میبندند.
امام زمان علیهالسلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع میکند.
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهمالسلام تفاوت دارد. ائمه علیهمالسلام مأمور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیهالسلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بیدینی را ریشهکن مینماید.
اصلاً این گونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده میشود. به بعضی از امامان که گفته میشد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمیکنی؟ جواب میداد: این کار به عهده مهدی ماست. به بعضی از امامان اظهار میشد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب میداد: مهدی با شمشیر جنگ میکند و در مقابل ستم ایستادگی مینماید ولی من چنین نیستم. به بعضی عرض میشد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ میداد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند نیستم. از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت میشد، میفرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار میکردند.
اکنون با این همه انتظاراتی که مؤمنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان ببندد که در صورت امضاء پیمان و بیعت ناچار باشد به عهد و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند؛ زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن
ولادت حضرت صاحب الامر علیهالسلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: «اِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ یَخْفی وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لاَِحَدٍ فی عُنُقِهِ بِیْعَهٌ اِذا خَرَجَ؛ خداوند عز و جل ولادت او را مخفی میکند و شخص او را از دیدهها پنهان میسازد تا هنگامی که ظهور میکند کسی را در گردن او بیعت نباشد.»۱۰
/س
غیبت ولی عصر علیهالسلام از رازهای بسیار پیچیدهای است که با ظهور او همه حقیقت روشن میگردد. عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: حضرت صاحبالامر ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری که گمراهان در شک واقع میشوند. سؤال کردم: چرا؟ فرمود: مأذون نیستیم علتش را بیان کنیم. گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجتهای گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد. اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمیشود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیهالسلام برای حضرت موسی علیهالسلام آشکار نشد جز هنگامی که میخواستند از هم جدا شوند. ای پسر
فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حکیم میدانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر میشود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد.۱
از این حدیث استفاده میشود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل اینکه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشتهاند، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان میکنیم:
۱ ـ آزمایش مردم
با توجه به آیه فوق، خداوند متعال در هر زمان و دورهای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار میدهد تا مؤمنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان میشوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
سدیر میگوید: در خدمت مولایمان امام صادق علیهالسلام بودیم، امام علیهالسلام روی زمین نشسته و عبائی بییقه و با آستین کوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه میکرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و میفرمود: آقای من! غیبت هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامههای مترقی آن وجود دارد
که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا میخواهد
تا آنجا که همه پیامبران هم نمیتوانند به تمام اسرار آگاه باشند
تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است.
آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و تنها میماند.
سدیر میگوید: از نالههای جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نکند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستی؟
امام صادق علیهالسلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود: «قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی میشود. در آن زمان اهل ایمان امتحان میشوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آنها پدید میآید و بیشتر، از دین خود برمیگردند.»
۲ ـ بیم از کشته شدن
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست؛ زیرا حکّام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم راندهاند (عباسیان، عثمانیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نمودهاند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیهالسلام مینمودند؛ خصوصا پس از آن که میدانستند که حضرت مهدی علیهالسلام همان کسی است که تختهای حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلکه طاغوتهای این امّت آنان را شهید کردند، با این که میدانستند بشارتها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیهالسلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیهالسلام ) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهمالسلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند، و تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیهالسلام . با چنین خبرهایی، حکومتهای جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که میخواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمیکردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
۳ ـ آمادگی و استعداد مردم
بدون تقاضا، عرضه بیفایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا میکند.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و ساماندهنده وضع بشر، آمادگی علمی، آقای من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است عملی و اخلاقی پیدا میکنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات، و ترک تقیه و ... است، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد، به طوریکه قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیئتهای حاکمه با روشهای گوناگون نمیتوانند از عهده اداره امور برآیند، و مکتبهای سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمیکنند، اجتماعات و کنفرانسها و سازمانهای بینالمللی و طرحها و کوششهای آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمیتوانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرحها که امروز و فردا مطرح میشود مأیوس شود.
وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار میگیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانیِ یک منادی آسمانی بینظیر خواهد بود، زیرا در شدّت ظلمت و تاریکی، درخشندگی نور نمایانتر میگردد.
۴ ـ خالی نماندن زمین از حجت
از سنّتهای دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آنها امام و حجت خدا است.»۴
باز میفرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا میرود، برای اینکه کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمیدانسته است.»۵
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «بدانید زمین از حجت خدا خالی نمیماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت.»۶
با توجه به روایاتِ فوق و بررسی دوران زندگیِ امامان معصوم علیهالسلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمیشد و درمیان مردم حضور عادی میداشت، یقینا به سرنوشتِ امامان دیگر دچار میشد، و مردم برای همیشه از فیضالهی محروم میشدند. خداوند متعال با حکمت بالغهاش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
۵ ـ نداشتن یار و یاور
۱ ـ یاران خاص: که ۳۱۳ نفر میباشند و صفات و شاخصههایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آنها میباشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدیِ مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سُرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین مادّه غذا نمک است.»۷
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «مردانیاند که گویی قلبهایشان مانند پارههای آهن است. هیچ چیز نتواند دلهای آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سختتر از سنگ هستند و ....»۸
۲ ـ یاران عام: نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا ۱۰ هزار نفر در مرحله اوّل ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان میبندند.
امام زمان علیهالسلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع میکند.
۶ ـ تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهمالسلام تفاوت دارد. ائمه علیهمالسلام مأمور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیهالسلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بیدینی را ریشهکن مینماید.
اصلاً این گونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده میشود. به بعضی از امامان که گفته میشد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمیکنی؟ جواب میداد: این کار به عهده مهدی ماست. به بعضی از امامان اظهار میشد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب میداد: مهدی با شمشیر جنگ میکند و در مقابل ستم ایستادگی مینماید ولی من چنین نیستم. به بعضی عرض میشد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ میداد: من قائم به حق هستم، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند نیستم. از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت میشد، میفرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار میکردند.
اکنون با این همه انتظاراتی که مؤمنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان ببندد که در صورت امضاء پیمان و بیعت ناچار باشد به عهد و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند؛ زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن
ولادت حضرت صاحب الامر علیهالسلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: «اِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ یَخْفی وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لاَِحَدٍ فی عُنُقِهِ بِیْعَهٌ اِذا خَرَجَ؛ خداوند عز و جل ولادت او را مخفی میکند و شخص او را از دیدهها پنهان میسازد تا هنگامی که ظهور میکند کسی را در گردن او بیعت نباشد.»۱۰
پي نوشت :
۱ ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
۲ ـ عنکبوت/ ۲.
۳ ـ شیخ صدوق، کمال الدین و اتمام النعمه، ج ۲، باب ۴۴، ج ۱۱، ص ۴۸۲.
۴ ـ علامه حائری، الزام الناصب، ص ۴؛ ر.ک. زندگانی حضرت صاحبالزمان، ص ۱۶۴.
۵ ـ همان مدرک.
۶ ـ کافی، ج ۲، ص ۱۶۴؛ ر.ک مکیال المکارم، ص ۱۶۰.
۷ ـ علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳، حدیث ۱۰؛ غیبت نعمانی، باب بیستم.
۸ ـ علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.
۹ ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.
۱۰ ـ کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص ۱۰۱.
/س