[خیال نکن کسانی که از اعمال زشت خود خوشحال می شوند و دوست دارند در برابر کار نیک انجام ناگرفته ستایش شوند، از عذاب الهی معاف هستند، بلکه برای آنان عذابی دردناک هست.]
تمجید و تقدیس دیگران به واسطه افعال و خلقیات نیکشان لازمه اخلاق اسلامی و نوعی شکرگزاری از آفریده های خداوند است.
قال علی علیه السلام:
«رُبَّما اسْتَحْلَی النَّاسُ الثَّناءَ بَعْدَ الْبَلاءِ»[2]
[چه بسا مردم ستایش کسی را بخاطر تلاشها و زحمتهایش شایسته می دانند.]
این احترامها هر چند بر تواضع آدمی می افزاید ولی نباید از حد خود بگذرد و تملّق نام گیرد.
قال علی علیه السلام:
«اذا مَدَحْتَ فَاخْتَصِرْ»[3]
[اگر مدح کردی، سخن کوتاه کن.]
کما اینکه اگر شخصی را به واسطه عمل ناشایست یا سخن ناپسند مورد مذمت قرار دادید، تعدّی از حد مورد نیاز شایسته نیست و لازم است همواره جائی برای آشتی باز بماند.
«اذا ذَمَمْتَ فَاقْتَصِرْ»[4]
[اگر کسی یا چیزی را مذمّت کردی آن رابه درازا مکشان.]
احترام بیشتر از حد جواز، و خضوع و خشوع بیش از حد معمول برای کسی، خلق اسلامی شمرده نمی شود و دو منشاء ناپسند دارد که عبارتند از: سفاهت و کم خردی یا فرصت طلبی و منفعت خواهی.
انسانی که بیش از حد از کسی مدح می کند و یا او را مذمت می نماید، عاقل نیست، او سفیه و احمق است.
«اکبَرُ الْحُمْقِ الْاغْراقُ فِی الْمَدْحِ وَ الذَّمِّ»[5]
[بالاترین احمقیها، مبالغه در مدح و ذم است.]
وی در پی رسیدن به منافع خویش است و لذا صفت مداحی، وصف قریب فرصت طلبانی است که همواره، باصطلاح «نان به نرخ روز می خورند» و گاهی با عمرو و گاهی با زید می جوشند، کسانی که گاه خبث باطنی، آنها را فرمان به جدال و خصومت می دهد و گاه به تملق و مداحی وادار می کند، نزد آنان هدف، وسیله را توجیه می کند، آنچه برای آنها مهم است رسیدن به منفعت پیش بینی شده آنهاست و نه هیچ چیز دیگر.
قال علی علیه السلام:
«احْتَرَسُوا مِنْ سَوْرَةِ الْاطْراءِ وَ الْمَدْحِ فَانَّ لَهُما ریحاً خَبیثاً فِی الْقَلْبِ»[6]
[از شراره تملق و مداحی دوری گزینید که حاکی از بوی کثیف قلب مداحان و تملق گویان است.]
بنابراین مدح و ستایشی که اولّا للَّه صورت پذیرد و برای مطامع دیگر و امیال دنیوی نباشد و ثانیاً از حد خود نگذرد، مذموم شمرده نمی شود.
بلی، مدحی که از تعادل خارج شود، خلق اسلامی شمرده نمی شود.
قال علی علیه السلام:
«ایاک وَ الْمَلَقَ فَانَّهُ لَیسَ مِنْ خَلائِقِ الْایمانِ»[7]
[از تملق بپرهیز که آن از اخلاق مؤمن نیست.]
و نیز می فرماید:
«لَیسَ الْمَلَقُ مِنْ خُلْقِ الْانْبِیاءِ»[8]
[چاپلوسی از شیوه ها و خُلقیات انبیاء نبوده است.]
یک استثناء
قبل از پی گیری بحث، لازم به توضیح است که اهمیت علم و دانش و تعلیم و تعلّم بدان حد است که اگر یادگیری منوط به چاپلوسی و تملّق از معلّم بوده و به غیر آن راهی نباشد، چنین عملی جایز است، مشروط بر آنکه عواقب منفی تملّق در معلّم بوجود نیاید.قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«لَیسَ مِنْ اخْلاقِ الْمُؤمِنِ الَّتمَلُّقُ وَ الَحَسدُ الّا فی طَلَبَ الْعِلْمِ»[9]
[تملق و حسد خلق و خوی مؤمن نیست الّا در مورد طلب علم.]
پی نوشت ها:
[1] آل عمران- 188.
[2] نهج البلاغه- خطبه 207 به ترتیب فیض و 216 به ترتیب صبحى.
[3] غرر الحکم.
[4] غرر الحکم.
[5] غرر الحکم.
[6] غرر الحکم.
[7] غرر الحکم.
[8] غرر الحکم.
[9] مستدرک الوسایل- جلد 9- صفحه 181 و کنز العمال- 29364.
منبع: حوزه نت