درگیری پیوسته انسان با هوای نفس
انسان در حال درگیری با دشمنان مختلفی است: دشمن درونی و دشمن بیرونی. بزرگ ترین و سرسخت ترین دشمن انسان "هوای نفس" اوست و هر لحظه انسان در معرض خطر این دشمن قرار دارد.این دشمن آنقدر به انسان نزدیک است که معمولاً انسان توجهی به او ندارد تا خود را از فریب های او برهاند. "وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ "، "ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم". [1]
خداوند متعال به انسان دو نیروی عقل و انگیزه های نفسانی بخشیده است، انسان از انگیزه های نفسانی خود باید در حد اعتدال استفاده کند، اما اگر انگیزه های انسان طغیان کنند به صورت هوا و هوس در می آیند. آن گاه هوس و هوس عقل را اسیر خود می کند و انسان در امور مختلف زندگی خود قادر به تشخیص حق و باطل نخواهد بود، زیرا عقل است که می تواند خوب و بد را بشناسد.
هوای نفس انسان را با روش های مختلف به انحراف می کشاند. فریب این دشمن به گونه ای است که با زیبایی ها و جلوه های گوناگون انسان را سمت میل و خواسته خود سوق می دهد.
هوای نفس دشمنی است که مدام مشغول کشاندن انسان به سمت خودش است و هرگز از جذب انسان به طرف خود احساس خستگی نمی کند. دشمنی این دشمن به حدی پی در پی است که اگر انسان یک خواسته او را برآورد، پس از آن باید خواسته دوم او را تامین کند و سپس خواسته سوم او را...، لذا این دشمن همیشه در حال تلاش است که انسان خواسته های او را یکی پس از دیگری تامین نماید.
جایگاه مبارزه با هوای نفس
به خاطر سرسخت بودن این دشمن انسان باید پیوسته در حال مبارزه و مجاهده با نفس باشد و بر آن غلبه یابد. "ولا قوة کغلبة الهوى... ولا فضیلة کالجهاد، ولا جهاد کمجاهدة الهوى"، "و هیچ قدرتى مانند غلبه بر هوس نیست... هیچ فضیلتى مانند جهاد نیست، و هیچ جهادى مانند جهاد با هوس نیست".دشمنی نفس اماره با انسان آنقدر پیچیده است که انسان برای مخالفت با هوای نفس نیاز به خردمندی زیادی دارد، زیرا "لا عقل کمخالفة الهوى"، هیچ خردى مانند مخالفت با هوس نیست".[2] لذا نیاز به سعی و تلاش بیشتری دارد تا از مکر و فریب نفس برهد. در سوره یوسف سخن حضرت یوسف بدین گونه بیان شده است: "وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ"، "من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است".[3]
هوای نفس عامل فساد در جهان
نکته تعجب برانگیز این است که انسان هر خواسته ی این دشمن را تامین کند، به ضرر انسان خواهد بود، زیرا او دشمنی است که هرگز اجازه نمی دهد انسان به نفع خود گام بردارد و همواره او را به سمت ضرر و زیان او می کشاند. "ولا تعدی کالجور، ولا جور کموافقة الهوى"، "هیچ تجاوزى مانند ستم نیست، و هیچ ستمى مثل پیروى از هوس نیست".[4]عجیب تر از آن این است که این دشمن که به انسان آسیب می رساند، در عین حال که انسان با زیان خود مواجه می شود و دچار رنج و مشکل بیشتری می شود، باز هم از فرمان او پیروی می کند و در صدد اجتناب از او برنمی آید، بلکه خواسته های نفس خود را روز بروز به اشکال مختلف افزایش می دهد.
حضرت امام خمینی رضوان الله علیه درباره ریشه ظلم و ستم مستکبرین می فرمایند: "دنیا را این هواى نفس دارد از بین مىبرد. هواى نفس است که وادار مىکند که اینها براى خاطر اینکه چهار روز زندگى مرفه به خیال خودشان بکنند، ملتهاى خودشان را اینطور تحت ستم قرار مىدهند. هواى نفس است که شوروى را بر مىدارد مىآورد در افغانستان و آن کارها را انجام مىدهد. هواى نفس است که آمریکا را مىآورد در لبنان این کار را مىکند و عمالش را در ایران مامور مىکند براى اینکه این فسادها را بکنند".[5]
بنابراین نه تنها هوای نفس در زندگی فردی به انسان ضرر می رساند بلکه جامعه را نیز به فساد می کشاند. وقتی شخصی در محیط خانواده خود طبق هوای نفس خود زندگی می کند، اگر مسئولیتی در جامعه به عهده او گذاشته شد مسلّماً وظایف خود را نیز بر اساس هوا و هوس خود انجام خواهد داد و به مراتب بیشتر از محیط خانه خود جامعه انسانی و اسلامی را به انواع مفاسد آلوده خواهد کرد.
تعامل صحیح با دشمن نیازمند شناخت دشمن
اولین گام برای تعامل، شناخت طرف مقابل است زیرا انسان تا وقتی چیزی یا شخصی را که با آن روبرو می شود نشناسد، نمی تواند تعامل صحیح با آن داشته باشد و اگر بدون شناخت برخورد کند دچار زیان و ضرر خواهد شد. برای مبارزه با هوای نفس و شیاطین جنّی و انسانی نیز همین گونه است که انسان حیله ها، توطئه ها و راه های نفوذ این دو نوع دشمن را بشناسد و سپس راه مقابله با این دشمنان را نیز فراگیرد تا بتواند به مبارزه با آنها بپردازد و اسیر آنها نشود، بلکه با علم و بصیرت در جنگ با دشمن درون و بیرون پیروز شود.حضرت امام خمینی رضوان الله علیه می فرمایند: "باید شیطانها را بشناسید تا نشناسید نمىتوانید دفاع کنید از خودتان، شیطان خودتان را بشناسید، شیطان باطن خودتان را بشناسید، شیطانهاى خارجى را هم بشناسید تا بتوانید با آنها جهاد کنید، شیطان باطنى انسان خود آدم است، خود انسان، آن نفسیت انسان، آن هواهاى انسان. اینها قشرهاى شیطانى است در انسان، جنود شیطانند اینها، آن را تا نشناسد انسان نمىتواند با او مجاهده بکند".[6]
دشمن ترین دشمنان انسان هوای نفس اوست که دشمن عقل انسان است. بین عقل و هوای نفس رابطه تضاد برقرار است به گونه ای که هر جا عقل باشد هوای نفس را به سلطه خود در می آورد و هر جا هوای نفس بیاید عقل را زیر سلطه خود قرار می دهد.
مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: "ألهوى ضدّ العقل"، "هوای (نفس) ضد عقل است".[7] "ألهوى عدوّ العقل"، "هوای (نفس) دشمن عقل است".[8] "لا عقل مع هوى"، "همراه با هوای (نفس) عقلی نیست".[9]
با توجه به این احادیث انسان باید به رابطه تضاد عقل و هوای نفس دقت کند تا در این مبارزه از عقل خود تبعیت کند، زیرا در صورت تبعیت از هوای نفس، عقل را از دست خواهد داد.
پی نوشت ها:
[1] ق، آیه ۱۶.
[2] بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۶۴، علامه مجلسی، مؤسسةالوفاء.
[3] یوسف، آیه ۵۳.
[4] بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۶۵، علامه مجلسی، مؤسسةالوفاء.
[5] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج ۱۸، ص۱۷۵.
[6] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج۱۱، ص۸۳.
[7] غرر الحکم و درر الکلم، آمدی، ص۵۶، ح۱۰۷۱.
[8] همان، ص۲۷، ح۳۲۱.
[9] همان، ص۷۷۰، ۱۰۷.