زیبا جلوه دادن گناه توسط شیطان
شیطان شخص گناهکار را وسوسه می کند که او پس از ارتکاب گناه فعلاً توبه نکند و هنوز فرصت زیادی برای توبه دارد. شیطان از طریق این گونه وعده های دروغین و زیبا جلوه دادن گناه، او را تلقین به ادامه دادن گناه می کند، درحالیکه این فریبی بیش نیست، زیرا گناهکار از کجا می داند که فرصتی قبل از مرگ برای توبه پیدا خواهد کرد یا نه؟! معلوم نیست چه وقت عمرش به پایان برسد. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: "فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ، وَأَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ، وَالشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ، یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَةَ لِیَرْکَبَهَا، وَ یُمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیُسَوِّفَهَا"، "زیرا مرگ او از او پنهان است و آرزویش او را فریب مى دهد و شیطان بر بنده گماشته شده است و معصیت را در نظرش مى آراید تا مرتکب آن شود، و او را به توبه کردن امیدوار مى سازد تا آن را به تأخیر اندازد". (۱)
آرزوهای طولانی
انسان به خاطر غفلت از مرگ و آخرت به آرزوهای دنیوی خود می پردازد و دل خود را به آرزوها شاد نگه می دارد، غافل از اینکه هیچ معلوم نیست که چه هنگام اجل او برسد و به زندگی دنیوی اش پایان دهد. پس از آن که با مرگ مواجه شد دیگر فرصتی برای رسیدن به آرزوها ندارد و ضرر شدید و دائمی که آرزوها به او وارد ساخته اند این است که او را به خود مشغول داشته اند و او مرگ را کاملاً فراموش کرده بود و فراموشی مرگ باعث شد که استغفار و توبه از گناهان را موکول کند به زمان دیگر و چون پیوسته مشغول تلاش برای رسیدن به آرزوهای خود بوده است قلب او نمی توانسته مرگ را بیاد آورد، زیرا مرگ با آرزوی طولانی قابل جمع نیست، و یاد مرگ آرزو را از بین می برد همانگونه که آرزو یاد مرگ را از بین می برد.
شخصی که دارای مسئولیت و مقامی است، اگر هدف او انجام وظیفه و خدمت به مردم در راستای عبودیت خداوند نباشد، او برای ارضای هوای نفس خود در حال تلاش و کوشش خواهد بود نه به دنبال رفع مشکلات مردم. این پیروی از هوای نفس روز به روز در او محکم تر و عمیق تر می شود، به گونه ای که از مسئولیت و پست فعلی راضی نبوده و مقام بالاتری را با اختیارات گسترده تر دنبال می کند و این طور هم نیست که اگر به آن مقام برسد، به همان قانع شود و بگوید همین مرا بس است، خیر، بلکه اگر به اختیارات وسیع تری دست پیدا کند باز پا را فراتر نهاده و به دنبال مقام بالاتر، تصاحب اموال بیشتر، فساد بدتر و ولنگاری آشکارتر خواهد بود.
او هرچند دارای پست ها و موقعیت های بزرگ جامعه باشد، این امکانات فراوان هوای نفس او را اطفاء نمی کند، بلکه او را به جاه و مقام تشنه تر می کند. او چون با روش های مختلف به دنبال آرزوهای خود و هوای نفس خویش است، برای او اصلاً مهم نیست که به خاطر عدم انجام وظیفه او و کوتاهی در مسئولیت وی چه کسانی اموال مردم را به سرقت می برند، چگونه در اثر بی توجهی مردم به آموزه های دینی و عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر فساد جامعه را فرا می گیرد، به چه دلیل قتل و کشتار در اقشار مختلف جامعه افزایش می یابد، برای او این مسایل مهم نیست و او را اصلاً تکان نمی دهد، تنها چیزی که برایش مهم است رسیدن به هوای نفسش و آرزوهای طولانی اش است.
شخصی که دارای مسئولیت و مقامی است، اگر هدف او انجام وظیفه و خدمت به مردم در راستای عبودیت خداوند نباشد، او برای ارضای هوای نفس خود در حال تلاش و کوشش خواهد بود نه به دنبال رفع مشکلات مردم. این پیروی از هوای نفس روز به روز در او محکم تر و عمیق تر می شود، به گونه ای که از مسئولیت و پست فعلی راضی نبوده و مقام بالاتری را با اختیارات گسترده تر دنبال می کند و این طور هم نیست که اگر به آن مقام برسد، به همان قانع شود و بگوید همین مرا بس است، خیر، بلکه اگر به اختیارات وسیع تری دست پیدا کند باز پا را فراتر نهاده و به دنبال مقام بالاتر، تصاحب اموال بیشتر، فساد بدتر و ولنگاری آشکارتر خواهد بود.
او هرچند دارای پست ها و موقعیت های بزرگ جامعه باشد، این امکانات فراوان هوای نفس او را اطفاء نمی کند، بلکه او را به جاه و مقام تشنه تر می کند. او چون با روش های مختلف به دنبال آرزوهای خود و هوای نفس خویش است، برای او اصلاً مهم نیست که به خاطر عدم انجام وظیفه او و کوتاهی در مسئولیت وی چه کسانی اموال مردم را به سرقت می برند، چگونه در اثر بی توجهی مردم به آموزه های دینی و عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر فساد جامعه را فرا می گیرد، به چه دلیل قتل و کشتار در اقشار مختلف جامعه افزایش می یابد، برای او این مسایل مهم نیست و او را اصلاً تکان نمی دهد، تنها چیزی که برایش مهم است رسیدن به هوای نفسش و آرزوهای طولانی اش است.
لحن قاطع برای برقراری عدالت اجتماعی
قرآن کریم ضمن بیان مقام بلند حضرت داود (علیه السلام) وظایف و مسئولیت های سنگین آن حضرت را با لحنی قاطع و تعبیراتی پر معنا مطرح کرده است، می فرماید: "یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ"، "ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند!". (۲)
خطری که حاکم عادل را تهدید می کند پیروی از هوای نفس است، چون هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقتبین انسان مىافکند، و میان او و عدالت جدایى مىاندازد. او را از راه خدا که همان راه حق است بازمی دارد. بنا بر این هر جا گمراهى است پاى هواى نفس در میان است، و هر جا هواى نفس است نتیجه آن گمراهى است. حاکمى که پیرو هواى نفس باشد منافع و حقوق مردم را فداى مطامع خویش مىکند، و به همین دلیل حکومتش ناپایدار و مواجه با شکست خواهد بود. (۳)
با توجه به این آیه شریفه خطرات گام به گام پیش می آید (گام اول هوی پرستی، گام دوم انحراف از راه خدا، گام سوم فراموش کردن حساب و قیامت و در نتیجه عذاب شدید). (۴)
اگر با نگاهی عمیق به انواع گمراهی ها بنگریم خواهیم دید که گمراهی ها ریشه در فراموشی روز قیامت دارند، پس صرف ایمان به قیامت کافی نیست، بلکه باید انسان همیشه به یاد حساب و کتاب و روز قیامت باشد، زیرا هوای نفس پیوسته در صدد فریب دادن انسان است و یاد قیامت مانع از پیروی از هوای نفس و انحراف از راه خدا می گردد.
خطری که حاکم عادل را تهدید می کند پیروی از هوای نفس است، چون هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقتبین انسان مىافکند، و میان او و عدالت جدایى مىاندازد. او را از راه خدا که همان راه حق است بازمی دارد. بنا بر این هر جا گمراهى است پاى هواى نفس در میان است، و هر جا هواى نفس است نتیجه آن گمراهى است. حاکمى که پیرو هواى نفس باشد منافع و حقوق مردم را فداى مطامع خویش مىکند، و به همین دلیل حکومتش ناپایدار و مواجه با شکست خواهد بود. (۳)
با توجه به این آیه شریفه خطرات گام به گام پیش می آید (گام اول هوی پرستی، گام دوم انحراف از راه خدا، گام سوم فراموش کردن حساب و قیامت و در نتیجه عذاب شدید). (۴)
اگر با نگاهی عمیق به انواع گمراهی ها بنگریم خواهیم دید که گمراهی ها ریشه در فراموشی روز قیامت دارند، پس صرف ایمان به قیامت کافی نیست، بلکه باید انسان همیشه به یاد حساب و کتاب و روز قیامت باشد، زیرا هوای نفس پیوسته در صدد فریب دادن انسان است و یاد قیامت مانع از پیروی از هوای نفس و انحراف از راه خدا می گردد.
عوامل انحراف و فراموشی آخرت
حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: " أَیُّهَا الناسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتّبَاعُ الْهَوَى، وَ طولُ الْأَمَلِ؛ فَأَمَّا اتّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقّ، وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الآخِرَةَ"، "اى مردم! ترسناکترین چیزى که از آن بر شما بیمناکم، دو چیز است: پیروى از هوا و هوس و آرزوهاى طولانى". (۵)
زیرا هوای نفس حق را نمی طلبد بلکه عامل انحراف از راه خداست و هوای نفس در جبهه مقابل با حق قرار می گیرد و انسان را گمراه می کند و از طرف دیگر آرزوی طولانی با یاد آخرت منافات دارد، زیرا اقتضای رسیدن به آرزوی طولانی زنده ماندن و تداوم حیات دنیوی است، اما وقتی انسان واقعاً مرگ و آخرت را یاد می کند هر آنچه با آخرت تناسب نداشته باشد، آرزوی بدست آوردن آن از قلب انسان از بین می رود، اما اگر انسان پیوسته در حال تلاش برای رسیدن به آرزوهایش باشد، اساساً مرگ را فراموش می کند و اگر کسی به او مرگ و آخرت را یادآوری کند، آن را توجیه می کند و با تسویف در استغفار و توبه و امروز و فردا کردن آخرت را به فراموشی می سپارد.
پی نوشت ها:
زیرا هوای نفس حق را نمی طلبد بلکه عامل انحراف از راه خداست و هوای نفس در جبهه مقابل با حق قرار می گیرد و انسان را گمراه می کند و از طرف دیگر آرزوی طولانی با یاد آخرت منافات دارد، زیرا اقتضای رسیدن به آرزوی طولانی زنده ماندن و تداوم حیات دنیوی است، اما وقتی انسان واقعاً مرگ و آخرت را یاد می کند هر آنچه با آخرت تناسب نداشته باشد، آرزوی بدست آوردن آن از قلب انسان از بین می رود، اما اگر انسان پیوسته در حال تلاش برای رسیدن به آرزوهایش باشد، اساساً مرگ را فراموش می کند و اگر کسی به او مرگ و آخرت را یادآوری کند، آن را توجیه می کند و با تسویف در استغفار و توبه و امروز و فردا کردن آخرت را به فراموشی می سپارد.
پی نوشت ها:
(۱) خطبه ۶۴.
(۲) سوره ص، آیه ۲۶.
(۳) برگرفته از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۲۶۲.
(۴) تفسیر نور، محسن قرائتی، ذیل آیه.
(۵) خطبه، ۴۲.