پرونده فقر (قسمت اول)

فقر از پدیده‌هایی است که در همه اعصار و در همه جوامع وجود داشته است؛ اگرچه این پدیده با توجه به اندیشه سیاسی و نوع رویکرد حاکمان به مردم و نیز توان مدیریتی آن‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است، اما تقریبا می‌توان ادعا کرد که هیچ جامعه منهای فقری تا کنون شکل نگرفته است در این سلسله یاداشت به موضوع فقر در ابعاد گوناگون میپردازیم
دوشنبه، 15 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: عبدالصالح شمس اللهی
موارد بیشتر برای شما
پرونده فقر (قسمت اول)
فقر در اندیشه دینی
 
فقر از پدیده‌هایی است که در همه اعصار و در همه جوامع وجود داشته است؛ اگرچه این پدیده با توجه به اندیشه سیاسی و نوع رویکرد حاکمان به مردم و نیز توان مدیریتی آن‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است، اما تقریبا می‌توان ادعا کرد که هیچ جامعه منهای فقری تا کنون شکل نگرفته است در این سلسله یاداشت به موضوع فقر در ابعاد گوناگون میپردازیم.
تعداد کلمات 1069 زمان تقریبی مطالعه 5 دقیقه 


پرونده فقر (قسمت اول)
عبدالصالح شمس‌اللهی
 
فقر از پدیده‌هایی است که در همه اعصار و در همه جوامع وجود داشته است؛ اگرچه این پدیده با توجه به اندیشه سیاسی و نوع رویکرد حاکمان به مردم و نیز توان مدیریتی آن‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است، اما تقریبا می‌توان ادعا کرد که هیچ جامعه منهای فقری تا کنون شکل نگرفته است و فقط سطح و نوع برخورد با این پدیده تغییر کرده است. حتی در بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی دنیا که گاه بیش از نیمی از اقتصاد دنیا را در اختیار دارند این مشکل حل نشده است و گستردگی اقتصادشان فقط به فاصله طبقاتی دامن زده است؛ به عنوان مثال نیمی از مردم چین در سال گوشت نمی‌خورند و در امریکا بیش از 46 میلیون نفر در فقر مطلق به سر می‌برند. مردم امریکا معتقدند که یک درصد اقلیت سرمایه‌دار بیش از 70 درصد سرمایه امریکا را در اختیار دارند و این یعنی 99 درصد مردم امریکا با چیزی کمتر از 30 درصد سرمایه امریکا در حال زندگی هستند که همین امر باعث شروع جنبش یک درصدی‌ها در امریکا شد.

پرداختن به موضوع فقر ابعاد گوناگونی دارد که در مجموعه یاداشت‌های پرونده فقر سعی می‌کنیم در حد توان با محوریت اندیشه دینی به آن بپردازیم.

در بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی دنیا که گاه بیش از نیمی از اقتصاد دنیا را در اختیار دارند این مشکل حل نشده است و گستردگی اقتصادشان فقط به فاصله طبقاتی دامن زده است؛

فقر در اندیشه دینی

نگاه دین به فقر نگاه متفاوتی است. دین به عنوان ابزار تکامل انسان‌ها در واژه شناسی فقر و جایگاه شناسی آن آنگونه که دیگران می‌اندیشند نمی‌اندیشد. در اندیشه دینی فقر به صورت مطلق پسندیده نیست و اهل‌بیت(ع) فقر پذیری را نهی فرموده‌اند و به کار و تلاش و تولید ثروت پاک تشویق می‌نمودند؛ چرا که بقای  یک جامعه به چرخش اقتصادی و رفع نیازهای طبیعی جامعه بستگی دارد. فقر برای افراد عادی جامعه مرگ تدریجی است به همین دلیل نبی مکرم اسلام(ص) در مورد فقر فرموده‌اند:

الفَقرُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ.[1]
فقر سخت‌تر از قتل است.


اما فقر گاهی به صورت مطلق نیست؛ بلکه در سنجش با مفهوم دیگری قرار می‌گیرد که در اینجا نظر اسلام در مورد فقر متفاوت می‌شود؛ در واقع فقر را می‌توان یک مفهوم نسبی دانست که اصل آن پسندیده نیست، اما اگر به نسبت چیز دیگری سنجیده شود گاه ممدوح و مطلوب و است و گاه مذموم و نامطلوب.

به عنوان مثال اگر لازمه غنا و فرار از فقر از دست دادن دین و یا ظلم به دیگری باشد این فقر ممدوح است چرا که در اندیشه دینی و حتی در اندیشه انسانی و فطری، انسان مسائل را بر اساس فایده و هزینه می‌سنجد و توجه میکند که در مقابل چیزی که می‌گیرد چه چیزی را از دست می‌دهد. به عنوان نمونه زمانی از امام صادق(ع) در مورد منظور پیامبر ازجمله ای که ابوذر از پیامبر(ص) نقل می‌کند سوال شد؛ ابوذر نقل می‌کند که نبی مکرم اسلام(ص) فرمود:

در اندیشه دینی معاش، ثروت و امکانات جایگاه آلی دارند به این معنا که انسان با اندیشه توحیدی همه امکانات و سرمایه‌ها را ابزاری می‌داند برای نیل به مقام انسانیت و طی طریق به سوی خدا و اگر هر‌چیزی در تعارض با خدایی شدن انسان قرار بگیرد طرد شده و کنار گذاشته می‌شود.
 ثلاثةٌ یُبغِضُها الناسُ وأنا اُحِبُّها : اُحِبُّ المَوتَ واُحِبُّ الفَقرَ واُحِبُّ البَلاءَ
سه چیز است که مردم از آن‌ها نفرت دارند و من دوستشان دارم : من مرگ، فقر و بلا را دوست دارم.  

امام صادق(ع) فرمودند: منظور پیامبر(ص) آن چیزی که مردم از آن فهمیده‌اند نیست؛

إنّما عَنى: المَوتُ فی طاعَةِ اللّه ِ أحَبُّ إلَیَّ مِن الحَیاةِ فی مَعصیَةِ اللّه ِ، والفَقرُ فی طاعةِ اللّه ِ أحَبُّ إلیَّ مِن الغِنى فی مَعصیَةِ اللّه ِ ، والبَلاءُ فی طاعَهِ اللّه ِ أحَبُ إلَیَّ مِن الصِّحَّةِ فی مَعصیَةِ اللّه ِ.[2]
بلکه مقصود ایشان این است که مرگ در راه طاعت خدا را خوش‌تر دارم ، تا زندگى توأم با معصیت خدا و فقر در طاعت خدا را دوست‌تر دارم ، تا توانگرى همراه با معصیت خدا و بلا و بیمارى در راه طاعت خدا را خوش‌تر دارم ، از تندرستى همراه با معصیت خدا .


همان‌طور که از متن روایت مشخص است امام صادق(ع) در تبیین کلام رسول خدا(ص) فقر را به نسبت با طاعت خدا می سنجد و می‌فرماید اگر قرار است که فقیر به قیمت عدم اطاعت از خدا غنی شود فقر محبوب‌تر است از عصیان خدا.

در روایتی دیگری امام صادق(ع) با توجه به همین نسبیت می فرماید:

الفَقرُ مَعَنا خَیرٌ من الغِنى مع غَیرِنا ،والقَتلُ مَعَنا خَیرٌ من الحَیاةِ مَع غَیرِنا .[3]  
فقیر بودن و با ما بودن بهتراست ، از توانگر بودن و با غیر ما بودن . و کشته شدن و با ما بودن بهتر است ، از زنده بودن و با غیر ما بودن.


در واقع در اندیشه دینی معاش، ثروت و امکانات جایگاه آلی دارند به این معنا که انسان با اندیشه توحیدی همه امکانات و سرمایه‌ها را ابزاری می‌داند برای نیل به مقام انسانیت و طی طریق به سوی خدا و اگر هر‌چیزی در تعارض با خدایی شدن انسان قرار بگیرد طرد شده و کنار گذاشته می‌شود.

این حکم دقیقا از آن طرف نیز قابل خوانش است؛ یعنی اگر به واسطه فقر انسان به دامان ظلم و گناه بیفتد آن فقر مذموم است و باید برای آن تلاش کرد امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید:

غِنىً یَحجُزُکَ عنِ الظُّلمِ خَیرٌ مِن فَقرٍ یَحمِلُکَ علَى الإثمِ .[4]
ثروتى که تو را از ستم باز دارد ، بهتر از فقرى است که تو را به گناه کشاند.

انسان‌های عادی تحمل فقر را ندارند و فقر آن‌ها را از مسیر خدا دور می‌کند. اما انسان‌های وارسته که دنیا عقال پای آن‌هاست فقر را به معنای رهایی از بند دنیا می‌بینند و ترجیح می‌دهند به جای سرگرم شدن به زخارف دنیا نیرو و توان خود را در راه غنای معنوی و پیشرفت روحی خود قرار دهند و راحتی و برخوردای از نعمات الهی را به آخرت موکول نمایند.
فقر به تناسب افراد
فقر گاهی به تناسب شخصیت سنجیده می‌شود؛ به عنوان مثال برای انسان خود ساخته‌ای که فقر او را در راه رسیدن به خدا زمین‌گیر نمی‌کند چه بسا فقر و دوری از دنیا مطلوب باشد.

نمونه ای که در روایات فقر به نسبت افراد سنجیده شده است این است که فردی که قوت روحی و توان تحمل فقر را دارد اگر به واسطه غنا بتواند دست نیازمندی را بگیرد بهتر آن است که فقر را مرتفع نماید پیامبر اکرم(ص) در این باره می‌فرماید:

 الفَقرُ خَیرٌ مِن الغِنى ، إلّا مَن حَمَلَ فیمَغرَمٍ وأعطى فی نائبَةٍ.[5]
فقر بهتر ازتوانگرى است ، مگر (در مورد) کسى که غرامت و تاوانى را (از سوى تنگدستى) بپردازد یا در گرفتاریها به دیگران کمک کند .


حاصل کلام آنکه فقر به خودی خود برای افراد عادی مذموم است؛ چرا که دست پای آن‌ها را در مسیر خدا می‌بندد. انسان‌های عادی تحمل فقر را ندارند و فقر آن‌ها را از مسیر خدا دور می‌کند. اما انسان‌های وارسته که دنیا عقال پای آن‌هاست فقر را به معنای رهایی از بند دنیا می‌بینند و ترجیح می‌دهند به جای سرگرم شدن به زخارف دنیا نیرو و توان خود را در راه غنای معنوی و پیشرفت روحی خود قرار دهند و راحتی و برخوردای از نعمات الهی را به آخرت موکول نمایند.

 

ادامه دارد...




 

منابع

[1] جامع الأخبار ص299 ح 816
[2] معانی الأخبار ص 165  
[3] الخرائج والجرائح ج2 ص 739 ح 54
[4] من لایحضره الفقیه : ج 3ص 166ص 3614
[5] بحار الأنوار ج 72 ص 56 ح 86 .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.