اخلاق پزشکی و حقوق روان
علم اخلاق همزاد زندگی و سرشت بشر است و در دنیا و ازجمله کشور ما ایران، تاریخچه و قدمت طولانی بیش از سه هزار ساله دارد و به تبع آن، رعایت اخلاق پزشکی و اخلاق حرفه ای توسط پزشکان و روانپزشکان حاذق و خدایی که علاوه بر ابعاد علمی، به سجایا و مکارم نیکوی اخلاقی و انسانی آراسته بوده اند، به طوری که مردم آنها را طبیب می نامیدند و ویژگی هایی از قبیل: «رازداری، گشاده رویی و مهربانی، فرق نگذاشتن بین بیماران و بسیاری از ارزش های والای دیگر» که از ضروریات و لازمه حرفه مقدس پزشکی بود، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد.در رابطه با حقوق بیماران روانی و مواجهه اخلاق پزشکی با این مقوله می توان به رابطه ای دو سویه اشاره نمود.
پزشکان، روانپزشکان و افراد مرتبط با سیستم خدمات درمانی کشور در برخورد با بیماران مبتلا به اختلالات روانی، از جهتی باید به منافع و حقوق آنان توجه داشته باشند و از جهت دیگر می بایست مصالح جامعه و مسائل و تهدیدهای بالقوه ای که اینگونه بیماران برای اجتماع و محیط زندگی اطرافیان ایجاد می کنند رعایت نمایند.
بیماری ها و اختلالات روانی ابعاد و گستره زیادی دارد، لذا رویکرد اخلاق پزشکی در نوع برخورد با حقوق اینگونه بیماران متفاوت است.
اختلالات روانی باعث ایجاد عدم تعادل در رفتار و گفتار فرد مبتلا به آن شده و باعث تغییر در زوال عادی زندگی آنان می شود.
بیمارانی که دچار اختلالات روانی می باشند، همانند سایر بیماران دیگر، دارای حقوقی بوده که می بایست از جانب پزشکان، روانپزشکان و کادر درمانی مورد تصدیق و رعایت قرار گیرد.
اخلاق پزشکی در حقیقت یکی از شاخه های اخلاق حرفه ای است که سعی دارد اخلاقیات را به صورت کاربردی در حیطۀ عمل پزشکان و کادر درمانی و نیز در حوزۀ تصمیم گیری های اخلاقی در طب وارد کند.
از مهمترین توصیه های اخلاق پزشکی به پزشکان، کادر درمانی و روانپزشکان، رعایت حقوق بیماران مبتلا به اختلالات روانی می باشد که در این نوشتار به آن می پردازیم.
اخلاق پزشکی چیست؟
«اخلاق پزشکی، مجموعه تظاهرات رفتاری یک پزشک یا تیم پزشکی در جریان انجام وظیفه شغلی است که به صورت خصلت های فردی در رابطه با بیمار و بستگان و همراهان وی، جامعه و حاکمیت، محیط کار و همکاران و... تجلّی می نماید.» به عبارت دیگر، «اخلاق پزشکی، مجموعه آئین نامه های آداب پسندیده و اعمال نکوهیده ای است که پزشکان و کادر درمانی باید آنها را رعایت و یا از آن پرهیز کنند.»اصول بنیادین اخلاق پزشکی
رفتار پزشک با بیمار در چند دهه گذشته به خاطرظهور تکنولوژی مدرن و تحولات اجتماعی و سیاسی بوجودآمده در جوامع بشری دچار دگرگونی شده است بر اساس چنین تحولاتی اولین بار چیلدرس و بیرچامپ اصول اخلاقی پزشکی نوین را تدوین کرد که هم اکنون در بسیاری از کشورها به مورد اجرا گذاشته شده است.این اصول چهارگانه عبارتند از
1- احترام به خود مختاری بیمار (اصل اتونومی)
2- ارائه اقدامات مفید و سودمند (اصل سودمندی)
3- جلوگیری از صدمه و آسیب (اصل عدم ضرر رسانی)
4- عدالت (اصل عدالت)
پیرامون اختلالات روانی
دانش روانپزشکی، آخرین شاخه ای است که به علوم پزشکی پیوسته و به تشخیص و درمان اختلالات روانی می پردازد.«اختلالات روانی، مجموعه ای از نارسایی ها و ناهنجاری های خُلقی، رفتاری و ادراکی است که سبب ایجاد تعادل در مواجهه با محیط پیرامون زندگی شخص شده و روند عادی زندگی روزمره او را تحت تأثیر قرار می دهد».
برای شناخت بهتر اختلالات روانی، دو طبقه بندی مهم که بیشترین کاربرد را در بین روانپزشکان دارد و برای ایجاد یک زبان مشترک در درک و توضیح بهتر پایه گذاری شده، عبارتند از
کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) که اینک چاپ چهارم تجدیدنظر شدۀ آن در دسترس است و طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD) که بخشی از آن اختلالات روانی را طبقه بندی نموده و هم اکنون چاپ دهم آن مورد استفاده است.
تاکنون بیش از سیصد نوع اختلال روانی شناخته شده و شرح داده شده است. بدیهی است که همۀ این اختلالات شدید نبوده و با تصویری که غالب مردم از مفهوم بیماری روانی در ذهن دارند متفاوت است. برخی از این اختلالات آنقدر شیوع دارند که تا مدت ها پس از شروع، نیاز به اقدامات درمانی را به وجود نمی آورند.
همچنین، تعداد اندکی از این اختلالات، همراه با از بین رفتن توانایی شخص در تفکیک واقعیت از تخیلات غیرواقعی بوده که در بدو وقوع، هر فرد ناظر غیرمتخصص می تواند آن را بشناسد و در جستجوی درمان آن برآید.
طبقه بندی اختلالات روانی
با نگاهی به اکثر قوانین بهداشت روان می توان پنج دستۀ مهم و کلی از اختلالات روان را از یکدیگر متمایز نمود که در ادامه به آن ها اشاره می نماییم.
1. اختلالات روانی خفیف، که شایع ترین این اختلالات را تشکیل می دهند و شامل تعداد بسیار زیادی از اختلالات شناخته شدۀ روانی هستند و در مسؤولیت پذیری افراد مبتلا نقشی ندارند یا نقش آنها در این زمینه قابل اغماض است. این گروه شامل انواعی از اختلالات اضطرابی، ترس های مرضی، بیماری های روان – تَنی، اختلالات شبه جسمی، اختلالات انطباقی، افسرده خویی و بسیاری از موارد دیگر است.
2. اختلالات شخصیت، که دستۀ عمده ای از اختلالات روانی را تشکیل داده و شامل اختلال شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید، اسکیزوتایپال، نمایشی، مرزی، ضداجتماعی، خودشیفته، وسواسی - جبری، اجتنابی منفعل - مهاجم و چند نوع دیگر است.
3. اختلالات روانی با منشأ عضوی، شامل پیامدهای انواع صرع، اعتیاد و وابستگی به موادّ روانگردان، ضربه های مغزی، آسیب مغزی در اثر بیماری های متابولیک، عروقی، توکسیک و مواردی از این قبیل است.
4. عقب ماندگی های ذهنی و اختلالات ناشی از عیوب تکامل قوای شعوری که گاه ناشی از معایب مادرزادی و گاه دلایل دیگر و در برخی موارد بدون علت شناخته شده است.
5. اختلالات شدید روانی، که شامل گروهی از روانپریشی ها است و مهمترین اختلالات روانی را تشکیل می دهند. در این دسته، اختلالات اسکیزوفرنیک، اختلالات خُلقی با تظاهرات سایکوتیک، اختلالات هذیانی و موارد مشابه قرار می گیرند.
اخلاق پزشکی و حقوق بیماران مبتلا به اختلالات روانی
حقوق یک بیمار مبتلا به اختلالات روانی، عبارتست از: «وظایفی که روانپزشکان، پزشکان و تیم پزشکی و روانپزشکی در قبال او دارند».از دوران رنسانس تاکنون، شاهد سیر تحولی و نگرش علمی نسبت به بیماران مبتلا به اختلالات روانی هستیم. در این راستا دانشمندان و اطباء، کوشش های مبسوطی در اصلاح رفتارها و رعایت حقوق اینگونه بیماران توسط پزشکان، روانپزشکان و کادر درمانی مبذول داشته اند.
احترام به حقوق بیمار و رعایت اصول اخلاق پزشکی و تعیین چارچوب قانونی برای آن، دارای سوابق ممتد در تاریخِ مراقبت های بهداشتی و درمانی کشورها است که در قالب منش.ر حقوق بیمار، نمود یافته است. برخی از این حقوق عبارتند از
- حق دسترسی به مراقبت های بهداشتی و درمانی
- حق رضایت درمان
- حق رضایت حضور در تحقیقات آموزشی و آزمایشی
- حق استفاده از مترجم
- حق تسکین درد
- حق داشتن همراه
- حق اهداء عضو
- حق دسترسی به اطلاعات مربوط به پرونده پزشکی خود
- حق محرمانگی اطلاعات
- حق حریم شخصی
- حق شکایت و حفظ حقوق بیمار
- حق داشتن آرامش
- حق مرگ باعزّت
- حقیقت گویی به بیمار
نکتۀ مهم قابل ذکر این است که برخی از حقوق ذکر شده در بالا در رابطه با طیف گستردۀ بیماران مبتلا به اختلالات روانی به طور نسبی، قابل اِعمال و اجراء می باشد و بستگی به نوع و شدّت بیماری و وضعیت روحی و جسمی آنها دارد.
البته این بدین معنا نیست که این دسته بیماران را از طیفی از حقوق خود محروم ساخت. بلکه باعث افزایش اقدامات درمانی و مراقبتی خواهد شد.
چالش ها و مسائل
در روانپزشکی، چند چالش ویژه در مقایسه با دیگر تخصص های پزشکی وجود دارد که لازم است برای رفع آنها اصول اخلاق پزشکی را رعایت نمود. برخی از این چالش ها عبارتند از1. ترس از بدنامی و نگاه های منفی اجتماعی نسبت به بیماران مبتلا به اختلالات روانی، رغبت آنان و بستگان نزدیک آنان را برای مراجعه به مراکز تشخیص و بهداشت روانی و انجام مشاوره و اقدامات درمانی تحت تأثیر قرار داده و تا میزان قابل توجهی کاهش داده است. لذا درصورتی که اخلاق پزشکی با همکاری نهادهای فرهنگ ساز با نهادینه کردن اصول علمی و فرهنگی، این دیدگاه را در جامعه تغییر دهند، مقدمات مراجعه بیماران بیشتری برای اقدامات مشاوره ای و درمانی را فراهم می آورند.
2. حقیقت گویی به بیماران و بستگان آنان نیز ممکن است به چالشی در رابطه با اینگونه بیماران تبدیل شود. در برخی از اختلالات روانی، لازم است صریحاً به بیمار میزانِ پیشرفت بیماری و یا مشکلات و مسائلی که ممکن است برای خود و یا نزدیکان به وجود آورند را گوشزد نماید. برعکس، در مواردی این مسائل را فقط باید به اطرافیان بیمار گوشزد نمود و از بیماران پنهان داشت.
3. جراحی، شوک درمانی، درمان طبّی، داروها یا اقدامات آزمایشی نیز باید تنها با اجازۀ بیمار و یا بستگان او صورت گیرد تا حقوق اینگونه بیماران بیش از پیش تأمین و تضمین گردد.
4. بیمار مبتلا به اختلالات روانی، تنها در صورتی می تواند در یک تحقیق علمی شرکت کند که با طرح درمانی او، تضاد نداشته باشد. موافقت یا رد شرکت در تحقیق، هیچکدام از حقوق یا امتیازات او را سلب نمی کند.
5. برای اقدامات مشاوره ای و درمانی بیماران مبتلا به اختلالات روانی، حفظ محرمانگی اطلاعات پرونده پزشکی و وضعیت و سابقۀ روحی، روانی و رفتاری او از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نیاز به دقت بیشتری داشته و نیازمند رعایت دقیق اصول اخلاق پزشکی می باشد. رازداری یکی از ارکان مهم روابط پزشک و بیمار است که از سده 4 پیش از میلاد مسیح در بخشی از سوگندنامه بقراط ذکر شده و بهصورت قانون برای پزشکان در آمده است. رازداری پزشکی یک اصل است که بهموجب آن پزشک مجبور میشود رازهای نگفتنی بیمار را که بهخاطرحرفهاش بهدست آورده نزد خود نگه دارد. در همین رابطه در آیۀ 27 سورۀ انفال می خوانیم : « یا ایا الذین امنو لاتخونو الله و الرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون»
هرچه اطلاعات پزشک بیشتر و اطلاعات بدست امده ازسوی بیمار دقیقتر باشد، قدرت درقضاوت، پیش بینی، برنامهریزی و قدرت در عمل وی بیشتر است. زیربنای همه این قدرتها و تواناییها علم و ایمان است و زیربنای این دو، اطلاعات مرتبط است. اما پزشک باید به خاطرداشته باشد که کوچکترین اطلاعاتی که در پرونده پزشکی بیمار ثبت شده جزء اسرار است و افشای آن، هم برای پزشک و هم برای بیمار عواقبی در پی دارد. « من سرّ علی مسلم سرّالله علیه فی الدنیاوالاخره»
رازداری مطلق نیست و افشاء راز در این موارد مجاز است
با رضایت و اجازۀ بیمار. (مانند تحقیقات و آزمایشات پزشکی و...)
بدون رضایت و اجازۀ بیمار. (مانند منفعت بیمار، احتمال صدمه به دیگران، الزام قانونی، مصالح عمومی و دستور دادگاه)
درصورت عدم رضایت بیمار پزشک مجاز به دادن اطلاعات به والدین و خویشان بیمار بالغ، همسر بیمار و شرکتهای بیمه نیست.
در صورت فسخ نکاح و طلاق نیز مجاز به اینکار نیست.
در واقع در دو صورت اجازه نقض رازداری داده میشود: برای حفظ بیمار از خطر(مثلاً خودکشی)، برای حفظ دیگران از خطر(مثلاً دیگرکشی، تهدید امنیت و نظم و آسایش عمومی).
برای اطمینان بیمار از حفظ اسرارش نیز، حق شکایت او به رسمیت شناخته شده است.
ماده 648 قانون مجازات اسلامی ایران نیز بیان می دارد: «اطباء و جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار میشوند، هرگاه غیر از موارد قانونی اسرار مردم را افشا کنند به سهماه و یکروز تا یکسال حبس یا به یک میلیون و پانصدهزارتا ششمیلیون ریال جزای نقدی محکوم میشوند».
اگر در دادگاه از پزشک بهعنوان شاهد و مطلع در مورد اسرار بیمار سؤال شود، چون افشای آن با نظرحاکم شرع است، فقط جوابگویی در حد سؤالات طرحشده اشکالی ندارد.
در مواردی که برای پزشک معالج این بیم بهوجود میآید که بیگناهی، گناهکار یا مجرمی برائت حاصل نماید، میتواند بدون سؤال قاضی حقیقت مطلب را بیان نماید.
از مهمترین جنبههای رازداری، رازداری در روانپزشکی است. رفتار روانپزشک باید بهگونهای باشدکه بیمار به وی اعتماد کند، مثلاً به بیمارش احترام بگذارد و برای درمیان گذاشتن مشکل وی با خانواده یا تیم درمانی از وی اجازه بگیرد.
احتمال محروم سازی بیماران از آزادی شان و تحمیل درمان های اجباریِ روانپزشکی، مسأله دیگری است که مخالف اصول اخلاقی و قوانین انسانی بوده و باید برای تجویز آنها با دقت و رعایت موازین اخلاق پزشکی اقدام نمود.
براساس اکثر قوانین جزایی دنیا، مجرمین فاقد مسؤولیت کیفری نمی توانند موضوع مجازات کیفری قرار گیرند ولی دادگاه می تواند دربارۀ اقدامات لازم جهت بازپروری و حفظ امنیت جامعه تصمیم گیری کند. این چنین اقداماتی، صرفاً پیشگیرانه بوده و می تواند آموزشی (مانند کار در مؤسسات آموزشی ویژه)، درمانی (نظیر نگهداری در بیمارستان های روانپزشکی حفاظت شده و یا در مراکز ترک اعتیاد) و یا اقدامات حمایتی (مثلاً ممنوعیت نسبت به برخی مشاغل) باشند. در حالی که این اقدامات توسط دادگاه تحت عنوان «مجازات های تکمیلی» برای مجرمین دارای مسؤولیت کیفری اتخاذ می شود، برای افراد فاقد مسؤولیت کیفری، به عنوان «مجازات اصلی» خواهد بود.
تاکنون تحقیقات و مطالعات متعددی در زمینۀ رعایت حقوق بیماران مبتلا به اختلالات روانی در پرتو موازین اخلاق پزشکی صورت گرفته است که با برنامه ریزی و اجرای صحیح آنها می تواند راهگشای نهادینه کردن نظام حمایت و رعایت حقوق این دسته از بیماران باشد.
نتیجه گیری
اختلالات روانی مجموعه ای از نارسایی ها و ناهنجاری های خلقی، رفتاری و ادراکی است که سبب ایجاد عدم تعادل در مواجهه با محیط پیرامون زندگی شخص شده و روند عادی زندگی روزمره او را تحت تأثیر قرار می دهد.برخی از این اختلالات آنقدر شیوع دارند که تا مدتها پس از شروع، نیاز به اقدامات درمانی را بوجود نمی آورند. همچنین دسته ای از این اختلالات همراه با تهدیدهایی برای شخص بیمار، اطرافیان و افراد جامعه می باشد.
ضرورت اعتلای حقوق بیماران، از جمله بیماران روانی، از اولویت های مهم نظام ارائه خدمات بهداشتی درمانی و یکی از شاخص های ارتقاء سلامت هر جامعه محسوب می شود.
بر همین اساس امروزه جوامع بین المللی ناظر بر سلامت و بهداشت، مفهوم حقوق بیمار را بیش از پیش مورد توجه و بررسی قرار داده اند.
داشتن اخلاق پزشکی و رعایت حقوق بیماران مبتلا به اختلالات روانی مهمترین ویژگی یک روانپزشک است.
هرچه اطلاعات بدست آمده روانپزشک از بیمار زیادتر و دقیقتر باشد، قدرت وی در قضاوت، پیش بینی، برنامه ریزی برای پیشگیری از وخامت اوضاع بیمار و درمان او بیشتر و بالاتر خواهد بود.
در تمامی جوامع معیارهای مشترکی برای اخلاق پزشکی وجود دارد که شامل روانپزشکان نیز می گردد که ازجمله آنها می توان به رازداری و عدم افشای سر، حقیقت گویی، دلسوزی و مهربانی، نظم و ترتیب و عدم تبعیض اشاره نمود که با تضمین های عرفی، اخلاقی، اداری و انضباطی و در مواردی کیفری همراه است.
برمبنای عرف و حقوق کیفری، روانپزشک در سه صورت مجاز به افشای راز بیمار خود می باشد: خودکشی – دیگر کشی – تهدید برای افراد جامعه و آسایش و امنیت عمومی.
منبع: مرکز مطالعات شیعه