آموزش و تبلیغات، دو عامل غرب گرایی و غرب زدگی جوامع

غرب گرایی و غرب زدگی جوامع، یکی از چالش های اساسی قرن بیست و یکم می باشد که این جریان، عوامل و مبانی متعدد دارد که تبلیغات نظام تمدنی غرب و آموزش های غربی، دو عامل اساسی آن می باشد که در این پژوهش مورد...
چهارشنبه، 29 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمدصادق ذوقی
موارد بیشتر برای شما
آموزش و تبلیغات، دو عامل غرب گرایی و غرب زدگی جوامع

درآمد

امروزه در دنیای معاصر، یکی از مولفه های اصلی تمدنی، تعامل با دیگر ملل و جوامع می باشد؛ تعامل اعم از تاثیرگذاری و تاثیر پذیری می باشد که جوامع مختلف خواسته یا ناخواسته در این عرصه و چرخه وارد می شوند و تمدنی که از توان مندی ها و ظرفیت های بیشتری برخوردار است، جوامع دیگر را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد و تاثیرپذیری آن کاسته می شود و از جهت دیگر، جامعه و تمدنی که دچار خودباختگی و از خود بیگانگی شده است، تاثیر پذیری بیشتری خواهد داشت.

در دنیای مدرن، با توجه به این که مظاهر تمدنی بیشتری در اختیار دنیای غرب می باشد، گرایش اصلی که به وجود می آید، تمایل تمدن ها و جوامع دیگر به غرب می باشد، و غرب گرایی و غرب زدگی، یکی از آسیب ها و چالش های اساسی دنیای معاصر تلقی می شود.

در همین راستا، شناخت غرب زدگی به عنوان یک آسیب و چالش، ضرورت اصلی جامعه می باشد؛ با این توضیح که باید تبیین های لازم صورت بگیرد که اولا به چه دلایلی، جوانان به غرب تمایل پیدا می کنند و ثانیا با چه رویکردها و راهکارهایی می توان این بحران ها را مرتفع نمود. لذا وجهه همت این پژوهش، واکاوی از دو عامل اصلی غرب گرایی و غرب زدگی جوامع می باشد.
  

آموزش غربی[1]

مولفه اول و مهمی که در باب گرایش به غرب باید متذکر شد، نحوه آموزشی می باشد که در مراکز و همچنین کتب درسی تدرسی می شود، زمانی که آموزه ها و مولفه هایی که مبنای تدریس در مراکز آموزشی باشد، برگرفته از مباحث و رویکردهای غربی باشد، ناخودآگاه، در محیط اجتماعی نیز، جوانان و نوجوانان، سراغ جامعه و تمدنی می روند که مهد و مرکز آن آموزه ها باشند و این امر، چیزی نیست جز پدیده ی غرب زدگی. بنا و اساس تمدن غرب را باید در انسان محوری و انسان گرایی مشاهده کرد و زمانی که مبنا و اساس در کتب آموزشی از توحید محوری و خدا محوری دور شود، انسان است که خود را جایگزین می کند و در تلاش است که خلاء موجود را مرتفع نماید.

تفکر مدرن بر این نکته تاکید دارد که قدرت انسان می تواند حیات بشر در همین زندگی زمینی را به کمال نزدیک کند[2] و این نقطه، همان نقطه ی آغازین برای حرکت به سمت انسان گرایی و انسان محوری می باشد که برای پرهیز از این چالش، تلاش اصلی در این زمینه، باید معطوف به تفکر توحیدی و اسلامی باشد. همانطور که در کتب دین و زندگی، محوریت با خداوند و توحید می باشد، در کتب و آموزه های علوم تجربی، فیزیک و شیمی نیز باید محوری بودن عنصر توحید را به نمایش گذاشت و بر این عنصر تاکید کرد و رویکرد آموزشی نباید به صورتی باشد که جایگاه عنصر توحید کاسته شود.

اومانسیم و انسان محوری، همانگونه که یک جریان عمومی در ساختارهای اجتماعی و نظام های فلسفی شده است، در کتب آموزشی و درسی نیز، ریشه های خود را دوانده است که انتظار می رود که مسئولین امر، توجه های لازم را به این جریان مبذول داشته باشند. این نکته را نیز باید متذکر شد که با توجه به این که دین، نقش بسیار ممتازی در شناخت هویت قومی و ملی ایفا می کند[3]، باید در آموزه ها و آموزش هایی که از جانب نهادها رسمی و غیر رسمی صورت می گیرد، بر ضرورت دینی بودن و اسلامی بودن بسیاری از آموزه ها تاکید داشت و از رهگذر آموزه های دینی بتوان با جریان ها و گرایش های رقیب مقابله نمود.
  

تبلیغات[4]

از دیگر عوامل مهمی که به غرب گرایی و غرب زدگی جوامع دیگر دامن زده است، تبلیغات می باشد. در مرحله اول، تبلیغات غرب و غربیان می باشد که با تمام قوا، تمدن به ظاهر زیبای خود را برای دیگر جوامع، قبله ی آمال معرفی می کنند و غربی شدن را معیاری برای رشد و پیشرفت تلقی می کنند. تمدن غرب، برای تحقق این هدف خود، از تمام ابزارها و امکانات موجود استفاده می کند، از رسانه ها و مطبوعات گرفته تا شبکه های مجازی و کتب آموزشی، همه و همه در راستای تحقق همین هدف می باشند.

علاوه بر رسانه ها و پایگاه های تبلیغاتی غرب، خواسته یا ناخواسته، ظرفیت های تبلیغاتی داخلی نیز تاثیر قابل ملاحظه ای در گرایش جوانان و جوامع به غرب دارند. لذا باید به این نکته مهم توجه نمود و ناغافل، ظرفیت های تبلیغاتی و آموزشی خود را در اختیار جریان های رقیب نگذاریم. راهکاری که برای مقابله با تبلیغات سوء غرب ارائه می شود این است که هر کشور و جامعه ای دارای فرهنگی می باشد و مردم باید سعی کنند که فرهنگ خود را حفظ نموده و به نسل های آینده انتقال دهند[5] و تاکید بر فرهنگ و تمدن متعالی جامعه کمک می کند که آن جامعه دچار از خودبیگانگی و از خودباختگی نشوند و در تلاش باشند فرهنگ و تمدن خود را تاکید و تبلیغ نمایند.

نکته مهمی که باید مذکر شد این است که بخش مهمی از برداشت ما درباره خود و دیگران، حاصل اعتقادات و باورهای دینی ما می باشد[6] و در مواجه با تبلیغات سوء غرب، علاوه بر تاکید بر فرهنگ و تمدن بومی خود، تاکید بر آموزه های دینی نیز می توان بخش زیادی از خلاءهای موجود را در مواجه تمدنی با غرب پر کند.

بنابراین، مواجه با غرب به عنوان یک تمدن در حال رشد که با توجه به مظاهر مادی که دارد، جذابیت های زیادی برای دیگر جوامع دارد که دو عنصر اساسی در غرب گرایی و غربزدگی دیگر جوامع دخیل بوده است که یکی تبلیغات نظام تمدنی غرب و دیگری آموزه ها و آموزش هایی می باشد که بر اساس مبانی غربی بوده است که هر دو عامل را می توان با تاکید بر فرهنگ بومی و دینی جامعه خود مرتفع نمود.
دین، نقش بسیار ممتازی در شناخت هویت قومی و ملی ایفا می کند، باید در آموزه ها و آموزش هایی که از جانب نهادها رسمی و غیر رسمی صورت می گیرد، بر ضرورت دینی بودن و اسلامی بودن بسیاری از آموزه ها تاکید داشت و از رهگذر آموزه های دینی بتوان با جریان ها و گرایش های رقیب مقابله نمود.
پی نوشت ها:
[1] ‏حمید مکارم شیرازی، غربزدگی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی،معاونت پژوهشی، ۱۳۷۲)، ص129.
[2] ‏محمدعلی محمدی، چالش‌های اجتماعی ـ فرهنگی سنت و مدرنیته در ایران، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه آزاد اسلامی (تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت پژوهشی، دفتر گسترش تولید علم‏، ۱۳۸۹)، ص17.
[3] ‏قدیر نصری، مبانی هویت ایرانی (تهران: تمدن ایرانی، ۱۳۸۷)، ص19.
[4] ‏همان، ص132.
[5] ‏سیدحسن‌ تقی‌زاده‌ و عزیزالله علیزاده، اخذ تمدن‌ خارجی‌ : تساهل‌ و تسامح‌، آزادی‌، وطن‌، ملت‌ (تهران‌: فردوس‌، ۱۳۷۹)، ص6.
[6] ‏قدیر نصری، مبانی هویت ایرانی (تهران: تمدن ایرانی، ۱۳۸۷)، ص19.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط