زندگینامه استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در 8 ژانویه 1942 در شهر آکسفورد انگلستان به دنیا آمد. استیون در همان شهر به مدرسه رفت و از همان ابتدای تحصیل، همانند زندگی بسیاری از دانشمندان بزرگ، چندان به محتوای کتاب ها مقید نبوده و بیشتر سعی می کرد مباحثی را دنبال کند که خارج از کتاب های درسی بودند. به هر حال در سن 8 سالگی خانواده او به شهری در نزدیکی لندن به نام سنت آلبنز مهاجرت کرده و او را در مدرسه ای محلی ثبت نام نمودند. تقریبا می توان سرآغاز و جرقه نبوغ این دانشمند بزرگ را از همین زمان دانست. بلاخره در سن 16 سالگی تقریبا استیون به یک استقلال فکری رسیده و با مشورت پدر پزشک خود، تصمیم به دنبال کردن تخصصی دروس ریاضیات، فیزیک و شیمی نمود.یک سال بعد در آزمون ورودی آکسفورد، استیون توانست به خوبی از پس این آزمون برآید و به همراه یک کمک هزینه تحصیلی، وارد این دانشگاه بسیار سطح بالا شود. او در آنجا رشته علوم طبیعی را برگزید و در این رشته مشغول تحصیل شد. اما از همان ابتدا علاقه به کیهان شناسی و اختر فیزیک علاقه نشان می داد و به دنبال مطالعه مباحثی در این زمینه بود. پس از طی دروه کارشناسی در داشنگاه اکسفورد، وی با نظر شورای دانشگاه، به عنوان دانشجوی شاگرد اول پذیرفته و برای کارشناسی ارشد به دانتشگاه کمبریج انگلستان رفت. در این دانشگاه او نتوانست نظر فرد هویل، یکی از بزرگترین اساتید ستاره شناسی آن زمان را جلب کند و به ناچار معاون فرد هویل به عنوان استاد راهنمای او برگزیده شد. این اتفاق تاثیر چندان مطلوبی روی استیون نداشت و منجر به افت تحصیلی وی گردید.
در همان ابتدای ورود به کمبریج، نخستین نشانه های بیماری نادر ALS در استیون، نمایان شده بودند تا این که در 1963 بنا به توصیه پدر، در یک بیمارستان معاینه شد و آزمایش ها نشان داد که او به این بیماری نادر مبتلا شده است. ALS یک بیماری بسیار نادر است که در طی آن بخشی از نخاع، مغز و سیستم عصبی بیمار به مرور مورد حمله قرار گرفته و اعصاب حرکتی بدن را فلج می کند. این بیماری هیچ درمان موثری نداشته و پس از مدتی منجر به فلج دائم و کلی بدن و در نهایت مرگ بیمار خواهد شد.
پزشکان در سن 21 سالگی، به استیون هاوکینگ این خبر بد را دادند که پروسه فلج کامل وی بیش از یک الی دو سال طول نخواهد کشید و پس از آن مرگ در انتظار او خواهد بود. این خبر آنچنان تاثیر بدی روی روحیه او گذاشته بود که به یک افسردگی حاد دچار شد و تا چندین ماه از منزل خود، نیز بیرون نمی آمد. بلاخره بعد از ماه ها زندگی بیهوده، طبق جریانی که از زبان خودش نقل شده است، یک کابوس او را دوباره به زندگی برگرداند.
در 1964 استیون هاوکینگ در جریان آشنایی دختری به نام جین وایلد، تقریبا افسردگی و نا امیدی خود را رها کرده و تصمیم گرفت هر طور که شده با بیماری خود مبارزه نماید. او همین طور که شاهد از دست رفتن توان عضلانی خود بود، بیشتر و بیشتر به سمت علم قدم بر می داشت. در 1965 استیون و جین با یکدیگر پیوند زناشویی بسته و ازدواج نمودند و این سرآغازی دیگر برای حرکت به سوی زندگی بود. در همین سال استیون برای آزمون دکتری تخصصی خود آماده شد تا بتواند از این طریق به کرسی استادی دانشگاه دست پیدا نماید.
به تدریج استیون قدرت حرکتی و گویایی خود را نیز از دست داد و تنها کاری که می توانست انجام دهد، حرکت دادن دو انگشت دست خود برای کار با کامپیوتری پیشرفته بود تا منظور او را به عموم برساند. اما همه این ها سبب نشد تا استیون هاوکینگ از حرکت در مسیر علم و دانش دست بکشد و به مقام دانشمندی دست پیدا نکند.
نظریه های علمی و دینی استیون هاوکینگ
بیشترین دلیل شهرت استوین هاوکینگ ، به خاطر نظریه های جنجالی او در رابطه با منشا پیدایش جهان، سیاه چاله ها، کیهان شناسی، اختر فیزیک و فیزیک کوانتوم می باشد. یکی از اصلی ترین نظریه های وی در زمینه سیاه چاله ها را می توان نظریه “تابش هاوکینگ” دانست که بیان می دارد:سیاهچالهها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوجهای ذرات مجازی که در افق رویداد آن تشکیل میشود، نابود میشوند که همین زوج ذرات پیشبینی میکند که سیاه چاله ها باید امواجی از خود تابش کنند.
تئوری بیگ بنگ یا انفجار بزرگ که امروزه همه در رابطه با آن مباحثی را شنیده ایم نیز از جمله مباحثی بود که استیون هاوکینگ روی آن پژوهش هایی انجام داده بود. در سال 1970 در مقاله ای مشترک از هاوکینگ و پنروز، ثابت شد که اگر نسبیت عام درست باشد و جهان دارای آن مقدار ماده که مشاهده میکنیم باشد، باید تکینگی انفجار بزرگ در گذشته رخ داده باشد.
نظریه های جنجالی او نیز در رابطه با عدم وجود خداوند نیز بسیار مشهور می باشد. او در کتاب طرح عظیم چنین بیان می کند که برای توضیح عالم هستی نیازی به یک آفریدگار نیست. اعتقاد به وجود بهشت یا حیاتِ پس از مرگ در حقیقت «افسانهای» است برای مردمانی که از مرگ میهراسند. او با صراحت میگوید که پس از آخرین فعالیت مغز انسان، دیگر حیاتی برای آن وجود ندارد.
استیون هاوکینگ در مصاحبه ای در سال 2014 در رابطه با وجود خداوند این چنین بیان می کند:
جهان حاصل پدیدههای علمی قابل توضیح است و طبیعی است که پیش از درک دانش، به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد. اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد، با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خدا ناباور هستم.
اما این نظریه او مدتی بعد توسط خودش رد شد و در مصاحبه ای با یک شبکه ترکیه ای، این چنین بیان داشت که:
حقیقت این است که تشکیل کائنات بر پایه علوم شکل گرفته، ولی در هیچ صورتی نمیتوان گفت کسانی که قوانین علمی را تدوین میکنند یا ابداع میکنند از طرف خداوند خلق نشدهاند و مخلوق خدا نیستند.
استیون هاوکینگ نظریه جالب دیگیر نیز در رابطه با تامین انرژی مورد نیاز بشر با استفاده از نیروی ساتع شده از سیاه چاله ها دارد. او در نظریه ای چنین بیان می دارد که اگر بتوان سیاه چاله ای نزدیک به زمین و کوچک یافت، می توان از نیروی 10 میلیون مگاواتی ساتع شده از آن، برای تولید برق و انرژی همه جهان بهره مند شد. همچنین او عنوان داشته است که چنین نیروی عظیمی ممکن است حیات بشری را نیز به خطر بیاندازد که بهره گیری از آن بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
در نظریه دیگری نیز استیون هاوکینگ چنین بیان داشته است که هوش مصنوعی می تواند در آینده، منجر به ایجاد تهدیدهایی بسیار بزرگ برای حیات بشری باشد. به عقیده او اگر هوش مصنوعی با همین سرعت و لگام گسیختگی که در حال حرکت است، پیش رود، در آینده ای نه چندان دور شاهد موجوداتی خواهیم بود که می توانند روی پای خود بایستند، به تنهایی فکر کنند و بسیار سریعتر از انسان عمل کنند و در نهایت در رقابت با انسان، از او پیشی بگیرند که این می تواند تهدیدی برای حیات بشر باشد.
به هر حال سراسر زندگی این دانشمند بزرگ پر از نظریه ها و اثبات های علمی در زمینه ریاضیات، فیزیک، کیهان شناسی و فیزیک کوانتوم می باشد. این دانشمند بزرگ در تاریخ 14 مارس 2018 مصادف با 23 اسفند 1396 چشم از جهان فرو بست و دنیای علم و دانش را در غمی عجیب فرو برد. استیون هاوکینگ در نزد دانشمندان و حتی مردم عادی جامعه، از درجه احترام بسیار زیادی، چه بخاطر نظریه های علمی مختلف و چه به خاطر تلاش بی حد و اندازه خود در مبارزه با بیماری و امید به زندگی، برخوردار است و به نظر می رسد دنیا دیگر به مانند او در خود نخواهد دید.
منبع: سایت نظارت بر خانواده