تنبیه در نظام تربیتی اسلام

اسلام برای هر جرم و خطا تنبیه و مجازات درخور آن را ارائه می کند؛ آن هم در صورتی که عوامل دیگر تربیتی - همانند رفق و مدارا و نرمی که با طبیعت و روحیات کودک هماهنگ است - مؤثر نیفتد
شنبه، 9 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنبیه در نظام تربیتی اسلام
اسلام در باب تنبیه دیدگاه خاصی دارد که از هرگونه افراط و تفریط مبراست و به شیوه ای اعتدالی تنبیه را در برخی موارد به شکل محدود، برای اصلاح رفتارهای نامطلوب و با شروطی می پذیرد. اسلام سفارش اکید می کند که بزرگترها در برابر کوچکترها بیشتر احساس مسئولیت کنند و حقوق آنها را مراعات نمایند. اسلام به جامعه به صورت یک «کل» می نگرد، به موجودیت انسانها اهمیت خاصی می دهد؛ خودسازی آحاد امت را لازم می داند؛ و رفق و شفقت با دیگران را جزو وظایف می شمارد و می گوید: المسلم من سلم المسلمون من یده ولسانه. بر این اساس، تنبیه بدنی را ابتدائا حتی برای حیوانات نمی پسندد و ترحم بر آنها را از وظایف هر کس می داند. پس بجاست که اولیا و مربیان در مورد خطاهای جزئی کودکان خشم نورزند و به آنان غضب نکنند، بلکه باقدری مسامحه، از خطای آنها بگذرند تا آنان شخصیت واقعی خود را بیابند. اصولا معلم و مربی پیش از آنکه سخت گیری کند، باید در کارش آگاه باشد.
 
البته باید به این نکته توجه داشت که در موارد خاصی، به ضرورت استفاده از تنبیه در نظام تربیتی اسلام تصریح شده است و این معنا هم از آیات متعددی که رسالت حضرت رسول را منحصر به تبشیر و انذار می داند بر می آید، و هم از آیات و روایاتی که حدود الهی و تعزیرات اسلامی را تبیین می کند. اما اسلام برای هر جرم و خطا تنبیه و مجازات درخور آن را ارائه می کند؛ آن هم در صورتی که عوامل دیگر تربیتی - همانند رفق و مدارا و نرمی که با طبیعت و روحیات کودک هماهنگ است - مؤثر نیفتد. در این صورت، مربی و ولی کودک ناگزیر از تنبیه و مجازات بدنی است که در تربیت دینی و اخلاقی کودک از نظر اسلام، به مثابه یک روش احتیاطی و استثنایی تلقی می شود. ثانیا از آنجا که فرزندان و متربیان نزد انسان مسلمان امانت اند و او در برابر آنان مسئولیت دارد، در حالی که تأمین نیازهای جسمی کودکی لازم است، تأدیب او از آن واجب تر می باشد. پرورش قوای فکری، عقلانی، روحی، عاطفی و مذهبی کودکان از وظایف مهم است و تحصیل فضایل اخلاقی، مانند صداقت، پاکدامنی، امانت داری، مراعات نظافت، طهارت و خلاصه آنچه به انسانیت انسان مربوط است ضرورت دارد، که تحقق آنها گاهی نیازمند روشها و مراتبی از تأدیب و تنبیه غیربدنی است. وانگهی همان گونه که انسان در اجرای تکالیف دینی و اجتماعی نسبت به خودش مسئولیت دارد، در برابر خانواده اش نیز از لحاظ حفظ و نگهداری آنان از عذاب آخرت مسئول است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: یا أیها الذین آمنوا وا أنکم وأفلیکم تارا وقودها الناس والحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد کا یغضون الله ما أمرهم ویفعلون ما یؤمرون رسیدن انسان به مقامات عالی و درجات والای معنوی و الهی و حتی تکامل و رشد در جنبه های اخلاقی و اجتماعی به مربی و مؤدب نیاز دارد و کودک تمام لحظات حیات، ملازم والدین و مربی خویش است. بنابراین، برای تحقق آنها همیشه و در تمام حالات نمی توان از رفق، شفقت و محبت استفاده کرد. گاهی نیز لازم است از تنبیهات بدنی استفاده کرد که حتی ممکن است گاهی استفاده از آن نه تنها مجاز، بلکه مستحب باشد.
 
تنبیه به مثابه روش تربیتی: در نظر روانشناسان مشهور است که تنبیه در ابتدا روش مطلوبی در تربیت نیست؛ زیرا عوارضی بر آن مترتب است. اما غالب دانشمندان اسلامی و مربیان تعلیم و تربیت در شرایط خاصی، از تنبیه به مثابه یک روش تربیتی نام می برند؛ زیرا وقتی از این روش برای حل مشکل و اصلاح رفتار استفاده میشود که راه حل های دیگر مؤثر نبوده است. باید به این نکته توجه کرد که تأدیب و تنبیه روش تربیتی اولی نیست تا در تمام حالات و موقعیت ها از آن استفاده گردد و از آن نتیجه مطلوب گرفته شود. تنبیه یک روش تربیتی ثانوی است که از لحاظ دینی و ارزشی، از همه روشهای اصلاح رفتار کودک متأخر است؛ یعنی اگر تمام روشهای ممکن و متناسب در موقعیت های گوناگون برای تغییر و اصلاح رفتار کودک به کار گرفته شد و نتیجه مطلوب از آن به دست نیامد، در آن صورت می توان از روش تنبیه استفاده کرد. این مطلب را می توان، هم از آثار روان شناسان و مربیان دریافت و هم از روایات اسلامی به دست آورد.
 
نکته مهم در این بحث آن است که تنبیه آخرین راه درمان و اصلاح رفتار تلقی شده و هدف از تنبیه، در واقع، اصلاح رفتار و تربیت کودک است. بنابراین، استفاده از این روش باید به گونه‌ای باشد که اصلاح کننده و در تربیت متربی مؤثر باشد.
 
تنبیه در روایات: روایاتی را که در باب تنبیه آمده می توان از سه جنبه بررسی کرد: اول. روایاتی که اذیت دیگران را نکوهش و تحریم کرده است. تنبیه کودک نیز در  واقع نوعی اذیت و اضرار به غیر محسوب می شود. بنابراین، استفاده از این روش جایز و صحیح نیست. برای نمونه:
 
1. النبی محمد صلی الله علیه و آله وسلم  : من آذى مؤمنا فقد آذانی ومن آذانی فقد آذى الله عز وجل ومن آذى الله فهو ملعون فی التوراة والانجیل والزبور والفرقان: «هر کس مؤمنی را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند در حقیقت خدا را اذیت کرده است و هر که خدا را اذیت کند، طبق حکم تورات و انجیل و زبور و قرآن ملعون است»؛
 
٢. الامام الصادق علیه السلام : قال الله تعالى عز وجل: لیأذن بحرب می من آذى عبدى المؤمن؛ خداوند متعال فرموده است، هر کس بندۂ مؤمن مرا اذیت کند به من اعلان جنگ داده است»؛
 
 ٣. الامام الصادق علیه السلام : قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : ان أعتى الناس على الله عز وجل من قتل غیر قاتله ومن ضرب من لم یضربه؛ «رسول خدا فرمود سرکش ترین مردم در برابر خدای متعال کسی است که غیرقاتل خود را بکشد و کسی را بزند که او را نزده است».
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما