حضرت آیت الله العظمی روحانی، امر به معروف و نهی از منکر از بزرگترین واجبات است
حضرت آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی (مد ظله العالی) در فصل چهارم جلد نوزدهم کتاب گرانسنگ فقه الصادق، با استناد به منابع مهم حدیثی و فقه امام صادق علیه السلام، به بحث درباره اهمیت و وجوب شرایط امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ شیعی پرداخته اند. معظم له احکام و آداب شرعی و فقهی این فریضه واجب را به طور مستند تبیین نموده، و دیدگاههای عالمان بزرگ شیعه، از آغاز تا عصر حاضر را نیز در تبیین و توضیح این فریضه الهی مورد استفاده قرار داده اند. اکنون و با توجه به اهمیت موضوع امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی، ترجمه فارسی مقدمه ایشان براین مبحث در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.«الحمد لله على ما أولانا من التفقّه فی الدین، والهدایة إلى الحقّ المبین، و أفضل صلواته على رسوله صاحب الشریعة الخالدة إلى یوم الدین، وعلى آله العلماء بالله الاُمناء على حلاله وحرامه أجمعین».
انسان به لحاظ طبیعت و ماهیّت موجودی اجتماعی است، و در آیات بسیاری از قرآن کریم به این معنا اشاره شده است؛ مانند: (یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا)؛ «ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملاً دانا و آگاه است» (۱)؛ و نیز: (و َهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا)؛ «و او خدایی است که از آب (نطفه) بشر را آفرید و بین آنان خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد، و خدای تو (بر هر چیز) قادر است» (۲). آیات دیگری نیز به این مطلب اشاره دارد.
اولین اجتماعی که انسان در آن حاضر میشود، اجتماع خانواده است که با ازدواج شکل میگیرد. پس از آن، انسان همنوع خویش را در راه رفع نیازهایش به خدمت میگیرد و این روند تا بدانجا ادامه مییابد که خود را به شکل ریاست و حکومت نشان میدهد.
در برخی آیات قرآن کریم به این مطلب اشاره شده که مردم در آغاز خلقت، امتی واحد بودند و تفاوتی میان افراد وجود نداشت؛ پس از آن، اختلافات پدیدار گردید و خداوند انبیا را همراه کتاب مبعوث گردانید تا اختلافات مردم را از میان بردارند و آنها را به اجتماعی واحد بازگردانند. از جمله آن آیات این آیه است که میفرماید: (کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بالْحَقِّ لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیه)ِ؛ «مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنان کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد» (۳).
اسلام عزیز اوّلین مبلّغی است که از مردم خواسته است به اجتماع اطراف خود توجه داشته باشند، و آنها را به سوی زندگی سعادتمندانه و حیات نیکو در سایهی اجتماع فراخوانده است. خداوند متعال میفرماید: (وَاعْتَصِمُواْ بحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)؛ «و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راههای متفرّق نروید» (۴) تا آنجا که میفرماید: (وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ «و باید برخی از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود» (۵)؛ همچنین آیات (إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیءٍ)؛ «آنان که دین را پراکنده نمودند و (در آن) فرقه فرقه شدند (چشم از آنها بپوش) چنین کسان به کار تو نیایند» (۶)، (وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ)؛ «و هرگز راه اختلاف و تنازع نپویید که در اثر تفرقه ترسناک و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد» (۷)، (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ)؛ «به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانی خود صلح دهید» (۸). این آیات و آیات فراوان دیگر، انسانها را به اتّحاد و اتّفاق، که از مزایای معنوی جوامع انسانی است، فرا میخوانند.
راز آشکار این اهتمام، آن است که افعال مردم، در عین حال که بیشمارند، دارای یک ماهیّت هستند و ناگفته پیداست که گردهمآیی این افعال، تأثیر و قدرت آن را افزون خواهد کرد؛ همانطور که جمع شدن آب در یکجا به مراتب سودمندتر از زمانی است که در چندین ظرف و به شکل پراکنده جمع شده باشد. اتّحاد افعال نیز موجب ایجاد هستهی دیگری در جامعه میشود که با توجّه به خصوصیات و توانایی مردم، و نیز عملکرد آنان، نیروی اجتماعی قدرتمندی را بهوجود میآورد که هنگام بروز تعارض و تضاد، بر تواناییهای فردی غلبه میکند. در چنین جامعهی صالحی، افراد نیز خواه ناخواه فساد نمیکنند. عکس این مطلب هم صادق است و در جامعهی فاسد، تربیت اخلاق و غرایز به سرانجام نمیرسند؛ و این امر، اساس وجود یک جامعه است.
به همین دلیل، عقیده داریم که اسلام مهمترین احکام و قوانین خود مانند: حجّ، جهاد، نماز و زکات را بر مبنای جامعه وضع نموده و از آن محافظت کرده است؛ و در کنار همهی این فرایض، دعوتِ به خوبی و امر به معروف و نهی از منکر را قرار داده تا هدف جامعهی اسلامی، سعادت حقیقی، تقرّب و منزلت نزد خدای متعال باشد. همچنین، اسلام در کنار مواردی از قبیل اجرای حدود، اجرای قصاص، اخذ دیه و سیاستهای صحیحِ حکیمانه، صادقانه، مخلصانه و سودمندی که حکومت اسلامیِ مشروع، نگاهبان آن است، ضمانت اجرای قوانین خود را بر عهدهی جامعه نهاده است. از سوی دیگر، چون امر به معروف و نهی از منکر سبب انجام واجبات، اطمینان خاطر مذاهب، برطرف گردیدن مظالم، آبادانیِ زمین، سامان یافتنِ امور، کشاندن جامعه به سوی عزّت و صلاح، چشیدن شیرینی نعمت و ظهور نشانههای سعادت است، عقل نیز حُسن آن را درمییابد.
*به همین دلیل، امر به معروف و نهی از منکر به اجماع مسلمانان شرعاً واجب، بلکه از ضروریات دین، و بلکه از مهمترین و بزرگترین واجبات است؛ و نیز، روش صالحان، راه انبیا و مرسلین و بلکه از سجایای پروردگار جهانیان است. از این رو، در روایات آمده است:
«لا یزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ فَإذا لَم یفعَلوا نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم یکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ» (۹).
«تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود. امّا اگر چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند که نه در زمین یاورى دارند، نه در آسمان». چه جای تعجّب است!؟ چراکه این دو، وظیفهای مهمّ هستند و خداوند به خاطر آن پیامبرانی مبعوث کرده است؛ وظیفهای که هرگونه سستی در اجرای آن در جامعهی اسلامی، اسلام را به سمت اضمحلال و نابودی سوق داده، جهالت، گمراهی و فساد را گسترش خواهد داد و موجب میشود مردم از جایی که احتمال نمی دهند، هلاک شوند.
با این حال، در عصر حاضر، اتّفاقی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از وقوع آن میترسید، رخ داده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«کَیفَ بکُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُکُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُکُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؟ فَقِیلَ لَهُ وَ یکُونُ ذَلِکَ یا رَسُولَ اللهِ؟ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، کَیفَ بکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بالْمُنْکَرِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟ فَقِیلَ لَهُ: یا رَسُولَ اللهِ وَ یکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیفَ بکُمْ إِذَا رَأَیتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً؟» (۱۰).
چگونه است حال شما هنگامى که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق گردند؟ و آن در صورتى است که امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید. عرض کردند: آیا چنین زمانى فرا مىرسد؟ حضرت فرمود: آرى، بدتر از این هم مىشود و آن این که: چگونه است حال شما هنگامى که امر به منکر و نهى از معروف کنید؟ عرض کردند: اى پیامبر! آیا این چنین وضعى فراخواهد رسید؟ فرمود: آرى، بدتر از این هم مىگردد. و آن اینکه: چگونه است حال شما زمانى که معروف در جامعه منکر و منکر معروف گردد؟». پس، (إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیهِ راجِعونَ).
بحثی نیست که وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد؛ لکن این مطلب بر گروهی مشتبه شده است؛ چنان که برخی شرایط واجب را جزء شرایط وجوب برشمرده، آنگاه این شرایط را نیز به میل خود تفسیر کردهاند! مثل این که آنها از آنچه بر ترک این فریضه مترتّب است، غافلاند! به ویژه سکوت در مقابل بدعتگزاران در دین که دشمنان حقّ هستند. کسانی که اگر فرصت یابند احکام خدای متعال را تبدیل میکنند وسنّت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تغییر میدهند؛ چنان که از اسلام تنها نامی و از قرآن تنها رسمی باقی میماند.
امام باقر (علیه السلام) دربارهی ایشان فرموده است:
«یکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ یتَقَرَّءُونَ وَ یتَنَسَّکُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لَا یوجِبُونَ أَمْراً بمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَرَ یطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِیرَ یتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ یقْبِلُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّیامِ وَ مَا لَا یکْلِمُهُمْ فِی نَفْسٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا یعْمَلُونَ بأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا کَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا...» (۱۱).
در آخرالزمان مردمی خواهند بود که از گروه خاصی پیروی میکنند که ریاکارند و تظاهر میکنند که قاری قرآن و اهل عبادتاند. آنان تازهکار و ساده لوحاند، نه امر به معروفی را بر خود واجب میدانند نه نهی از منکری را؛ مگر زمانی که از ضرر و زیان محفوظ باشند. پیوسته در این راه برای خود عذر و بهانه میتراشند. اینان اشتباهات و لغزشهایی را که در رفتار و گفتار عالمان حقیقی رخ داده است، پی میگیرند. در انظار مردم به نماز و روزه و اعمالی که برای مال و جانشان خطری ندارد، روی میآورند. اگر زمانی شرایطی پیش آید که نماز خواندن هم سبب بروز مشکلی برای مالها و بدنهایشان شود، نماز را نیز ترک میکنند؛ همان گونه که کاملترین و والاترین فرایض را ترک کردند».
مثل این حدیث از سید جوانان اهل بهشت، امام حسین (علیه السلام) (۱۲) و نیز در نامه امام زین العابدین (علیه السلام) به محمّد بن مسلم زهری وارد شده است. (۱۳)
تجربه نشان داده است در هر عصری که این وظیفهی بزرگ بهخاطر ضعف نفس، ترس از ضرر متوهّم یا مکروه و یا طمع در زینتهای دنیای پست ترک شده، فساد دین و دنیا در پی آن ظاهر گردیده، برکت از میان امّت برداشته شده و ظالمان بر مردم مسلّط شدهاند؛ و نه در زمین و نه در آسمان، یاریگری برایشان نبوده است. از دیگر سو، در هر عصری که مصلِح یا عالِمی ربّانی این فریضه را اقامه کرده، امور جامعه به سوی صلاح و عزّت سوق داده شده، نشانههای سعادت بر مردم پدیدار گردیده و آنان طعم شیرین نعمتهای مادّی و معنوی را چشیدهاند.
«وَ ما تَوفیقی الّا باللهِ، عَلَیهِ توکّلتُ وَ إلَیهِ اُنیبُ، وَ هُوَ حَسبی وَ نِعمَ الوَکیِل».
پینوشت
۱. حجرات (۴۹): ۱۳.
۲. فرقان (۲۵): ۵۴.
۳. بقره (۲): ۲۱۳.
۴. آل عمران (۳): ۱۰۳.
۵. آل عمران (۳): ۱۰۴.
۶. انعام (۶): ۱۵۹.
۷. انفال (۸): ۴۶.
۸. حجرات (۴۹): ۱۰.
۹. التهذیب، ج ۶، ص ۱۸۱، ح ۲۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۳، ح ۲۱۱۴۴. این عبارت در وسائل الشیعه چنین آمده است: «لاتَزالُ أمّتی بِخَیر ما أمِروا...».
۱۰. اصول کافی، ج ۵، ص ۵۹، ح ۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۱، ح ۲۱۱۳۸.
۱۱. اصول کافی، ج ۵، ص ۵۵، ح ۱؛ التهذیب، ج ۶، ص ۱۸۰، ح ۲۱.
۱۲. تحف العقول، ص ۲۳۷.
۱۳. تحف العقول، ص ۲۷۴.
منبع: سایت عصر شیعه