داستانی کوتاه به مناسبت ایام انتخابات

معجزۀ آسانسور (قسمت دوم)

...کیوان که انگار تازه متوجه سرمای هوا شده بود کمی خود را جمع و جور کرد و به صفحه موبایل خود نگاه کرد تا ببیند ساعت چند است. یادش آمد که گوشی او شارژ تمام کرده و با نمک‌پراکنی امیر و میثم، فراموش کرده بود شارژر را با خود بیاورد. از جا بلند شد تا برای آوردن شارژر به اتاق برود. بدش هم نمی آمد کمی بیسکوئیت و آب نیز از اتاق بردارد. به طرف درب حرکت کرد و آن را فشار داد. درب، محکم و استوار جلوی او ایستاده بود و از جا تکان نمی خورد. کیوان، دوباره سعی کرد اما فایده ای نداشت...
چهارشنبه، 30 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسین سعدآبادی
موارد بیشتر برای شما
معجزۀ آسانسور (قسمت دوم)
ادامۀ قسمت قبل:

دستی به موهای بلند خود کشید و زیر لب غُرغُری کرد و به آغوش کتاب‌هایش بازگشت؛ اما ظاهرا باد وِل‌کُن نبود. درب اتاقک هر از گاهی باز می‌شد و محکم به هم خورد تا اینکه بعد از یک برخورد محکم از حرکت ایستاد!. کیوان نگاهی به درب کرد و لبخند رضایت بخشی روی لبانش نقش بست و دوباره مشغول مطالعه شد. حدود دو ساعت از این ماجرا می‌گذشت. کیوان که انگار تازه متوجه سرمای هوا شده بود کمی خود را جمع و جور کرد و به صفحه موبایل خود نگاه کرد تا ببیند ساعت چند است. یادش آمد که گوشی او شارژ تمام کرده و با نمک‌پراکنی امیر و میثم، فراموش کرده بود شارژر را با خود بیاورد. از جا بلند شد تا برای آوردن شارژر به اتاق برود. بدش هم نمی آمد کمی بیسکوئیت و آب نیز از اتاق بردارد. به طرف درب حرکت کرد و آن را فشار داد. درب، محکم و استوار جلوی او ایستاده بود و از جا تکان نمی خورد. کیوان، دوباره سعی کرد اما فایده ای نداشت. او کمی سر خود را از لابلای موهای فرفری و بلند خود خاراند و کمی عینک خود را جابجا کرد. بله ... اتفاقی که نباید، افتاده بود. به نظر می‌رسید گیرۀ پشت درب در آخرین باری که درب اتاقک در اثر باد به هم خورده بود افتاده است و درب قفل شده بود. کیوان با صدای بلند صدا زد: «آهای... آی... کسی صدای منو می‌شنوه؟ آهای...» ولی انگار این کار بی فایده بود. درب اتاقک کاملا کیپ شده بود و صدای کیوان به جایی نمی رسید. او با مشت و لگد به جان در افتاد اما این کار بی فایده بود. او خسته و نا امید، بتو را از روی زمین برداشت و به خود پیچید و در گوشه ای نشست. کلافه و ناراحت، به دیوار روبرو زُل زده بود و یکی یکی خاطرات آن را روز مرور می‌کرد. حرفای های امیر که هِی به او متلک می‌انداخت و می‌گفت «پروفسور، یا انتخاب می‌کنی یا انتخاب...» همش در گوشش زمزمه می‌شد. با خود می‌گفت: «دیدی انتخابات با من چه کرد؟!».

 
*****

با صدای روشن شدن موتور آسانسور و حرکت تسمه آن از خواب بیدار شد. چشمانش را کمی مالید و عینکش را به چشم زد. موبایل خود را برداشت و نگاهی به آن کرد و دوباره یادش آمد که شارژ ندارد. قیافه اش را در هم کشید و آن را به گوشه ای پرتاب کرد. نمی دانست ساعت چند است ولی مطمئن بود که یا صبح شده و یا نزدیکی صبح است. بدنش انگار یخ زده بود. به زحمت از جا بلند شد و به سمت درب رفت. نخیر! انگار درب اصلا پشیمان نشده بود و خیال باز شدن نداشت. کیوان متأصل شده بود، سرما، گرسنگی، نیاز به دستشویی و از همه بدتر معلوم نبودن پایان این ماجرا اعصاب کیوان را به هم ریخته بود. او مرتب در اتاقک قدم می‌زد و لگدهایش را نثار در و دیوار می‌کرد که ناگهان پای او برخورد کرد به چیزی و کیوان روی موتور آسانسور افتاد. در همان لحظه دوباره موتور روشن شد و چرخ بزرگی که سیم بُگسل آسانسور را به حرکت در می‌آورد شروع به چرخیدن کرد. کیوان ترسید و خود را عقب کشید. او به موتور و چرخ در حال حرکت کمی خیره شد. انگار با روشن شدن مجدد موتور، جرقه ای نیز در ذهن کیوان روشن شده بود...


ادامه دارد...



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام
play_arrow
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام