مفهوم شناسی تکنیک تکریم و احترام
تکریم از ریشه کَرم گرفته شده است که لغت شناسان عرب ریشه آن را در معنای شرافت و ضد پستی به کار برده اند.[1] علامه مصطفوی در تحقیق کلمات قرآن کریم این چنین بیان میدارد: شرافت و عزّت در خود شیء بدون توجه و مقایسه با دیگران [2] اکرام در برابر اهانت و تحقیر کردن است، کرامت نفس نیز به معنای عظمت و پرهیز از حقارت و مهانت نفس میباشد چنانکه انسان این گونه آفریده شده است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛[3] ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم».
انوع کرامت و تقسیم بندی آن
در فرهنگ و اندیشه اسلامی انسان دارای دو کرامت است، کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی، کرامت ذاتی غیراختیاری است به گونهای که خدای متعال این نوع شرافت و بزرگی را بدون تلاش انسان در اختیار او قرار داده است و دیگری اکتسابی و اختیاری است به گونهای که تحصیل آن در گرو تلاش و کوشش انسان است.
1-کرامت ذاتی انسان
بر اساس آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛[4] ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم». برخی از مفسران بر این باورند که این نوع شرافت و بزرگی که خدای متعال در وجود او قرار داده به واسطه شرافت و عظمت روحی است که در وجود انسان نهادینه شده است، «و روح انسان علاوه بر امتیازات جسمى مجموعهاى است از استعدادهاى عالى و توانایى بسیار براى پیمودن مسیر تکامل بطور نامحدود».[5] برخی از محققان این چنین بیان داشتهاند که این مقام انسانیت است که مُکرَم است و منشأ حرمت آن نیز روح الهی یا عقل است که در انسان وجود دارد. آدم به این جهت از کرامت برخوردار است که دارای روح الهی، عقل، یا اراده است.[6]با دقت و تأمل در برخی از جملات نقل شده از امام علی(علیه السلام) به خوبی میتوان لزوم پاس داشت و احترام به حقوق انسان را در این قسم کرامت ذاتی انسان جستجو کرد: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکُونَنَ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق؛[7]احساس رحمت، محبّت و لطفِ به شهروندان را بر دلت بپوشان و بر آنان، درندهاى آسیبرسان مباش که خوردن شکارش را غنیمت داند؛ چرا که آنان، دو دستهاند: دستهاى برادرِ دینى تواند، و دستهاى دیگر، در آفرینش، همانندِ تو».اگر ما انسانها قدری در ظاهر این عبارت زیبای امام علی(علیه السلام) دقت و تأمل نماییم اذعان خواهیم داشت که برای تکریم و پاس داشت حقوق و جایگاه اجتماعی افراد، مقام انسانیت او بهترین بهانه برای رفتار کریمانه در خصوص آنها است.
در مباحث تربیتی مربی نیز میتواند با تصریح به حرمت و احترامی متربی که در جامعه، دنیا و عالم هستی برخوردار از چه جایگاه و ارزشی است او را واقف به ارزش وجودی خود نماید تا اینکه خود را به بهای اندک و ناچیز دنیوی نفروشد.
2-کرامت اکتسابی و اختیاری
از قسم اول کرامت و شرافتی که انسان از آن برخوردار است میتوان این چنین برداشت کرد که باری تعالی ابتداً و تشریفاً به انسان شرافت و کرامت بخشیده است، و او را برتر از بیشتر مخلوقات عالم قرار داده است. البته این معنا به این معنا نیست که انسان همواره این کرامت و شرافت را دارا باشد و آن را از دست ندهد، در واقع کرامت ذاتی حکم سرمایه انسانی را دارد که انسان باید آن را حفظ کرده و به ارزش آن بیفزاید و آن سرمایه ارزشمند را برباد ندهد، یکی از راههای بسیار مهم قرآنی که میتوان به سبب آن به کرامت و شرافت غنا و ارزش دو چندان بخشید بر اساس منطق قرآن تقوا و پارسایی است، که باری تعالی در این خصوص میفرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم؛[8]در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست».
تکریم و احترام یک تکنیک و اصل تربیتی
با توجه به اینکه محور اصلی تربیت در اندیشه اسلامی حفظ کرامت و حرمت انسانی است، جایگاه و منزلت کرامت انسانی در چارچوب نظام تربیتی اسلام روشن می شود، در واقع هر یک از عناصر نظام تربیتی مانند اهداف، روش ها، اصول و... به نحوی باید متأثر از اصل حرمت و کرامت انسانی باشد، مهم این است که مربی باید به حرمت و کرامت ذاتی و اکتسابی متربیان احترام بگذارد. این اصل به عنوان یک اصل مادر است، که دیگر اصول از آن منشعب میشود، توجه به این مهم لازم و ضروری است که محور اخلاق اپیکوری، لذّت است، امّا محور اخلاق اسلامی شرافت،کرامت، و احساس شخصیت انسانی است.[9]شیوه های تکریم و احترام دیگران
وقتی در احادیث اسلامی مواجه میشویم با این مطلب که «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُم»[10] این اکرام و تکریم با چه شیوه و روشهای محصل میشود. برخی محققان و قرآن پژوهان دست کم هشت روش را برای تحقق اصل کرامت به کار گرفته است که در ادامه به برخی از این موارد اشاره خواهیم داشت:
1-تصریح مستقیم شرافت و کرامت انسانی
خدای متعال در برخی از آیات به طور صریح اشاره به شرافت و کرامت انسان در عالم هستی می نماید، این تصریح علنی خود یک شیوه و تکنیک اثر بخش در مسائل تربیتی است، چرا که انسان را واقف به ارزش وجودی خودش می نماید: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛[11] و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید». در مباحث تربیتی مربی نیز میتواند با تصریح به حرمت و احترامی متربی که در جامعه، دنیا و عالم هستی برخوردار از چه جایگاه و ارزشی است او را واقف به ارزش وجودی خود نماید تا اینکه خود را به بهای اندک و ناچیز دنیوی نفروشد، البته این حرمت و احترام نباید تنها در ظاهر رفتار باشد، بلکه مربی باید قلباً و به طور عملی نیز معتقد به حرمت و احترام متربی باشد، چرا که در غیر این صورت موجب بروز تناقض در فعل و قول مربی خواهد بود.اهمیت تصریح به جایگاه و تأثیر آن در مباحث تربیتی در کلام نورانی حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز قابل مشاهده است؛ کما اینکه درمنابع روایی نقل شده است: «مَنْ کرُمَت عَلَیهِ نَفْسُهُ لَمْ یهِنْها بِالمَعْصِیةِ؛[12] هر کس براى خودش ارزش قائل باشد، آن را با معصیت، بىارزش نمىسازد». همچنین ایشان فرموده است:«مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ هانَت عَلَیهِ شَهوَتُهُ؛[13]هر کس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوتش نزد او بى ارزش مىشود».
2-برشمردن مراحل تربیتی و پرورشی
در برخی از آیات باری تعالی با برشمردن مراحل شکل گیری و خلقت انسان به نوعی به دنبال اثر تربیتی و پرورشی بر انسان است،[14] محققان علوم تربیتی و قرآن پژوهی بر این باورند با الهام از این شیوه مربی میتواند با برشمردن مراحل تربیتی خود و کارهایی که برای تربیت وی انجام داده، اهمیت و حرمت و احترام متربی را ابراز و تبیین نماید، تحسین مربی از خود در موفقیت تربیتی نوعی احترام به متربی را نیز در بر دارد.[14]پینوشتها:
[1].کتاب العین، ج5، ص368.
[2].التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج10، ص49.
[3]. سوره مبارکه اسراء آیه 70.
[4]. همان.
[5]. تفسیر نمونه، ج12، ص198.
[6]. دکتر سید علی حسینی نژاد و شهاب الدین مشایخی، روش های تربیتی در قرآن کریم، ج2، ص117.
[7]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص427.
[8]. سوره مبارکه حجرات، آیه 13.
[9]. ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج6، ص486و 479-481؛ روش های تربیتی در قرآن کریم، ج2، ص120.
[10].مکارم الأخلاق، ص: 222.
[11]. سوره مبارکه آل عمران، آیه 139.
[12]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص231،ح4610.
[13]. همان، حدیث 4611.
[14]. ر.ک: مومنون، آیات12-14.
[15]. روش های تربیتی در قرآن کریم، ج2، ص132.