عناصر و الزامات ضروری موعظه و نصیحت
با یک نگاه علمی به مسأله موعظه و نصیحت به خوبی میتوان ارکان و اجزایی را برای آن بر شمرد، ارکانی همچون: واعظ، محتوا و پیام، و همچنین مخاطب، هر یک از این اجزاء و ارکان ثلاثه در فرهنگ و منطق قرآن کریم نیازمند خصوصیات و بایستههای طلایی و ضروری هستند تا اینکه تکنیک موعظه بتواند در مسیر تربیتی کارایی و اثر بخشی خود را حفظ نماید.
واعظ و نصحیت کننده نمونه
برای تأثیرگذاری و اثر بخشی موعظه و نصیحت در فرآیند مباحث تربیتی و اخلاقی رکن اصلی موعظه «واعظ» است، که باید دارای خصوصیات و ویژگیهای ممتاز و قرآنی باشد، هر گونه ضعف و نقص در شخصیت دینی، قرآنی و اخلاقی «واعظ» کارایی نصحیت و وعظ را از رونق خواهد انداخت، با تحقیق و پژوهش در شخصیتهای ممتاز و اثر بخش قرآنی به خوبی میتوان شاخصهایی را در زندگی آنها مشاهده کرد که تأثیر مستقیمی در نفوذ فکری، فرهنگی و تربیتی آنها در اجرایی کردن تکنیک موعظه دارد، از جمله این موارد عبارتند از:در تکنیک موعظه و نصیحت یکی از شاخصهای مهمی که موجب تأثیر گذاری و اثربخشی محتوی میشود، حسن فاعلی واعظ، صادق و عامل بودن اوست.
1-آگاهی، بینش و حکمت
اولین و مهمترین شاخصهای موفقیت در روند وعظ و نصیحت، برخورداری از عنصر آگاهی، بینش و حکمت است، هیچ کار مهمی بدون علم و آگاهی به سرانجام مطلوب منتهی نخواهد شد، انبیاء و اولیای الهی همواره سرآمدترین افراد در مقوله علم و دانش بودهاند، به طوری که رویکرد تبلیغی و تربیتی آنها هوشمندانه و حکیمانه بوده است. «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ؛[1] ما به لقمان حکمت دادیم». به راستی آیا سخن انسانهای حکیم و فرزانه بیشتر مورد تبعیت و توجه قرار می گیرد یا افرادی که از علم و دانش و حکمت بهرهای ندارند، «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ؛[2] بگو: «آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر مىشوند!». این مهم ایجاب میکند که مربیان در جهت ارتقای علمی و بینشی خود بکوشند؛ چرا که این ابزار کارآمد و مفید موجب رویکرد هوشمندانه در رشد تربیتی خود و دیگران میشود.
2-صداقت و امین بودن
از جمله بایستهها و شایستههای اخلاقی و قرآنی واعظ نمونه بهرهمندی از عنصر و شاخص صداقت و درستی است. یکی از عوامل مهم اخلاقی که موجب موفقیت و پیروزی پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) در مسیر وعظ و تربیت اخلاقی جامعه اسلامی شد همین خصوصیت است، خدای متعال در معرفی شخصیتهای ممتاز قرآنی به این موضوع اشاره داشته و ایشان را با این ویژگی معرفی کرده است: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا [3] و در این کتاب، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگى) بود.و ما او را به مقام والایى رساندیم».
3-خوش زبانی و خوش برخوردی
از جمله مواردی که موجب انزجار عمومی از موعظه و نصیحت شده، رویکرد غیرحرفهای و غیراخلاقمدارانه در حین اجرای آن بوده است، هر چند برخی افراد از سر دلسوزی و با رویکرد خیرخواهانه در جهت اصلاح دیگران مبادرت به موعظه و نصیحت آنها مینمایند، ولی هرگاه این نیت خیر، همراه با حسن فعلی و ظاهری نباشد نمیتواند نتایج و دستاوردهای مطلوب را به دنبال داشته باشد؛ کما اینکه باری تعالی به پیامبر خود این چنین بیان میفرماید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛[4] و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند». در راستای این شاخص و اصل مهم تربیتی در آیه دیگری باری تعالی میفرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى؛[5] اما بنرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد!».
4-عامل بودن
در تکنیک موعظه و نصیحت یکی از شاخصهای مهمی که موجب تأثیر گذاری و اثربخشی محتوی میشود، حسن فاعلی واعظ، صادق و عامل بودن اوست، در واقع واعظ و نصیحت کنندهای که به گفته و وعظی که میکند عامل نیست، باید در صداقت و باور او شک کرد، از این رو در مباحث امر به معروف و نیکی همواره روی موعظه غیر کلامی تأکید شده است.[6] و افرادی که تنها به دنبال اصلاح دیگران هستند و در عمل کردن به نکات اخلاقی از خود ضعف نشان میدهند مورد نکوهش قرار گرفتهاند: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛[7] نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمىکنید».بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست
5- تواضع و نرمش
واعظ باید در مسیر تربیت اخلاقی دیگران بدور از هر گونه تکبر و خود بزرگبینی با نرمش و تواضع با متربی و مخاطبان برخورد و تعامل داشته باشد، یکی از اصول مهم موفقیت در تبلیغ و ترویج آموزههای دینی، رعایت این شاخص اخلاقی است، موضوعی که به خوبی در رفتار و رویکرد اجتماعی و تبلیغی سکانداران وعظ و نصیحت قابل مشاهده است، البته این نرمش و تواضع نباید منجر به زیر پا گذاشتن اصول و تساحل و تسامح در خصوص خطوط قرمز و اصلی باشد،«وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنین؛[8] ! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر!»
خصوصیات و الزامات محتوای
از دیگر ارکان موعظه و نصیحت، محتوی است. محتوی نیز برای تأثیرگذاری در مخاطب باید دارای شاخص و امتیازهای محتوایی باشد، از جمله این موارد عبارتند از: تناسب با نیاز مخاطب، مختصر و مفید باشد و خستگی به بار نیاورد؛ کما اینکه در منابع روایی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است: «خَیْرُ الْـکَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ یُمِلَّ؛[9]بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگى نیاورد». سادگی و رسایی از جمله خصوصیاتی است که میتوان اشارات آن را در فرهنگ قرآن نیز مشاهده کرد: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؛[10] ما قرآن را براى تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسى هست که متذکّر شود؟!»، تداوم و تکرار وعظ، نیز از جمله مواردی است قرآن پژوهان به آن اشاره داشتهاند.[11]
آسیب ها و موانع تأثیر گذاری وعظ و موعظه
به طور کلی میتوان برای تکنیک موعظه و نصیحت موانع و آسیب هایی را برشمرد که در صورت بیتوجهی و ساده انگاری به آنها اثر گذاری این تکنیک اخلاقی را به حاشیه برده و فاقد تأثیر مثبت مینمایند، از جمله این موارد عبارتند از: 1-تکبر و غرور، چه در ناحیه موعظه کننده و چه از ناحیه مخاطب آسیب زا است، 2-جهل و نادانی، نفاق و دورویی و تزویر، 3-عدم توجه به زمان، مکان و موقعیت تخاطب، 4-ناهماهنگی در گفتار و رفتار واعظ، 5-تخریب و تضعیف کردن مخاطب، 6-تعصب و کینه ورزی، که مانع پذیرش حق می شود، 7-عدم پند و حق پذیری.پینوشتها:
[1]. سوره مبارکه لقمان، آیه 12.
[2]. سوره مبارکه زمر، آیه 9.
[3]. سوره مبارکه مریم، آیات 57-56.
[4]. سوره مبارکه آل عمران، آیه 159.
[5]. سوره مبارکه طه، آیه 44.
[6]. الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ۲، ص ۱۰۵ ؛ محاسن، برقی، ج ۱، ص ۱۸.«کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَیْرِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ؛امام صادق(علیه السلام) فرمود : با غیر از زبان دعوت کنندگان مردم به سوی خوبی باشید تا از شما تلاش و راستی و پرهیزکاری ببینند».
[7]. سوره مبارکه صف، آیه 3.
[8]. سوره مبارکه حجر،آیه 88.
[9]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص210، ح4053.
[10]. سوره مبارکه قمر، آیه 17.
[11]. ر.ک: محمد رضا قائمی مقدم، روشهای تربیتی در قرآن کریم، ج1، ص107