نقش اساسی فلسفه در تعلیم و تربیت (قسمت دوم)

تدوین فلسفه تعلیم و تربیت، دست کم در مراحل اولیه آن، مستلزم بحث کافی در پایه‌های نظری مسائل آموزش و پرورش خواهد بود.
سه‌شنبه، 27 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش اساسی فلسفه در تعلیم و تربیت (قسمت دوم)
علاوه بر جهت گیری از مفاهیم اسلامی، در پاره‌ای از اصول قانون اساسی نیز نکاتی در باب آموزش و پرورش مطرح گردید که می تواند در جهت هموار نمودن راه فلسفه تعلیم تربیت کشور نقش‌هایی را ایفا کند. از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1. آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل تعمیم آموزش عالی (بند ۳ از اصل ۴)؛
 
۲. تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه‌های علمی، فنی، فرهنگی اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان (بند ۴ از اصل ۳ )
 
3. تامین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند ای( بند ۱۳ از اصل 3)؛
 
۴. رسمیت داشتن تعلیم و تربیت دینی، مذاهب مختلف اسلام طبق فقه خودشان (اصل ۱۴)؛
 
۵. رسمیت داشتن تعلیمات دینی اقلیت‌های دینی( زرتشتی، کلیمی و مسیحی) طبق آیین خود شان (اصل ۱۳)؛
 
6. آموزش زبان عربی به عنوان زبان قرآن و معارف اسلامی، در دوره های ابتدایی و متوسطه (اصل ۱۶)؛
 
7. موظف بودن دولت در تأمین وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تأمین وسایل تحصیلات عالی تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان( اصل ۳۰)؛
 
۸ همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی در پیشبرد سریع برنامه‌های مختلف الشامل برنامه های فرهنگی و آموزشی از طریق تشکیل شوراها (اصل ۱۰۰)؛
 
9. تأمین قسط اسلامی از طریق همکاری شورایی در تهیه برنامه ها در واحدهای مختلف شامل واحدهای آموزشی (اصل ۱۰۴)؛
 
گام دیگر در جهت فراهم کردن زمینه برای شکل گیری فلسفه تعلیم و تربیت، در سال ۱۳۶۵ با تشکیل شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش در وزارت آموزش و پرورش و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برداشته شد، حاصل کار این شورا به صورت تنظیم مبانی، اهداف، اصول و ساختار نظام آموزش و پرورش آشکار گردید طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۶۷.
 
به رغم نقاط قوتی که در این کار وجود دارد، نمی توان گفت که با انجام آن، انتظار تدوین فلسفه تعلیم و تربیت، به طور کامل پاسخ گفته شده است. به طور مثال، آنچه در این طرح تحت عنوان مبانی تعلیم و تربیت اسلامی آمده، در واقع محدود به مبانی انسان شناختی است و مبانی معرفت شناختی و ارزش شناختی در آن مورد توجه قرار نگرفته است. به تبع این امر، در قسمت اصول حاکم بر آموزش و پرورش نیز لوازم با دلالت‌های مبانی معرفت شناختی و ارزش شناختی مشخص نگردیده است. به علاوه، مفاهیم مبنا و اصل ارتباط آنها با یکدیگر، از سویی، و با روش های تعلیم و تربیت، از سوی دیگر، مورد توجه قرار نگرفته است. یکی از ویژگی های فلسفه تعلیم و تربیت، ایجاد انسجام میان این اجزای مختلف نظام فکری تعلیم و تربیت است. به علاوه، طرح مذکور، به سبب گرایش عملی حاکم بر آن، در جهت فراهم آوردن هرچه سریع تر نظام جدیدی برای آموزش و پرورش کشور، صبغه نظری و فلسفی چشمگیری ندارد. به هر روی، تدوین فلسفه تعلیم و تربیت، دست کم در مراحل اولیه آن، مستلزم بحث کافی در پایه های نظری مسائل آموزش و پرورش خواهد بود.
 
بر این اساس، نیاز به تدوین فلسفه تعلیم و تربیت همچنان پابرجاست. در کوشش برای تدوین فلسفه تعلیم و تربیتی برای آموزش و پرورش ایران، دست کم باید به سه عنصر توجه نمود:
 
عنصر اول، فرهنگ و اندیشه اسلامی است. توجه به این عنصر، از این جهت اهمیت دارد که ستون فقرات فرهنگی جامعه ما را پیوند عمیق مردم این دیار با دین اسلام تشکیل می دهد.
 
عنصر دوم، ویژگی های فرهنگ ملی است. این عنصر، ناظر به خصوصیاتی است که در طی تاریخ این ملت، از گذشته های دور تا کنون، به ظهور رسیده و در شکل دادن خلق و خوی اجتماعی معینی نقش داشته است. به علاوه، آرایش فرهنگی جامعه، از حیث وجود خرده فرهنگ های مختلف قومی، بعد دیگری در همین عنصر است.
 
سرانجام، عنصر سوم، مواجهه فرهنگی با دنیای غرب است. این عنصر، از این جهت دارای اهمیت است که بستر ظهور چالش های تعیین کننده ای در وضع کنونی جامعه است. این مواجهه که به تدریج در طی قرون اخیر رخ نموده، هم اکنون در اوج خود به سر می برد. گسترش و عمق ارتباط های بین فرهنگی که در دهه های اخیر میسر گردیده، عامل مهمی در به اوج رساندن این چالش ها بوده است.
 
بررسی عمیق هر سه عنصر مذکور در قالب یک پژوهش امکان پذیر نیست. د پژوهش حاضر، از این سه عنصر تنها عنصر نخست و تا حدی عنصر سوم مورد توج قرار گرفته است. با نظر به عنصر اول، سعی بر آن بوده است تا با مطالعه متون دیت اسلام، چهارچوبی برای اندیشه تربیتی فراهم گردد و در ضمن آن، معیارهایی به دست داده شود که به کمک آنها بتوان در مورد پدیده های جاری در محیط‌های آموزش پرورش طراحی و تامل نمود. در خصوص عنصر سوم، پاره‌ای از بحث هایی که تح عنوان مبانی معرف شناختی و ارزش شناختی مطرح گردیده، به طور ضمنی و گاه صر ناظر به چالش های نشئت یافته از مواجهه فرهنگی با غرب است. بررسی گسترد این گونه چالش ها و نیز پرداختن به ویژگی های فرهنگ ملی، عرصه هایی است که بایا تحقیق های بعدی به آنها پرداخت.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص4-3، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط