تشخيص سرطان سینه با ماموگرافي ديجيتال
فناوريهاي جديد تصويربرداري تقريبا تمامي جنبههاي مراقبتهاي پزشكي را دگرگون كرده است و ماموگرافي به عنوان روش اصلي غربالگري سرطان پستان نيز از اين امر مستثنا نيست. اولتراسوند و ماموگرافي ديجيتال هم اكنون به عنوان مكمل ماموگرافي استاندارد به كار ميروند. ماموگرافي ديجيتال به تدريج جايگزين ماموگرافي استاندارد ميشود.
درماموگرافي استاندارد، اشعه ايكس با دوز پايين از بافت پستان عبور کرده و بر فيلم تاثير ميگذارد. با اين روش 85 تا 90 درصد سرطانهاي پستان از جمله تودههاي بسيار كوچك غيرقابل لمس تشخيص داده ميشوند. در زناني كه به طور منظم مورد غربالگري قرار ميگيرند، 40 درصد سرطانهاي پستان تنها با روش ماموگرافي تشخيص داده ميشود.
ماموگرافي به همان دلايلي كه عكاسي به سوي ديجيتالي شدن پيش ميرود، به اين سمت حركت ميكند. در اينجا بلافاصله تصوير به دست ميآيد. نگهداري و ارسال تصاوير ديجيتالي آسانتر از تصاوير فيلمياست. راديولوژيستها به تدريج از نرمافزاري استفاده ميكنند كه به آنها در تفسير تصاوير ديجيتالي كمك ميكند. توانايي افزايش كنتراست، بزرگنمايي و دستكاري تصوير يه طور تئوريك به راديولوژيستها اين توانايي را ميبخشد كه تفاوتهاي پنهان را كه در فيلم راديولوژي قابل مشاهده نيستند، مشاهده کنند.
اما اثبات برتري ماموگرافي ديجيتالي كار آساني نبوده است. تعداد كمياز بررسيها روش ديجيتالي را در مقايسه با روش قديميشكست خورده ميدانند و باتوجه به هزينه بالاي اين روش كه به چهار برابر روش فيلميبالغ ميشود، امتياز نهايي به روش قديميتعلق ميگيرد.
اولتراسوند براي مدت طولاني براي تصويربرداري از پستان به كار ميرفته و در سال 1977 به عنوان تست مورد استفاده در پيگيري ماموگرافي از سوي سازمان غذا و داروي آمريكا مورد تاييد قرار گرفته است. اين روش به ويژه در تعيين اينكه آيا يك منطقه متراكم در پستان يك توده جامد و احتمالا سرطاني است و يا تنها يك كيست خوشخيم حاوي مايع، کاربرد دارد. امواج صوتي داراي فركانس بالا از مايع عبور ميكنند، بنابراين در سونوگرام يا همان تصوير ايجاد شده در سونوگرافي، كيستها شبيه دواير تيره به نظر ميرسد.
حتي بدون ماموگرافي نيز پزشكان براي بررسي تودههاي پستاني به ويژه در صورتي كه زن باردار باشد، از سونوگرافي استفاده ميكنند. اگرچه خطر ناچيزي وجود دارد اما نه پزشكان و نه بيماران آنها نميخواهند كه جنين در معرض اشعه قرار بگيرد، به همين دليل روش سونوگرافي را انتخاب ميكنند. تراكم پستان در نتيجه سونوگرافي تاثيري ندارد. بنابراين اين روش در جستجوي ناهنجاريهاي پستان در زنان داراي پستان متراكم نيز مناسب است.
سونوگرافي را نميتوان به عنوان تست جايگزين ماموگرافي در غربالگري سرطان پستان به كار برد. اين بخشي به آن دليل است كه زمان زيادي را به خود اختصاص ميدهد: اولتراسوند ميتواند تنها بخش كوچكي از پستان را در زمان واحد نشان دهد. مهمتر اينكه اولتراسوند برخي ميكروكالسيفيكاسيونها (نقاط ريز حاوي رسوب کلسيم) را نشان نميدهد. اينها كلسيم برجاي مانده از تقسيم سلولي هستند كه وجود كارسينوم مجرايي موضعي را كه نوعي سرطان پستان در مراحل اوليه بوده و هنوز به مجاري شيري محدود ميگردد، نشان ميدهد.
درباره اين نوع سرطان پستان ميان متخصان اختلافنظر وجود دارد، چرا كه برخي پژوهشگران عقيده دارند كه اين نوع سرطان پستان در برخي بيماران پيشرفتي نداشته و خطري در بر ندارد، بنابراين تشخيص و درمان كه به ندرت قبل از ماموگرافي صورت ميگيرد، ميتواند غيرضروري و حتي خطرناك باشد. اما از طرف ديگر راهي براي جدا كردن اين موارد از موارد پيش رونده وجود ندارد. در مجموع عده زيادي از متخصصان بر اين عقيده هستند كه تشخيص و درمان به موقع كارسينوم موضعي كار عاقلانهاي است.
منبع: http://salamat.com
/س
درماموگرافي استاندارد، اشعه ايكس با دوز پايين از بافت پستان عبور کرده و بر فيلم تاثير ميگذارد. با اين روش 85 تا 90 درصد سرطانهاي پستان از جمله تودههاي بسيار كوچك غيرقابل لمس تشخيص داده ميشوند. در زناني كه به طور منظم مورد غربالگري قرار ميگيرند، 40 درصد سرطانهاي پستان تنها با روش ماموگرافي تشخيص داده ميشود.
ماموگرافي ديجيتال
ماموگرافي به همان دلايلي كه عكاسي به سوي ديجيتالي شدن پيش ميرود، به اين سمت حركت ميكند. در اينجا بلافاصله تصوير به دست ميآيد. نگهداري و ارسال تصاوير ديجيتالي آسانتر از تصاوير فيلمياست. راديولوژيستها به تدريج از نرمافزاري استفاده ميكنند كه به آنها در تفسير تصاوير ديجيتالي كمك ميكند. توانايي افزايش كنتراست، بزرگنمايي و دستكاري تصوير يه طور تئوريك به راديولوژيستها اين توانايي را ميبخشد كه تفاوتهاي پنهان را كه در فيلم راديولوژي قابل مشاهده نيستند، مشاهده کنند.
اما اثبات برتري ماموگرافي ديجيتالي كار آساني نبوده است. تعداد كمياز بررسيها روش ديجيتالي را در مقايسه با روش قديميشكست خورده ميدانند و باتوجه به هزينه بالاي اين روش كه به چهار برابر روش فيلميبالغ ميشود، امتياز نهايي به روش قديميتعلق ميگيرد.
اولتراسوند
اولتراسوند براي مدت طولاني براي تصويربرداري از پستان به كار ميرفته و در سال 1977 به عنوان تست مورد استفاده در پيگيري ماموگرافي از سوي سازمان غذا و داروي آمريكا مورد تاييد قرار گرفته است. اين روش به ويژه در تعيين اينكه آيا يك منطقه متراكم در پستان يك توده جامد و احتمالا سرطاني است و يا تنها يك كيست خوشخيم حاوي مايع، کاربرد دارد. امواج صوتي داراي فركانس بالا از مايع عبور ميكنند، بنابراين در سونوگرام يا همان تصوير ايجاد شده در سونوگرافي، كيستها شبيه دواير تيره به نظر ميرسد.
حتي بدون ماموگرافي نيز پزشكان براي بررسي تودههاي پستاني به ويژه در صورتي كه زن باردار باشد، از سونوگرافي استفاده ميكنند. اگرچه خطر ناچيزي وجود دارد اما نه پزشكان و نه بيماران آنها نميخواهند كه جنين در معرض اشعه قرار بگيرد، به همين دليل روش سونوگرافي را انتخاب ميكنند. تراكم پستان در نتيجه سونوگرافي تاثيري ندارد. بنابراين اين روش در جستجوي ناهنجاريهاي پستان در زنان داراي پستان متراكم نيز مناسب است.
سونوگرافي را نميتوان به عنوان تست جايگزين ماموگرافي در غربالگري سرطان پستان به كار برد. اين بخشي به آن دليل است كه زمان زيادي را به خود اختصاص ميدهد: اولتراسوند ميتواند تنها بخش كوچكي از پستان را در زمان واحد نشان دهد. مهمتر اينكه اولتراسوند برخي ميكروكالسيفيكاسيونها (نقاط ريز حاوي رسوب کلسيم) را نشان نميدهد. اينها كلسيم برجاي مانده از تقسيم سلولي هستند كه وجود كارسينوم مجرايي موضعي را كه نوعي سرطان پستان در مراحل اوليه بوده و هنوز به مجاري شيري محدود ميگردد، نشان ميدهد.
درباره اين نوع سرطان پستان ميان متخصان اختلافنظر وجود دارد، چرا كه برخي پژوهشگران عقيده دارند كه اين نوع سرطان پستان در برخي بيماران پيشرفتي نداشته و خطري در بر ندارد، بنابراين تشخيص و درمان كه به ندرت قبل از ماموگرافي صورت ميگيرد، ميتواند غيرضروري و حتي خطرناك باشد. اما از طرف ديگر راهي براي جدا كردن اين موارد از موارد پيش رونده وجود ندارد. در مجموع عده زيادي از متخصصان بر اين عقيده هستند كه تشخيص و درمان به موقع كارسينوم موضعي كار عاقلانهاي است.
منبع: http://salamat.com
/س