انگليس و جدایی هرات از مام میهن (2)

نمايندگان ايران پس از آنكه از مفاد پيشنهاد نماينده هرات اطلاع حاصل نمودند مبهوت و متعجب شدند زيرا با امضاء ‌چنين قراردادي دولت ايران در واقع تجزيه و استقلال هرات را قبول مي‌كرد و در نتيجه تمام اقدامات نمايندگان دولت روس بي‌نتيجه مي‌ماند و بازي به نفع دولت انگلستان خاتمه مي‌يافت. ولي نظر به نفوذي كه دولت روس در دربار محمد‌شاه داشت به فكر افتاد از امضاي چنين قراردادي جلوگيري به عمل آورد. ماك‌نيل در گزارش مورخه 30 دسامبر 1836 به لرد پالمرستون درباره‌ي اقدامات
شنبه، 19 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انگليس و جدایی هرات از مام میهن (2)
انگليس و جدایی هرات از مام میهن (2)
انگليس و جدایی هرات از مام میهن (2)

نویسنده : علي ‌اكبر بينا دكتراي رشته تاريخ



نمايندگان ايران پس از آنكه از مفاد پيشنهاد نماينده هرات اطلاع حاصل نمودند مبهوت و متعجب شدند زيرا با امضاء ‌چنين قراردادي دولت ايران در واقع تجزيه و استقلال هرات را قبول مي‌كرد و در نتيجه تمام اقدامات نمايندگان دولت روس بي‌نتيجه مي‌ماند و بازي به نفع دولت انگلستان خاتمه مي‌يافت. ولي نظر به نفوذي كه دولت روس در دربار محمد‌شاه داشت به فكر افتاد از امضاي چنين قراردادي جلوگيري به عمل آورد. ماك‌نيل در گزارش مورخه 30 دسامبر 1836 به لرد پالمرستون درباره‌ي اقدامات سفير روسيه مي‌نويسد:
«چند روز قبل نخست‌وزير در برابر بيش از 20 نفر كه يكي از آنان مطلب را به من رسانيد اظهار داشت كه وزير مختار روسيه تمام وسايلي را كه در اختيار و قدرت داشته به كار برده است براي اينكه شاه را تحريك كرده و براي رفتن امسال به هرات وادار نمايد. سيمونتيچ به زعماي دولت ايران گوشزد كرده است كه اگر از اين فرصت استفاده ننمايند دولت بريتانيا تمام وسايل را فراهم خواهد كرد كه از اقدامات ايران جلوگيري نمايد.» 18
پنجاه روز بعد باز ماك‌نيل ضمن گزارش مورخ 20 فوريه 1837 خود به لرد پالمرستون از وضع و رفتار سيمونتيچ در دربار ايران شكايت كرده و اظهار مي‌دارد اخذ نتيجه در چنين وضعي بسيار دشوار است و جاي تعجب است كه دربار سن‌پطرزبورگ تاكنون تعليمات لازم را به تهران نداده است. 19
ولي به هر صورت وسايل و تحريكات دولت انگلستان و اقدامات نماينده كامران‌ميرزا در اراده‌ي محمد‌شاه خللي وارد نياورد و بالاخره اعليحضرت شهريار غازي به جانب هرات و ممالك مشرق زمين لشكر كشيده و از تهران روانه شدند.» 20 در دهم اكتبر «كاپيتان ويكوويچ»21 به اردوي ايران آمد و رسماً اطلاع داد كه مأموريت دارد ورود سپاه روس را به استرآباد و اشتراك مساعي آنان را با سپاهيان ايران در تصرف هرات به عرض شاه برساند. در اين مورد ماك‌نيل در گزارش ديگري به لردپالمرستون اطلاع مي‌دهد كه لشكريان ايران هرات را محاصر كرده‌اند و «كاپيتان ويكوويچ» به عمليات نظامي لشكريان ايران كمك مي‌كند. 22

انگليس و جدایی هرات از مام میهن (2)

«در اين اوان مأمورين ايران و روس براي پيشرفت منظور خود با سران و سركردگان افاغنه به دسيسه و مواضعه مشغول بودند.» 23 راجع به ورود سپاهيان روس به استرآباد و شركت آنان در جنگ در كتابها و مدارك ايراني اشاره‌اي نشد ولي راجع به علاقه دولت روس به مسئله‌ هرات در «مرآت‌البلدان» چنين مسطور است :
«هم در اين اوان توقف اعليحضرت محمدشاه در بسطام‌نامه از اعليحضرت امپراطور روس رسيد كه عزيمت زيارت اوچ كليساي ايران فرموده و نظر به قربت جوار با مملكت ايران خواهشمند ملاقات اعليحضرت پادشاهي در آن سرمد شده‌ اند. چون اعليحضرت محمد‌شاه عزيمت يورش خراسان داشته حضرت وليعهد را كه نفس نفيس سلطنت بودند از تبريز به ملاقات اعليحضرت امپراطور روس فرموده و محمد‌طاهر خان وكيل قزوين را از اردو به دارالخلافه فرستاد. بيست طاقه شال افغاني كشميري اعلي و پنج رشته تسبيح مرواريد غلطان و چهارده رأس اسب عربي و تركمني مصحوب او ايصال تبريز داشته با محمد‌خان اميرنظام و حاج ملامحمود نظام‌العلماء معلم حضرت وليعهدي و عيسي‌خان خال آنحضرت و ميرزا محمد‌تقي مستوفي فراهاني و دبير نظام و ميرزا محمد‌حكيم‌باشي و ساير ملازمان و خدام آن آستان ملزم ركاب حضرت وليعهدي شاه عزيمت ايروان فرمودند.» 24 در اين ملاقات كه در ماه اكتبر 1836 انجام گرفت «نيكلا» تزار روس وعده داد كه در قضاياي هرات از مساعدت به محمد‌شاه كوتاهي نخواهد كرد. در اين مورد ماك‌نيل نماينده انگلستان در گزارش شماره 52 مورخه 12 دسامبر خود به لرد پالمرستون اطلاع مي‌دهد كه «امپراطور روس در ايران با يك نفر از وزراي ايران و نمايندگاني كه اعزام مي‌شود ملاقات خواهد كرد.» 25
در سال 1254 ميرزا حسين‌خان مقدم آجودان باشي از طرف محمد‌شاه مأموريت يافت كه به سفارت اطريش و انگلستان و فرانسه رفته و ضمن ملاقات با رؤساي دولت انگلستان در لندن مداخلات ناروا و بدرفتاري‌هاي مستر ماك‌نيل را به سمع اولياي دولت بريتانيا برساند. آجودان باشي در 13 سپتامبر 1838 از تبريز26 عازم اروپا شد و از راه آسياي صغير به اطريش و ازآنجا به پاريس رفت و پس از ملاقات با سران دولت فرانسه و تقديم تحف و هدايا به پادشاه فرانسه27 چون دولت انگلستان حاضر نشد وي را به عنوان سفير رسمي بپذيرد مانند يكنفر مسافر عادي به انگلستان حركت كرد. در اين مورد لردپالمرستون طي يادداشت شماره 19 مورخ 31 اوت1838 به وزارت خارجه انگلستان چنين مي‌نويسد:«شنيده شده است كه حسين‌خان سفير ايران براي تبريك جلوس ملكه انگلستان مي‌آيد. وضع موجود ميان دو كشور ايجاب مي‌كند كه ملكه نبايد اين سفير را بپذيرد. سفير ايران از طريق استانبول، وين يا پاريس مسافرت خواهد كرد. درباره‌ي وي نبايد احترامات يك نفر سفير را به جاي آورد.» 28
در تعقيب مسافرت‌ آجودان‌باشي ميرزا مسعود وزير دول خارجه طي نامه مورخ 22 ماه مه 1839 ضمن دادن تعليمات به آجودان باشي چنين مي‌نويسد: «انگليسي‌ها نمي‌خواهند باب مراوده و دوستي را مفتوح كنند شما جديت نمائيد در هر صورت به لندن مسافرت كنيد.» 29
در يادداشت مورخ اول ژوئن 1839 كه در آرشيو وزارت خارجه فرانسه موجود است از طرف مأموران وزارت خارجه به دوك دالماسي30 وزيرامور خارجه آن دولت اطلاع داده شده كه «روز دوم ژوئن حسين‌خان به سمت لندن حركت مي‌كند بي‌آنكه سند رسمي داشته باشد.» 31در اين مورد ناسخ‌التواريخ چنين مي‌نويسد: «مع‌القصه چون سفارت حسين‌خان در دولت انگريز پذيرفته نبود چنانكه مرقوم افتاد احمال و اثقال خود را در پاريس گذاشته مسيو جبرئيل ترجمان خود را برداشته به قانون تماشائيان راه لندن برگرفت و از پاريس تا سرحد فرانسه كه هفتاد و يك فرسنگ است طي مسافت كرده به شهر كالي32 درآمد و از آنجا به كشتي تجارتي نشسته به جزيره دور33 كه اول خاك انگليس است در رفت و روز ديگروارد لندن شد. سر گوراوزلي كه سفارت ايران كرده بود او را منزل به نمود و چهل روز اقامت جست شرحي به لرد پالمرستون وزيردول خارجه نگاشت كه مدتي مي‌گذرد كه با نامه دوستانه و هديه‌ي شاهانه از جانب شاهنشاه براي تعزيت پادشاه وليم چهارم34 و تهنيت جلوس ملكه انگستان مأمورم و نيز سور سلوك مستر مكنيل را بايد شرح دهم تا ايلچي ديگر به جاي او تعيين شود. اكنون كه سفارت من پذيرفته نيست، نامه شاهنشاه ايران را تسليم كردن شايسته نباشد.» 35
قبل از حركت محمد‌شاه به هرات انگليسي‌ها شجاع‌الملك دشمن ديرينه امير دوست محمد‌خان اميركابل را كه در هندوستان در حبس مي‌زيست آزاد كرده مورد محبت قرار داده و مقرري براي وي تعيين نمودند. امير‌دوست‌محمد‌خان از اين عمل انگليسي‌‌ها ناراحت شده به تصور اينكه خيال دارند شجاع‌الملك را به امارت كابل برگزينند نماينده‌اي به نام حسينعلي خان به خدمت محمد‌شاه فرستاده و به پادشاه ايران پيشنهاد كرد پيمان اتحادي بر ضد كامران ميرزا منعقد نموده و پس از شكست وي قلمروش را بين خود تقسيم نمايند. همين هنگام يعني در سال 1252 فرستاده‌اي نيز به نام عزيزخان از طرف كهن‌دل‌خان و شيردل‌خان برادران دوست‌محمد‌خان كه در قندهار امارت داشتند به تهران آمدو به نام امراي باركزاني اتحادي با محمد‌شاه منعقد ساخت. محمد‌شاه نيز استقلال امراي مزبور را به رسميت شناخت. در اين مورد مستر ماك‌نيل در گزارش شماره 10 مورخه 20 فوريه 1837 به لردپالمرستون اطلاع مي‌دهد كه: «دولت ايران اتحادي با دوست‌محمد‌خان منعقد نموده و قرار است وي پسر خود را به دربار ايران بفرستد و سه هزار اسب تحويل ايران نمايد.» 36
راجع به آمدن نماينده دوست‌محمد‌خان به ايران و اتحاد امراي باركزاني قندهار و نقشه ‌آوردن شجاع‌الملك از هندوستان براي امارت كابل و اعزام قوا از طرف دولت بريتانيا به سواحل جنوبي ايران و اشغال جزيره خارك و سياست دولت روسيه تزاري در آسياي مركزي و افغانستان و ايران نامه محرمانه‌اي به تاريخ 14 اكتبر 1838 از مركز هند شرقي در لندن به فرمانفرماي كل هندوستان ارسال شد.
كامران ميرزا و يارمحمد‌خان به تحكيم برج و باروي هرات پرداخته و بيش از 22 هزار سپاهي در آن شهر تجهيز كردند. پوتينجر37 از اعمال سياسي انگليس به عناوين ساختگي تاجر اسب و سيد‌ علوي و پزشك خود را به هرات رساند و با كامران ميرزا و يارمحمد‌خان در تعمير حصار هرات و دفاع از آنجا شركت جست.
در مورد وسايل دفاعي هرات مستر اليس در گزارش شماره 27 مورخ اول آوريل 1836 به وزارت خارجه انگلستان مي‌نويسد: «وسايل دفاعي كامران ميرزا اضافه شده ولي دليلي در دست نيست كه تصور شود بتواند در برابر حمله شاه ايران و همكاري رؤساي قندهار مقاومت كند.» 38
لشكريان ايران ابتدا به محاصره قلعه‌ غوريان كه از دروازه‌هاي هرات محسوب مي‌شود پرداختند دفاع از اين قلعه از طرف كامران ميرزا به شير‌محمدخان برادر يار‌محمدخان واگذار شده بود. محاصره قلعه سه روز طول كشيد و در تاريخ 24 نوامبر 1836 غوريان فتح شد و «حكم پادشاهي به هدم بنيان قلعه شده، قلعه را از بيخ و بن كنده اردوي همايوني به سمت هرات در حركت آمد.»39
اعتماد‌السلطنه در كتاب مرآت البلدان پس از فتح غوريان چنين مي‌نويسد: «توضيح آنكه بعد از وصول خبر فتح غوريان به دارالخلافه نخست جان مكنيل صاحب وزير مختار انگليس و پس از او وزير مختال دولت بهيه روسي غراف سيمونيچ صاحب به هرات رفتند و در حضرت پادشاهي اقامت گزيدند.» 40
محاصره هرات ده ماه به طول انجاميد زيرا «حاج ميرزاآقاسي صدراعظم درويش مآب ايران سوء تدبير به خرج داده و شهر را از سه طرف در محاصره نگهداشته بود و براي اين كار چنين دليل مي‌آورد: اشخاصي كه در محاصره ناراضي و ناراحت باشند از شهر خارج مي‌شوند درنتيجه قواي دفاعي شهر از بين مي‌رود.» 41
در مدت محاصره هرات چندين بال كامران ميرزا خواست كه تسليم محمد‌شاه شود ولي از يكطرف نسبت به جان خود اطمينان نداشت از طرف ديگر مسترماك‌نيل وزير مختار انگليس مقيم تهران كه به اردوي محمد‌شاه آمده بود و متوجه بود كه كنت سيمونتيچ وزير مختار روسيه در تحريص شاه به گرفتن هرات پافشاري مخصوص دارد،‌ به طور محرمانه به وسيله ايادي خود در هرات از تسليم كامران ميرزا به پادشاه ايران جلوگيري مي‌كرد و مي‌كوشيد به هر نحوي كه شده هرات را از تسلط محمد شاه مصون نگهداشته و از ورود لشكريان ايران به آن سامان جلوگيري كند.
عللي كه بتوان براي مخالفت دولت بريتانيا و نمايندگان آن دولت براي تسلط ايران به هرات ذكر نمود به قرار زير است:
1ـ دولت بريتانيا مي‌دانست تا حدي لشكركشي ايران به طرف هرات از طرف روسها پشتيباني مي‌شود.
2ـ دولت انگلستان توجه داشت كه نفوذ دولت روس پس از انعقاد معاهده تركمنچاي در دربار ايران فوق‌‌العاده زياد شده و تمام مواد اين عهدنامه به نفع روسها است و هرگاه دولت ايران به هر عنواني در هر ناحيه‌اي از افغانستان يا هرات مستقر شود دولت روس نيز در همان نواحي امتيازات سياسي و اقتصادي را كه بر طبق معاهده منعقده پس از جنگ دوم ايران و روس در ايران تحصيل كرده است در اين نواحي كه سر راه هندوستان است به دست خواهد آورد.
3ـ بالاخره چون دولت ايران حاضر نشده است امتيازاتي را كه مطابق معاهدات تركمنچاي به روسها داده است به انگليسي‌ها نيز بدهد سياستمداران دولت بريتانيا از اولياي دولت ايران نگران و ناراضي بودند.
در ماه مارس 1838 مستر ماك‌نيل به عنوان اينكه واسطه صلح بين كامران‌ميرزا و محمدشاه شود به اتفاق مهدي‌خان قره‌پاپاخ از صاحب‌منصبان ايران و چهارنفر سوار داخل هرات شد. ماك‌نيل برخلاف وعده وساطت صلح كه داده بود، كامران‌ميرزا را با پول و وعده به پايداري و ادامه‌ي جنگ تشويق كرد و حتي طرح معاهده‌اي كه در آن تمام درخواستهاي محمدشاه از طرف كامران ميرزا مورد قبول واقع شده و به اساس اختلاف و اصل مطلب يعني تسليم هرات اشاره نشده بود با صلاح ديد ماك نيل به وسيله يارمحمد‌خان وزير كامران‌ميرزا تهيه شد. اين معاهده به وسيله سفير انگليس در شب 25 محرم 1254 به حضور محمد‌شاه تقديم شود و مورد قبول نگرديد.
محاصره هرات كه دفاع آن از داخل به وسيله «پوتين‌جر» اداره مي‌شد و از خارج نيز مستر ماك‌نيل براي شكست و عدم موفقيت لشكريان ايران از هيچ اقدامي فروگذار نمي‌كرد،‌ به طول انجاميد و وضع محمد‌شاه روز به روز سخت‌تر و مشكل‌تر مي‌شد و در واقع جنگ بين سيمونتيچ وزير مختار روسيه و ماك‌نيل وزير مختار انگلستان جريان داشت. علاوه بر ماك‌نيل «سرهنگ استوارت» وابسته نظامي دولت انگليس نيز در ايران دائماً در اردوي محمد شاه بود و عجيب‌تر اينكه پورتني جر «هميشه با لباس مبدل به اردوي شاه ايران رفت و آمد مي‌نمود و با كلنل استووارت ملاقات و مشورت مي‌كرد و حتي به وسيله كلنل استوارت با حاجي‌ميرزا آقاسي ملاقات نمود.» 42 ماك‌نيل چندبار به عنوان وساطت و برقرراي صلح بين كامران‌ميرزا و محمد‌شاه مداخله كرد و هر بار صورت قراردادي به محمد‌شاه تسليم نمود ولي نه شاه و نه حاجي‌ميرزا آقاسي حاضر نبودند پس از آن همه معطلبي و محاصره هرات دست خالي و بي‌اخذ نتيجه ترك مخاصمه نمايند و تصميم داشتند لااقل پولي از دولت انگليس دريافت دارند. ولي ماك‌نيل چون از يك طرف مي‌دانست محمد‌شاه ديگر قادر به ادامه محاصره و تسخير هرات نيست و از طرف ديگر حاكم بوشهر نسبت به نماينده‌ي بريتانيا آزرده خاطر بود،‌از طريق ديپلماسي به دولت ايران فشار وارد مي‌آورد و به هيچ وجه حاضر نمي‌شد به درخواستهاي محمد‌شاه ترتيب اثر دهد.
بالاخره پس از مدتها مذاكره ميان محمد‌شاه و ماك‌نيل، محمد‌شاه كه از تحريكات سفيرانگليس در هرات و تقويت و تحريص و ترغيب كامران‌ميرزا از طرف عمال انگليسي براي پايداري در مقابل لشكريان ايران كاملاً اطلاع داشت، وقعي به پيشنهاد و اقدامات ماك‌نيل نمي‌نهاد به طوري كه بالاخره سفير انگلستان به عنوان اعتراض و تهديد در تاريخ 14 ربيع‌الاول 1254 مطابق 7 ژوئن 1837 اردوي محمد‌شاه را ترك گفت و از راه مشهد عازم تهران گرديد.
در شاهرود از طرف دولت انگلستان به ماك‌نيل دستور رسيد كه وي اعتراض و عدم موافقت دولت خود را به اقدامات دولت ايران جداً به اطلاع محمد‌شاه و اولياي دولت ايران برساند و به همين مناسبت سرهنگ استوارت از شاهرود به اردوي محمد‌شاه اعزام شد كه به پادشاه ايران پيغام دهد كه دولت انگلستان عمليات بر ضد هرات را به منزله تهديد هندوستان تلقي كرده و تذكر مي‌دهد كه اين اقدام مخالف مواد عهدنامه مودتي است كه ميان دولتين ايران و انگلستان منعقد شده. در همين موقع نماينده دولت انگلستان يادآوري كرد كه پنج فروند كشتي انگليسي به عنوان اعتراض به آبهاي خليج فارس آمده و جزيره خارك نيز از طرف قواي انگليسي اشغال شده است.
ماك‌نيل در ضمن از همانجا نامه‌اي به كامران ميرزا فرستاد و به وي توصيه كرد كه تسليم نشود تا او به لندن برسد واز اقدامات و زحماتي كه تاكنون در اين راه متحمل شده نتيجه‌اي بگيرد.
سپاهيان ايران در 17 ربيع‌‌الاول 1254 عمليات خود را آغاز كردند و حصار هرات را گلوله‌باران نمودند و پس از شش ‌روز بمباران برج و باروهاي شهر به حمله مبادرت كردند و تا كنار خندق رسيدند و بعضي هم از خندق عبور كردند ولي به علت مقاومت سرسختانه افاغنه وآب خندق و تلفات زياد نتوانستند داخل شهر شوند و در همين حمله كه بزرگترين حادثه محاصره ده ماه هرات مي‌باشد سرتيپ بروكلي از اميرزادگان مهاجر لهستان كه در خدمت نظام ايران بود به قتل رسيد.
نقشه حملات را كنت سيمونتيچ وزير مختار روسيه كشيده بود و چون دولت انگلستان از اقدامات و اعمال وزير مختار روسيه به دربار پطرزبورگ شكايت كرد،‌ وزارت امور خارجه روسيه هم براي نشان دادن اينكه كارهاي سيمونتيچ بي‌اجازه دولت مركزي بوده وي را احضار نمود.
سرهنگ استوارت در سپتامبر 1837 به اردوي محمد‌شاه رسيد. قبل از رسيدن وي سپاهيان ايران حمله سخت ديگري به هرات كرده بودند و نزديك بود كامران ميرزا تسليم شود ولي نظر به اينكه استوارت محمد‌شاه را تهديد به جنگ نمود و روس‌ها نيز در سخت‌ترين و حساس‌‌ترين لحظات از كمك و مداخله و حمايت ايران دست برداشته بودند،‌ محمد‌شاه ناچار در 8 سپتامبر 1838 بي‌ اخذ نتيجه از محاصره هرات دست برداشت و كليه تقاضاهاي دولت انگلستان را پذيرفت و به اين ترتيب دولت ايران عملاً از تصرف هرات چشم پوشيد و انگليسي‌ها آن شهر را تسخير و اشغال كردند.
پایان.

پي نوشت :

18. گزارش 30 دسامبر ماك‌نيل به لردپالمرستون
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.43.
19. گزارش 20 فوريه 1837 ماك‌نيل به لردپالمرستون.
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.43.
20. منتظم ناصري، جلد سوم، ص 167.
21. Captain Wicovich
22. گزارش آوريل 1837 ماك‌نيل به لردپالمرستون
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.43.
23. كتاب جنگ ايران و انگليس، ص 11 و 12.
24. مرآت‌البلدان جلد اول ص 574 ،‌منتظم ناصري جلد سوم، ص 169، تاريخ نو، ص 26.
25. گزارش شماره 52 مورخ دسامبر ماك‌نيل به پالمرستون
London . P.R.O.P.Q.P Fo. 60 T.48.
26. ناسخ‌التواريخ، جلد دوم، ص 73.
27. نامه مورخ آوريل 1839 آجودان باشي به پادشاه فرانسه
Paris: Arckives du Mistere des Affaires Etranjeres danier N. 19 – P.23.
28. نامه شماره 19 مورخه 31 اوت 1838 لرد پالمرستون به وزارت امور خارجه انگلستان
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.48.
29. نامه مورخ 7 ربيع‌الاول 1255 ميرزا مسعود وزير دول خارجه به حسين‌خان آجودان‌باشي
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.48.
30. Duc de Dalmasie
31. يادداشت مورخ اول ژوئن وزارت خارجه فرانسه
Paris. A.E.P . dos .N.19.
32. Caleh
33. Douvre
34. William IV
35. ناسخ‌التواريخ، جلد دوم، سلطنت محمد‌شاه، ص 97.
36. نامه شماره 10 مورخ 20 فوريه 1837 ماك‌نيل به لرد پالمرستون
London . P.R.O.P. Fo. 60 T.47.
37. Pothinger
38. گزارش شماره 27 مورخ اول آوريل هانري اليس به لرد پالمرستون
London . P.R.O.P. Fo. bo T.42.
39. تاريخ نو، ص 262.
40. منتظم ناصري، جلد سوم، ص 171.
41. تاريخ نو، ص 264.
42. محمود محمود، ص 268.

منبع:«بررسي هاي تاريخي» سال چهارم، شماره يك،‌ فروردين و ارديبهشت 1348




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط