نیازهای اولیه از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن که از ضروری ترین نیازهای انسان است در این روزگاری که ما زندگی می کنیم در ارتباط با اجتماع است که تأمین می شود چه رسد به نیازهایی که اساسا برای تأمین آن باید یک جامعه به حرکت افتد و برای تحقق آن حرکت اجتماعی صورت گیرد. برای تامین نان که ساده ترین نیاز حیاتی بشر به حساب می آید نانواها، کشاورزان، کمباینداران، کامیونداران و افراد زیاد دیگری در میانه این چرخه تولید درگیر هستند تا نانی بر سر سفره ما بیاید. همین افراد که تأمین کننده این نیاز هستند و ما به آنها محتاجیم، در تأمین نیازهای دیگر خود افراد دیگری محتاج هستند و این یعنی انسان برای حیاتش به اجتماع نیازمند است
نیاز ما به مدیریت درست جامعه
اجتماعی بودن انسان به نیازهای او خلاصه نمی شود. در تعریف دیگری که از اجتماعی بودن انسان وجود دارد توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر تصمیمی که انسان در زندگی فردی خود می گیرد بسته به نوع و اهمیت آن تصمیم، از خود اثری در اجتماع بر جای می گذارد. بهترین مثال برای تبیین این نکته همان مثال معروف است که وقتی در کشتی تعدادی مسافر سوار هستند اگر یکی از مسافران بخواهد مکان خود را سوراخ کند، این تصمیم او بر زندگی کل مسافران تأثیر گذار خواهد بود؛ سوراخ کردن آن مکان به قیمت درگیر شدن کل کشتی تمام می شود و احتمال دارد آن کشتی با تمام مسافرانش غرق شوند.اگر ما این نکته را قبول داشته باشیم که هر تصمیمی در ساحت فردی انسان، این امکان را دارد که در ساحت اجتماعی آثار مفید یا خدای ناکرده زیان باری بر جای بگذارد، بنابراین بر تمام اتفاقات جامعه و محیط اطراف خود حساس خواهیم شد و دنبال کردن آن را حق خود می دانیم.
جامعه نیاز به مدیریت دارد. اگر یک جامعه را رها کنیم که هر فردی در آن هر کاری دلش بخواهد انجام دهد جامعه به هرج و مرج کشیده خواهد شد. بنابراین باید گفت یک جامعه اگر بخواهد مسیر درست خود را طی نماید، نیاز به یک مدیریت صحیح دارد.
مدیریت صحیح، یک جامعه را در رسیدن به اهداف والا و پیشرفت های مادی و معنوی یاری می رساند که این مدیریت طبیعتاً وقتی کارآمد خواهد بود که برخواسته از دل جامعه باشد و خواست جامعه را دنبال نماید.
همانطور که مردم برای یک زندگی سعادتمند به مدیریت و حاکمیت یک پارچه نیازمندند، حاکمیت ها نیز برای موفقیت در عبور از بحران ها به مشارکت ها و مشاورت های آحاد مردم نیازمندند. «در فرهنگ غنی اسلام، مشورت و مشارکت جایگاهی والامقام دارد. در نظام اسلامی مشارکت مردم به عنوان یکی از ارکان بقای آن نظام بوده و بزرگ ترین پشتوانه به حساب می آید.»[1]
معنای مشارکت اجتماعی
مشارکت اجتماعی علاوه بر این که برای تک تک مردم جامعه به عنوان یک حق مسلم ثابت و غیر قابل انکار است، اما این حق مسلم در سمت دیگرِ خود نیز تکلیف آور است یعنی همان شخصی که برایش حق مشارکت و مشاورت در امورات اجتماعی ثابت است باید از این حق استفاده کند و این یک تکلیفی است که عقل و شرع بر آن صحه می گذارند.دو معنا برای مشارکت اجتماعی بیان شده است. یکی معنای عمومی آن است و دیگری معنای خاص آن؛ «اساساً مشارکت و حضور اجتماعی به مفهوم عمومی آن به معنای سهیم شدن در منافع حاصل از یک کار جمعی و یا عضویت در گروه خاص و فعالیت در یک عمل گروهی و تاریخی، به اندازه زندگی اجتماعی بشر است ... [اما] مشارکت به معنای خاص آن به نوعی با مفهوم مشارکت سیاسی و به ویژه حق رأی دادن به شدت عجین شده است.»[2]
آن چه از مشارکت اجتماعی مهم است دانسته شود (خصوصاً در معنای خاص آن که ابعاد گسترده تر و ضریب نفوذ بیشتری برای مشارکت تک تک افراد جامعه دارد) این است که انسان در اتفاقاتی که در عرصه کلان زندگیش می افتد بی خبر و بی تفاوت نباشد.
پویایی جامعه در ساحت های مختلف مشارکت اجتماعی
مشارکت های اجتماعی در عرصه کلان که کل جامعه و نظام را در بر می گیرد و موجب پویایی جامعه می گردد سه ساحت بسیار مهم دارد که فرد در هر ساحت آن حقی دارد و در سمت مقابل نیز تکلیفی به گردن او میآید.1.مشارکت در انتخاب گری:
هر فردی که در رأس جامعه قرار میگیرد و تصمیماتش بر آحاد جامعه اثر می گذارد باید در یک فرایند انتخابی توسط مردم انتخاب شده باشد و این همان فرایندی است که مورد تأیید اسلام نیز می باشد. مقام معظم رهبری در این باره به زیبایی بیان می دارند: «در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأی مردم در انتخاب حاکم و در کاری که حاکم انجام می دهد، مورد قبول و پذیرش قرار گرفته. لذا شما میبینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری می داند، آن وقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم می کشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه می کند. یعنی آن را معتبر می شمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانهنشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است.»[3]اسلام به دقتِ تمام، نقش مردم را در سرنوشت خود قبول می نماید و این با اختیاری که خدا به انسان داده است نیز کاملاً سازگار است. این نوع مشارکت، یک اصل کاملاً مترقی در اسلام است که مردم را مستقیم در سرنوشت خود و جامعه دخیل می نماید و جایگاه آگاهی بخشی را نیز پر رنگ می کند.
2.مشارکت در کمک رسانی:
بخش دیگری از مشارکتِ فرد فرد یک جامعه، مشارکت در ساخت و آبادانی جامعه است. آنجا که بخشی از مردم یک جامعه به مشکلی برخورد نمایند، مردم برای حل آن مشکل باید به کمک حاکمیت بشتابند و بی تفاوت نباشند. نهضت کمک رسانی در اتفاقات متعدد، آن قدر برای جامعه آثار مثبت به ارمغان می آورد و سبب رشد و تعالی آن جامعه می شود که اگر تمام آن خدمات را خود حاکمیت می داد و مردم در این کمک رسانی ها نقشی نداشتند آن آثار به دست نمی آمد. به طور مثال در ماجرای همایش های همدلی و احسان در ایام کرونا بسیاری از دل هایی که ناامیدانه به این ماجرا نگاه می کرد را بازگرداند و زنده نمود. در این روزهایی که فشار معیشتی بر مردم زیاد شده است وقتی فردی این تعاون ها و همیاری ها را مشاهده می نماید شور و شعفی وصف ناشدنی را در درون خود احساس می نماید. وقتی این رفتارها در کنار رفتارهای انسان مدرن غربی قرار می گیرد که فروشگاه ها را یک شبه غرت می کند و یا محموله های بهداشتی را از دیگری سرقت می نماید، انسان بر این مشارکت های اجتماعی می بالد.جامعه سرزنده و پویا به جامعه ای گفته می شود که هر کس به اندازه خودش سهمی از پیشرفت را به عهده بگیرد و خود را در قبال پیشرفت و سعادت تک تک انسان های جامعه مسئول بداند. این همان چیزی است که در کلام پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) متبلور است آنجا که می فرمایند: «ألا کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه ؛ فَالأَمیرُ الَّذی عَلَى النّاسِ راعٍ و هُوَ مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ ، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى أَهلِ بَیتِهِ و هُوَ مَسؤولٌ عَنهُم ، وَ المرأةُ راعِیةٌ عَلى بَیتِ بَعلِها و وُلدِهِ و هِیَ مَسؤولَةٌ عَنهُم ، وَ العَبدُ راعٍ عَلى مالِ سَیِّدِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُ ، ألا فَکُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ ؛[1] بدانید که همه شما مسئولید و همه شما نسبت به زیردستانش بازخواست مى شوید. فرمانرواى مردم، مسئول مردم است و نسبت به زیردستانش بازخواست مى شود. مرد، سرپرست خانواده است و نسبت به آنان، بازخواست مى شود .زن، مسئول خانه شوهر و فرزندان اوست و در برابر آنان، بازخواست مى شود. برده، مسئول مال مالک خود است و در برابر آن، مسئول است. پس بدانید که همه شما مسئولید و همه تان در برابر زیردستان خود ، بازخواست مى شوید.»
3.مشارکت در مطالبه گری:
یکی دیگر از مهمترین بخش های مشارکت اجتماعی مشارکت در امر مطالبه گری است. تنها انتخاب یک مسئول از وظایف یک فرد شمرده نمی شود. نظارت و پیگیری مدام هم لازم است که از کژی های آن مسئول جلوگیری کند. در بسیاری از جوامع حتی مترقی این اصل نادیده گرفته می شود و نگاه مطالبه گرانه که یکی از وجوه مشارکت اجتماعی است و موجب پویایی هر چه بیشتر جامعه می شود به غفلت کشیده می شود.مطالبه گری و نظارت در نگاه دینی نیز مورد توجه قرار گرفته است و به عنوان حقی برای مردم ثابت شده است پایان بخش این نوشته را مزین می کنیم به کلام گهرباری از مولای متقیان علی (علیه السلام) که می فرمایند: « أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ؛ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ ... ؛[5] اى مردم، مرا بر شما حقى است و شما را بر من حقى است. حقى که شما به گردن من دارید، اندرز دادن و نیکخواهى شماست ...»
پینوشت:
- مقاله: تحلیل مشارکت اجتماعی از دیدگاه قرآن، محمد علی حقدل، مجله: مطالعات هنر و فرهنگ، دوره2، شماره3، پاییز1396، ص31-22.
- مقاله: مشارکت اجتماعی زنان؛ رویکردی اسلامی، محمدرحیم عیوضی غلامرضا کریمی، مجله: دانش سیاسی سال هفتم پاییز و زمستان 1390 شماره 2 (پیاپی 14)
- بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران، 22/3/1366.
- ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، ج1، ص184، انتشارات الشریف الرضی، قم، 1371.
- خطبه 34 نهج البلاغه.