مقدمه
مشارکت اجتماعی زنان و حضور کارآمد آنان در عرصه های گوناگون از مسایلی است که همواره در محافل علمی - سیاسی مورد بحث بوده است، و امروز بر آن تاکید بیشتری می شود. این مساله زمانی اهمیت ویژه می یابد که جامعه اسلامی عمیقة نیازمند توسعه مشارکت زنان در تمامی عرصه های اجتماعی و سیاسی است. زیرا زنان مسلمان از یک طرف با جایگاه زن در غرب مواجه اند که بر تشابه و یکسانی حقوق بین زن و مرد، حضور بی قید و شرط زنان در تمامی عرصه های اجتماعی - سیاسی تأکید می کند، و از طرف دیگر با نگرشی روبرو است که بر تفاوت های بیولوژیک بین زن و مرد، کارکردهای متفاوت و رسالت اصلی خانه داری و تربیت فرزندان تأکید می ورزد، و حضور او را در عرصه سیاست به صلاح نمی بیند. درگیری دو نگرش افراطی و تفریطی، جامعه اسلامی زنان را به چالش کشیده و با این پرسش مواجه ساخته که اصولا زن مسلمان در چه عرصه هایی باید فعال باشد و چگونه می تواند حضوری کارآمد و متناسب با شأن و جایگاه خود در نظام دینی پیدا کند؟ و در پرتو کدام نگرش می توان بین حق مشارکت سیاسی زن و حفظ ارزش های اسلامی توازن ایجاد کرد؟ بنابراین شایسته است نقش و جایگاه زنان در عرصه های سیاسی و بایستگی آن مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد و قلمرو آن با نگاه دینی و متناسب با زمان و مکان مشخص گردد، چرا که زنان نیمی از پیکره اجتماعاند. در صورتی که از ظرفیت و توانایی های این مجموعه عظیم انسانی به گونه ای متناسب و بهینه استفاده شود، باعث ترقی جامعه می گردد، و اگر این نیروی بزرگ درست هدایت نگردد، و به حقوق و وظایف آنان توجه نشود، عامل بازدارنده است؛ (سلیمی، ۱۳۸۲، ص ۷).رویکردهای موجود نسبت به مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
بحث مشارکت سیاسی زنان و چگونگی آن از جمله مباحث دامنه دار جامعه بشری است که تحولات و فراز و نشیب هایی را داشته است. و امروز سه رویکرد عمده نسبت به آن در سراسر جهان و کشورهای اسلامی وجود دارد: رویکرد رادیکال، سنتی و تکامل مدار که به طور گذرا به آنها اشاره می کنیم:رویکرد رادیکال مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
رویکرد رادیکال بر مبنای عدم تفاوت بین جنسیت زن و مرد، بر یکسانی و تشابه حقوق و وظایف زنان و مردان تأکید می ورزد، این نگرش که خاستگاه غربی دارد. بازتاب افراطی رویکرد سنتی نسبت به زن در جهان غرب است که شعار اصلی آن نفی گونه های تبعیض و تفاوت بین حقوق زنان و مردان است. این رویکرد در کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» با صراحت تمام مورد اشاره قرار گرفته است.ماده 7 کنوانسیون مزبور چنین مقرر می دارد: «دولتهای عضو برای محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در زندگی سیاسی و اجتماعی کشور، کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهند آورد و به ویژه حقوق زیر را در شرایط مساوی با مردان برای زنان تضمین خواهد کرد»؛ (کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، مصوب ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹).
الف) رأی دادن در کلیه انتخابات و داشتن اهلیت برای انتخاب شدن در تمام ارگان های منتخب مردمی و عمومی.
ب) شرکت در تعیین سیاست های دولت و اجرای آن و انتصاب در سمت های رسمی و انجام کلیه مسئوولیت های دولتی در تمام سطوح آن.
چنان که می بینیم روح کلی حاکم بر این کنوانسیون، تساوی مطلق و تشابه تام در همه ابعاد بین زنان و مردان است. این دیدگاه توسط روشنفکران و گروه های رادیکال در کشورهای اسلامی نیز مطرح می شود و خواهان حضور بدون قید و شرط زنان در تمام سطوح اجتماعی، سیاسی و حکومتی است. جامعه اسلامی چنین نگرش افراطی را بر نمی تابد، زیرا اصل یکسانی و برابری بین زن و مرد در غرب تجربه شد و تساوی حقوق بین آن دو عملا بی نتیجه ماند. و از آنجاست که مهم ترین بن بست جهان سرمایه داری غرب، بحران هویتی است که زنان دچار آن شده اند. با نام آزادی و مشارکت فعال در عرصه های گوناگون اجتماعی، زنان را اسیر کردند، و آنان نمی توانند در مقاطع حساس تصمیم گیری حضور یابند. در نظام سرمایه داری، زن ابزار توسعه اقتصادی و جذب سرمایه محسوب می شود، نه انسانی که خواهان کمال و سعادت است.
موناشان نویسنده آمریکایی، در مقاله ای تحت عنوان «اشتباه فمنیست ها» می نویسد: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد سیگار ویژه زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن و تشکیل خانواده یک نفره، ایجاد مراکز بحران، تجاوز، اعتبار فردی، عشق، آزادی و بیماریهای زنان را به ارمغان آورد. لیکن به ازاء آن چیزی را به غارت برد که خوشبختی بسیاری از زنان در گرو آن بود و آن وجود همسر و خانواده است»؛ (کتاب نقد، ش ۱۳، پائیز ۷۸، ص ۹۹).
واقعیت این است که جنبش طرفداری از حقوق زنان که با شعار «تساوی» و تشابه» در غرب آغاز شد، دارای انگیزه های سیاسی - اقتصادی بود. زوایای تاریخ غرب گویای این مهم است که در مقاطع حساس، «زن» ابزار سودآوری بوده است. به همین دلیل اوج این رویکرد و طرح عملی آن به دوران جدیدی باز می گردد که سرمایه داری نوین به ابزارهای کم هزینه نیاز مبرم دارد. به گفته ویل دورانت: «زن اروپایی در غفلت تفکر و تمدن جدید به بندی کشیده شد که نتوانست درک کند عامل پیشرفت های اقتصادی با سودآوری هر چه بیشتر صاحبان ثروتهای انبوه گردیده، بدون آن که در آن سود سهیم باشد.» (لذات فلسفه، ۱۳۶۶، ص 154)
رویکرد سنتی مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
این رویکرد، بر مبنای تفاوتهای بیولوژیک بین زن و مرد، حوزه فعالیت هر یک را جداگانه تعریف می کند و بر نوعی تقسیم کار کلاسیک بین زنان و مردان تاکید می ورزد. ریشه تاریخی این نگرش به ساختار زندگی قبیله ای در زمان گذشته باز می گردد. در این نگرش زن به عنوان موجودی ناتوان در استخدام مرد و در حمایت او قرار دارد. وظیفه اصلی زن خانه داری و تربیت فرزندان و خوب شوهرداری کردن است. او نباید وارد عرصه سیاست شود، چون سیاست فنی پیچیده است و نیازمند اندیشه قوی، اعصاب نیرومند و اطلاعات کافی، که در توان زنان نیست. سابقه این نگرش را در همه جامعه ها می توان دید؛ در جهان غرب نیز تا سده هفدهم میلادی جریان مرد سالاری حاکمیت مطلق داشت. (سلیمی، ۱۳۸۲، ص۱۰).در جهان اسلام چون برخی از آموزه های شریعت با نظریه منع مشارکت سیاسی زنان موافق بودند. این نگرش طی زمان به عنوان یک تفکر اسلامی نسبت به زن پذیرفته شد و بدین ترتیب رسالت زن مسلمان به خانه داری، همسرداری و تربیت فرزندان محدود گشت؛ (همان، ص ۱۱).
رویکرد تکامل مدار مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
براساس این نظریه که مورد تائید اسلام است، زنان مانند مردان در عرصه اجتماعی پایگاه و موقعیت مناسب دارند و مسئولیت های اجتماعی متعددی به طور یکسان متوجه زن و مرد است. زن مانند مرد رسالت الهی وانسانی دارد. تنها مصالح و منافع خود را نمی بیند، بلکه وظیفه دارد به منافع عمومی و مشارکتی و تحقق زمینه همیاری افراد در جامعه و در عرصه بین المللی، بیاندیشد.واقعیت این است که هیچ مکتبی به اندازه اسلام نسبت به هویت زن و تغییر نگرش جاهلی درباره وی و ارایه قوانین حقوقی که در سرنوشت انسان تأثیر مثبت داشته، عنایت ندارد. احکام اسلامی چون مطابق با فطرت بشری است، اگر به طور صحیح درک و در جامعه اجرا شود جامعه با توسعه متوازن به سوی سعادت هدایت می شود و امنیت فردی و اجتماعی را فراهم می کند.
نظام حقوقی زن در این نگرش بر مبنای برابری حقوق زن و مرد تبیین می گردد، نه تشابهی که افراط گرایان به اسم آزادی زن و تساوی مردان و زنان مرتکب می شوند. براساس این رویکرد، موردی که زن صلاحیت تصدی آن را ندارد، مقام حاکمیت است؛ (سلیمی، ۱۳۸۲، ص ۱۹).
دلایل رویکرد تکامل مدار از دیدگاه قرآن و سنت
از دیدگاه قرآن کریم حضور زن در مسائل اجتماعی - سیاسی نشانه بلوغ و ایمان است. دین از آن جهت که بشر را با دید جمعی می نگرد و سرنوشت افراد جامعه را به هم مرتبط می بیند، یک سلسله حقوق و تکالیفی را در عرصه اجتماع مطرح و مسلمانان را اعم از زن و مرد به انجام آن فرا می خواند. قرآن کریم مؤمنان راستین را این گونه معرفی می کند: «مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند، بی اجازه او جایی نمی روند.»؛ (نور: ۹۲).با این نگاه وظیفه رهبر اسلامی تشویق انسانها به امر مشارکت است بدون تفکیک جنسی آنها. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کسی که به امور جامعه اسلامی اهتمام نورزد، مسلمان نیست». (اصول کافی، ج ۲، ص۱۹۳). این حدیث نه تنها ناظر به توصیه در مشارکت است، بلکه بی توجهی نسبت به آن را جایز نمی داند، چرا که از دیدگاه دین، انسان ها در سرنوشت جامعه مشارکت دارند، و حدیث نبوی شاهد بر این مدعاست «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» (بحارالانوار، ج ۷۲، ص۳۸). در پرتو این نگرش، قرآن کریم صحنه های با عظمت حضور زنان را در عرصه سیاسی نظام اسلامی نقل و تاریخ اسلام به آن افتخار می کند؛ (سلیمی، ۱۳۸۲، ص 24).
سیره زنان بزرگ صدر اسلام
حضرت زهرا (علیها السلام) و دخترش زینب کبری (علیها السلام) و... با عملکردشان در مقاطع حساس و سرنوشت ساز تاریخ، بهترین الگو برای زنان عالم هستند و سیره آنان بهترین گواه و مدرک بر حضور فعالشان در امور سیاسی اجتماعی و دلیل احسن بر جواز مشارکت سیاسی زنان است؛ (سلیمی، ۱۳۸۲، ص26).شرایط مشارکت زنان در اسلام در رویکرد تکامل مدار
طرفداران مشارکت سیاسی زنان برای حضور و مشارکت آنان شرایط و آدابی قائلند یعنی اینها در پرتو یک سری اصول و آداب، فعالیت سیاسی زنان را جایز می دانند و تعدی از آن را هرگز مجاز نمی دانند، بنابراین زن مسلمان باید با مراعات اصول اعتقادی، در تمامی عرصه های سیاسی- اجتماعی و تعیین سرنوشت خود شرکت فعال داشته باشد. در بیان زیر به عمده ترین آداب و شرایط مشارکت سیاسی زنان اشاره می کنیم؛ (سلیمی، ۱۳۸۲، ص۲۹).1- وظیفه مادری: در این زمینه گفتنی ها فراوان است «مادر با یک دست گهواره و با دست دیگر جهان را به حرکت درمی آورد.
۲- رعایت آداب دینی: بدون تردید در یک نظام اسلامی و جامعه مسلمان، مشارکت سیاسی زنان و فعالیتهای اجتماعی آنان مشروط به آدابی است که دین معین کرده است و در رأس آنها رعایت حریم عفاف و حجاب اسلامی و رعایت اصل خانه داری است.
تا آنجا که امام علی (علیه السلام) فرمودند: جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است» (نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹) واقعا حفظ خانواده های تربیت فرزندان سالم و تقویت روحیه شوهر در کارها و فعالیت های روزانه، کاری است بس بزرگ و حساس و اساسی ترین سنگ بنای اصلاح یک جامعه است.
امام خمینی (رضی الله عنه) می فرمایند: «زن باید در سرنوشت خود دخالت داشته باشد.» «... امروز خانم ها باید وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را عمل کنند و عفت عمومی را حفظ کنند و با آن عفت عمومی، کارهای سیاسی - اجتماعی را انجام دهند»؛ (تبیان، ص ۷۲).
حضور زن در تکامل گرایی بدین معناست که افق حساسیت و اندیشه زنان از سطح مسائل خرد و پیش پا افتاده و حتی از سطح احراز مناصب قدرت در درون جامعه و مناصب ظاهری، همچون وزارت و وکالت و مدیریت به افق بالاتری پربکشد؛ یعنی به سطح حساسیت نسبت به وضعیت اسلام در قبال جهان کفر و اهداف و آرمان های بزرگ برسد. مقام معظم رهبری نیز در برخی از سخنان خود بر این امر تاکید می فرمایند: «غربی ها مایل نیستند زنان در جوامع جهان سوم، آرمان خواه و دارای فکر روشن و هدف های بزرگ باشند. لذا زنان جوان در جامعه ما باید مراقب این کمند ناپیدا و خطرناک فرهنگ و تفکر غربی باشند و از آن پرهیز کنند.» جمهوری اسلامی،(۱۳۷۰/ ۸ / ۲۲ ) نیز می فرمایند: «زن مسلمان ایرانی در دنیای امروز، رسالتی عظیم بر عهده دارد و به عنوان الگوی زنان جهان، باید پیام متعالی خود را در عرصه های مختلف بشری به گوش جهانیان برساند»؛ (همان، 1374/ ۹ / ۱۸ ).
تکامل گرایی زنان به معنای حضور آنان در تغییر ارزش ها، ارتقای تفکرات و تعالی رفتار عمومی جامعه است. مسائل زنان تنها به مسائل حقوقی، آن هم در قبال مردان محدود نمی شود، زن نباید برای مرد صرفا موجودی مصرف کننده باشد و صرفا از توان ویژه او بهره برداری شود، بلکه باید در ایجاد توان جدید برای جامعه، نقش مؤثری داشته باشد، اعم از این که این نقش و توان، روحی یا فکری و یا عینی و عملی جامعه باشد. زن می تواند الگوهای رفتاری کامل تر و پسندیده تری از خود بروز دهد و بدین ترتیب سرمشقی برای سایر بانوان و حتی مردان قرار گیرد. مقام معظم رهبری دراین باره می فرمایند: «برای اسلام، جنس (زن بودن و مرد بودن) مطرح نیست، تعالی بشر مطرح است. اخلاق بشری مطرح است، بروز استعدادها مطرح است، انجام وظایفی که به هر کسی یا هر جنسی از جنس های بشری متوجه است مطرح است.» سخنرانی مقام معظم رهبری در ورزشگاه آزادی( 76/ ۷ / ۳۰ ).
ایشان در بخش دیگری می فرماید: «زنان باید میدان دار علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد باشند و در عین حال از حصار مستحکم فرهنگ اسلامی حفاظت نمایند. این محیطهای اسلامی واقعی و مظهر آن، جامعه بزرگ اسلامی ایران، تنها جایی است که غربی ها در ترویج زندگی زنان به سبک فرهنگ منحط غرب با شکست مواجه شده اند.
زنان مسلمان ما باید بدانند که امروز سنگربان ارزش های اسلامی در برابر وضع جاهلی دنیای غرب هستند و باید با پرورش اسلامی و پیشتاز شدن در میدان علم، فرهنگ، سیاست، اقتصاد از حصار مستحکم فرهنگ اسلامی محافظت نمایند» (همان).
تکامل گرایی زن به معنای حضور او در دعوت به خوبیها و ایثار او برای کمال عمومی جامعه و ایجاد فرصت برای کمال غیر است. حضور زن در تکامل گرایی به معنای حضور فعال زن در شکل دهی عواطف جامعه است. زن به تناسب طبیعت خود، قدرت تاثیر گذاری بر عواطف دیگران و خصوصا مردان را داراست و بدین ترتیب، می تواند تا سطح رهبری عواطف جامعه، انجام وظیفه کند. (پیروزمند، ۱۳۸۰، صص ۱۲۱-۱۱۸).
زنان نیز در مقیاس خود می توانند در تغییر سرنوشت تاریخی جوامع مؤثر واقع شوند، چنان که رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگویی زهرایی، الگویی زینبی، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانی که می توانند دنیایی و تاریخی را تحت تاثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نایل آمده است.» (مقام معظم رهبری، 76/ ۷ / ۳۰ ).
تکامل گرایی زن به معنای تأثیرگذاری او در تغییر مفهوم تجمل و زیبایی است. زن به جای این که به حد شیء و کالا تنزل یابد، می تواند به گونه ای مثبت ایفای نقش کند و جمال صحیح به جامعه معرفی نماید.
امام خمینی (رضی الله عنه) در عبارتی زنان را از تنزل به حد یک شیء بدین گونه پرهیز می دهند: «در نظام اسلامی، زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنیان جامعه اسلامی داشته باشد، ولی نه به صورت یک شیء. نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند»؛ (صحیفه نور، ج ۳، ص ۹۲).
جواز و حدود مشارکت اجتماعی زنان در قرآن
١- قرآن کریم بیعت با حکومت را که بارزترین مظهر فعل سیاسی در جامعه است، برای زنان می پذیرد؛ (ممتحنه: ۱۲).۲- هجرت یکی از حرکت های اجتماعی و سیاسی است که در صدر اسلام دوبار اتفاق افتاد. زنان مسلمان در هر دو مهاجرت شرکت داشتند، این مهاجرت ها دارای ابعاد سیاسی بسیار بود از یک سو طرد و نفی نظام حاکم جامعه را نشان می داد، و از سوی دیگر ابلاغ پیام آئین جدید را به همراه داشت و از طرفی یک نوع تدبیر سیاسی بود. باری ماندگاری و پایداری مکتب نوظهور، بدین معنا که اگر مشرکان مسلمانان را در مکه نابود ساختند، پیروان آئین نو در مکانی دیگر به حمایت و حراست آن بپردازند؛ (مهریزی، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱).
٣- سومین فعالیت اجتماعی که قرآن درباره زنان می گوید، امر به معروف و نهی از منکر است. فرمان به خوبی ها و بازداشتن از بدی ها یکی از تکالیف اجتماعی اسلامی است که هر مرد و زن بالغ بدان موظف است. در قرآن کریم یازده آیه درباره این فریضه و قانون نازل شده است. (همان، ص 104).
٤- قرآن کریم کسب و تلاش اقتصادی زنان و مردان را تأیید کرده و مالکیت آنان را بر آن مترتب ساخته است. برای مردان از آنچه کسب کرده اند بهره ای است، و برای زنان از آنچه کسب کرده اند بهره ای است»؛ (نساء: ۳۲).
5- قرآن کریم از دختران شعیب در حال انجام فعالیت اقتصادی - اجتماعی یاد می کند و حیای آنان را در حین عمل باز می گوید: ارتباط زنان و مردان به وضوح در این آیات مشاهده می شود؛ (قصص: ۲۳-۲۹). در این آیات، شبانی دختران شعیب، ارتباط و سخن گفتن با مردان، بینش اجتماعی و شناخت افراد، حیا و آزرم، به خوبی تبیین شده و مورد تأیید خداوند قرار گرفته است؛ (مهریزی، ۱۳۷۷، ص۱۰۷).
٦- داستان ملکه سبا و پادشاهی او در قرآن کریم به خوبی یاد شده و مورد نقد و ذم قرار نگرفته است. از سوی دیگر آیات قرآنی، وی را فردی اهل رأی و نظر و نیز شور و مشورت و حق طلب معرفی می کند، چرا که وقتی نامه سلیمان به او رسید با درایت به حل مشکل پرداخت و به سلیمان گروید.
۷- در مباهله که رفتاری مذهبی اجتماعی است و قرآن کریم آن را در مقابل مسیحیان نجران باز گفته، مشارکت زنان و مردان به خوبی دیده می شود؛ (آل عمران: 61).
۸- قرآن کریم تلاشهای خواهر موسی را برای رهایی وی باز گفته است. آنگاه که خواهر تو می رفت و می گفت: «آیا شما را بر کسی که عهده دار او گردد دلالت کنم»؛ (طه: 40).
۹- مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام بر کسی پوشیده نیست. زنان در جبهه های نبرد به یاری رزمندگان می شتافتند. غذا می پختند و مریضان را مداوا می کردند و....
با اوصاف یاد شده برای توضیح بیشتر باید به دیدگاه اساسی در اسلام اشاره کرد؛ بر این مبنا، تنها راهی که به زن کرامت می بخشد و به سعادت او منتهی می شود، راه وحی و انبیاست. و بشر باید برای نجات از نابسامانی ها و ناهنجاری ها به وحی روی آورده و به اسلام بازگردد. آیا قرآن دیدگاه تساوی زن و مرد را در مورد آفرینش می پذیرد؟ کلام قرآن کریم این است که زن و مرد از نظر خلقت و آفرینش از یک حقیقت هستند؛ زیرا اگر چه انسان متشکل از روح و بدن است، اما آنچه حقیقت انسان را تشکیل می دهد و همواره او را به تعالی و کمال و یا به سقوط و انحطاط می کشاند، روح مجرد اوست. و از نظر خلقت، روح مجرد است و تفاوت در آن راه ندارد و از این نظر مرد یا زن بودن مطرح نیست، حقیقت مجرد روح که حقیقتی است انسانی و یکسان، به دو صورت زن و مرد تجلی نموده است و از نظر رشد و تکامل هم، چون تکامل انسان مربوط به روح است زن و مرد یکسان هستند و در رسیدن به فضایل انسانی، زن نیز می تواند همانند مرد به مراتب و قلل ارزشها صعود نماید.
پس در پیمودن راه و رسیدن به درجات معنوی فرقی بین مرد و زن نیست، زیرا که حقیقت آفرینش این دو یکی است. در اسلام راه تکامل انسان با ایمان و عمل صالح پیموده می شود و مرد و زن هر دو بی هیچ تفاوتی مکلفند؛ (احمدی، ۱۳۷۹، ص ۲۷-29)
زن مسلمان وقتی می خواهد مسئولیت اجتماعی به عهده بگیرد، باید تقوا و پاکدامنی و حفظ ارزشهای الهی اسلام را رعایت کند. لذا اسلام زن را از حقوق و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و غیره محروم نکرده بلکه برای این فعالیتها مقرراتی وضع نموده است که با حفظ آن قوانین، تلاش زن و مرد، ثمربخش و سازنده خواهد بود؛ (همان، ص ۲۲۰).
انگیزه های مشارکت اجتماعی زنان در جامعه
رشد شخصیت زنان
فعالیت اجتماعی زمینه حضور در عرصه های مختلف را فراهم می سازد و این سبب رشد ابعاد وجودی و شکوفایی استعدادها خواهد بود. اگر در حدیث آمده است: «هر کس تجارت را کنار نهد دو سوم عقلش از دست رود.» از آن رو است که خانه نشینی و انزوا و بریدن از جامعه و انسانها خمودی را دنبال دارد؛ (وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۸ ح ۱۰).اگر شعار پیامبر اسلام و آئین برترش، ترک رهبانیت بود، این امر مختص مردان نیست و شامل همه پیروان این دین چه زن و چه مرد می شود. و رهبانیت به ترک جامعه و پناه گرفتن در غارها نیست، بلکه زندانی کردن زنان در منزل و خارج ساختن آنان از صحنه اجتماع نیز نوعی رهبانیت است.
نگران است در پرتو حضور اجتماعی، تعلیم و تعلم محقق می شود، و زمینه خدمت به همنوعان که نوعی کمال است فراهم می گردد. در پرتو مشارکت اجتماعی، فهم سیاسی و آگاهی از زمان که یکی از آگاهی های لازم برای هر انسان است، محقق می گردد.
«آنکه به زمانش آگاه باشد، فتنه ها بر او هجوم نیاورد»؛ (الحیاة، ج ۲، ص296). در سایه فعالیت اجتماعی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عملی می گردد و در سایه همین مشارکت ارشاد جاهل که یک وظیفه انسانی است، ادا می گردد. چنانکه جهاد و هجرت نیز آن حاصل می شود.
از این رو یکی از انگیزه های دعوت به حیات اجتماعی زنان، بالا رفتن شخصیت علمی، معنوی و اجتماعی آنان است که بدون آن دست یافتنی نیست و یا با دشواری همراه است؛ (مهریزی، ۱۳۷۷، ص۱۱۵).
زندگی آسان
زندگی با نشاط و پاک، نیازمند آسانی و راحتی است و گرنه از حرکت خواهد افتاد و نشاط و رونق خود را از دست خواهد داد. آسان گیری یکی از اصول شریعت اسلامی است و قرآن کریم و سنت نبوی نیز بر این گواه است.بر این اساس، منع زنان از مشارکت اجتماعی خلاف أصل سهولت است. اگر زنان موظف باشند مسائل خود را از طریق مردان محرم بپرسند و تکالیف خود را با واسطه انجام دهند، زندگی و حیات خالی از حرج و صعوبت نخواهد بود. در زمان رسول خدا، زنان پرسش های خود را از پیامبر می پرسیدند و هیچ گاه رسول خدا آنان را از این کار منع نکرد. معاشرت و مباشرت پیامبر و امامان با زنان و در حضور مردان، امری طبیعی بود؛ (همان، ص 116).
آداب مشارکت اجتماعی زنان
مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه اسلام آدابی دارد و تجویز و ترغیب به حضور اجتماعی با رعایت این آداب است. برخی از این آداب، مشترک میان مردان و زنان است و هر دو باید رعایت کنند و برخی دیگر به زنان اختصاص دارد.آداب مشترک
۱- غض بصر: قرآن کریم زنان و مردان مومن را به غض بصر فرمان می دهد: «به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه تر است، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند» (نور: ۳۰-۳۱). غض بصر به معنای بستن دیدگان نیست، بلکه خودداری از نگاه فتنه انگیز است.۲- پرهیز دست دادن زنان و مردان
٣- جلوگیری از تجمع زنان و مردان
4- اجتناب از خلوت
٥- پرهیز از محادثه: گفت و گویی که هزل و لعب را به همراه دارد و با نوعی فتنه انگیزی همراه شود، ممنوع است؛ (مهریزی، ۱۳۷۷، ص ۱۱۷-۱۲۱).
آداب ویژه زنان
۱- پوشش مناسب٢- خودداری از بوی خوش
٣- خودداری از به ناز سخن گفتن
4 - وقار در رفت و آمد (همان، ص 124).
سرانجام اینکه رسیدگی به امور خانه و تربیت فرزندان وظیفه اساسی زنان است و البته برای پایداری و سلامت خانواده، مردان و همه نهادهای اجتماعی باید بکوشند، چرا که بدون آن اجتماع سالم نخواهد بود.
آسیب شناسی حضور اجتماعی زنان
تغییر تدریجی گرایشهای معنوی به مادیات
یکی از واقعیت های نامطلوب جامعه در سال های اخیر، تغییرات تدریجی در افکار، روحیات و رفتارهای بخشی از افراد جامعه به ویژه بانوان است که کانون توجه از امور معنوی به ارزش های مادی معطوف شده است. بی توجهی به الگوهای مذهبی و روی آوردن به الگوهای غربی در بعضی از ابعاد زندگی به ویژه در انتخاب نوع و مد لباس و نحوه معاشرت و تنظیم ارتباطات فردی و اجتماعی، مصرف کالاهای لوکس و تجمل گرایی، اسراف و هدر دادن وقت، افزایش میزان طلاق و...همگی نشانه هایی تلخ از تغییر تدریجی روحیات و افکار و رفتار بانوان کشور در سالهای اخیر است. بی شک هرگاه زنان یک جامعه به ارزش های اخلاقی و سنتهای راستین آن جامعه بی توجه باشند و به تجمل گرایی، اسراف، راحت طلبی و بی مبالاتی مایل شوند، نه تنها از حضور در صحنه های حساس سیاسی و انقلابی و دفاع از ارزش های دینی و اخلاقی باز می مانند، بلکه شخصیت آنها نیز در معرض خطر انحراف و انحطاط قرار می گیرد و به شدت آسیب پذیر خواهند شد. بنابراین، مسئولان و دستگاه های فرهنگی باید برنامه های مناسب و مؤثری را برای مقابله با این معضل، از طریق شناخت علل و سعی در رفع آنها تنظیم نمایند؛ (اسحاقی، ۱۳۸۲، ص ۵۳).وجود سنت ها، گرایش ها، عادات و رفتارهای غیر أصیل
این عوامل از حضور منطقی و سالم زنان در سطح اجتماع تا حدودی جلوگیری کند، استاد شهید مطهری با ژرف اندیشی به این مورد اشاره نموده و می فرماید: «مسأله حقوق و حدود زن در جامعه امروز از نظر اسلام، علاوه بر جنبه علمی، جنبه اعتقادی پیدا کرده است [در حقیقت آنچه در نظر اسلام نیست به نام اسلام ترویج و بعضا نهادینه شده است]».برخی از نمودهای سنت های غیر اصیل همان بینش افراطی است که بر وظایف حتمی زن در خانه تأکید می ورزد و حتی در صورت خودداری زن از انجام این کارها، هر نوع برخورد توهین آمیز و اعمال خشونت در مورد او را مجاز می شمارد. و این سنن و عادات غیر اصیل و نادرست که در طول تاریخ، جامعه ما را تحت تاثیر قرار داده است به دلیل جهل و ناآگاهی مسلمانان و یا بی مبالاتی و عدم تعهد و تقید آنها نسبت به احکام واقعی دین و عدم برخورد جدی متولیان دینی با خرافات و موهوماتی است که درباره مسائل زنان پدید آمده است. (اسحاقی، ۱۳۸۲، ص 54).
وجود جریان روشنفکری بیمار و وابسته
در مقابل گروه های متعصب و متحجری که سعی دارند زن را از ابتدایی ترین حقوق انسانی و شرعی خود با عنوان پاسداشت ارزشهای اسلامی محروم نمایند و حیطه مشارکت او را محدود سازند، گروههای افراطی دیگری نیز وجود دارند که هیچ حد و ضابطه ای برای زنان و عملکردهای اجتماعی آنان قایل نمی شوند و به آزادی مطلق زن می اندیشند و در حقیقت همان افکار و عقایدی را ترویج می دهند که امروز از طرف نهضتهای فمینستی و طرفدار زن گرایی و زن سالاری سرتاسر جهان غرب ترویج می شود. در حقیقت این نهضتها برای تهی کردن زن از ارزش های اصیل الهی - انسانی و محو ارزش های دینی و خود مشغولی و تزاید هر چه بیشتر مصرف، از سوی نظام سلطه تقویت می شوند؛ (احمدی، ج 4، ص ۳۱).در باب آسیب شناسی حضور اجتماعی زنان، می توان به مواردی چون استفاده ابزاری از زنان، عدم تبیین حدود و ضوابط حضور زنان در اجتماع و عدم تعریف واقع بینانه از این موضوع، توجه نکردن به ظرافت های زنانه، به کارگیری افراطی و تفریطی و نقش استثمار در تخریب چهره اجتماعی زنان و... اشاره کرد؛ (اسحاقی، ۱۳۸۲، ص 55).
نمونه های تاریخی حضور فعال زنان در تمدن اسلامی
همان طور که زنان در تاریخ اسلام در مبارزات و جنگها مشارکت داشتند در کسب علم و معرفت و ابلاغ آن به دیگران سهم به سزایی داشته اند. از نمونه های تاریخی آن، حضرت فاطمه (علیها السلام) است که به عنوان یک مبلغه دین از توان بالایی برخوردار بودند. و از نظر علم و تقوی جز با امام معصوم قابل مقایسه نیستند و از نظر اخلاق و برخورد باید ایشان را با پدر بزرگوارشان مقایسه کرد. امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند:«زنی به خدمت فاطمه (علیها السلام) سلام الله علیها شرفیاب شد و سؤالی مطرح کرد و جواب آن را از حضرت شنید، سپس اجازه خواست و پرسش دوم را بیان کرد، حضرت جواب آن را نیز داد به همین صورت ده مساله از بانوی عزیز آموخت، ولی دیگر احساس شرمندگی کرد و بیش از آن نخواست برای حضرت فاطمه (علیها السلام) ایجاد مزاحمت نماید. از این جهت اجازه خواست رفع زحمت نموده و خانه فاطمه (علیها السلام) را ترک گوید. حضرت احساس کرد، او از کثرت پرسش های خود شرمگین است و به این دلیل می خواهد خانه و حضور آن حضرت را ترک کند، لذا فرمودند: شما خجالت نکشید، من در برابر هر مسأله ای که به تو آموزش می دهم پاداش می برم، پاداشی مهم و آن این که: تعلیم دادن مسألهای ارزش و ثوابش بیش از آن است، مانند آن که مابین زمین تا عرش خدا را از جواهرات ارزشمند پر نماید. ای زن! اگر کسی به کارگری مشغول گردد و بار سنگینی را به دوش گرفته و به پشت بام حمل کند و در برابر آن صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، آیا در این فرض، کارگر احساس خستگی کند؟! زن جواب داد: نه. فاطمه (علیها السلام) فرمودند: من نیز در برابر آموزش هایی که انجام میدهم چنین احساسی دارم، زیرا پاداش من به مراتب بیشتر است.» (بابازاده، ۱۳۷۹، ص143).
یکی دیگر از نمونه های تاریخی اسلام که در باب تحصیل دانش و آگاهی و ابلاغ آن می توان نام برد، زینب کبری (علیها السلام) است که در وادی دانش اندوزی گوی سبقت از همنوعان خود ربوده بود و در سنین خردسالی فکر و اندیشه اش را به درجات عالی کمال رساند و دل او در سایه افاضات الهی و تعالیم معلمان بزرگ وحی در مکتب نبوت و امامت از منبع علوم غیبی سیراب شد. در مقام و منزلت علمی حضرت زینب (علیها السلام) همین بس که امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «عمه جان بحمدالله دانش تو دانش الهی است نه خواندنی و وصف کردنی و چشمه فهمی که در قلب شریف تو جاری است از منبع فیض الهی است»؛ (سفینه البحار، ج ۱، ص 558).
سال ها در مدینه محفل تفسیر قرآنش روشنایی بخش دل و دیدگان زنان و دختران شهر بوده است. مقام علمی حضرت زینب (علیها السلام) بدانجا رسید که نیابت امامت را، برادرش حسین (علیه السلام) در کربلا به خاطر بیماری امام سجاد (علیه السلام) به او سپردند. شیخ صدوق می گوید: «زینب (علیها السلام) نیابت خاص را از طرف امام حسین (علیه السلام) در بیان مسایل حلال و حرام تا بهبودی امام سجاد (علیه السلام) بر عهده داشت»؛ (زینب کبری علیها السلام فریادی بر اعصار، ص ۱۹).
یک نمونه هم از دوران معاصر نام می بریم که در راه علم و معرفت و تحصیل و مجاهدت کوشیده اند که حتی به درجه علمی بالایی نایل آمدند، یعنی به درجه اجتهاد. خانم مجتهده امین، زنی مجتهد، محدث، فیلسوف و عارفی به نام بودند.
ایشان علاوه بر خانه داری و تربیت فرزندان، به تحصیل علم پرداخت و این امور نتوانست مانع ادامه تحصیل و عشق به مطالعه و تحقیق ایشان در معارف اسلامی بشود. (بانوان عالمه و آثار آنها، ص 53). تا این که در چهل سالگی مرتبه و تسلط علمی ایشان مورد تائید علما و مراجع تقلید قرار گرفت و به دریافت درجه اجتهاد نائل آمد. بانو امین از چهل سالگی تا پایان عمر به تألیف کتب، تدریس، پاسخگویی به پرسش های دینی مردم و ارشاد دختران و زنان پرداخت. ایشان با سرمایه خود مدرسه ای به نام «مکتب فاطمه (علیها السلام)» تأسیس کرد که زنان و دختران در آن به کسب علوم و معارف اسلامی می پرداختند؛ (مشاهیر زنان ایرانی، ص ۲۳).
در عصر حاضر نسبت به دین و شریعت هجمه های عظیمی وارد می شود و بالاخص نسبت به حقوق زنان اشکالات و شبهاتی مطرح می گردد که البته بیشتر صبغه سیاسی دارد تا علمی.
اما با توجه به جو دین ستیزی در غرب و شیوع آن در شرق که با امکانات و تجهیزات و تکنولوژی های پیشرفته مثل کامپیوتر، اینترنت و ماهواره و... صورت می گیرد یک جهاد علمی و فرهنگی می طلبد تا بتوان از دین و شریعت مقدس، آن طور که شاید و باید محافظت و نگهبانی کرد. و این جهاد اگر از جهادهای نظامی و جنگی بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ (حسینی، ۱۳۸۲، ص ۹۳).
سنت و سیره حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) الگوی زنان مجاهد و ایثارگر
در همین راستا آنچه به وفور در سخنان زنان جهادگر و مسلمان ایران به چشم خورد این است که آنان الگوی خود را یگانه بانوی دو عالم حضرت زهرا (علیها السلام) معرفی می نمایند. بنابراین برای الگو برداری لازم است، به گوشه ای از مبارزات آن حضرت نگاهی کوتاه داشته باشیم.حضرت فاطمه (علیها السلام) در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره در صحنه های مختلف جهاد و مبارزه حضور فعال داشته و پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز اولین مدافع حریم رهبری و ولایت بود که از بذل جان نیز دریغ نفرمود. ایشان با ایراد خطبه تاریخی و کوبنده خود در مسجد، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد. شیوه دیگر مبارزه او، سخن نگفتن و روی برگرداندن از غاصبان حقوق ولایت بود.
هنگامی که علی (علیه السلام) را به صورت نامناسبی به سوی مسجد می بردند، حضرت زهرا(علیها السلام) به مقابله با آنان پرداخت تا جایی که جان خویش را بر سر این دفاع گذاشت، بازوی مبارکش با ضربه تازیانه دشمن کبود شد، در فشار بین در و دیوار و ضربه به پهلوی او فرزندش در رحم شهید شد. و سرانجام خود نیز به خاطر همین صدمات به شهادت رسید؛ (قاسمی، ۱۳۸۲، ص ۱۰۸).
حضرت امام خمینی (رحمه الله) درباره الگوپذیری زنان انقلاب از حضرت زهرا (علیها السلام) چنین می فرمایند: «... حضرت فاطمه (علیها السلام) به اندازه خودش در مدت کوتاه عمر شریفش مجاهده داشته است، داشته است، با حکومت های وقت، محاکمه می کرده است حکومتهای وقت را، شما باید اقتدا به او بکنید، زهد و تقوی و همه چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است و همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید آنها را تبعیت کنید...»؛ (صحیفه نور، ج۱۹، ص ۲۸۹).
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای نیز درباره جهاد و مبارزات حضرت فاطمه (علیها السلام) می فرمایند: «... پس زندگی فاطمه زهرا (علیها السلام) اگر چه کوتاه بود و حدود ۲۰ سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. این زندگی جهادی فاطمه (علیها السلام) است که بسیار عظیم و فوق العاده و حقیقت بی نظیر است و یقینا در ذهن بشر چه امروز و چه در آینده یک نقطه درخشان و استثنایی است.» (حدیث ولایت، ج ۳، ص 140).
نقش زنان مسلمان در روند جهانی شدن
موضوع زن، به عنوان بدنه ای از جامعه انسانی، به همان پایه، قابل بررسی و ژرف نگری است که انسان، شایسته شناخت و بررسی است و هرگونه تحلیل و بررسی ابعاد حیات زن، منهای ویژگی های صنفی و جنسی، در واقع تحلیل حیات انسان است. از این رو شناخت زن و منزلت و مقام او در حقیقت، شناخت انسان و کرامت اوست. این نیز تردید ناپذیر است که شناخت انسان از خود، معیار دیگر شناختهاست به این جهت انسان در نخستین گام شناخت، به ضرورت باید به ژرف نگری و کاوشگری در خویشتن بپردازد و از ژرفای بیکرانه خویش، آگاهی یابد. پس مطالعه در احوال زن و بررسی ابعاد حیات این بخش از جامعه انسانی، گامی در راستای انسان شناسی است.اگر منطق خلقت را مبتنی بر تناسب و انتظام اجزاء آن بدانیم، این تناسب و انتظام همان حکمت نهفته خداوندی است ازواج متمایز و در عین حال متلازم انسان، حیوان، نبات و اشیاء است که آنها، را پدیدار ساخته است. این تلازم نه تنها تصور استقلال و تجرد زن یا مرد را به کلی منتفی می کند، بلکه یکی از آیات باشکوهی است که متاع روح انگیز آرامش، مودت و رحمت را برای همه انسانها فراهم می کند. به این ترتیب برتری و اولویت یکی بر دیگری در آیین فطرت قرار نمی گیرد؛ (مجتبوی، ۱۳۸۳، ص 6).
اما برعکس این اندیشه، عالم واقع و تجربه تاریخ، بیان کننده حکایت دیگری است که در آن، زنان علاوه بر آنکه در مراتب مادون مردان قرار گرفته اند، از ناروائیهای فراوان، تحقیر و اهانت نیز در امان نبوده اند. در این میان آنچه در دین اسلام مشاهده می شود پذیرش جایگاهی متعالی و انسانی برای زن است که باید با بینشی ژرف نگرانه آن را از میان تعالیم دریافت.
با وجود این، زنان نیمی از جامعه انسانی را تشکیل می دهند، اما اجحاف و تبعیض هایی که در طول تاریخ زندگی انسان بر زنان روا شده؛ آنها را چون نیمه خاموش جهان مطرح ساخته است. امروزه یکی از شاخص های توسعه انسانی همانا میزان حضور زنان و نحوه ایفای نقش آنها در عرصه های گوناگون فعالیت است که تأثیری جدی بر سایر این گونه اقدامات بر جای می گذارد. بدیهی است تا جوامع انسانی این حضور را جدی نگیرند، آرزوی رسیدن به یک جامعه سالم انسانی، سرابی بیش نخواهد بود؛ (همان).
امروزه بشر به موقعیتی رسیده است که بین شرایط کنونی و وضعیت و جایگاه گذشته خود از جهات مختلف تفاوت های اساسی احساس می کند. در حقیقت با پیشرفت و گسترش فناوری ماهواره ای و الکترونیکی و همسویی آن با پیشرفت های رایانه ای و به دنبال آن گسترش اطلاع رسانی جهانی و افزایش سطح آگاهی های مردم، موقعیت های گذشته تغییر کرده است و امروزه ما به واسطه این فرهنگ الکترونیکی در جهان متفاوت با گذشته زندگی می کنیم که به ایجاد نهادهای جدید و موقعیت های تازه منجر شده است. و آنچه امروزه با عنوان جهانی شدن مطرح است تفسیر عامل ایجاد موقعیت های جدید و چگونگی واکنش بشر به آنها و چشم انداز آینده این واکنشها و عملکردهاست و آنچه به عنوان جهانی سازی از آن یاد می شود در حقیقت تفسیر چگونگی مداخله آگاهانه بشر در شکل گیری موقعیت های جدید بخشیدن آگاهانه به عملکرد بشر در شرایط نوین جهانی است. طبیعتا در موقعیت های جدید نیازهای بشری نیز تغییر کرده است و روش های برطرف کردن این نیازها نیز تغییر یافته و به گونه ای تمام اقشار و افراد جامعه بشری از این تغییر، تأثیر پذیرفته اند. حال اینکه این تاثیر پذیری می تواند به گونه ای قشری یا جنسی باشد که به دلیل شرایط گوناگون و همچنین تطور خاص تاریخی، زنان بیشتر از هر قشری سوژه تحلیلهای جهانی شدن و جهانی سازی قرار گیرد. (یعقوبی، ۱۳۸۳، ص 8).
با قدرت گرفتن مردان، زنان حقوق خود را از دست دادند
در طول تاریخ با قدرت گرفتن مردان به دلایل مختلف، زنان حقوق ابتدایی خود را از دست دادند، اما پس از آن، با روند صنعتی شدن زمینه های پیشرفت و شکوفایی زنان تا حدودی فراهم شد و در اوایل قرن بیستم نیز با اصلاح حقوق زنان و در حقیقت اشتغال آنان و فراهم شدن زمینه های تحصیل علوم مختلف آنان کم کم به استقلال اقتصادی و به دنبال آن استقلال فکری نسبی دست یافتند. و در واقع به واسطه کسب این استقلال، آنان بسیاری از حقوق از دست رفته خود را احیاء کردند، اما در موقعیت های جدید خطرهایی نیز زنان را تهدید می کند و جهت این خطرها به سوی تنزل شخصیتی و همچنین سقوط جایگاه زنان است. در حقیقت با قانونی شدن امور ناپسندی چون همجنس بازی و ایجاد اشکال جدیدی از خانواده که در آن نقش زنان تغییر کرده، جایگاه زن در خانواده و در جامعه نیز به عنوان همسر و مادر رو به تزلزل رفته است و خطرات و سوء استفاده های دیگری نیز در موقعیت های جدید زنان را تهدید می کند. اما آنچه مطرح است این است که جهانی سازی خود بالقوه مفهوم و روند منفی نیست، در حقیقت اگر در موقعیت های نوین تلاش بشر در جهت استفاده های مطلوب و انسانی باشد، جهانی سازی می تواند روند مثبت باشد. از این رو آنچه ماهیت جهانی سازی را تعیین می کند در حقیقت ماهیت تلاش های جهانی بشر در راستای جهانی شدن و جهانی سازی است. (همان) مهم ترین نقش زنان در حوزه جهانی شدن فرهنگ، فرهنگ سازی، و حفظ هویت ملی است؛ (حیات، ۱۳۸۳، ص ۱۰).به نظر می رسد جهانی شدن برای مردم جهان بیم و امید را به ارمغان آورده است. این پدیده دارای دو لبه است؛ لبه سیاه آن تهدیدی است که کشورهای در حال توسعه با آن روبرو هستند و لبه سفید آن فرصت هایی است که جهانی شدن برای این کشورها بوجود آورده است. اگر چه ساز و کارهای مورد استفاده در فرایند جهانی شدن از مشابهت یکسانی برخوردار است، ولی آثار و پیامدهای آن در جوامع مختلف کاملا متفاوت است.
در این میان آثار جهانی شدن بر زنان عمق و پیچیدگی بیشتری دارد. بدین ترتیب، اگر چه جهانی شدن آثار مثبتی چون افزایش درآمد، اشتغال، توسعه سرمایه اجتماعی، افزایش بهره وری، افزایش حق انتخاب، افزایش سطح آگاهی ها و کاهش موالید را برای زنان به همراه داشته، به همان نسبت نیز آثار منفی ای چون رشد اشتغال غیررسمی، پرداخت دستمزدهای اندک، کاهش امنیت غذایی، افزایش مهاجرت، فروپاشی ارزشهای سنتی، عدم امنیت شغلی و گسترش فرهنگ مصرف را نیز نزد زنان تشدید نموده است؛ (طاهرخانی، ۱۳۸۳، ص ۲).
امروزه جهانی شدن به یک اصطلاح کاملا رایج در رسانه ها، تجارت، اقتصاد، سیاست و مجامع روشنفکری تبدیل شده به گونه ای که این مفهوم به صورت یک واقعیت اجتناب ناپذیر در آمده است. هر چند روابط فرا جهانی پدیده ای کاملا نو نیست، اما در چهار دهه پایانی قرن بیستم آهنگ و وسعت گسترده آن کیفیت استثنایی پیدا کرده به گونه ای که جهانی شدن بر تمامی حوزه های فعالیت بشری از جمله جامعه، حکومت، تولید، دانش، امنیت، صلح، عدالت، محیط زیست و... تأثیر گذاشته و موجب تغییر در شیوه تفکر و تعلق انسان از روابط اجتماعی شده و در عین حال از آنها تاثیر پذیرفته است و متعاقب این تغییرات اجتماعی تاثیرات عمیق و مهمی بر زندگی روزمره و مراودات انسانها با معیارهای جهانی گذارده است، بدین لحاظ مباحث جنسیت، زنان، خانواده و ... نیز مورد بحث قرار می گیرد؛ (پایدار، ۱۳۸۳، ص۳).
جهانی شدن در اصطلاح، ایدئولوژی جدیدی است که هدف آن اعمال نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر تمام جهان است اما نه از راه اشغال نظامی سرزمین ها بلکه از راه تکنولوژی علمی و مادی و سیاسی فراگیر که غرب و مخصوصا آمریکا از آن برخوردار می باشد.
بیشتر بررسی های جدید بر آن است که نوعی رابطه میان جهانی شدن و یکسان کردن جهان با تمام جنبه های فرهنگی، اقتصادی و رفتاری در سیستم جهانی واحد برقرار کند. و ریشه های صهیونیزم با آن را گره بزند، چنانکه در کنفرانس بازل سوئیس در سال ۱۸۹۷ به ریاست تئودور هرتزل به بازبینی و تجدید برنامه و توطئه صهیونیستی پرداخته شده و بر موضوع زن نیز در این کنفرانس تاکید شده است. از آن تاریخ به بعد، صدور قوانین درباره زن شروع شد، تا اینکه ، به بیانیه رفع تبعیض علیه زنان در سال 1967 انجامید. بنابراین در قلمرو جهانی شدن شاهد تهاجم گسترده تمدنی، انسانی و مادی هستیم که مقدمات و محور اصلی آن از میان برداشتن باقیمانده های پیوندها و پایبندی های موجود در جوامع ما است؛ (عفاف الحکیم، ۱۳۸۳، ص ۲۰).
لذا، برای شناخت بهتر اهداف جهانی سازی و ارائه دیدگاه های خود، شرکت در مجامع بین المللی، به ویژه در موضوع زنان می بایست از موضع قدرت صورت گیرد. به این معنا که حضور از موضع انزوا یا انفعال، شایسته زن و مرد ایرانی نیست. جایگاهی که امروز مسلمانان به لحاظ سیاسی در جهان پیدا کرده اند که این مسأله را می توان مرهون انقلاب اسلامی ایران دانست) نشانگر قدرت حادثه سازی است که بخشی از آن به عهده زنان مسلمان بوده است. لذا بهترین حوزه حضور در عرصه های بین المللی، داشتن نظام فکری برتر خواهد بود که قابلیت اثرگذاری و تغییر مواضع موجود یا به عبارتی حادثه سازی را داشته باشد، به دور از شعار یا پذیرش موقعیت هایی که با اهداف مسلمانان مغایرت دارد و به شکل قاعده مند، منظم و سیستماتیک جایگاه زن در اسلام را معرفی نماید. در غیر این صورت حضور در مجامع بین المللی در ارتقاء و تحول مثبت و سازنده در منزلت زن مسلمان تاثیری نداشته و حداکثر تجربه فردی افراد شرکت کننده را بالا می برد؛ (مکنون، ۱۳۸۳، ص ۳۲).
مسائل اجتماعی زنان و خانواده
به دلیل اهمیت و تأثیر زنان در نهادهای مختلف جامعه، از جمله نهاد بسیار مهم خانواده باید به این گروه نگاه ویژه داشت، زیرا نقش زن در این نهاد نقش محوری و زیربنایی در تضمین سلامت اعضای آن است. سلامت روحی و روانی اعضای خانواده تأثیر مستقیم بر سلامت جامعه دارد و می توانیم بگوییم که اگر خانواده فضای متعادلی را جهت رشد اعضا فراهم کند، جامعه نیز به طرف اعتدال سوق داده می رود. پس اعتدال در جامعه نتیجه اعتدال خانواده هاست و نقش مرکزی و محوری در خانواده بر عهده زنان است. باید توجه کنیم که فقط بر اساس باورهای ما نیست که چنین نقش مهمی برای زنان در جامعه در نظر گرفته شده است، بلکه در تمامی جوامع چنین رویکردی وجود دارد. برای مثال طبق آماری که اخیرا در سایت «چشم انداز آمریکایی،» وابسته به بنیاد هودسن، در مقاله ای تحت عنوان «خانواده و ملت» به قلم «هربرت لندن» به مسأله فروپاشی در جامعه کنونی آمریکا و تأثیر این امر در افزایش بزهکاری، پذیرش افکار فمینیستی افراطی، نابهنجاری اقتصادی و ... پرداخته است؛ آمده: که اگر در آمریکا از هم گسیختگی وجود دارد، دلیل اصلی آن، گسیختگی خانواده هاست و دلیل آن افزایش ۳۰ درصدی میزان طلاق نسبت به سال ۱۹۷۰، کاهش 40 درصدی میزان ازدواج در همان سال و صعود سرسام آور تعداد کودکان نامشروع از ۵ درصد در سال 1960 به ۳۳ درصد در حال حاضر است. همچنین اگر محیط خانواده به جای اینکه کانون آرامش و خرسندی باشد، تبدیل به میدان کارزاری شده که در آن والدین با هم ستیز می کنند و اگر در این روزگار به نظر نمی رسد که در آمریکا از هم گسیختگی جامعه قابل کنترل باشد، دلیلش همان از هم گسیختگی خانواده است.هودسون می گوید: زمان آن فرارسیده تا خانواده را به عنوان کانون زندگی آمریکایی بازسازی و قدر آن را در حفظ همبستگی خود بشناسیم. بدون هیچ شبهه ای فساد خانواده معضل شماره یک اجتماعی در آمریکاست و فروپاشی خانواده ماکتی از فروپاشی ملت است)؛ (قوی، ۱۳۸۳، ص ۱).
با بیان این مطلب، روشن می شود که اگر در ارتباط با نهاد خانواده و اهمیت بسیار مهم آن در اجتماع بخواهیم به دنبال یک عنصر مهم بگردیم، یقینا زنان عنصر اصلی و قوام دهنده و سوق دهنده هستند و در به کمال رساندن اعضای خانواده، اعم از همسر و فرزندان نقش زنان بی بدیل و اساسی است. بنابراین، نگاهی ویژه به کیفیت رشد و تعالی زنان در این عرصه اهمیت می یابد.
علاوه بر نقش زنان در خانواده، تأثیر گذاری شان در مشارکت اجتماعی، در ابعاد مختلف و مورد نیاز جامعه امروز غیر قابل انکار است. این تأثیر چه در عرصه سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت های کلان و چه در عرصه آموزش، پژوهش و مسائل ویژه زنان، باید در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه در برخی مشاغل و رشته های دانشگاهی و مراکز پژوهشی و فرهنگی که در امور و زمینه زن در جامعه به معطاله و بررسی و نقش آفرینی می پردازند اولویت تصدی امور برای زنان را مد نظر قرار دهند. اگر بپذیریم که در بسیاری از امور اجتماعی - فرهنگی به ضرورت، حضور مشترک زن و مرد برای سازماندهی لازم است و در عرصه های ویژه، زنان، از اولویت برای تصدی امور برخوردار هستند؛ باید با پژوهش های دقیق و میدانی مشخص کرده که آیا در مقطع فعلی با توجه به ضرورت این گونه عمل می شود یا خیر؟
از بعد نظری و در تبیین و ارائه رهیافتها و تشخیص ضرورت ها لازم است با برگزاری نشست های علمی و تخصصی و تبادل نظر اندیشمندان در جهت ارزش گذاری رویکردهای ارائه شده به جامعه و بیان واقعیت موجود، در مسائل ویژه زنان نقشی داشته باشیم؛ (همان). شایان ذکر است مشکل زن مسلمان ایرانی در حال حاضر لزوم مشکل زن آمریکایی یا اروپایی نیست. دیدگاه های فمنیستی در این زمینه، اختلاف فاحشی با دیدگاه های اسلامی دارند، به ویژه در زمینه هایی که زنان را در برابر مردان قرار می دهد یا زنان را به عنوان انسانهایی خودکفا و قشری که نیازی به مردان و تشکیل خانواده ندارند، تلقی می کند. این نوع دیدگاه ها که غالبا در دیدگاه های رادیکال فمینیستی وجود دارد با دیدگاه های اسلامی اختلاف آشکاری دارند؛ اما از آنجایی که دیدگاه های فمنیستی به رفع تبعیض علیه زنان و رفع ظلم و ستمی که بر زنان، چه در محیط خانواده و چه در محیط جامعه روا داشته می شود تأکید می کنند، فصل مشترکی با دیدگاه های اسلامی پیدا می کنند؛ (پناهی، ۱۳۸۳، ص7).
زنان باید در جای خود در جامعه مطرح و فعال باشند
در دیدگاه اسلامی، اساس و مبنای نظر و عمل، عدالت اجتماعی و حقوقی است. باید زنان در جای خود در جامعه مطرح و فعال باشند، چه در محیط خانواده و چه محیط جامعه، تا حقوق حقه آنان احراز شود و ظلم و ستم در حقشان روا نشود؛ چرا که ظلم و ستم به زنان در واقع ظلم و ستم به مردان و جامعه است؛ در حالی که می بینیم حتی در کشورهای اسلامی گاهی ظلمهای مضاعفی در حق زنان روا شده است که با تعالیم اسلامی کمترین سازگاری ندارد. بنابراین آن نوع دیدگاههای فمنیستی که روی این ابعاد و رفع تبعیض و ایجاد عدالت اجتماعی و حقوقی و اقتصادی تاکید می کنند، با دیدگاه های اسلامی فصل مشترک قابل توجهی دارند؛ اما دیدگاه های فمنیستی رادیکال در بسیاری از موارد از این منظر دور می شوند و حتی می توان گفت در خیلی از زمینه ها نقطه مقابل دیدگاه های اسلامی قرار می گیرند. در حالی که باید با دیدگاه فرهنگی و جامعه شناسی خودی به موضوع زنان نگاه کرد، نه با دید فرهنگ و جامعه غربی. اگر می توانستیم با دید اسلامی - ایرانی و بومی وضعیت زنانمان را مطالعه و بررسی کنیم و با الگوپذیری از همین نظام ارزشی، اعتقادی و فرهنگی به آنها راه حل مسائل شان را ارائه دهیم، در این صورت زنان و دختران مان را از لحاظ فرهنگی ریشه دار، خودباور توانمند و متکی به خود کرده ایم، چرا که متأسفانه زنان و دختران ما در معرض هجمه های فرهنگی جدی از سوی فرهنگ غربی قرار دارند. نتیجه تأثیر شدن از این هجمه ها این می شود که زنان و دختران، خود را از منظر فرهنگ اسلامی و ایرانی نبیند، بلکه از نگاه زن و دختر غربی با همان نیازها و انتظارات بنگرند و به جای اندیشیدن در جو فرهنگ بومی خود در فضای فرهنگ غربی نفس بکشند و مسائل و انتظاراتشان را شکل دهند؛ (همان).انقلاب اسلامی بیش از هر پدیده دیگر آزادی و علم را مورد توجه زنان قرار داد، شجاعت را در آنان برانگیخت و زن ایرانی را محور توجه جهان اسلام قرار داد. امروزه زنان جهان اسلام، زن ایرانی را نمونه ای گویا از توانمندی و کارآمدی می دانند و آمادگی الگوبرداری از وی را دارند. البته این واقعیت بر نظریه پردازان سیاسی غرب و طراحان خاورمیانه جدید نیز پوشیده نیست. از دیدگاه آنان، جامعه ایران مبتکر ایده اصول گرایی اسلامی (اسلام اجتماعی) است و برای مهار این پدیده لازم است ایرانیان خود پایان عمر اسلام اجتماعی را اعلام نمایند. بدین منظور تلاش های بسیاری انجام می شود تا آن چه به برکت انقلاب اسلامی گسترش یافت، زمینه توسعه ارزشهای جهان غرب گردد؛ (بازخوانی هویت زنانه، ۱۳۸۶، ص ۲).
توجه زنان به فعالیت های علمی و رشد تحصیلی آنان مرهون انقلاب اسلامی است تا زمینه توسعه ارزش های متعالی، گشودن دریچه های تازه در عرصه های دانش به ویژه تحولات جدید در حوزه علوم انسانی باشد و تلاش غرب آن است که نشاط علمی را به کانال های قوی واردات فرهنگی تبدیل کند؛ به گونه ای که زن مسلمان ایرانی مفاهیم بنیادین و مبانی اندیشه خود را از آنان اقتباس و خود و جهان پیرامون خود را از دریچه نگاه آنان ارزیابی نماید. آزادی اجتماعی برای زنان مسلمان بستری بود تا آنان را در مسیر دستیابی به آزادی معنوی و رشد فضایل اخلاقی توانمند سازد و از سویی همت جهان غرب آن است که آزادی را بستر گسترش ابتذال قرار دهد. انقلاب اسلامی شجاعت مثال زدنی به زنان اعطا کرد تا در صحنه حیات اجتماعی، مسیری به سوی فتح قله های خودباوری بگشایند و آن گاه از منظری متعالی به حیات طیبه و استقرار عدالت بیندیشند. نظریه پردازان سیاست غرب در نظر دارند از زنان ایرانی عناصری گستاخ برای شکستن حریم های اخلاقی و ارزشهای اعتقادی بسازند. با نگرش و تفسیر انقلاب اسلامی از زن، که آن را موجودی ملکوتی می پندارد که به انتشار رایحه عفاف و انتقال ارزش های اخلاقی به نسل آینده اهتمام می ورزد و رکن فرهنگی تمدن اسلامی است و این باور طراحان خاورمیانه آمریکایی را متوجه می سازد که زن ایرانی را پیشتاز مصرف گرایی، فردگرایی و انتقال ارزش های مادی بخواهند؛ (همان، ص۳).
در یک نگاه می توان خودباوری و حضور زنان را در عرصه های اجتماعی قابل توجه دانست. این حضور به گونه ای است که گاه به عنوان عنصری تعیین کننده در انتخابات ملی و محلی مورد توجه قرار می گیرد و فشار مطالبات آنان مراجع ذی ربط را به پاسخ گویی وا می دارد. در عین حال نباید از کنار پیامدهایی که نگاه حاکم در مشارکت اجتماعی زنان به دنبال داشته است، به سادگی گذشت. گرچه رهبران نظام اسلامی همواره زنان را به حضور در عرصه های اجتماعی و سیاسی فرا خوانده و شرکت در برخی از این امور را واجب کفایی یا عینی دانسته اند، اما انتظار آن است که نظام اسلامی به عنوان مدعی طرحی نو در حیات اجتماعی، پابه پای دعوت به مشارکت اجتماعی، الگویی دینی و کارآمد از حضور عنصر زنانه در حیات اجتماعی عرضه کند و پای را از طرح شعارها، توصیه های اخلاقی و پیشنهادهای موردی فراتر نهد تا در موضع عمل، شاخص های جهانی مشارکت اجتماعی زنان را که برآمده از نگرش لیبرالیستی و فمینیستی است به عنوان معیار توانمندی زنان و پیشرفت اجتماعی اتخاذ نکنیم و در نتیجه به پارادوکس میان فعالیت اجتماعی خانوادگی و مشکلات مهم در عرصه خانه و اجتماع گرفتار نیاییم؛ (بازخوانی هویت زنانه، ۱۳۸۶، ص ۱۳).
فراخوان زنان به مشارکت اجتماعی در کنار کلیشه ای دانستن مادری، همسری و فعالیت خانگی سبب شد که موضوع حمایت از خانواده بیشتر در حد شعار باقی ماند و زنان خانه دار عناصری کم کار، افسرده و با فعالیت کم ارزش شناسانده شوند. کاهش درصد ازدواج در دختران به دلیل افزایش تمایل به تحصیل، اشتغال و حضور اجتماعی نشان می دهد که سیاست گذاران نتوانسته اند به الگویی عینی از هماهنگی میان خانه و اجتماع دست یابند.
آمار جرائم و نابهنجاری های اجتماعی و اخلاقی که دامنگیر زنان می شود درس آموز و عبرت انگیز است؛ چنان که افزایش شمار معتادان زن می تواند نشانه ای از ناکارآمدی خانواده و کم شدن پیوندهای عاطفی و نقش نظارتی آن به حساب آید. هم چنین افزایش آمار مبتلایان به ایدز تا مرز شصت هزار نفر (ایران، از ۸۰/ ۳ / ۱۰ ، ص 4)، وجود هشتاد هزار مورد سقط جنین در سال [که بسیاری از این موارد ناشی از روابط نامشروع جنسی است]، افزایش طلاق نسبت به ازدواج در سالهای 1376 تا ۱۳۸۲ به گونه ای که درصد رشد ازدواج به طلاق در این مدت منفی ۲۳ درصد بوده است؛(گزارش تحول وضعیت زنان طی سال ۱۳۸۳، 1376، ص 4). افزایش آمار دختران خیابانی ناشی از کاهش کارآمدی خانواده را باید به این موارد اضافه کرد، و در یک مفهوم کلی، فرهنگ و رفتار فردگرایانه و لذت جویانه که على الأصول فضائل اخلاقی را برنمی تابد، از دیگر مؤکدهای ناهنجاری های اجتماعی است؛ (بازخوانی هویت زنانه، ۱۳۸۶، ص ۱۵).
جمع بندی و ارائه پیشنهاد
فهم جایگاه انسان و به تبع آن جایگاه و نقش اجتماعی زنان مسلمان در گرو شناخت جهان بینی اسلام است. و تنها در این صورت است که می توان به ارزش های تعیین کننده پایگاه و موقعیت زن مسلمان دست یافت.هدف در جهان بینی توحیدی، تقرب به خداوند است و این امر، موجب تحقق مقام کرامت و رشد برای انسان است. و نقش های اجتماعی همگی مجرایی برای نیل به این هدف بوده و حضور فعال زنان در صحنه های اجتماعی علی رغم تکامل جامعه اسلامی و تأمین نیازها در راستای تقرب به خدا و رسیدن به مقام کرامت و انسانیت است.
نقش زن مسلمان در امور سیاسی - اجتماعی و همدوشی با مردان در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی تحلیل می شود؛ لذا حفظ موازین شرعی در روابط زن و مرد و رعایت حجاب از اصول تفکیک ناپذیر آن است. اینجاست که تفاوت مدل اجتماعی نقش و پایگاه زنان مسلمان در جامعه اسلامی، با مدل اجتماعی نقش و پایگاه زنان در جوامع غیر اسلامی و غربی مشخص می گردد؛( صفری، 1374، ص147).
تعمیق ارزشهای معنوی و دینی می تواند زمینه ساز امنیت اجتماعی و باروری استعدادها و شایستگی های زنان در کلیه ابعاد مادی و معنوی باشد؛ (نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ص104).
سرانجام اینکه رسیدگی به امور خانه و تربیت فرزندان وظیفه اساسی زنان است و البته برای پایداری و سلامت خانواده، مردان و همه نهادهای اجتماعی باید برای سالم سازی جامعه بکوشند چرا که بدون آن این امر محقق نمی شود.
اساسی بودن و اهمیت وظیفه خانه داری زنان به معنای نفی وظایف دیگر اجتماعی نیست. هم زنان به جامعه نیاز دارند و هم جامعه بدون زنان نمی تواند سالم و بالنده باشد. لذا، زنان می بایست تربیت فرزندان و امر خانواده را مهم و وظیفه اول بدانند و این امر به طور کلی منافاتی با مشارکت اجتماعی آنان ندارد؛ (اشتهاردی، ۱۳۷۷، ص۱۲۵).
زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها نبوده اند، بلکه الهام بخش و نیرو دهنده و مکمل مردانگی آنها بوده اند. زن نقش سازندگی غیر مستقیم تاریخی خود را مدیون اخلاق ویژه جنسی خود، یعنی حیا و عفاف و تقوا و دور باش زنانه است. آنجا که زن دورباش حیا و عفاف را حفظ نکرده و خود را به ابتذال کشانده این نقش تاریخی را از دست داده است.
بنابراین شرکت زن در فعالیت های اجتماعی ملازم این است که در شرایطی که فتنه انگیز است مثل ازدحامها، اختلاط نباشد و حریم رعایت شود. البته در غیر ازدحام اشکالی ندارد.
ورود زن در اجتماع به معنی اینکه اجتماع محیط شهوت رانی بشود نیست و نخواهد بود. این به معنی این است که زن و مرد دو انسانند و در انسانیت متساوی و متشابه یعنی در آنچه که به انسانیت انسان مربوط می شود برابر و همانند یکدیگرند ولی در عین حال مرد انسان مذکر است و زن انسان مونث؛ (مطهری، ۱۳۷۰، صص44 - 65). مفهوم حقیقی توسعه، توسعه هماهنگ مادی و معنوی است. باید به زنان اجازه رشد استعدادهای بالقوه داده شده تا بتوانند از حداکثر توانایی های خود استفاده کنند این امر موجب خواهد شد که زنان و مردان در کنار یکدیگر، دنیایی انسانی و توأم با امنیت را تضمین کنند.
هدف نهایی توسعه، تکامل و تعالی انسانهاست
در این راستا، موارد زیر باید مورد نظر قرار بگیرد
- ارتقاء منزلت انسانی زنان به عنوان یکی از عوامل اصلی توسعه پایدار.
- احترام معرفتی، و حمایت از نقش باروری و مادری زن به عنوان یکی از عوامل و ستون اصلی توسعه انسانی.
- زن در بینش الهی آفریده ای است مستقل، انتخابگر و تصمیم گیرندهای آزاد و مختار و با کرامت است که حق دارد از تمام مواهب الهی که برای تکامل بشری قرار داده شده بهره مند گردد و تا مقام خلیفة اللهی پیش رود.
- تأمین عدالت اجتماعی یکی از اهداف اساسی ادیان الهی است، تحقق این امر همچنین می تواند احقاق حقوق انسانی زن را در عرصه های مختلف در بر گیرد.
- از نظر ادیان الهی اصل روابط بین زن و مرد در چارچوب خانواده بر پایه مودت، رحمت، پایداری و استحکام خانواده در اجتماع بنیان گذارده شده است. نقش زن در تامین محیطی مناسب برای تربیت فرزندان به منظور حفظ و تداوم کرامت و حرمت انسانی با اعتقاد به اصل «خانواده واحد بنیادین ساختار جامعه بشری» همواره مورد تاکید و توجه ادیان الهی است.
- تعمیق ارزشهای معنوی و دینی زنان و مردان و پاس داشتن این باورها از جانب حکومتها و موسسات اجتماعی می تواند زمینه ساز امنیت اجتماعی و باروری استعدادها و شایستگی های زنان در کلیه ابعاد مادی و معنوی گردد؛ (نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ص۱۰۳-۱۱۰).
با توجه به تاریخ اسلام و سیره و روش زندگی پیامبر اسلام روشن می گردد که زنان از دیدگاه اسلام مانند مردان حق شرکت در امور اجتماعی را دارند؛ (نوری همدانی، ۱۳۸۲، ص 49).
مسأله زن همواره با پیچیدگی همراه بوده و در طول تاریخ با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بوده و حقایقی چون زنده به گور شدن تا خدایی کردن را به خود دیده است. زن غیر از حقیقت انسانی چهره ها و جلوه های مختلف دیگری را نیز در خود دارد که بایستی کشف و هویدا شود تا آن گونه که هست شناخته و معرفی شود. بدون شک قلم به حرکت در آمده تا بتوانند چهره اعجاب انگیز زن را ترسیم نموده و او را از هاله های ابهامی که به دور او تنیده شده است رهایی بخشند، اما نه تنها موفق نبوده اند بلکه بر تیرگی های آن افزوده اند.
گرچه سخن گفتن پیرامون این پدیده همواره با صعوبت همراه و با دشواری هم پاست لیکن فروغ تابناک وحی و شعاع تابنده دین فضای تیره را روشن و ذهن کار را نورانی می کند. آنها که برای شناخت این پدیده، بدون سلاح وحی حرکت کرده یا می کنند بدانند که این راه، طولانی و این وادی، ظلمانی است. و تلاش آنها جز بر حیرت و کوشش آنها جز بر گمراهی نمی افزاید. دین سیمای زن را در حجاب عفاف و جلباب طهارت معرفی می کند تا جنبه های مختلف هستی او را بالنده و شئوون وجودی او را جلوه گر سازد.
برخی با اندیشه ای برگرفته از جهل و فکری برخاسته از وهم درصدد ارائه چهره ای از زن هستند که نه تنها کمالات شایسته او را تامین نمی کند، بلکه بذر تباهی و تخم فساد را در متن حیات اجتماعی ریخته که از آن چیزی جز شجره خبیثه و رذیلت به بار نمی آید. همانگونه که افکار انجمادی و آرای ارتجاعی احیانا موجب آن می شود که زن نه تنها به حد کمال خود نرسد، بلکه بسیاری از کمالات را که جامعه در مسیر تعالی و رشد بدان نیازمند است از دست بدهد؛ (جوادی آملی، ۱۳۸۱، ص16).
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که هزارها تجربه را در درون خود نهفته دارد، حرکات زنان و نهضت مؤثر آنها را در میدانهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی به عنوان یکی از بهترین شاخصه ها معرفی می نماید. لیکن باید از این تجربه بهره گرفته ضمن حفظ و ترمیم، آن را بالنده نگه داشت.
جامعه اسلامی باید به دور از غوغای برابری زن و مرد ودفاع از چالش های فمینیستی، با رعایت ارزشهای دینی و انسانی، اصالت و مصلحت خانواده، توجه فزون تر به کرامت و نقش مؤثر و سازنده زن، حفظ «عفت» در حوزه روابط زن و مرد، اهتمام به حقوق شوهر، توجه به نیاز کودکان به آسایش و عطوفت مادر در زمان بارداری ودوره شیر خواری، در نظر داشت کارهای مورد علاقه زنان در پهنه زندگی اجتماعی و کارآمدی ها و علاقمندی های زن در بدست آوردن مشاغل اجتماعی؛ زمینه را برای حضور فعال زن در حوزه مسئولیتهای اجتماعی فراهم نماید وگرنه هم گامی و یکسانی زنان با مردان در صحنه فعالیتهای اجتماعی پیامدهای سه گانه زیر را همراه خواهد داشت:
الف) تزلزل و فروپاشی بنیان خانواده.
ب) گسترش فساد در جامعه، به دلیل کمبود محبت مادر در تربیت فرزندان
ج) واکنش نامناسب شوهر و فرزندان به دلیل کم توجهی و در نتیجه احساس تنهایی از سوی زنان در زندگی؛ (پژوهشهای قرآنی، ۱۳۸۰، ص ۸۰).
پر واضح است که تا استیفای کامل حقوق زنان در جوامع اسلامی فاصله زیادی وجود دارد، اما این به معنای پذیرش وضعیت موجود در غرب نیست؛ زیرا فرهنگ جدید غربی مبتنی بر فردگرایی است و این فرهنگ جدید، خانواده را تحت الشعاع قرار داده و بنیان آن را متزلزل و زن را همانند مرد قرار داده است. فرد محوری باعث شده نگرش خاصی نسبت به زن شکل بگیرد و در آن، زن جدا از مفهوم خانواده مورد توجه قرار بگیرد. نگاه به کثرت اشتغال زنان در غرب دلیل بر منزلت بالا و تعالی نقش زن نیست و همچنین نگاه به ملت اشتغال زنان در جمهوری اسلامی دلیل بر پایین بودن منزلت زن نخواهد بود، بلکه معتقدیم که در جامعه اسلامی باید قابلیت ها و توانایی های زنان شکوفا شود و نگاه به زن نگاهی معقول و متناسب با شخصیت او باشد؛ (قدیر، ۱۳۸۰، ص1026).
دشمن با استفاده از نقطه ضعف هائی چون عدم معرفت زنان نسبت به حقوق و تکالیف و مسئولیت هایشان و همچنین نادیده انگاشتن نهاد خانواده و سست نمودن پایه و بنیان خانواده با پست انگاشتن نقش های زنانه، ایجاد روحیه بی اعتنائی به ارزش های اخلاقی و ... و از سوی دیگر با سخنان و وعده های فریبنده، بهترین بهره را برای همسان سازی فرهنگی زنان ما با فرهنگ غرب برداشت. حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه به زیبائی به آن اشاره می فرمایند که: «فاسدان، تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فریب آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند!» همان طور که پیداست در جامعه ما، افراد فاسد و مهاجم با وعده و وعیدهای دروغین و دهان پرکن و به اسم دفاع از حقوق زن و آزادی و ... به ایجاد زمینه برای رشد گناه پرداختند، که سرانجام، ماحصلی جز تزلزل خانواده، افزایش آمار طلاق، بالا رفتن آمار جرم و جنایت و وجود افراد لاابالی و هرزه و معتاد و ... ارمغان دیگری برای جامعه ما نداشت. اما برای تضعیف نقش های مهاجمان در فرهنگ سازی، ضرورت دارد که به مسائل ذیل توجه داشته باشیم:
- توجه به رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری در مورد زنان به عنوان بهترین مفسران و تبیین کنندگان جایگاه زن در اسلام.
- اهتمام جدی مسئولان و متولیان امر برای برنامه ریزی اصولی در جلب مشارکت زنان در عرصه های سیاسی- فرهنگی و دینی به گونه ای که موجبات تزلزل خانواده و فرهنگ را سبب نشود.
- زمینه هایی برای اصلاح نگرش فرهنگ عمومی نسبت به زنان ایجاد گردد و فضائی برای پذیرش تحلیل درست مباحث مربوط به زنان فراهم شود.
- طراحی برنامه ای که منجر به رشد و تعمیق همه جانبه زنان گردد، بالاخص آشنائی زنان با حقوق و جایگاه زن در اسلام که از ضروریات است.
- فراهم ساختن زمینه برای خداباوری و ارتقاء روحیه آخرت گرایی در زنان و دختران برای حل معضلاتی که در اثر تاثیرپذیری از فرهنگ غرب برای جامعه دینی ما به ارمغان آمده است و در نهایت دوری از هرگونه اعمال سلیقه شخصی و پرهیز از افراط و تفریط در حوزه مسائل زنان می تواند در پیش گیری از تاثیر پذیری زنان از فرهنگ غرب مؤثر باشد.
- با نظر به عدم اجتهاد در متون دینی و تبیین صحیح باورهای دینی و فقدان آگاهی های لازم، می توان دریافت که چالش میان مدرنیسم و ارزشهای مذهبی فرازمان موجب بروز این باور شده که مذهب با شیوه های نوین زندگی سازگاری نداشته و در نتیجه مدرنیته مذاهب پیشرو را منزوی ساخته است. بنابراین انجام مطالعات و پژوهش جهت شناسایی باورهای اصیل و زدودن باورهای رایج غلط درباره زن اهمیت ویژهای می یابد.
- ارتقاء معرفتی و افزایش نقش استراتژیک مذهب در دستیابی به توسعه فرهنگی به ویژه برای شناخت جایگاه و منزلت زن در ادیان الهی.
- تاسیس و تقویت ساختارهای ملی که برای بهبود وضعیت زنان فعالیت می کنند.
- ضرورت توجه و تلاش دولت نسبت به رفع موانع و ایجاد تسهیلات لازم برای رشد معنوی زنان و احترام به آزادی اعتقادات دینی، با عنایت به سطح گرایش جامعه به معنویات در هر دوره.
- مقابله مستمر با ابعاد مختلف تهاجم فرهنگی کشورهای سلطه گر که تلاش می کنند فرهنگ اصیل و باورهای دینی ملتها را مسخ نمایند.
منابع:
1. قرآن کریم
۲. نهج البلاغه
3. احمدی، حبیب اله، فاطمه (علیها السلام) الگوی زندگی، (۱۳۷۹)
4. آیت ا... نوری همدانی، جایگاه بانوان در اسلام، ۱۳۷۲.
5. آیت حضور، (۱۳۸۲) «مجموعه مقالات برگزیده یادواره زنان شهید استان قم،»
6. بازخوانی هویت زنانه، بیانیه تحلیلی از مطالعات و تحقیقات زنان، مرکز مدیریت حوزه های عملیه خواهران قم، ۱۳۸۶
۷. بابازاده، علی اکبر، تحلیل سیره فاطمه زهرا (علیها السلام)، 1376
۸. پژوهشهای قرآنی (۱۳۸۰) فصلنامه ویژه زن
۹. پیام آیت ا... خامنه ای به سمینار شأن و شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی (رضی الله عنه)، مجله شاهد بانوان، شماره 164 و 165
10. تبیان، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (رضی الله عنه) دفتر هشتم، (1374)
11. تکاپو، بازتابی از شش سال فعالیت دفتر امور زنان کشور در ریاست جمهوری
12. تربیت، ماهنامه پرورشی، وزارت آموزش و پرورش، مقاله «نقش الگوها درسازندگی شخصیت»، على مهرپویا، سال دوازدهم، شماره هفتم، 1376
13. تربیت، ماهنامه پرورشی وزارت آموزش و پرورش، مقاله «نقش الگوها در جذب نوجوانان به نماز»، اصغر تقی زاده شکیبا، سال هجدهم بهمن ۱۳۸۱.
14. زن در آئینه جلال و جمال، ۱۳۸۱.
15. جویباری، محمود، شکوفه عصمت، ۱۳۷۵
16. روزنامه ابرار، سوم آبان، 1374
17. زنان و مسائل فرهنگی - اجتماعی و جهانی سازی ۱۳۸۳
18. زنان و مسائل فرهنگی و اجتماعی و جهانی سازی، ۱۳۸۳
19. دوانی، علی (1376)، بانوی بانوان جهان
20. شیخ الاسلامی (1376)، حضرت زهرا (علیها السلام) در کلام ولایت
21. الگوی مادران فاطمه (علیها السلام)
22. فاطمه زهرا (علیها السلام)، سجادی، محمدتقی، تابستان ۱۳۸۰
23. زن در اسلام، پرتوی از اندیشه شهیده بنت الهدی (۱۳۷۹)
24. فاطمه (علیها السلام)، الگوی اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی
25. از ولادت تا شهادت فاطمه زهرا (علیها السلام)
26. نگرش قرآن بر حضور زن در تاریخ انبیاء،
27. مجموعه مقالات و عملکرد تعاون، زن و اشتغال
28. آنچه یک زن باید بداند
29. پیرامون جمهوری اسلامی
30. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام
31. مهریزی، مهدی، (۱۳۷۷)، زن
32. مجموعه مقالات و سخنرانی های اولین سمینار زن و دفاع مقدس اهواز، آذرماه 1374، کمیسیون امور بانوان استان خوزستان.
33. حجاب بیانگر شخصیت زن
34. محمدی اشتهاردی، محمد، زنان مرد آفرین تاریخ
35. مجموعه مقالات هم اندیشی، ۱۳۸۰، بررسی مسایل و مشکلات زنان، اولویت ها، رویکردها،
36. حقوق زن با نگرشی در سیره حضرت زهرا (علیها السلام)
37. نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انسانی
38. ویل دورانت، (1344)، لذات فلسفه
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، جلد دوم، نویسنده: اعظم افشار، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1386 ش، صص 186-147