زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»

سیستم حکومتی شوروی نقش در آسیایی میانه را کاملا تغییر داد، زنان را عمدتا به عنوان مادر، آشپز، مسئول شتشو و نظافت و همسر تصور می کردند علاوه بر این تصورات رایج، گروههای خاصی دامنه وسعیتری برای حضور زنان در نظام شوروی ایجاد کردند که فروپاشی نظام شوروی پاره ای از تحولات را متوقف کرد.
پنجشنبه، 4 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»

برخی عوامل بازسازی کشورهای آسیایی مرکزی

ده سال قبل مباحث مربوط به جنسیت، اگر نگوییم در تمام کتب علوم سیاسی، در اکثر آنها به چشم می خورد. امروزه اجتناب از چنین تحلیل ها و مقاسیاتی در بین تمام جوامع رفته رفته دشوارتر می شود. به هرحال زنان بخشی از جوامع، ملتها و کشورها هستند. تئوری های بسیاری درباره مقام و موقعیت زنان در جامعه وجود دارد، همچنین در مورد نقش آنها در گروههای مختلف و این نقش و موقعیت اجتماعی خود موضوع بسیاری از مقایسات است. از جمله سئوالاتی که برای مطرح شدن جالب به نظر می رسد این است که چرا مباحث مربوط به جنسیت تنها این اواخر موضوع بسیاری از مطالعات قرار گرفته است.
 
نوعی همزمانی بین تعریف و یا تعاریف دوباره با شرایط متفاوت کشورها وتعریف دوباره نقش و وظیفه زنان به چشم می خورد. تولد دوباره کشورها باعث تفاوت دوباره نقش و وظیفه زنان شده است. تولد دوباره کشورهای خواهان دموکراسی به دنبال فروپاشی شوروی سبب، شکل گیری یک مرکز سیاسی اروپایی و گسترش اتحادیه اروپا شده است. گسترش مباحث جهانی سازی از قبیل دادن آزادی و جامعه مدنیت، تضعیف وکاهش مرزها، بحران دولت های از جهت هزینه درمان، بیمه های اجتماعی و بیمه بیکاری، بی ثباتی کشورهای درگیر در پاکسازی قومیت و تمام این دلایل، باعث افزایش علاقه به بررسی نقش تمامی عوامل اجتماعی شده است. این تحلیل و بررسی، نقش آفرینان اجتماعی را از هم جدا کرده و دوباره آنها را بر اساس مقولات از پیش تعریف شده جنسیت، مذهب، سن، قومیت، تاهل و تجرد و غیره گروه بندی می کند.
 
آسیای مرکزی یکی از نمونه های جدید این تحولات است. جایی که سئوالاتی درباره ارکان بازسازی کشور مطرح شده است. حرکت به سوی دموکراسی واقتصاد آزاد همراه با کشوری مبتنی بر قانون از جمله مسائلی است که ساختارهای قانونی آنها بیان شده است. در واقع از سال ۱۹۹۱ میلادی همانطور که در بازسازی کشورها معمول است، استقلال تمام کشورهای آسیای مرکزی، مهمترین موضوع مورد بحث آنها بوده است. علاوه بر مسئله بحران و شرایط کشور، برخی اینطور تشخیص داده اند که در مقابل تمام عوامل اجتماع افراد اجتماع) نقشی دارند که باید به آن بپردازند. دلایل اصلی برای رو نقشی که زنان می توانند در بازسازی کشور بر عهده گیرند مبتنی بر محدودیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد.
 
به منظور درک بهتر نقش زنان در جوامع آسیای مرکزی، بررسی ساختار جامعه در دوران حکومت شوروی می تواند برخی پیامدهای را بهتر مشخص کند. آنچه در ابتدا حائز اهمیت است درک اوضاع سیاسی در آسیای مرکزی است. با فروپاشی شوروی، برخی تحلیل ها، در مورد پنج کشور جدید آسیای مرکزی، صورت گرفت ونظریهی های بازسازی کشور یا نوسازی کشور آغاز شد. آراء متفاوت درباره بازسازی کشور و یا نوسازی کشور بر نقش زنان تأثیر گذار بوده است. این تأثیرات شامل هماهنگی زنان با جامعه ودخالت آنها در امور جامعه می باشد. نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است تمرکز بر حوزه جدید این عملکرد در مقایسه با دوران قبل از شکل گیری اتحاد شوروی و زمان استقرار این حکومت است.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

برخی عوامل در بازسازی کشورهای آسیای مرکزی

در سال ۱۹۹۱ میلادی هنگام دستیابی کشورهای آسیای مرکزی به استقلال ایده آل آنگونه که در جمهور افلاطونی توصیف شده، موضوع اصلی نبود. به همین دلیل بحث درباره نظریه کشور«pers se» در این متن محدود به یک سری عوامل کلاسیک از قبیل قلمرو، حکومت و جمعیت است. و عوامل دیگر از جمله روان شناختی یا، به رسمیت شناخته شدن توسط سازمان ملل و.... را، موضوع بحث این مقاله نیست. تجزیه و تحلیل این مقاله بر یک جنبه متمرکز می شود و آن نقش عوامل انسانی جمعیت در بازسازی کشورها و به ویژه نقش زنان در این راستا می باشد.
 

بازسازی کشور یا نوسازی کشور؟

 استین روکن(Stein Rokkon) یکی از مهمترین نویسندگان در زمینه جامعه شناسی تاریخی- تطبیقی چهار مرحله برای ایجاد یک کشور مطرح می کند: ۱- تشکیل یک مرکز سیاسی از طریق نفوذ نظامی و قانونی در یک قلمرو مشخص ۲- یکسان سازی فرهنگی مردم ۳- گسترش مشارکت و تابعیت سیاسی ۴- توسعه سیاستهای تقسیم رفاه.
 
کاردتل بیلدت (Cartl Bildt) نخست وزیر سابق سوئد که به عنوان اولین رئیس جامعه بین المللی در بوسنی و هرزگوین قبول مسئولیت کرده بود، مشکلات پیش روی دولت ائتلافی تحت نظر آمریکا در بازسازی عراق را مورد بررسی قرار داد وهفت اصل را در ایجاد یک کشور بیان می دارد. این توضیحات بیشتر مبتنی بر این عقیده است که ایجاد یک کشور فرایندی است که اساسا در موقعیت بعد از بحران صورت می گیرد. هفت اصل پیشنهادی وی از این قرارند:
 
1- ایجاد یک محیط امن.
 
۲- چالش اصل بازسازی نیست بلکه نوسازی است (بازسازی در مورد اثرات نامطلوب فیزیکی به کار می رود)
 
۳- برای اینکه یک کشور بسازید لازم است بدانید که چه کشوری قرار است بسازید. بنابراین نیاز به یک توافق صلح یا اسناسامه دارید.
 
۴- باید شرایط لازم برای رشد اقتصادی درازمدت متمرکز شود و تأثیرات سوء فیزیکی ناشی از جنگ بی شک حائز اهمیت است: ایجاد یک زیربنای سیاسی که نیروهای داخلی را متحد و اجرای برخی دستورات را تضمین کند همواره باید مورد توجه باشد. باید پیشاپیش مقولاتی نظیر نقدینگی، گمرکات، سیستم مالیاتی، قوانین بازرگانی، بانکداری، بازپرداخت بدهی ها ونیز رفع تمام موانع قانونی جهت دستیابی به بازارهای بزرگ جهانی مورد توجه قرار گیرد. ایجاد فرصت های شغلی و بازگرداندن طبقه متوسط جامعه به سوی شور و هیجان ملی. بدون آنها، به زودی حتی بلند پروازانه ترین تلاش ها برای ایجاد کشور به ناکامی تبدیل می گردد.
 
۵- باید که نوعی همکاری دوستانه ی منطقه ای با همسایگان وجود داشته باشد.
 
۶- هرچه پشتیبانی بین المللی بیشتر باشد، مراحل آسان تر می شوند.
 
۷- ساخت یک کشور (به معنی ایجاد یک دولت و ملت مستقل) نیازمند زمانی طولانی است و منابعی بیش از آنچه در ابتدای کار تصور می شود، مورد نیاز است. برای استان های ال ای قابل استفاده از است.
 
بیلدت تفاوت میان دو عقیده مبنی بر نوسازی یک کشور و بازسازی یک کشور را مشخص می کند. بازسازی کشور را می توان اینطور توضیح داد:
 
فرآینداست که طی آن کشوری که اعلام استقلال کرده است به عنوان یکی از اعضای جامعه بین المللی به رسمیت شناخته می شود. به عنوان مثال کشورهای اتحاد جماهیر شوروی به تدریج فرایند بازسازی کشور را تجربه کردند و بعد از دست یابی به استقلال و پذیرش در سازمان ملل سری جدیدی از روابط بین خود ایجاد کردند که همان روابط بین کشورهای مشترک المنافع بود. در حالی که نوسازی کشور عموما به فرایندی اشاره دارد که بعد از یک دوره درگیری ونزاع اتفاق می افتد. بنابر این بازسازی کشور یکی از ارکان نوسازی کشور نیست.
 
فروپاشی شوروی پنج کشور جدید آسیای میانه از این فرصت برای ایجاد مسیر مورد نظر خود و تعقیب گامهای بعدی استفاده کردند. در میان این پنج کشور ازبکستان بیشترین نارضایتی خود را در بکارگیری تمام عناصر بازمانده از گذشته ابراز کرد. به جای رویاروی با تغییرات بنیادی گوناگون و گنجاندن آنها در اساس کار خود فرهنگ به جای مانده از شوری را عنوان قسمتهای منفی بازمانده از گذشته قلمداد کرد و از آنچه که به ارث رسیده بود جدا شد که این شامل بخششهایی از تاریخ و فرهنگ این کشور نیز می شود.
 
همسایگان ازبکستان به این نکته توجه داشتند که گذشته را نمی توان پاک کرد و کشورهای آسیای مرکزی باید نمونه هایی از تلفیق نوشته در آینده باشند. اما ازبکستان به نظر بسیار ناراضی می رسید و در صدد بود، تا به عنوان مثال، بخش اعظمی از کتابهای بازمانده از شوروی سابق را دور بریزد و بسوزاند. همچنین این کشور تصمیم گرفت تا زبان ازبک را به عنوان تنها زبان رسمی حفظ کند. نتیجه سریع این اقدام این بود که بخش عظیمی از جمعیت ازبکستان که تنها زبان روسی آموخته بودند کنار گذاشته شدند و البته زنان نیز دستخوش این تغییر سریع وافراطی قرار گرفتند. این اصلاحات همانند دوران شوروی سابق، محدویتهای شدیدی بر فرهنگ، سنت و مذهب آنها اعمال کرد.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

مسئله زمان و بازسازی

زمان یک عنصر ضروری در بازسازی کشور است دگرگونی انتقال و ظهور کشورهای جدید ایجاب می کند که نقش این عامل (زمان) یا عدم دخالت آن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. کشورها در حوزه های متعددی از جمله حوزه اجتماعی، سیاسی واقتصادی... درگیریهایی دارند. به همین دلیل تعاریفی که از زمان ارائه می شود نیز متعدد است.
 
این تعاریف از زمان بیان از تحرکات و دگرگونهای مختلف دارد به ویژه زمانی که نظر به یک دوره یا مدت زمان مشخصی دارد. در مورد کشورهای جدید بعد از کمونیسم، در مسیر ایجاد کشورهای جدید و سازگاری با آنها، مراحل مختلفی مشخص شده است.
 
کشورهای شوروی سابق برای برقراری اتحاد میان خود می توانستند قدم اول را کنفدراسیون شروع کنند و این معقول به نظر می رسد ولی به سرعت متوقف شد تشکیل کنفدراسیون می توانست اولین راه به سوی استقلال طلبی وسپس راهی به سوی دموکراسی باشد. عنصر زمان از طریق یک سلسله حرکت های منظم ومتوالی است که منجر به انتقال وضعیت جدید می شوند. اتحاد و هم پیمانی (کنفدراسیون) می توانست یکی از این حرکت های منظم باشد. اتحادیه کشورها، در وحدت اقتصادی و تجاری و... می توانست از دیگر حرکتهای منظم به سوی استقلال باشد.
 
زمان لازم است تا اظهار شود که چطور محدودیتهای عوامل تأثیرگذار در فرایند بازسازی کشور باید در نظر گرفته شود. فاصله زمانی بسیار کوتاه برای دستیابی به استقلال واستقرار قانون اساسی در کشورهای جدید کشورهای آسیایی مرکزی اجازه نداد که چرخه زمانی منظمی بر امور حاکم شود. توجه به میزان زمان موردنیاز از شرط لازم برای یک انتقال موفقیت آمیز به مرحله ای جدید می باشد.
 
در شوروی سابق تصمیم گیری درباره گذر از وضعیتی به وضعیت دیگر توسط همان عوامل همیشگی قدیمی صورت می گرفت. در پاسخ به این سئوال که چرا بعد از فروپاشی شوروی این انتقال اینقدر سریع و بدون توجه به زمان صورت گرفت. می توان این سئوال را مطرح کرد که اگر در آن دوره زمانی که این گذر در حال صورت گرفتن بود، خلائ قدرت وجود می داشت آیا این امر باعث ایجاد هماهنگی زمانی نمی شود؟
 
تمام تغییرات اساسی در داخل کشور می تواند توسط خود کشور صورت بگیرد و از این طریق است که می توان درباره هدایت ابعاد دیگر مانند تأسیس حکومت تصمیم گرفت. در حقیقت تأسیس حکومت به عنوان پایه و اساس واقعی جامعه ی جدید ارزش دائمی انتقال وضعیت است در اثر فقدان زمان لازم و عدم هماهنگی مورد نیاز آن با شرایط کشورهای درگیر این قضیه بیش از آنکه دموکراسی دست یابند بازسازی شده اند. مراحل دستیابی به دموکراسی در آسیای مرکزی محدود است، این فرایند با نارضایتی محافظه کاران روبرو و مخالفت آشکار آنان به دلیل مغایرت با روش کار شوروی سابق است. تمام عوامل مورد نیاز برای ایجاد دموکراسی و حکومت آماده شده است اما فرصت لازم به آنها داده نشده تا به صورت اصول دموکراسی آنچنان که در قانون اساسی از آن یادشدهسازماندهی شوند. به همین دلیل است که مواردی که در قانون اساسی آمده باید که عامل اصلی هر انتقالی باشد که البته در آسیای مرکزی اینچنین نبود.
 
کشورهای کمونیستی سابق در ابعادی گوناگون در مسیر انتقال به وضعیتی جدید می باشند. یکی از ابعاد، گذر به سوی یک ساختار حکومتی جدید، انتقال یا نوعی حرکت است که در آن تمام اقدامات، از جنبه مثبت و منفی، به گذشته و آینده وصل شده باشد؛ یعنی گذر از یک حکوکت به حکومت دیگر.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

انتقال در کشورهای شوروی سه گانه است

1. به مبارزه طلبیدن بنیاد گراهای سوسیالیست این حرکت که به عنوان یک نیروی جدید مناسب برای اصلاحات و سازماندهی انتخابات چند حزبی آغاز می شود.
2. انتقال قدرت که مجلس بجای آن یک قانون اساسی غیر سوسیالیستی تصویب می کند.
3. تحکیم روند دموکراتیک کردن قوانین جدید قابل اجرا باشند.
 
عملکرد نهادها، از نظر ضوابط قانونی وتضمین آزادیهای عمومی، نشانگر مقداری احساس تعهد نسبت به مخالفت های اجتماعی و کشمکشهای کنترل شده می باشد. آنها شاخص های میزان استحکام روند دموکراتیک کردن می باشند.
 
پویایی و تحرک اجتماعی گنجانده شده در قانون اساسی کلیدی در مقایسه با زمان است. انتقال به وضعیت جدید خود، سیستم قانونی جدیدی ایجاد می کند که از طریق واقعیت اجتماعی و سیاسی نشان داده می شود. عوامل انتقال تمام اختیارات قانونی می طلبد تا راه را برای ریدن به قانون جدید آماده کند. تمام کشورهای جدید گذشته ای مشترک اما تاریخی متفاوت دارند. تاجیکها و ازبکها در مکانهای مشخص مستقر هستند و کوچ نمی کنند در حالیکه سایر اقوام آسیای مرکزی چادرنشین نیستند. تمام این مردم بر اساس سیاست تابعیت شوروی و کشورهای جدید با هم تلفیق شده اند. با وجود این قبل از اتحاد شوروی می شد به خوبی مشخص کرد که چگونه نقش و تاریخ زنان از کشوری به کشور دیگر متفاوت بوده است. در قرقیزستان زنان جنگجو و حکمران بودند: در قزاقستان زنان می توانستند انجمن ها را اداره کنند. در ازبکستان و تاجیکستان آنها ملا بودند. آنچه معمولا قابل تشخیص است این است که در تمام این جمهوری ها زنان نقش مهمی به عنوان شفابخش به عهده داشته اند.
 

تصویر زنان: از همسر تا الهه

تصویر زنان قبل از تشکیل شوروی: افسانه تا واقعیت
در قزاقستان و قرقیزستان زنان محور اصلی خانواده هستند زندگی چادر نشینی می تواند بیانگر این واقعیت باشد. خانواده برای بقا به زنان نیاز دارد به همان اندازه که زنان نیاز دارند که شجاع بوده و برای محافظت از خانواده شان بجنگند. در قرقیزستان زنان به عنوان پایه و اساس کشور تلقی می شوند یک افسانه قدیمی که در آن کلمه قرقیز به معنی «چهل دختر» آمده بیانگر همین واقعیت است بر اساس این افسانه در زمان های خیلی دور پادشاهی زندگی می کرد که تنها یک دختر داشت. دخترش احساس تنهایی می کرد بنابراین او تصمیم گرفت چهل خدمتکار دختر به عنوان ندیمه های شخصی در اختیار دخترش قرار دهد. وی قصری نیز ساخت و به آنها اختصاص داد.
 
کلمه ازبک از دوواژه، از، به معنی خود و، بک، به معنی سرور مشتق شده است. بنابراین ازبک به معنی ، سرورخود، می باشد. کلمه، قزاق، به معنی مستقل، آزاد و آواره زندگی چادرنشینی آنها خیلی قبل از آنکه معنی ضمنی قوم و قبیله از آن برداشت شود، توصیف می کند. در کلمه ترکمن واژهای من به صورت مجازی بیانگر شجاعت است. بنابراین کلمه ترکمن را می توان اینطور توضیح داد که من یک مرد ترک هستم یا ما مردان ترک شجاه هستیم. در مورد کلمه تاجیک گفته می شود که از قبیله ی عرب بنامTaiy  (طائی) گرفته شده است شکل اصلی آن، تازیک،یا، تزیک، بوده که تلفظش برای اعراب اسیای مرکزی راحت بوده است. بعدها برای مستمرههای ایرانی عربها به کار می رفت. بر طبق یک باور عمومی تاجیکها در اصل ایرانیانی هستند که خودشان با خون مغولها وترکها مخلوط شده است. کلمه تاجیک همچنین به عنوان معاول کلمه، آریان، که معنی، از تبار شریف، می باشد تلقی می شود. در زمان جدید تاجیکی کلمه، تاجیک، به معنی، تاجدار، از جنس اصیل آمده است. مانند خود کلمه، تاجیک، زبان، تاجیک،هم تاریخی پربار و پر هیجان دارد. تا در یک روز که آنها نزدیک دریا قدم می زنند مقداری کف داخل آب دیدند و تصمیم گرفتند که شنا کنند. بعد از مدتی یکنفر متوجه شد که تمام دختران باردار شده اند. پادشاه دستور داد تا آنها را به کوهستانی دوردست برده و در آنجا رها کنند. مردم قرقیزستان از نسل این دختران هستند. علاوه بر اهمیتی که زنان در پیدایش کشور دارند سهمی نیز در کیش وآیین مردم این سرزمین دارند. بنابراین در ترکمنستان، آیین رب النوع هایی نظیر آناهیتا(Anahit)، (اومایی) (m am ak)، الهه های نعمت و فراوانی، آب، سلامتی، زمین وخانه، کاملا شناخته شده است.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

رب النوع

رب النوع(m aEN e) از مادران و فرزندانشان در برابر بدشانسی محافظت می کند. با Tengri) SkyGod) خدای آسمان که برترین الهه درهستی شناسی ترک می باشد برابری می کند. برخی از شخصیت های زن واقعا در تاریخ وجود داشته اند. برخی زنان رهبری قبایل را به عهده داشتند. یکی از آنها کافی کی (kariykei)معروف وسومین همسر ماناس(m anas) است. او یک زن باهوش یک دوزنده ماهر وهمسری ایده آل (حتی دشمنانش او را تحسین می کردند) و سخاوتمند و مهمان نواز تلقی می شد. اپوس (Epos) تاریخ مردم قرقیزستان را بیان می کند. بخشی از آن مربوط به مافی کی میباشد که حتی در برنامه آموزشی مدارس ابتدایی نیز گنجانده شده است.
 
اینک نمونه ای از آن را در اینجا می آوریم:
کافی کی
کمرش چوکمر بچه شتر
ابروانش به هم پیچیده چوچمن های استپ
فراخ و چشم سیاه
کلامش چه شیرین
پشتش فرورفته، سینه اش چون قوچ وحشی
پوستش سفید، چشمانش چو چشمان بچه شتر
چهره گلگونش می درخشد
کمرباریکش به نرمی تاب می خورد
ازدواج با ماناس
ساتزابیگا (Saarbige)
دختر جانا
با ماناس
خان کاراکرکیز (KaRaKyrgyz) (قاراقرقیز)
ازدواج کرد
مردم خبردار شدند
که او وارد خانواده حال شد
قرقیزی کند و ذهن
اسم دختر را خوب نمی فهمید
پس بعدا بهش
یک اسم تازه دادند
کافی کی
 
در قرن شانزدههم خان جوگل مورساز(khan jougilm oursar) زنانی قدرتمندی را به تصویر کشید که خالق پیروزیهای بسیاری در برابر خانهای محلی بودند. اما مشهورترین فرد در این راستا به خاطر همجواری با تاریخ مردم قرقیز کورمان جان داتکا(khan kum anjan) می باشد که بخشی از ساختار ملی و هویت زنان قرقیز امروزی است. در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم کورمان جان داتکا زنی است که بخاطر طبع نیرومندش کاملا شناخته شده است بعد از آن او تبدیل به الگویی برای زنان قرقیزی شد.
 
تسارینا (Tsaria) زن دیگری است که در سال ۱۸۱۱ در یکی از قبایل چادر نشین شرق دره فرگاما (Fergna) متولد شد. در اوایل هجده سالگی از گردن نهادن بر رسومات سنتی و اسلام سرباز زد. همانطور که در بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی مرسوم است او اولین بارهمسرش را در روز ازدواجش دید و از زندگی با او امتناع ورزید. این بیانگر این واقعیت است که او حاضر نشد با کسی که نمی شناخت و دوست نمی داشت همراه شود. طی دو سال آنها با یکدیگر ازدواج کردند اما جدا از هم زندگی می کردند تا اینکه مرد شناسی به نام علیکم بک داتکا فرمانروایی الای خط Ajai)) با او ازدواج کرد. زمانی که فرمانروا فوت کرد کورمان جان قدرتمندانه کنترل الای را در دست گرفت. حکام کوکند (ko K and) با وجود تعصب ذایتشان در مورد زنان لازم دیدند وی را که با جای داتکا که حکومت می کرد به عنوان فرمانروایی بزرگ کو کند که به غرور و خودپسندی شهره بود، برگزیندند. تساوینا بر آن شد که با کورمان جان ملاقاتی داشته باشد چرا که کورمان جان شخصی بود که بیش از هر کس مورد توجه بود. در سالهای ۱۸۷۰ روسیه با سربازانش وارد سرزمین کوکند خانات (kokand khanat) شد. ابتدا کورمانجان در برابر قوای تراز سفید در منطقه مقاومت کرد و قبل از مرگش از طرف تزار بخاطر اقداماتش مورد تقدیر و تمجید قرار گرفت.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

دوران حاکمیت شوروی: افسانه های گم شده

سیستم حکومتی شوروی نقش و موقعیت زنان در آسیایی میانه را کاملا تغییر داد زنان را عمدتا به عنوان مادر، آشپز، مسئول شتشو و نظافت و همسر تصور می کردند علاوه بر این تصورات رایج، گروههای خاصی دامنه وسعیتری برای حضور زنان - حتی بطور محدود- در نظام شوروی ایجاد کردند که فروپاشی نظام شوروی پاره ای از تحولات را متوقف کرد.
 
یکی از ابعادی که شورویها تغییر دادند مربوط به تصویر بصری زنان بود. بالحاق به نظام شوروی آنها مجبور بودند که از رسوم و لباس های سنتی خود چشم پوشی کنند. در دوره استالین نهضت زنانه ی هجوم( Hujum) یکی از نتایج مبارزه شوروی بود.
 

نهضت هجوم ( H ujum)

در سال ۱۹۲۹- ۱۹۲۷ یک مبارزه شوروی صفت در آسیای مرکزی در صدد بود تا تمام لباس های سنتی از قبیل چادر (Veil) و بورکاس (Burkas) با سنتهای قدیمی آسیایی مرکزی را از تن زنان در آورد. این نهضت در نظر داشت تا پیراهن آیینی زنان (parandja) را از تن آنها خارج کند و نقاب را از چهره زنان در آسیای مرکزی بردارد تا آنها را روانه کارهای دسته جمعی کند. در سال ۱۹۲۵ برای اولین بار زنان در یک روادید عمومی شرکت کردند: در ۲۱ مارس ۱۹۲۷ در جشن سال نو نوروز اولین زنان بی حجاب در انظار ظاهر شدند.
 
این پدیده چند سال قبل از ایجاد جماهیر شوروی رخ داد. به این تربیت در ازبکستان در سال ۱۹۱۶ حتی قبل از ایجاد اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. به این ترتیب در ازبکستان در سال ۱۹۱۶ حتی قبل از ایجاد اتحاد جماهیر شوروی اولین زنان تصمیم گرفتند که لباس های ملی رنگ خود را از تن خارج کنند تا نام و سرنوشت آنها کاملا ناشناخته باقی ماند گرچه بی شک آنها کسانی بودند که آغازگر قطع ارتباط با گذشته شدند. به منظور اینکه مفهوم این حرکت گستاخانه و پیشرفتی را که نشان می دهد واقعا درک کنیم، مجبوریم به این نکته توجه کنیم که تنها چهار سال قبل از این جریان در ۱۹۲۱، گروه کوچکی از زنان در بخارا که تحت رهبری(O tm ar Shtane) فمینیست فعال و شناخته شده بودند، در یک تعطیلی مذهبی مسلمانان از منزل خارج شده بودند، که همگی دستگیر شدند. با این اقدام، آن زنان یک قانون قدیمی و مهم را زیر پا گذاشتند. بر اساس این قانون زنان مسلمان اجازه نداشتند در چنین رویدادهایی شرکت کنند. آنها می توانستند فعالیت های عمومی را تنها از پشت بام خانه ها تماشا کنند.
 
در واقع از سال ۱۹۲۲ بود که با تأسیس رسمی اتحاد جماهیر شوروی، زنان مجبور شدند برای همسان شدن با چند زبان وچند فرهنگ و دست و پنجه نرم کنند. دیگر برای یک زن کاراکال پاک (Karakabak) کافی نبود که فرزندانش را با زبان و فرهنگ کاراکال پاک تربیت کند. او مجبور بود که فرهنگ و زبان روسی را نیز با آن ترکیب کند. او باید در کل خز (Kolkhoz) شرکت می کرد کار می کرد و یاد می گرفت که چطور از همسرش طلاق بگیرد؛ هویت کاراکالپاکی او ناگهان تبدیل به یک هویت ملی شد که مجبور بود تابعیت شوروی را به آن اضافه کند. ورود فرهنگ و سنت شوروی نوعی تجانس، میان هویتهای گوناگون ملتهای شوروی ایجاد کرد.
 
علاوه بر این شورویها نوعی برابری مطلق بین زن و مرد را به شهروندان خود تحمیل کردند. بنابراین زنان کار می کردند و به اندازه مردان مزد می گرفتند و از همان مزایای اجتماعی برخوددار بودند؛ حقوق مدنی یکسان داشتند و از نظر قانون با مردان برابر بودند و این مورد در همه جمهوری های شوروی یکسان بود. این همسانی در نحوه ی برخورد با همه، نشأت گرفته از آرمان (hom o svieticus) بود که در دهه بیست شکل گرفته بود. تحقق این ایده امکان مهار تبعیض را که یکی از شعارهای حزب کمونیست شوروی بود، فراهم می کرد. در سال ۱۹۲۷ بنا برگزارش حزب کمونسیت ازبکستان، فعالیت گسترده زنان همراه با مشارکت عمیق آنها در زندگی اجتماعی در سراسر منطقه آسیایی مرکزی مشهود بود. شورویها از زنان جلوه ای ارائه می کردند که اگر با وجهه ای که قبل از دوران شوروی وجود داشت مقایسه شود می توان دریافت می شود تصاویر آنها چندان هم جدید نبود.
 
در واقع شوروی ها خیلی ساده همان تصاویر را جزء سیستم اجباری قرار دادند و به ترویج و انتشار آنها کمک کردند. تفکر مارکسیسم – لنینیسم، زنان آسیای مرکزی را برده سنتهای قدیمی ووحشیانه ی گذشته کردن یعنی برده ی مردان خانواده و قبایلی که براو تسلط کامل دارند. به همین دلیل برای عوض کردن این سنت ها، خواندن و فهمیدن روسی برای همه اجباری شد. در دوران استقرار اتحاد جماهیر ۹۷٪ زنان خواندن و نوشتن آموختند. میزان مشارکت زنان در دم و دستگاه جدید شوروی از طریق سهمیه های که برای هر شغلی اجباری بود، تعیین می شد. بنابراین تنها راه گریز از شوروی، زندگی کردن در خانه بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بار دیگر بازسازی جدیدی برای هر یک از کشورهای استقلال یاقته ی آسیای مرکزی آغاز شده است.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی: پیامدهای

وظیفه در جامعه: محافظان سنت ها
در این فاصله فرهنگ و سنتها هیچ وقت کاملا در اتحادیه جماهیر شوروی ناپدید شدند در حالیکه تمام زنان شوروی با فروپاشی شوروی ناپدید شدند. در واقع آنها به سوی تشکیلات اجتماعی و مذهبی ایجاد شده در کنار سازمانهای دولتی برگشتند. تمام این زنان مذهب مشترکی داشتند یعنی اسلام و اسلام مشخصا مذهبی جامعه محور است. از این جهت شبیه کمونیسم است که یک نظام سیاسی جامعهمحور است. حزب کمونیست از تمام اشکال گردهمایی ها زنان نظیر کلوپها و انجمن ها و جایی که زنان می توانستند کمک و حمایت شوند پشتیبانی می کرد. امروز اسلام برای آنها فرصت ملاقات با یکدیکر در گروهها، انجمن ها و گردهمایی ها و در میان گذاشتن، گرفتارها ودل مشغولی های زندگی شخصی و روزمره را فراهم آورده است.
 
آنها می توانند در مراسم گپ (gip) یا تمام مراسم مذهبی (عید نوروز، ازدواج و....) یگدیگر را ملاقات کنند. امروزه زنان در تمام مراسم نظیر تولد، ازدواج، ختنه سوران و تشییع جنازه که اغلب به شیوه معمول اسلامی ترتیب داده می شود دخالت دارند این بدان معنی است که برانتقال بخشی از فرهنگ و سنت ها کنترل دارند.
 
گپ (Gip)
به معنی گفتگو می باشد نوعی دوره بین گروه دوستان یا اعضای خانواده است. یکی از افراد گروه بقیه را به صرف غذا دعوت می کند.
 
در عوض او مقداری پول که از قبل مشخص شده از طرف بقیه اعضاء دریافت می کند. هر ماه یک نفر همه را دعوت می کند. مبلغ مشارکت بستگی به توان مالی افراد دارد اما همه باید به یک اندازه پرداخت کنند. زنان مراسم گپ خودشان را دارند. فرصتی است که مشکلاتشان را مطرح کنندواز برخی حمایتها (مالی و...) برخوردار شوند و به همین دلیل است که گاهی شوهران موافق این مراسم نیستند. این روش معمولا جایگزین برای وام است که در اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشت.
 
گرچه کشورهای آسیایی مرکزی، اسلام را به عنوان دین رسمی کشورشان به رسمیت شناخته اند، رفته رفته رسوم اسلامی را محدود کرده اند. مدت زمان جشنها به چند روز محدود شده است. در حالیکه قبلا یک هفته طول می کشید، مدت زمانی که برای مراسم ازدواج صرف می شود نیز کنترل شده،زنان نارضایتی خود را درباره این مسئله ابراز می دارندو مقابل سعی دارند که خود را از مذهب رسمی کشور کنار بکشند. برای آنها این جشنها از آنجایی که در زندگیشان هماهنگی ایجاد می کنند، اهمیت دارند. این اتفاقات همچنین فرصت های بیشتری برای تحکیم دوباره حلقه های ارتباطی این زنان با دنیای اسلامی فراهم می کند. علی رغم این واقعیت که کشورهای جدید بدون اینکه شهروندان زن را وارد جریان کنند، ایجاد شدند، زنان آسیای مرکزی از طریق فعالیت های مذهبی خود تأثیر به سزایی در جامعه خود دارند. تجلیات فرهنگی و مذهبی اساس همبستگی اجتماعی هستند. ارتباطاتی که زنان در این شرایط پایه گذاری می کنند، پیوندهای اجتماعی همانند آنچه در مراسم دیگر نظیر گپ دیده می شود، به وجود می آورند.
 
از زمان پرستورکا Perestro ika (بازسازی( روابط خانوادگی تغییر کرده است. آمار ازدواج کاهش یافته در حالیکه آمار طلاق افزایش یافته است. در آسیای مرکزی سن متوسط ازداج برای دختران ۲۰ و برای پسران ۲۴ سال است که نسبت به دوران اتحاد شوروی رقم کمتری است. تعدد زوجات در دوران شوروی ممنوع شده است و تنها به صورتی سنتی باقی مانده است. این پدیده اغلب به عنوان راهی برای افزایش امکانات خانواده یا یک روال سنتی برای مردم ثروتمند توضیح داده می شود. در آسیای مرکزی نقش زنان بعد از فروپاشی.
 
پرستوریکا : در بیست و هفتمین کنگره حزب در ۱۹۸۶ درباره آن تصمیم گیری شده و تا ۱۹۸۹ به اجرا گذاشته شده است. برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی انجام گرفته است تا سیستم را به یک بازار اقتصادی تغییر شکل داده و صورتهای مختلفی مالکیت به وجود آورد.
 
اتحاد جماهیر شوروی کاهش یافته و وظیفه آنها به کارهای خانه و یا کارهای کشاورزی نظیر پنبه چینی محدود می شود در هر پنج کشور آسیای مرکزی، وظایف زنان و مشارکت آنها در بازسازی متفاوت است. در قزاقستان زنان بر اساس ارتباطات مذهبی سازماندهی می شوند و آن تنها کشوری است که به این طریق عمل می کند. مقایسه نقش رهبری زنان میان جمهوری های آسیایی مرکزی کار دشواری است. آنها تاریخ مشترکی دارند اما روش آنها در دوباره اسلامی سازی و مشارکت در ساخت جامعه متفاوت است. در تاجیکستان و ازبکستان این کار به طور غیررسمی در مناطق یا همان محله ها صورت می گیرد. جلسات عمومی که در محله تشکیل می شود عالی ترین اجتماع خودگردان مردمی است که به نمایندگی از طرف مردم قدرت تصمیم گیری دارد. اهداف زنان همان اهداف سابق است: ایجاد پایگاههای اجتماعی مستقل به منظور ایجاد حلقه های اتصال در جامعه اسلامی. علی رغم فضای حاکم در دوران شوروی، سنت اسلامی و فرهنگ مردم جان سالم به در برد، به این دلیل بود که زنان خود به عنوان محافظین زندگی مذهبی عمل کردند. گرچه در عمل کار ساده ای نبود.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

تلفیق زندگی خانوادگی زنان با ساختارهای اجتماعی

ان برای زنان زندگی خانوادگی با ساختارهای اجتماعی تلفیق شده است. ازدواج آنها در خانواده شان ترتیب داده می شود. زندگی خصوصی هم هنوز چیزی است که در محله تقسیم می شود. آنها مقام این لحطات را با هم سهیم می شوند که این امر به زندگی اجتماعی نظم می بخشد. در هر محله دوشخصیت زن مهم وجود دارد: یک اتنی ( tino) و یک شفابخش اتین ایی( O tin oyi ) یا زنی که به عنوان پیشروی مذهبی شناخته می شود، آموزش مذهبی خانواده شامل زنان، کودکان و همسایشان می شود، آنها همچنین به عنوان مشاور در مورد مسائل خصوصی عمل می کنند و اختیار دارند که برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی پا در میانی کنند. در مورد اختلافات جدی اتین اجازه دارد که شوهر را نصیحت کند و حتی به او توصیه کند که خانواده را ترک کند.
 
دوران شوروی سابق، کمیته های منطقه ای به مسائل منطقه رسیدگی می کردند. امروزه جلسات عمومی محلی جایگزین این کمیته ها شده است. در این مناطق زندگی گروهی کم و پیش کنترل می شود. مجموعه های کوچکتری به عنوان زیر مجموعه ی اجتماعات عمومی فعالیت می کنند. این زیر مجموعه ها می توانند رسیدگی به اموری از قبیل ازدواج یا تشیع جنازه را برنامه ریزی کنند. نایب رئیس همیشه یک زن است که زیر مجموعه را به نفع زنان و خانواده هایشان رهبری می کند. در مقابل آنها حمایت می کند. زنان این تشکیلات اجتماعی را به کار می گیرند تا از سنت هایشان محافظت کنند گرچه گاهی این کار باید مخفیانه انجام شود. مثلا در ازبکستان آنها به رسالت خود در جهت ایجاد یک هیئت جدید اجتماعی پرداختند تا در بازسازی جامعه خود شرکت کنند.
 
در قزاقستان و قرقیزستان زنان موفق شدند مقام آزادی به ارث رسیده از سنت های سیبریایی را برای خود حفظ کنند. اسلام و دولتی سازی این سنت ها را نابود نکرد، بر عکس این ساختارهای خانوادگی و قبیله ای توسط این سیستمها که خود جامعه محور بودند، تقویت شدند. برعکس سنت های قدیمی در جوامع فعلی به قوت خود باقی می مانند. به عنوان مثال "بانو سه شنبه" (Tuesday Lady) وحلال مشکل بانو(ren over Lady)موجودات نامرئی هستند، وبه عنوان محافظین خانواده تلقی می شوند. این غرفه با "بهاء الدین نقشبند" (N apsband Bahaud din) شخصیت های عرفانی با مکتب صوفی نقش بندیه که در فاصله سالهای ۱۳۸۹ - ۱۳۷۱ ایجاد شد، پیوند خورده است.
 
آرامگاه وی نزدیک بخارا در ازبکستان است و مقام نقش بندی به معنی حک کردن طرح خدا بر قلب شخض آمده است. برخلاف بیشتر مسلمانان که با صدای بلند عبادت و دعا می کنند، یک صوفی نقش بندی دلگرمی را به درون برد که به ذکر صوفیه (Zekt Huffia) نامیده می شود نوعی دعا و نیایش در سکوت است. شاید همین ویژگی (سکوت) بود که فرقه نقش بندید را از نابودی در دوران حکومت شوروی حفظ کرد. و این زمانی بود که کمونیستها پاکسازی ویرانگر مذهبی را میان مردم خود و ملتهایی که از قوانین مسلمانان آسیایی مرکزی تبعیت می کردند. آغاز کرده بودند. زنان اهل فرقه اغلب به عنوان قدیسین و افرادی که قدرت معجزه دارند، تصور می شوند. اما مقام سنت ها به جای اینکه به ایجاد استراتژیهایی برای دوباره اسلامی شدن کمک کنند به استقرار مکانیزم هایی برای بازسازی جامعه کمک می کنند. در حقیقت فقدان تعهدات دولتی آنها نتیجتا باعث جایگزینی ساختارهای سنتی و مذهبی به جای دیگر ساختارها شد و مذاهب اسلامی کنند دوباره بازسازی شد. این امر با مسئله ممنوعیت حق بیان، نگه داشته شود، توام می شود (مخصوصا در ازبکستان و ترکمنستان قصیه به این صورت است).

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

نقش کنونی: همسران در برابر کارگران

بعد از سال ۱۹۹۱، کار گروهی، رفاه اقتصادی و سیاستهای فوق العاده متمرکز نیز مانند اتحاد جماهیر شوروی کنار گذاشته شده اند. برخی بدنامی ها باقی مانده. کار عام النفعه در برابر دریافت هیچ (در مزارع پنبه) و subbotnik)) هنوز هم زنان در آن فعالیت می کنند. مقام اجتماعی زنان و مقام کشورهای اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرده است. عمدتا زنان به طور مستقیم در معرض نتایج حاصل از فروپاشی قرار گرفتند. به خاطر پیوندهای بد اقتصادی، اول زنان هدف قرار گرفته شدند. در ۱۹۹۷ نرخ بیکاری و در آسیای مرکزی بین ۷۰ تا ۸۰ درصد بوده است، بنابراین اینطور گفته شد که زنان باید خود را وقف خانواده و شوهرانشان کنند تا به این ترتیب فرصت شغلی یک مرد را تصاحب نکنند.
 
در روسیه به معنای شنبه کوچک است. با انقلاب روسیه، کارگران کمونیست مردم را به کارهای عام المنفعه در روزهای شنبه تشویق می کردند. کارهایی نظیر نقاشی، تمیز کردن باغها و پارک های کشور. امروزه این رسم به صورت یک شنبه در هر ماه باقی مانده است.
 
در دوران حکومت شوروی انجمن های رسمی زنان ایجاد شد. به عنوان یک بخش از اعتصابات زنان برای عدالت اجتماعی، این کمیته ها و سازمانها در مبارزهی دائمی خود بر علیه تعدد زوجات و قمار عروس (napping- Brde) موفق شدند. آنها به افزایش آگاهی در باره حقوق زنان مطلقه و بیوه و به همان اندازه به کاهش بی سوادی کمک کردند. امروزه نمایندگان انجمن های اسلامی نیز تا حدی از آنها حمایت می کنند. مقام نمایندگان جدید انجمن ها در هر دو سیستم رشد کرده اند و می کوشند تا بین آن دو آشتی برقرار کنند. هدف آنها این است که تأثیر تغییرات اجتماعی و اقتصادی را کاهش دهند که این به نوبه ی خود مقام شخصیتیی زنان را از قبیل: تبعیض، بی اطلاعی از حقوق زنان، بیکاری و خشنونت های نیز یکی و خانوادگی، را کاهش می دهد.
 
نقش زنان در حوزه سیاست همچنان در حال رشد است. برخی زنان در قرقیزستان در رده های بالای سیاسی به مقاماتی منصوب شده اند نظیر (Rosa lakova otubaeva) وزیر سابق امور خارجه Chabon Tutsunovna Baekova)) نماینده دادگاه عالی و nova Tokon) A Chilieva) که نماینده حزب دموکرات زنان در پارلمان قرقیزستان است. این حزب سیاسی زنان با هدف انتقاد از انحطاط شیوه زندگی زنان و بی ثباتی موقعیت اجتماعی آنها بعد از دستیابی کشور به استقلال رسیدند.
 
از زمان فروپاشی شوروی، کارکمتری برای زنان در نظر گرفته شده است.این شاید نتیجه مستقیم کنار گذاشتن سهمیه ها باشد. آمار و ارقام مربوط به زنان زمامدار امور در موضوع علایق شخصی باقی مانده است در زبکستان دو بانو در دفتر رئیس جمهور K arim ov))در مسکو تحصیل می کنند تا برای جایگزینی پدر آمادگی پیدا کنند. بانوی اول قرقیزستان(M attia Akaeva) نماینده بسیاری از مؤسسات خیریه است: رئیس (Meerm) صندوق خیریه است و (M eer(که نماینده بسیاری از مؤسسات خیریه است. صندوق بین المللی برای حمایت از کودکان و مادران که از طریق خود او در سال ۱۹۹۳ شکل گرفت - نماینده صندوق بین المللی کودکان روستایی در قزقزیستان و نماینده انجمن از مدارس و کلوپهای یونسکو در جمهوری قزقزیستان.
 
به طعنه می توان گفت که غیبت چشمگیر زنان در صحنه عمومی به نوعی با این واقعیت که شخصیت های زن در جایگاه اجتماعی لنین ، استالین و مارکس جایگزین شده اند، جبران می گردد. در عین حال رهبران سیاسی اهمیت زنان را یادآور می شوند. سال ۱۹۹۹ سال زنان نامیده شد و با این وضعیت بد زنان، جشن روز زن به عنوان اتفاق بزرگ برای همه در میان کشورهای شوروی سابق باقی می ماند. روز هشتم مارس می توان مردان گل به دست را در مقام خیابانها دید. گلها برای زنان خانواده است، اما برای همکاران و در محل کار نیز واقعا اهمیت دارد.
 
مسکو داشت سیاست برابری دو جنس (زن و مرد) را در سراسر جمهوری های شوروی سابق ارتقا می داد. زنان تشویق می شدند که درس بخوانند و کار کنند. بعد از فروپاشی، گرچه تمام کشورهای آسیای مرکزی حمایت از آن سیاست را با برنامه هفته ها و جشن ها ادامه می دادند ولی سیستم اقتصادی کاملا تغییر کرده است. در واقع در سال ۲۰۰۱ در ازبکستان  ۶۲ در صد زنان بیکار بودند. این رقم در مورد مردان ٪۳۷ بود. به منظور گریز از محرومیت روبه رشد، آنها مجبور شده اند انواع مختلفی از فعالیتها را سازماندهی کنند. به منظور بقای اعضا تلاش می کنند تا از قوانین کاری که محدودیت بسیاری به آنها تحصیل می کنند اجتناب کنند و به داد و ستد با نزدیکترین همسایگان به ویژه روسیه، چنین، هند و ترکیه بپردازند. آنها کالا و محصولاتی از قبیل لباس و لوازم آرایش را خریداری کرده و جداگانه در کشورشان هنگام جشن ها و گپ ها (giaps) می فروختند. در ازبکستان به منظور اجتناب از این تجارت غیر قانونی، مسئولین اغلب نقاط مرزها را مسدود کردند. از این رو آنها با مشارکت مشتری ها و شوهرانشان، با کالاهای مورد نیازشان از نزدیک ترین جمهوری ها و در قبال مقدار کمی پول یا محصول خریداری شده اند، از مرزها عبور می دادند. بار دیگر به نظر می رسد شروع نوعی بهره گیری از زنان است به منظور تسهیل تجارت غیر قانونی و مجانی باشد.
 
زنان کمتر بازرسی و بازجویی می شوند. نزدیک مرزها می توان همه جور داستان در باره بهترین راه های پنهان کردن کالاهایی نظیر تلویزیون و یا جوجه ها را شنید. به خاطر افزایش بیکاری آنها مصمم هستند تا در امر معاش خانواده شرکت کنند. اما به خاطر محدودیت ابزار و روش هایی مورد نیاز است تا آنها را بهتر و کارآمدتر کند، «آینده گرفته به نظر می رسد.

زنان در برهه ای از زمان در آسیای مرکزی «از رفاه تا فشار»
 

زنان در دوران حکومت شوروی

در دوران حکومت شوروی، آموزش ابزاری برای تبلیغات بود. بنابراین دسترسی به آموزش آسان بود و مدارس به خوبی به معلمین و کتابها تجهیز می شدند و لوازم از طریق مسکو فراهم می شد. یکی از نتایج فروپاشی شوروی و ناکامی دولتهای جدید در ادامه این سیاست، تبعیض در حق دختران است. طبق گزارش سازمان ملل تبعیض در قسمتهای آسیای مرکزی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده است. گلناز، دانش آموزی در شهر دوشنبه اینطور توضیح میدهد که بسیاری از والدین باید پول زیادی را برای فراهم آوردن فرصت تحصیل پسران و دختران خود فراهم کنند و این موضوعی است که آنها را نگران و فکرشان را مشغول کرده
است.
 
و برخی والدین فکر می کنند بهتر است به جای اینکه پول را صرف دختران کنند، آن را روی پسرها سرمایه گذاری کنند. چرا که پسرها مجبور خواهند بود از والدین و خانواده خود محافظت کنند. بنابراین علاوه بر افزایش رو به رشد تعداد زنان بی سواد از آغاز دهد ۹۰ سهم زنان در تمام سطوح من جمله دکتری کاهش یافته است. یک تحقیق انجام شده در سال ۱۹۹۷ نشان می دهد که تعداد زنانی که برای تحصیلات بالاتر ثبت نام می کنند رو به کاهش است. به عنوان مثال ثبت نام زنان در موسسات بانکداری و امور مالی از ۶۵٪ در سال ۱۹۹۱ به ۲۵٪ در سال ۱۹۹۷ کاهش یافته است. کاهش بودجهی اختصاصی دولت برای دانشگاهها و در نتیجه لزوم تأمین درصد بالاتری از هزینه های تحصیلی از طرف خانواده ها، بسیاری از خانواده های را در وضعیتی قرارداده که تنها می توانند هزینه تحصیل یک فرزند خود، یک دختر یا یک پسر، را تأمین کنند. گزارشها حاکی از آن است که هیئت علمی دانشگاهها زنان را به سوی کارهایی که به طور سنتی توسط آنها انجام می شده هدایت می کنند و معتقدند که بهتر است مسئولین سیاسی اتخاذ کنند تا عمدا مانع از ورود زنان به برخی رشته های تحصیلی شوند.
 
عمیق ترین شکاف آموزشی بین دختران و پسران در تاجیکستان و ازبکستان در حال شکل گیری است. در دانشگاه ازبکستان زنان ۳۰٪ و در تاجیکستان یک چهارم کل دانشجویان را تشکیل می دهند. در ازبکستان خانواده ها تمایلی ندارند دخترانشان تحصیل کنند به ویژه که دختران قادرند مستقیما و سریع تر در کشورهای همسایه کسب درآمد کنند. آنها همچنین نگرانند که کنترل اعضای خانواده از دستشان خارج شود از طرف دیگر شرایط موجود خانواده را به پیگیری این رویه تشویق می کند. مخصوصا در ازبکستان، دانشگاههای دولتی یکی بعد از دیگری تعطیل می شوند و این در حالی است که دانشگاه های خصوصی خارجی در حال تأسیس هستند. همان طور که مدیرکل یونسکو (Kcoihiro M atsunra) نتیجه گیری کرده است: تساوی زن و مرد در آموزش یک اولویت است چرا که نابرابری در این زمینه نه تنها یک تخطی بزرگ از حقوق اساسی بشر است بلکه مانع بزرگی در مسیر رشد اقتصادی و اجتماعی ایجاد می کند، با این تفاسیر اکنون می توان توضیح داد که چرا آمار ازدواج دختران در سنین پایین در برخی جمهوری های آسیای مرکزی در حال افزایش است. بر اساس قانون ازبکستان، تنها افرادی که هفده سال داشته باشند می توانند رسما ازدواج کنند. اما والدین حداقل به منظور حل دو مشکل پرداخت هزینه های دانشگاه و یافتن شغل بعد از تحصیلات، موافقت می کنند که دخترانشان هرچه زودتر ازدواج کنند. گاهی نیز خانواده ها به خاطر فقر و بیکاری تدارک ازدواج می بینند. بنابراین می توان توضیح داد که چرا رسم (Kalym) معروف به شیربها دوباره در حال زنده شدن است. شاید در واکنش به این مشکلات فزاینده است که سنتها باقی می مانند و تشدید می شوند.
 

نتیجه گیری

آزادی انجمن ها، تعداد سازمانهای غیردولتی و فعالیت هایشان را می توان به عنوان شاخص سطح دموکراسی در نظر گرفت. آنها همچنین نماد بیماری یک نظام زیستی همگانی (W elfare State) هستند. در کشورهای آسیای مرکزی تعداد سازمانهای غیردولتی و آزادی انجمن ها بسیار محدود است. قرقیزستان جایی است که ایجاد انجمن ها در آن آسان تر است که از آن طریق آنها تنها می توانند نقش رو به کاهش زنان را آشکار کنند.
 
هنوز مشخص نیست که آیا گسترش و تقویت نقش زنان در نوسازی جامعه می تواند سطح توسعه و صنعتی شدن پنج کشور منطقه را ارتقاء دهد یا خیر. از زمان فروپاشی شوروی دخالت زنان در امور کشور به شدت کاهش یافته است. نظریه برابری کامل نقش و وظیفه زنان با مردان که در دوران استقرار شوروی گسترش یافته دخالت زنان را در امور کشور به شدت کاهش یافته داده است این نظریه که در دوران استقرار شوروی گسترش یافت، در دوره بازسازی کشورهای آسیای مرکزی کاربردی ندارد. البته در شوروی سابق عملکرد همیشه منطبق بر عقیده نبود اما این واقعیت را نمی توان انکار کرد که دامنه وسیعی از فرصتها مرتبط با وظایف اجتماعی زنان اعم از آموزش، مشارکت سیاسی و غیره در پیش روی آنها قرار می گرفت. و در مقایسه با دهه گذشته، سطح آموزش و مشارکت در بازسازی زندگی عمومی هر روز محدودتر می شود.
 

ولفار استیت (W elfare state)

کشوری که دولت آن عهده دار تأمین خدمات رفاهی و رایگان برای همه مردم است. نقش و وظایف زنان از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت است. البته آموزه های رژیم شوروی واصل برابری زن و مرد در کشورهای مختلف، به عنوان مثال در قرقیزستان و ازبکستان به صورت های متفاوتی درک و تعبیر می شد. اما نتایج فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای تمام زنان در قسمتهای مختلف آسیای مرکزی یکسان بود و آن دسترس کمتر به آموزش، کار، عدالت و غیره بود. فروپاشی شوروی بر تمام اقشار جامعه تأثیری متعدد داشته اما بلاتکلیفی و بی ثباتی که برای زنان به همراه آورد بیش از مردان بوده است. در این راستا آموزه های حکومت شوروی طی ۶۷ سال موفق نشد تا بر سنتهای خاصی را به مردان محول کرده وزنان را از آنها محروم می کرد، به ویژه در شرایطی غیر از بازسازی، فائق آید.
 
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیت‌های زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: کارین ناصیف باربارا، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 152-125


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.