مقدمه
در حال حاضر زن مسلمانی که در جوامع کشورهای اسلامی زندگی می کند با چالش های متعددی روبروست علت اصلی آن نیز غرب زدگی و گسترش سایه آن بر زندگی آنها می باشد. برابری حقوق زن و مرد را بشارت داده است که و بسیاری از اندیشمندان ما از جمله: "قاسم امین"، "طه حسین" و "محمود عزمی" بدنبال این جریان یا اندیشه به راه افتادند و بیرون آمدن زن از خانه و کنار گذاردن حجاب را تشویق کردند دیری نپایید که زن دوش بدوش مردان یا بدون آنها در انقلاب ۱۹۱۹ میلادی شرکت جست و بتدریج شمار زیادی از پست های اداری دولتی را به اشغال خود در آورد انقلاب ژوییه مصر نیز این روند را به شدت تقویت کرد بگونه ای که پس از آن زنان وارد عرصه های زندگی سیاسی شدند و کاندید احراز پست های عمومی گردیدند و به مجالس قانونگذاری نیز راه یافتند و از آن مهمتر انقلاب آنان را به مقام وزارت هم رساند و فرصت های شغلی زیادی از جمله شغل قضاوت را در برابرشان گشود و در جاهایی چون دستگاه پلیس آنانرا به کار گمارندکه تا پیش از آن کار کردن زنان در آن مکانها میسر نبود. اینک تقریبا در همه بخشهای دولتی زنان حضور فعالی دارند.هم اکنون شاهد آنیم که قوانینی در راستای تثبیت حقوق زنان حرکت می کند و در کشور ما از سال ۱۹۲۵ میلادی به بعد در جهت تسهیل امور زنان شکل می گیرد در آن سال قوانینی به تصویب رسید که تابع مذهب معینی نبود و با مذهب حنفی که عمده قوانین مسایل احوال شخصی بر اساس فقه آن بود همخوانی نداشت. پس از آن قوانین متعدد دیگری همین جهت گیری را داشتند و آخرین آنها قانونی بود که در سال ۲۰۰۳ میلادی تصویب شد و مردم به آن نام "قانون خلع " دادند این قانون براساس یکی از باب های فقه اسلامی به زن حق برابر با مرد میدهد در پایان بخشیدن به زندگی زناشویی با صدور حکم قاضی به نظر مرد توجه ای نمی شود. می توان گفت در حال حاضر در بیشتر کشورهای اسلامی، در برخورداری از حقوق و آزادی ها، تفاوتی میان زن و مرد وجود کا نام لیا اور سانت کالتالی ندارد.
بسیاری از برادران روشنفکر و حقوقدان، سخنی را تکرار می کنند که ای بسا درست هم باشد و آن اینکه بخش اعظم هر خیری که نصیبشان می شود از "مصر" می آید همچنانکه هر شری که بر سرشان می آید نیز از مصر است ؛ استدلال آنها هم مربوط به انتقال تجددخواهی از مصر به سوی آنهاست. "قانون وقف"، "قانون ارث"، "قانون خلع" و بیشتر مسایل احوال شخصی از این جمله اند. چنین چیزی در لبنان، اردن و تا حدودی سوریه اتفاق افتاده است.
با اینحال غرب با دخالت در خصوصی ترین مسایل زندگی ما کاملا بی رحمانه عمل می کند. ایالات متحده آمریکا از ما می خواهد اصلاحات سیاسی را در سه محور پیگیری کنیم:
محور اول: آموزش اصلاح نظام آموزشی و بویژه آموزش های دینی در جهان اسلام، زیرا که به نظر او این آموزش ها مبتنی بر نفرت به دیگری و تشویق جهاد علیه اوست. این نگاه غرب بیشتر آیات قرآنی را دارای روح جهاد و دشمنی با دیگری و نفرت از او می بیند.
محور دوم: مربوط به زن است می گویند با زنان در کشورهای اسلامی رفتار ناخوشایندی می شود و زن همان چیزی را به فرزندان خود می دهد که با آن خو گرفته و پرورش یافته است. او فرزندان خود را به دلیل ظلم و ستم و سرکوبی که در جامعه نسبت به خود می بیند به افراط گرایی و تروریسم می پروراند.
محور سوم: مربوط به تربیت سیاسی و رژیم های حاکم در کشورهای اسلامی است که جملگی مستبدانه است در کشورهای اسلامی هیچ گونه مشارکت سیاسی و نمود دموکراسی یافت نمی شود.
دشمنی تمدن غرب با اسلام و مسلمانان
شگفت اینکه متأسفانه کسانی که درباره وضع کشورهای اسلامی چنین نظریه پردازی کرده اند اندیشمندانی چون: "برنارد لویس"، "فوکویاما"، "لویس هنتینگتون" هستند که تألیفاتی در اسلام و تاریخ آن و نیز کین توزی آشکاری نسبت به اسلام دارند و چرایش را هم نمی دانم!آنها بر این عقیده اند که در حال حاضر تمدن غرب دشمنی جز اسلام و مسلمانان ندارد و اگر تمدن اسلام ریشه کن نشود نتایج وخیمی در انتظار آنهاست ضربه ای قوی به رژیمهای اسلامی، کلید سلامت تمدن معاصر اروپا و آمریکا و از نابود کننده ی چیزی است که آنرا " تروریسم اسلامی" می خوانند.
واقعیت آنست که آمریکا و به تبع آن غرب برنامه هایی برای تربیت زن مسلمان آنگونه که می خواهند ارایه داده اند و از سوی برخی رژیم های عربی بویژه در کشورهای خلیج فارس و شماری از کشورهای ما نیز پاسخ مثبت دریافت کرده اند بطوری که بانوانی را به آنجا فرستاده اند تا در ایالات متحده به سبک آمریکایی پرورش یابند. غرب زدگی به شدت در دانشگاهها و مدارس ما نفوذ کرده و مدرک دانشگاهی آمریکایی معتبرترین مدرک تحصیلی در کشورهای ما بشمار می رود. صدها مدرسه و دانشگاه تأسیس یافته که زبان انگلیسی را تنها زبان تدریس در کشورهای اسلامی در نظر گرفته اند.
این گرایش دگرگونی هایی را در برابر زن مسلمان قرار داده و او را با چالش ها و مشکلاتی مواجه کرده که متأسفانه می رود تا اساس بنیاد خانواده را در جوامع ما با خطر مواجه سازد. ناگزیر باید زنگ خطرهای جدی که خانواده ها و جامعه های ما با آن روبرو شده اند به صدا درآوریم. گردهمایی ما در ایران فرصتی برای چنین کاری است زیرا به نظر من کشور ایران از جمله مهمترین کشورهای اسلامی است که پیشاپیش و در طلیعه دریافت کننده امواج حملات غرب علیه موجودیت واصول ثابت ما بشمار می رود. لذا در دنباله مطلب به چالش هایی که زن مسلمان براثر غرب زدگی و سلطه جریانات آمریکایی در جوامع اسلامی با آن مواجه است خواهم پرداخت و بخش اول را به چالش های مربوط به خانواده و بخش دوم را به چالش های متعلق به کار اختصاص خواهم داد.
چالش های مربوط به خانواده
اسلام خانواده را هستی ی بنیادی جامعه اسلامی می داند این سلول از زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده و بر اساس مسائل شرعی، شماری از روابط میان آنها برقرار می شود و مهر و محبت و مودتی که قرآن کریم از آن یاد کرده میان افراد آن سایه افکنده است: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(1) و از نشانه های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آید بی گمان در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.از جمله شالوده های خانواده علاوه بر مودت و مهر
1. مرد عهده دار سرپرستی زن و سرپرست خانواده است مقتضیات خانواده و پیشبرد آن نیز ایجاب می کند که مرد سرپرستی آن را بر عهده داشته باشند این سرپرستی سلطهای خانوادگی است که حق توجیه تربیت و ارشاد خانواده را به وی می بخشد.۲. این مرد است که شرعا مکلف به تأمین هزینه های همسر و خانواده خویش است. سرپرستی خانواده بدینگونه کامل و دارای اساس می گردد. خداوند متعال می فرماید: « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ...» (2) مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی های خویش، می بخشند.
٣. سرپرست خانواده حق سیاست همسر و اعضای خانواده اش را دارد این حق از جمله فنون زندگی زناشویی است بطوریکه موفقیت در امور خانواده مرهون بکارگیری درست این حق و عدم افراط یا تفریط در آنست.
4. پدر خانواده دارای نقش اساسی در تربیت و تعلیم و اعتلای شأن خانواده است.
5. فرزندان تا پشت سر گذاردن سن بلوغ و توان ایستادن روی پاهای خود در کنف حمایتی خانواده قرار دارند و به سادگی از آن جدا نمی شوند.
دختر تا زمانی که ازدواج نکرده با خانواده می ماند پدر عهده دار ازدواج او و تدارک خانه و جهیزیه اوست و البته در انتخاب همسر کمکش می کند. روابط بین زن و شوهر نیز رابطهای دائمی است و اگر مشکلاتی در خانواده میان زن و شوهر پیش آید ناگزیر باید وسایلی برای رفع اختلافهای درون خانوادگی وجود داشته باشد. می شود از میانجیگری خویشان بهره گرفت همچنانکه امکان دارد پیوند ازدواج با طلاق گسیخته شود که اساسا این کار در اختیار و به دست مرد است و گاهی نیز به دلایل قانونی مشخصی که در قوانین مدنی مصر مطرح شده به دست قاضی است. اختیار طلاق از اینرو اساسا به دست مرد است تا رابطه زناشویی به دلایل واهی در معرض گسیختگی و فروپاشی قرار نگیرد. در ایام اخیر آثار غرب زدگی بر خانواده مسلمان کاملا آشکار شده است چه بسا مهمترین جنبه های منفی یورش های ددمنشانه علیه مسلمانان را بتوان به صورت زیر خلاصه بندی کرد:
الف: ضربه زدن به ثبات خانواده ها از طریق قوانینی تدوین شده که رهایی از پیوند مقدس زناشویی را آسانتر می سازد. ما هر چند با مطرح بودن دلایل برای طلاق از طریق دادگاه مخالفتی نداریم ولی برآنیم که نظامی در "قانون خلع" مصر نظامی مطرح شده که اساس خانواده را در معرض خطر قرار داده و با کمترین بهانه ای زن را بر آن می دارد که به این قانون مراجعه کند استفاده از "قانون خلع" همچون شمشیری است که زن، شوهر و خانواده وحتی جامعه اش را مرتب تهدید به استفاده از آن می کند. طی بحث و بررسی " قانون خلع" در "مجتمع پژوهش های اسلامی" نظر ثاقبی در فقه و به قوت خود را مطرح کرد که می گفت: در حالت خلع، اراده شوهر برای وقوع طلاق، عنصری اساسی است و به این استناد می شد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تنها حالتی که در خصوص "خلع" به وی مراجعه شد، از زن خواست تا باغچه ای را که شوهر به هنگام ازدواج به وی هدیه کرده بود، به وی باز پس گرداند و از شوهر نیز خواست تا زنش را طلاق دهد. ولی وزارت دادگستری (مصر) به آن گرایش داشته که در طلاق خلع، حق طلاق را به رغم اراده شوهر، به قاضی اعطا کند تا در ایفای طلاق، به اراده شوهر، مراجعه نشود.
ب: به رغم استقرار قاعده شرعی که حق اختیار شوهر را به زن می دهد ما شاهد جلوه های متعددی از ازدواج های غیررسمی هستیم که از سوی دختر بدون اجازه پدر صورت می گیرد و شدت شیوع پیدا کرده است و بسیاری فتوا به درستی این ازدواج ها داده اند. گفته می شود اغلب دانشجویان دختر و پسر با شهادت دوستان خود و به صورت عرفی و نانوشته اقدام به ازدواج با یکدیگر می کنند که حتی اگر ثبت هم شود روی برگه ساده ای است که بیشتر مورد انکار شوهر نیز قرار می گیرد و مشکلات متعددی را در پی دارد.
در حال حاضر مسئله حقوقی معروفی بنام مسئله "هند الحناوی" در برابر افکار عمومی مصر قرار دارد ؛ او مدعی است که فرزند یکی از هنرپیشه های معروف مصر با او ازدواج کرده و دختری از وی بدنیا آورده است. این خانم و خانواده اش ادعا می کنند که ازدواجی عرفی صورت گرفته که در برگه ای نیز ثبت شده ولی مرد آنرا ربوده است، این مرد به وجود رابطه نامشروع میان خود و مدعی اعتراف کرده و می گوید که به صورت ازدواج نبوده است، دادگاه زیر بار اثبات نسبت فرزند بر اساس قاعده شرعی: فرزند متعلق به زن همبستر است و زن زناکار را باید سنگسار کرد نرفت ؛ این حکم، نقض شد. گرایش جدی وجود دارد که ضرورت اثبات نسبت را از طریق آزمایش DNA - به جای راههای اثبات شناخته شده فعلی - توصیه می کند؛ این نیز از مظاهر غرب زدگی است که زنان و خانواده های مسلمان را فرا گرفته است.
ج: در بسیاری از کشورهای اسلامی، و از جمله مصر که درباره آن صحبت می کنیم موارد طلاق به شدت بالا رفته است علت آن نیز غرب زدگی است. تبلیغات غربی که احترامی برای خانواده قایل نیست به زن کمک می کند تا خود را از بند اسارت خانواده برهاند و مسؤولیت خانواده را بر عهده نگیرد.
د: می بینیم که استقلال اقتصادی زنان، نقش بسزایی در فروپاشی خانواده ایفا کرده است. زن کار می کند و گاهی نیز درآمدش بیش از درآمد شوهر است و اندیشه های سلطه طلبانه ای که بسیاری از مردان را به استبداد کشانده به زنان نیز این احساس دست می دهد که دیگر نیازی به شوهران خود ندارد و عاقبت باعث سستی پیوندهای زناشویی می گردد.
چالشهای دشواری زن در خانواده مصری
از جمله چالشهای دشواری که زن و خانواده مصری و بطور کلی دولت از آن رنج می برند خودداری جوانان از ازدواج و تشکیل خانواده است این پدیده دلایل بسیاری دارد از جمله و مهمترین آنها علت مادی است چه بیشتر جوانان از درآمد کافی برای تأمین مخارج ازدواج و برآوردن نیازهای مادی زناشویی برخوردار نیستند. همچنانکه در جامعه عادات و سنت های عجیبی در خصوص هزینه های ازدواج و تشکیل خانواده مثلا جشن های آنچنانی که به خدا و نه پیامبر بدان راضی نیستند همه امکانات و اختراعات جدید غرب نیز در کشورهای ما یافت می شود و عرفا انتظار می رود داماد آنها را تهیه کند. این دلایل باعث اختلالات اجتماعی در درآمدها و ایجاد طبقات بالا و فقیر می شود که هیچ سنخیت و سازگاری با هم ندارند.از دیگر دلایل خودداری جوانان از ازدواج بیرون کار کردن زن و اعتقاد او به اثبات هویت خود با اشتغال به کار حتی به بهای نابودی زندگی اجتماعی خویش است. تردیدی نیست که زن از اینهمه تنهایی مسؤولیتی که جامعه بر دوشش نهاده و رنج می برد. اینک خیلی طبیعی است که شاهد زندگی زنانی تنها در یک خانه باشیم و حوادث بسیاری نیز در خصوص تجاوز به چنین زنانی به گوشمان می خورد. از آن مهمتر اینکه فراوان دیده شده که زنان واحیانا مردانی در خانه سالمندان بسر می برند که دلیل آن نیز سستی بنیان خانواده ها و نبود همبستگی در آنهاست.
خانواده، کیان اجتماعی مهمی است ولی ریشه های فراوانی از هر سو به جان آن افتاده است بیم آن می رود آنچه که باعث فروپاشی خانواده و نبود همبستگی های خانوادگی که اینک گریبانگیر غرب است گریبان ما را نیز بگیرد.
پدیدهی عدم روی آوری به ازداوج در غرب جامعه وحشتناکی را در آنجا پدید آورده و نرخ رشد جمعیت را در شماری از کشورهای غربی به صفر یا زیر صفر رسانده است جوامع غربی پیر شدهاند زیرا بخش اعظم جمعیت آنانرا افراد سالخورده تشکیل می دهند و ما اگر چه به این درجه نرسیده ایم ولی چندان فاصله ای نیز با آن نداریم.
گسترش فحشا در کشورهای ما، به مرزهای وحشتناکی رسیده است. جوانان وقتی ببینند راههای ساده ای برای ارضای غرایز خود بدون هزینه های بالا و تحمل مسؤولیت وجود دارد، تن به ازدواج نمی دهند و این عین همان بیماری می باشد که در غرب گسترش یافته و به نتایج بدی که بدان اشاره کردیم، انجامیده است.
چالش هایی که در خصوص زن و خانواده از آنها سخن گفتیم درهمه جوامع اسلامی هریک به نسبتی با آنها روبرو هستند: چالش عدم ازدواج، چالش تنهایی، چالش عدم تداوم خانواده ها و گرایش به زندگی آزاد بدون خانواده یا رهایی سریع از مسئوولیتهای خانوادگی و ازدواج تحت تأثیر عوامل بسیاری چون: تبلیغات و سلطه غربی که هر از گاه اندیشه هایی در مورد ازدواج های ایده آل از آنجا به مادرز می کند و نیز بی بند و باری جنسی، آزادی سقط جنین و جابجایی نقش زندگی زن و مرد با یکدیگر از راه نظام جنسیتی و دور شدن تدریجی از نهاد خانواده و ازدواج و آسان گشتن ویرانی روابط زناشویی، که متأسفانه در منشور جمعیتی سازمان ملل مورد ترویج هم قرار می گیرد و چندین کمیته از کمیته های سازمان ملل اقدام به تبلیغ و گسترش آن می کنند و حتی کشورهایی را که بدان عمل نکنند مورد تهدید قرار می دهند. همه این عوامل و دلایل به گسترش و اشاعه بی بند و باری زنا و فساد می انجامد چیزی که قرآن کریم خطرات آنها را گوشزدمان کرده است خداوند متعال می فرماید: « وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا»(3) خداوند می خواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوت ها پیروی دارند، می خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید.
چالش های مربوط به کار زنان
در اغلب کشورهای اسلامی زنان در خارج از خانه به کار مشغولند و همچنان خواستار حقوق برابر عددی با مردان هستند یعنی آنها بی توجه به تفاوتهایی که میان مرد و زن وجود دارد، همان حقوقی را می خواهند که مردان از آنها برخوردارند که بی تردید، این امر مشکلات و چالش های متعددی را فرا روی زنان قرار داده است. در جوامع شرقی، به هر حال مسؤولیت های تربیت کودکان و توجه به آنها و نیز اداره منزل و تدارک زندگی مشترک خود و شوهر و به عهده زنان است. برعهده گرفتن قسمتی از بار این مسؤولیت ها از سوی مردان، دشوار است و با کار کردن زن در بیرون هماهنگی میان نیازها و مقتضیات کار بیرون و اداره منزل دشوار می گردد. و این خود مشکل بزرگی است که به صورت مانع اصلی تداوم زندگی سالم در خانواده های ما در آمده است. البته در قوانین مدنی ما، موادی هست که به زن کمک می کند که تا حدودی بین کار بیرون و کارهای خانه هماهنگی ایجاد کند از جمله: کاهش ساعات کار در نظر گرفتن زمانی برای شیر دادن به نوزاد مرخصی های دوران بارداری و مرخصی دوساله برای بزرگ کردن بچه و... ولی اینها همه به نوع کار بستگی دارد، لذا بخش خصوصی به سادگی حاضر به پذیرش بانوان به عنوان کارمند نیست و برعکس در بخش دولتی ما با تراکم خانم ها مواجهیم که به نوبه خود مشکل دیگری است.را در آن را برایتان و از آن گذشته اندک اندک به راه حلهای دیگری نیز اندیشه شده است از جمله راحت ترین آنها بازگشت زنان به خانه و کنار گذاشتن فکر کار کردن در خارج از منزل که البته ناکافی بودن درآمد مرد در برخی حالتها مانع از تحقق آن می گردد به علاوه وقتی زنان هم به مناصب بالایی می رسند به دشواری حاضر به رها کردن کار خود می شوند و در اینجاست که اختلاف های خانوادگی شروع می شود و فرزندان و خانه اولین قربانی آنند.
ما نیاز به آن داریم که کمک مردان به زنان در کار خانه تبدیل به فرهنگ جامعه شود زنان هم در صورت انتخاب کار بیرون باید کارهای ساده ای را انتخاب کنند که وقت چندانی نگیرد و بتوانند میان کارهای منزل که دارای اولویت است و کار بیرون با هماهنگی ایجاد کنند. و چه خوب است اگر کارهایی باشد که بتوان آنها را در منزل هم انجام داد کارهایی که با سرانگشتان ظریف زنانه باید انجام شود که در کشورهای شرق آسیا و بخصوص چین قابل مشاهده است و نیز کارهایی چون: مونتاژ ماشین حساب های دیجیتالی، ساعت، لوازم منزل و حتى اغذیه، چالش اصلی که زن مسلمان در کشورهای ما با آن مواجه است، خروج زن از منزل جهت انجام کارهای دولتی یا اداری در بخش خصوصی و... است که مردان نیز انجام می دهند در نتیجه کار زنان در تعارض با کار مردان قرار دارد و در همه جا از سوی مردان در معرض آزار و اذیت قرار دارند، در رفت و آمد، در وسایل نقلیه، در نشستن کنار مردان در دفاتر کار و ادارات، در اختلاط کامل با مرد در کار و در هرجا زنی که در بیرون از منزل به کار می پردازد، نمی داند چگونه باید غذای خانواده را بپزد و برای همین بیشتر از غذاهای بیرون و آماده، استفاده می کند. کودکان بدون مراقب می مانند و کسی نیست مواظب آنها باشد. کلید خانه را بالای درب جاسازی می کنند تا هر کس اول رسید درب منزل را باز کند. نقش خدمتکاران خانگی در کشورهای ما خیلی پررنگ شده است. علاوه بر اداره خانه و تهیه غذا و پخت و پز، تربیت فرزندان هم بر عهده آنهاست و در نتیجه خانه شرقی برخی بنیادهای اصلی خود از جمله نقش برجسته بانوی خانه در تربیت فرزندان و انتخاب غذا و پخت آن بگونه ای که مایه سعادت شوهر و فرزندان را فراهم آورد از دست داده است.
این دگرگونی ها چالش تازه ای در برابر جامعه و زنان قرار داده است. اینک زنان دیگر آن موجود ظریف و لطیف و جذاب برای مرد و کسی که در پی آسایش و آرامش اوست نیستند. زنان وضعیتی پیدا کرده اند که آنها را بیشتر شبیه مردان می سازد. قاطعیت و جدی بودن در کار برای انجام بهتر کارها و نیز برای دور کردن آدمهای بیماری که دور و بر آنها قرار می گیرند که در حال حاضر چه زیاد هم هستند. هم نشینی زنان و مردان در محیط کار و انتشار افکاری در اهمیت این همکاری ها جوامع ما را دچار تنگناهای شدیدی کرده است. چه بسیار خانواده ها که به دلیل ضعف زن در برابر مرد فریبکاری که او را وسوسه می کند تا همسر و خانواده اش را ترک گوید و به ازدواج رسمی یاغیر رسمی اش درآید از هم پاشیده شده است و متأسفانه این گونه حوادث از پدیده های ثابت زندگی ما گشته است.
چالش آرایش زنان برای نامحرمان
از جمله چالش هایی که زن در کار خود با آن روبروست چالش آرایش خود برای نامحرمان است. برای زن نیز آسان نیست که آراستگی و زینت خود را پنهان سازد یا از صحبت با مردان بهنگام کار خودداری ورزد بویژه زمانی که کار ساده باشد و وقت چندانی بخود اختصاص ندهد وسوسه مردانی که در کنار او می نشینند نیز جای خود دارد. این امر هزینه هنگفتی برای خانواده دارد و خانه خراب کن است چرا که طبیعت زن و مرد کشش متقابل آنها به یکدیگر است و موانع و دیوارهای آنچنانی نیز مانع از اظهار یا پذیرش این کشش نیست.در حال حاضر چالش جدی تری نیز فرا روی زنان مسلمان قرار دارد و آن جهانی شدن و قابلیت خرید و فروش همه چیز در این مکاره بازار است. جهانی شدن مصرف گرایی و پیروی جوامع مختلف از این گرایش به علت تبلیغ کالا و باعث وابستگی کامل موضوع به کم و کیف تبلیغاتی شده است و زن خود کالایی است که در این تبلیغات و آگهی های تبلیغاتی مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
جذابیت اندام زن به صورت مهمترین ابزار تبلیغاتی در آمده است و تردیدی نیست که برای سرمایه گذار و فروشنده غربی جسم زن اهمیتی ندارد و نقاشی و عکاسی زنان عریان در کمال بی شرمی با توجه به وجود تابلوهای معروف نقاشان و مجسمه سازان غربی مسئله ای کاملا عادی شده است حال آنکه اسلام جسم آدمی را مصونیت و تقدس بخشیده و همه آنرا عورتی تلقی کرده که جز دو دست و صورت نمی توان آنرا عیان نمود ؛ در این میان زن مسلمان در برابر چنین چالشی چه کند ؟ او باید از کالا گشتن خود و عرضه آن به عنوان یک کالا خودداری و در برابر رسانه هایی که از زن در تبلیغات خود استفاده می کنند بایستد. زنان با اوضاعی روبرو هستند که دوره بردگی سفید را بخاطر می آورد در آن زمان باندهایی به خرید و فروش زنان می پرداختند. جامعه اسلامی باید هر نوع تجارت فحشا و نیز بهره گیری از جسم زن به عنوان ابزاری تبلیغی برای ترویج کالا را رد کنند و زیر بار آن نروند.
خاتمه
در صفحات اندک بالا، آنچه را که خانواده ها در جوامع ما با آن روبرو هستند و چالش ها و مشکلات ناشی از غرب زدگی را از نظر گذراندیم. اسلام شالودههای وضع خاص زنان در جوامع اسلامی را بگونه ای پی ریزی کرده که تعادل میان حقوق و وظایف زن و مرد و فرزندان را تحقق می بخشد. ولی این تعادل با دخالت های غربی دچار اختلال گردیده است غرب همواره زنان مسلمان را به گونه ای تصویر می کند که گویا موجود ستمدیده ای هستند و در جوامع اسلامی ما برخورد بدی با آنها می شود. غرب زنان مسلمان را تشویق به تمرد و خروج از روال اسلامی کرده و خواستهای اصلی او را در نیل به پست های بزرگ دولتی از جمله نخست وزیری، وزارت و مقام قضایی، رقم زده است. از همه مهمتر چالش هایی است که به زندگی خانواده و انجام وظایف اصلی وی مربوط می گردد.هماهنگی میان کار و وظایف خانواده از مسایل دشواری است که زنان در حد بسیاری در آن ناکام بوده اند و در نتیجه فروپاشی خانواده ها به پدیده خطرناکی در جوامع اسلامی ما تبدیل شده است. همچنانکه نشانه های فساد روابط مرد و زن خود را نشان می دهند و حالت های ازدواجهای غیر رسمی که زن و مرد هیچگونه مسئوولیتی را در آن نمی پذیرد و تنها به اهداف جنسی خود در این روابط می اندیشند فزایش پیدا کرده و این وضع در پدیده های اجتماعی و بویژه بر خانواده مسلمان تأثیر خود را بر جای گذارده است.
اختلاط زن و مرد در محیط کار و در اماکن آموزشی نیز به نوبه خود مشکلات متعددی را در پی داشته است که بهتر است خانواده مسلمان و جامعه مسلمان از آن اجتناب ورزند پدیده ترشیدگی دختران و فساد و روابط گناه آلود ونیز طلاق و فروپاشی خانواده تبدیل به مهمترین نمودهای اجتماعی شده که خانواده ها را در بر گرفته اند.
بر این اساس چشم انتظار توصیه هایی هستیم که از این کنفرانس صادر گردد و نقشی در اصلاح ناهنجاری های زندگی اجتماعی ما که ناشی از سلطه غرب است ایفا کند. سلطه ای که با اسناد بین المللی خود ما را به بی بند و باری هرچه بیشتری فرا می خواند.
"الأزهر" و "کلیسا" هر دو زیر بار روابط جنسی نامشروعی که خارج از چارچوب ازدواج برقرار می گردد، نرفتند ازدواج های مبادله ای و سقط جنین را نیز بدون دلیل قاطعی که پزشکان تجویز کنند نپذیرفته ند. جوامع ما باید پیوندهای خود در روابط اجتماعی را هرچه مستحکمتر سازد و راه حلهایی برای مشکلات دختران ازدواج نکرده و مسئله بیکاری بیابند و جوانان دختر و پسر را به نیروهای معنوی برگرفته از آموزه های آسمانی و نیز به توان های مادی که لازمه برقراری زندگی سالم خانوادگی است مجهز سازند. باید خانه هایی قابل سکونت در حد وسع جوانان ساخته شود و در این راه دولت و توانمندان کمک کنند تا بر این مشکلات فائق آییم.
اوضاع اجتماعی ما نیازمند مطالعات دقیق و موشکافانه ای است که هم مشکلات را تشخیص دهد و هم درمان لازم برای آنرا ارایه کند اگر چنین نکنیم بحرانهای زمانه بیش از پیش زندگی ما را در خواهد درید.
آخرین چیزی که توصیه می کنم نفی سلطه غربی است که هم اینک ما را احاطه کرده است، سلطه ای که نه تنها از برای درهم شکستن اراده و دین با نیروی انتظامی و اقتصادی یاری می جوید بلکه به دعوی اصلاح در امور تعلیم و تربیت و زندگی اجتماعی و سیاسی ما دخالت می کند. حال آنکه خود غریبان با داشتن جامعه ای متزلزل و درهم شکسته، بیش از همه نیازمند اصلاحند.
پینوشتها:
١- سوره روم، آیه21
2- سوره نساء، آیه 34
3- سوره نساء، آیه 27
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: جعفر عبدالسلام، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 192-178