زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل

این مقاله می کوشد تا با ارائه نقطه نظرهایی پیرامون وضعیت زنان مسلمان در عرصه های تأثیرگذاری نظام بین المللی چون سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان های غیردولتی و به بهبود نقش آفرینی آنان در فضای جهانی بپردازد.
شنبه، 27 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل

مقدمه

تحولات گسترده در جهان معاصر نشان از تغییرات شگرفی در وضعیت زندگی بشر دارد. منازعات و درگیریهایی نظامی در کشورهایی چون افغانستان و عراق پس از رخداد ۱۱ سپتامبر عدم پویایی و تأثیر گذاری سازمان ملل متحد را در عرصه جهانی به نمایش گذاشت. این در حالی است که توصیه های جهانی جهت تغییر نقشهای به اصطلاح کلیشه ای زنان همچنان با ارائه معاهدات گوناگون نظیر کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW) به سیاستگذاران کشورهای اسلامی توصیه می شود.
 
نکته جالب توجه عدم دقت نظر محافل بین المللی بر آسیب و صدمات وارده به زنان و کودکان در مناطق جنگی عراق، افغانستان و آوارگی هزاران زن و کودک فلسطینی است که به وضوح به عنوان یک ظلم علیه این قشر بی دفاع و بی گناه در جهان مطرح است. تبیین جایگاه و منزلت والای زن در جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به کوشش و تلاش دوباره دارد. در این میان زنان مسلمان جهان با تکیه بر مبانی الهی اسلام و با تکیه بر ادبیات مشترکی چون اخلاق، عدالت، ظلم ستیزی و....که می تواند همراهی اذهان عمومی زنان آزادی خواه جهان را به همراه آورد که در این راه پیشرو و حادثه آفرینند. این مقاله می کوشد تا با ارائه نقطه نظرهایی پیرامون وضعیت زنان مسلمان در عرصه های تأثیرگذاری نظام بین المللی چون سازمان کنفرانس اسلامی، سازمانهای غیردولتی و به بهبود نقش آفرینی آنان در فضای جهانی بپردازد.
 

زن مسلمان در فرایند جهانی سازی

صاحبنظران معتقدند که درگیری های آینده جهانی بر پایه عوامل اقتصادی و سیاسی شکل نمی گیرد، بلکه براساس عوامل فرهنگی شعله ور خواهد شد. نزدیکی ملل با یکدیگر به واسطه پیشرفت ارتباطات و رشد تکنولوژی به طور مداوم و پویا و ارسال سریع آن به کشورها موجب شده است تا آموزش های جهانی یکپارچه و فضای گفت و گو در عرصه بین المللی بیش از پیش مهیا شود. ارتقای آگاهی جهانی و افزایش اطلاعات عموم مردم دورترین نقاط جهان، از دستاوردهای مثبت جهانی سازی به شمار می آید.
 
فضایی که ترسیم شد، در حالی انسان را احاطه کرده که فضای رایانه ای با این شعار که «بگذارید مقرراتی وجود نداشته باشد» گرایش به بی قانونی و کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی یا شأن اجتماعی را افزایش داده است. (ریتر، ۱۳۷۹)
 
در انبوه زیبایی های مصور در فرهنگ و هنر، آنچه قابل رؤیت است اصرار بر زندگی فارغ از هیاهو و از همه مهم تر به دور از دغدغه های اجتماعی و سیاسی است. در این فرآیند، انسان با دور شدن از معنویات، خواهان استفاده هر چه بیشتر از زمان و مکان و کلیه ابزارهای مالی است که بدون هیچ بی قید و شرطی، برای لذت و رفاه بیشتر، در اختیار او قرار می گیرد.
 
امروزه، کلیه وسایل ارتباط جمعی و ابزار اطلاع رسانی به گونه ای آشکار در دسترس کشورهایی است که از لحاظ قدرت صنعتی و برتری اقتصادی حرف اول را می زنند.
 
نتیجه این نظرگاه این است که معاملات فرهنگی بین غرب و کشورهای دیگر نامتعادل و نابرابر است، لذا جهانی شدن پدیده ای است که اساسا غربی به نظر می رسد وغیر غربیان در روند مواجهة نابرابری فرهنگی، ناچار از انقیاد و اطاعت از غرب می شوند. (فرهنگ، ۱۳۸۲: 140 و 141)
 
متفکران بر این عقیده اند که جوامع جدید در اواخر قرن بیستم، به دلیل رشد روزافزون ارتباطات فراملی، با بحران هویتی روبه رو هستند که در نهایت به«همسان سازی» و «هویت مشترک» مبدل خواهد شد. گرایش بیشتر به مقوله جهانی شدن، فروپاشی همه هویت های مستحکم فرهنگی، مصرف گرایی بین ملتها، اشکال این «هویت مشترک» است. از آنجا که فرهنگ ملی، بیشتر در معرض تأثیرات خارجی قرار می گیرد، حفظ هویت به صورت دست نخورده برای انسان امروزی از هر زمان دیگر دشوارتر است؛ (مردانی گیوی، ۱۳۸۱ : ۱۱۱ و 114).
 
با گذشت زمان و رخدادهای تاریخی، ابهاماتی در فرضیه بالا پدید آمد. آنچه موجب بروز شبهه در امر «همسان سازی» فرهنگ شد، استواری بعضی اعتقادها و ارزشهای ملی در جوامع بود. بسیاری از کشورها با وجود رنگ باختگی ظواهر فرهنگی، در آرمان ها و ارزشهای خود راسخ بودند. در تاریخ معاصر، رویدادهای بسیاری بر گوناگونی فرهنگ ها در عرصه جهانی دلالت دارند. بروز درگیری در کنفرانس حقوق بشر در «وین» طی چند ماهی که از انتشار مقاله «برخورد تمدنها» می گذشت، بین غرب به سرکردگی وزیر امور خارجه وقت امریکا که «نسبی گرایی فرهنگی» را تقبیح می کرد و ائتلاف کشورهای اسلامی و کنفوسیوسی که «جهان گرایی غربی» را نفی می کردند، نمونه ای از این رویدادها است؛ (امیری، ۱۳۷۵ : ۹۷).

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

رخداد یازدهم سپتامبر

با رخداد یازدهم سپتامبر، بازگشت دوباره چندگونگی های ایدئولوژیکی در جهان مطرح شده است. در حالی که سیاستمداران و صاحبان قدرت در ایالات متحده آمریکا و حتی در برخی از کشورهای غربی هم پیمان، به ویژه در ایتالیا، اسلام را به عنوان دیدگاه متخاصم غرب و در واقع به منزله دشمن ایدئولوژی لیبرال دموکراسی مطرح کرده اند و سیاستمداران آمریکایی و در رأس آنها رئیس جمهور این کشور، دنیا را بر بنیان ایدئولوژی و گرایشات اعتقادی به دو بخش «با ما یا برما» تقسیم کرده است، در کشورهای اسلامی حرکت های گسترده و مداومی در حمایت از مردم مسلمان افغانستان و مردم مظلوم عراق به چشم می خورد و در واقع صحنه های غیرقابل انکار ایک تقابل ایدئولوژیک در جهان را به نمایش می گذارد؛ (پوراحمدی، ۱۳۸۰ : ۱۰۲۱).
 
 ظهور و بازگشت چندگانگی های فرهنگی به عنوان نوعی مقاومت و چالش فرهنگی در مقابل فرآیند جهانی سازی، بیانگر این واقعیت است که جهانی سازی قادر نبوده است یک فرهنگ همگانی را به جهان عرضه کند. جهانی سازی فرهنگی آن هم با تأکید بر مبانی غربی و لیبرالیسم اگرچه توانسته است حضور خود را در عرصه مصرف، تجمل، زیاده خواهی و فراموشی انسان به اثبات برساند، توانایی ارائه یک ایدئولوژی تأمین کننده آرمانها، اهداف و منافع تمامی ملل جهان را نداشته است.
 
شاید نظریه هانتیگتون مبنی بر جنگ تمدنها خود اثباتی براین مدعا باشد که تئوری پردازان غربی در ادامه حیات نظام بین الملل به این مشکل واقف اند و به دنبال راه چاره ای برای پر کردن این خط هستند. جنگ های اخیر دولت قدرتمند جهانی در منطقه خلیج فارس گویای این مطلب است که فرهنگ و جهانی شدن آن، اگر چه ابزار پرقدرت و تأثیر گذار بر توده ها است، لیکن اهداف استعماری سرمایه داری را به طور کامل تأمین نمی کند؛ و لذا در زمانی که رسانه های ارتباطی نمی توانند به عمق اعتقاد ملت ها نفوذ کنند و موجب شوند آنها از مواضع خود عقب نشینی کنند، حضور نظامی و برتری قدرت تسلیحاتی، کارت برندهای در دست صاحبان قدرت در عرصه بین المللی است.
 
«زیکمونت باومن» معتقد است پس از جنگ سرد، گرایش های بنیادگرایانه همان قدر در جهانی شدن مشروعیت دارند که گرایش های طرفدار آمیزش فرهنگی در این فرآیند نقش بازی می کنند؛ (باومن، ۱۹۹۸ : ۳-۲).
 
یکی از ایده های مطرح در جهانی سازی، حل مسئله ارتباط زن و مرد است. در این زمینه غیر از طرفداران جهانی سازی، پست مدرنها نیز معتقدند سرنوشت بشریت بستگی به آن دارد که رابطه زن و مرد از حالت سنتی و مذهبی خارج شود و با وضعیت پست مدرن، متناسب گردد، یعنی رابطه زن و مرد از حالت رابطه خویشاوندی به مثابه تمهیداتی برای تثبیت پیوندهای اجتماعی تبدیل شود؛ (نوروزی، ۱۳۷۹ : 736).

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

جایگاه زن در جهانی سازی

به هر حال زن در جهانی سازی بر اساس ارزش های غرب به عنوان جزئی از جامعه باید در اختیار اقتصاد جهانی باشد، و در این راه خانواده، ارزش های اخلاقی و سنتی و سایر موارد نیز تحت الشعاع قرار می گیرد و یا کنار گذاشته می شود. با از جهانی شدن در صورت برخورد مناسب و غیر انفعالی از سوی نخبگان جهان، می تواند به عنوان حربه ای مهم در دست مردم جهان باشد تا از منافع خود محافظت کنند و افکار خود را آنگونه که می خواهند پیاده نمایند. به عبارت دیگر ارتباط نزدیک تر مردم جهان با یکدیگر امکان ارائه نظرات قوی تر و منطق کاراتر را فراهم می کند، به شرط آنکه صاحبان اندیشه برتر بتواند از این فرصت استفاده و تهدیدهای پیش آمده را به فرصت های مغتنم تبدیل کند. در این راستا، مسلمانان جهان باید پیشتاز مردمی باشند، که از جهانی شدن به بهترین نحو در جهت مهمترین هدف خود که ایجاد همدلی در جهان است، بهره برند و با استفاده از امکانات منحصر به فرد جهانی شدن و برخورد صحیح با آن، اندیشه های درخشان اسلام اصیل را که سالیان زیادی در غربت عزلت گرفتار شده است به سراسر جهان ابلاغ نمایند. اسلام، اولا منشاء کرامت را «تقوی» می داند، و ثانیة زن و مرد را از یک «جنس» بر می شمارد، ناگفته پیداست هیچ کرامت از قبل تعیین شده ای برای هیچ یک از جنس زن و مرد نمی شناسد و تنها میزان و حدود تقوی در هر فرد را ملاک و میزان کرامت و بزرگی در انسان تعیین می کند.
 
حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی بنابراین، اگر در طول قرنهای متمادی، همین آیات ملاک قرار می گرفت، این گونه ظلم مضاعف از سوی اجتماع به زنان تحمیل نمی شد؛ (حقیقت بین، ۱۳۸۲ : 56).
 
در بینش الهی اسلام، تکامل گرایی زنان به معنای حضور آنان در تغییر ارزشها و ارتقای تفکرات و تعالی رفتار عمومی جامعه است. مسائل زنان تنها به مسائل حقوقی آن هم در قبال مردان، محدود نمی گردد، بلکه زنان باید خود را عنصری مؤثر در تغییر ارزش ها، باورها و اخلاقیات جامعه بدانند. بر خلاف بعضی تفکرات دیگر، از منظر اسلام، زن صرفا به خود دعوت نشده است و به رعایت مصالح خود توجه نمی کند، بلکه به کمال عمومی جامعه و مشارکتی که می تواند در دستگیری از افراد دیگر جامعه و حتی در سطح کشورهای اسلامی و بالاتر از آن «مستضعفین فی الأرض» بنماید، فراخوانده شده است.
 
حاصل آنکه تکامل گرا نبودن زن در جهانی سازی غربی مبدأ انزوای او، و انزوای او مبدأ اسارت او و اسارتش مبدأ حقارتش و حقارتش مبدأ فساد وی گشته و جامعه ای که با چنین چالشی رو به رو گردد، از سرانجام خوشایندی برخوردار نخواهد بود.
 
طبیعی است گشودن چنین افق هایی از امید فراروی فعالیت زنان بسیار متفاوت با شرایط و ایده آل هایی است که در امر جهانی سازی فراروی زنان جوامع قرار می گیرد و به صورتی سراب گونه آزادی و برتری بر مردان را به عنوان هدف غایی به آنان نوید می دهد.
 
زایش جنبش های عدالت جویانه را می توان از مهمترین پیامدهای جهانی شدن دانست، زیرا آگاهی، عدالت زاست و زایش عدالت باید همراه با جنبش های عدالت جویانه باشد. در این میان زنان مسلمان در صورت برخورد جدی، می توانند دارای نقش تعیین کننده و حتی نقش پیشتاز و رهبر گونه (همانطور که در انقلاب اسلامی مشاهده شد) باشند، به عبارت دیگر، از آنجا که زنان معمولا وابستگی کمتری به منابع قدرت دارند و می توانند آلام جامعه بشری را بسیار سریع تر و عمیق تر درک کنند و به شکل گسترده تری هم نسبت به بی عدالتی ها از خود واکنش نشان می دهند.
 
زنان مسلمان با گرفتن ابتکار عمل می توانند امکان دستیابی به اهداف اصیل اسلام را فراهم نمایند، که همانا ابلاغ رسالات الهی، عدالت جویی، پیکار با ظلم، هدایت مردم به سوی رستگاری و آشنایی مردم جهان با حقایق اسلام و... است. این ویژگیهای مهم می تواند آنان را پیشتاز جنبش های عدالت خواهانه نماید. در این راستا ارتباط کانون های زنان مسلمان سراسر جهان در بستر جهانی شدن می تواند این نقش مهم را برجسته تر نماید.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

سازمان های غیردولتی زنان مسلمان

یکی از مهمترین مکانیزم هایی که در دنیای جهانی شده مدنظر است، کارکرد سازمانهای غیردولتی است. این سازمانها بصورت خودجوش و با توجه به قابلیت ها و کارآیی های ذاتی خود به فعالیت می پردازند و بدون اتکا به بودجه دولتی اهداف مورد نظر خود را دنبال می کنند. در این میان زنان کاراترین و مؤثرترین اعضای سازمانهای غیردولتی را تشکیل داده اند. این قابلیت مهم زنان، متأسفانه بیشتر درجنبش های فمینیستی نمود عینی داشته است. بنابراین، همانگونه که اخیرا در گردهمایی بزرگ زنان اروپایی اعلام شد، زنان جهان باید به جای «تساوی» در همه جنبه ها در پی ایجاد روابط عادلانه با مردان باشند. فرمول فوق اگر به جای مرد ستیزی در دستور کار سازمانهای غیردولتی زنان قرار گیرد، می تواند با توجه به ویژگی خلاقیت زنان، جهان را هر چه سریع تر به ایستگاه عدالت جهانی وارد نماید؛ (حقیقت بیان، ۱۳۸۲ : 62).
 
امروزه حضور گسترده سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان در کنفرانس ها، نشست ها، همایش ها و سمینارهای بین المللی بر روند شکل گیری مصوبات بین المللی تأثیر چشمگیری داشته است. از آنجایی که ابقای صلح و امنیت بین المللی عامل مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و توانمندسازی زنان است، بسیاری از سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان خواستار کاهش هزینه های نظامی در سراسر جهان و همچنین کاهش تجارت، خرید و فروش و تکثیر بین المللی اسلحه شده اند. در اکثر کشورها هزینه های زائد بر نیاز از جمله هزینه های نظامی جهان و سرمایه گذاری در راستای تولید و تحصیل اسلحه، منابع موجود برای توسعه اجتماعی را کاهش داده است، که فشار ناشی از آن بیشتر بر زنان و کودکان تحمیل می شود. همچنین حمایت از مذاکرات بی درنگ جهت انعقاد پیمان جامع و عام، منع آزمایش های سلاح های اتمی و... از دیگر خواسته های سازمانهای غیردولتی زنان در سراسر جهان است. برطرف کردن تمامی این خواسته ها تقویت تلاش های جهانی برای ترویج فرهنگ صلح، عدم خشونت و تحقق دکترین گفت و گو را می طلبد. زنان مسلمان و سازمانهای تشکل یافته آنان در کنار هنرمندان، متفکران و اندیشمندان و شاید پیشروتر از آنان، قهرمانان حقیقی و راستین میدان گفت و گویند؛ (مولاوردی، ۱۳۸۰ : ۱۰۵).
 
هم اندیشی پژوهش و عملکرد زنان مسلمان به عنوان یک سازمان غیردولتی از سال 1976 در سریلانکا به منظور بررسی چهره زن مسلمان آغاز به کار کرد، این مؤسسه در سال 1986 به ثبت رسید. از اهداف این سازمان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
 
• ارتقای آگاهی زنان مسلمان سراسر دنیا به حقوق و جایگاه اجتماعی خود.
• توانمندسازی زنان برای تشخیص ظرفیت های وجودی خود.
• ایجاد نشست های ملی و بین المللی به منظور توجه به مسائل زنان مسلمان.
 
بسیاری از سازمان های غیردولتی زنان مسلمان در پیگیری مسائل جهانی و مختص بانوان، تلاش می کنند، رشیده شوئیب استاد دانشگاه مالزی می گوید: اگرچه تنوع زیادی در جهان اسلام دیده می شود، اما این تمایل برای نهادینه شدن همبستگی در جوامع اسلامی به خصوص فعالان موضوعات زن چشمگیرتر است؛.(NGO Forum-2004).
 
خدیجه حفاجی که از فعالان مسلمان زن در دانشگاه أتاوای کانادا است اظهار می دارد: بیش از 60 سازمان غیردولتی مسلمان از ۱۲ کشور در کنفرانس پکن حضور داشتند که می توانستند ایمان و مذهب را در این سند وارد نمایند، لیکن این فرصت را از دست دادند. وی اذعان می دارد که صدای زنان مسلمان با نظرگاه اسلامی به صورت مشخصی خاموش می شود. وی بیان می دارد که در کارگاهی برای موضوع زنان مسلمان فعالیت کرده است و برگزار کنندگان آن غیرمسلمان ها بوده اند اما اجازه صحبت در مورد زنان مسلمان و وضعیت آنان به ایشان داده نشده است؛ (Beijing plus five).
 
استان اما نکته مهم در دقت نظر فعالان سازمانهای غیر دولتی بانوان مسلمان، ارائه چهره ای دقیق از وضعیت موجود زنان در جهان، بحران ها و چالش ها و طرح سئوال بزرگی در اذهان جامعه جهانی است که: «چه باید کرد؟».( قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.)(1) بگو ای اهل الکتاب بیائید از آن کلمه حق که میان شما یکسان است و همه حق می دانیم) پیروی کنیم و آن کلمه این است که به جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم...
 
دقت در مضمون آیه شریفه روشن می سازد که نمایندگان سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان باید با دقت نظر بر مشترکات ادیان و ملل و کشف زبان مفاهمه یکسان در جهت ایجاد همدلی زنان در نظام بین الملل کوشا باشند. رتبه بندی اولویت ها در امر رسیدگی به مشکلات زنان در جهان، بحث وحدت زنان، بازگشت به تعالیم الهی، برقراری عدالت و بازگشت به اخلاق در کنار ظلم ستیزی و کشف نقاط اصلی علل سقوط منزلت بانوان در جهان از جمله محورهای کلیدی برای ارائه زبان مشترک و ادبیات یکسان گفت و گو در نظام بین الملل است.
 
به نظر می رسد، آنچه بیش از همه اذهان شرکت کنندگان مسلمان زن را در نشست های بین المللی به خود معطوف نموده است، ارائه پاسخهای مناسب و قابل توجه به شبهات وارده به احکام اسلامی (از جمله قانون ارث، دیه و ..) است. اگر چه لزوم اهتمام به این مهم بر کسی پوشیده نیست، لیکن ایستایی اعضای سازمانهای غیردولتی و فعالان سیاسی زنان مسلمان در این جایگاه و عدم تلاش برای حضوری مؤثر و ارائه طرح برتر جهانی می تواند از نقاط ضعف جهت گیری اعضای سازمانهای غیردولتی به شمار رود.
 
هدف اصلی زنان مسلمان از شرکت در نشست های بین المللی، جریان سازی در نظم بی قاعده جهانی است و برگ برنده بانوان مسلمان، بیان مقاومت در مقابل زور و استکبار جهانی، رشادت های زنان مسلمان فلسطین و طرح شعار مبارزه با مستکبران و همدلی با مستضعفان عالم است.
 
هوشیاری سازمانهای غیردولتی زنان مسلمان در استفاده از فرصت های پیش آمده به منظور تأثیر بر اذهان بیدار و آزادی خواه جهان، حادثه آفرینی و ارائه طرح برتر الگوی زنان عالم در نظام بین الملل وارائه شاخصه های نوین جهت ارزیابی منزلت زنان از نقاط کلیدی موفقیت در ارائه چهره اسلام عزیز به جهانیان به شمار می رود. امروزه جهان بیش از هر زمان دیگر خواهان منادیانی است که آوای عدالت و حق طلبی را خارج از چهار چوب بی قاعده نظام جهانی طرح نمایند.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

سازمان کنفرانس اسلامی و نقش زنان مسلمان

سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان تنها سازمانی که با انگیزه پیگیری نگرانی های کشورهای اسلامی در سه دهه پیش تشکیل گردید، اکنون پس از پشت سر گذاردن فراز و نشیب های مختلف، در صدد است تا با دستور کاری به وسعت تمامی موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مورد علاقه 56 کشور عضو، مشارکت خود را در صحنه بین المللی افزایش دهد. از جمله موضوعاتی که در دستور کار اجلاس مورد توجه اعضا قرار گرفته، بحث زنان و چگونگی مشارکت آنان در جوامع اسلامی است.
 
اولین اجلاس سران این سازمان در سال 1969 در رباط، پایتخت مراکش تشکیل گردید. در این اجلاس و اجلاس بعدی سران، وزیران خارجه کشورهای عضو از زنان و کودکان فلسطینی و سایر کشورهای اسلامی که در جنگ به سر می برند و یا مستعمره سایر کشورها بودند، حمایت کردند. در واقع به دلیل مسائل و مشکلات فراوان از جمله درگیری ها و اختلافات بین کشورهای اسلامی عضو و سایر کشورها از جمله فلسطین، کشمیر و قبرس و همین طور فرایند تدریجی نهادینه شدن سازمان تا اوایل دهه ۸۰، شاهد طرح برخی مباحث به طور مستقل در بخش فرهنگی و سیاسی از قبیل حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان بوده ایم.
 
در چهاردهمین اجلاس وزرای خارجه در بنگلادش (۱۹۸۳)، قطعنامه ای تحت عنوان سازمان بین المللی زنان مسلمان به تصویب رسید که به پیشنهاد جمهوری اسلامی پاکستان مطرح شد. از این اجلاس به بعد شاهد تصویب قطعنامه های متعدد مربوط به سازمان بین المللی زنان مسلمان و ایفای نقش زنان در جامعه اسلامی فعالیت در چهارچوب سازمان کنفرانس اسلامی، زنان را برای دستیابی به حقوق مختلف خود با تکیه بر قوانین و مقررات اسلامی یاری می کند. وحدت زنان مسلمان و تشکیل سازمانهای زیر مجموعه ای سازمان کنفرانس اسلامی، آنان را در تغییر تفکر در فضای پیرامونی جوامع، برنامه های ملی و بین المللی و اصلاح قوانین و مقررات برای بهبود وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توانمند می سازد. کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و حوزه خلیج فارس همچنین به دلیل اشتراک در فرهنگ اسلامی، با تبادل تجربیات خود می توانند راه بهبود شرایط و پیشرفت زنان را با اتکاء به فرهنگ غنی اسلام طی نمایند.
 

زنان مسلمان طلایه داران آزادی و عفاف

و ا مان کا ایک انسان را بالا با گذشت زمان و عدم تعهد جوامع به رعایت قوانین الهی، سرنوشتی دیگر برای زنان رقم خورد به گونه ای که جاهلیت مدرن، جایگزین جاهلیت اولی گردیده است، بنابراین نه تنها وضعیت زنان بهبود نیافته، بلکه علیرغم ادعای صاحبان به اصطلاح اندیشه های نوین، باز هم شاهد سیر نزولی منزلت زنان هستیم. رسیدن به جایگاه ارزشمند انسانی برای زنی که می بایست با بهره گیری از عقل و حکمت آمیخته با وحی حاصل شود تا وی به راه هدایت و رشد و تعالی برسد، متأسفانه و در عرصه جدال حق و باطل، بهره گیری توأمان از عقل و دین از یاد رفته است.
 
ویلیام جیمز، نویسنده آمریکایی می گوید: «هرگاه بشر سالم زندگی کند، حتما خدا را تجربه کرده است.» اما متأسفانه با از یاد رفتن قوانین و احکام خدایی، تجربه خدا از یاد می رود، در نتیجه سیر قهقرایی زندگی بشر آغاز می گردد، که وی را تا مرحله پست حیوانیت سوق می دهد. در این میان زنان نسبت به مردان تحت ظلم مضاعف قرار می گیرند و اعتراض های آنان ثمربخش واقع نمی شود. این نوع نگرش به زن، سبب اعتراض جامعه زنان غربی شده و جنبش زنان برای کسب جایگاه انسانی خویش پای می گیرد.
 
این جنبش رهایی بخش در ابتدا آزادی زن را از ظلمی تاریخی نوید می داد، اما به مرور زمان به چالش های جدی دچار گردید. به گفته خانم سوزان فالودى در کتاب بک لش (Back lash تازیانه بر پشت) در پس این شادی و سرور و بزرگداشت پیروزی زنان آمریکایی و در ورای اخباری که همواره و بی وقفه تکرار می شود که مبارزه برای حقوق زن به ثمر نشست، پیام دیگری بروز می نماید. این پیام به زنان می گوید: «اکنون شما آزاد و برابر هستید، ولی هیچ وقت بدبخت تر از این نبوده اید.»
 
اما سئوال اساسی این است که چرا مدرنیته و مدرنیسم به سمتی حرکت کرد که حقوق، جایگاه، نقش و هویت واقعی زنان را نادیده انگاشت؟ با جست و جو در مبانی معرفت شناختی حاکم بر دوران مدرنیته و مدرنیسم باید گفت، آنچه در مدرنیسم اتفاق افتاد، روند معرفت شناختی مبتنی بر بنیادگرایی و عینیت گرایی بوده است، به این معنی که آنچه عینیت پذیری آن بیشتر باشد، ارجحیت و اعتبار بیشتری دارد. از بنابراین، تأکید بر بنیادهای ثابت و ویژگی های متأثر از آن همچون طبیعت ثابت و متفاوت زن و مرد به تدریج باعث این ایده و تصور شد که آثار و خدمات مردان در جامعه عینیت و ظهور بیشتری دارد و زنان قادر به ارائه چنین نقشی در امر توسعه نیستند، به همین دلیل نگرش معرفت شناسی مدرنیته کم کم به حوزه قضاوتهای انسان شناختی نیز وارد شد و زنان موجوداتی تصور شدند که توان و حق برابری و رقابت با مردان را ندارند. در نتیجه در دوران مدرنیته و مدرنیسم، عینیت گرایی به صورت غلبه و سلطه یک طبقه برطبقه دیگر و انسانی برانسانی دیگر جلوه گر شد؛.(Bleich, 1990: 132)
 
خانم وندی شیلت Wendy shalit در کتاب « A Return to Modesty.بازگشت به عفاف» می نویسد: «قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، در حالی که اغلب مردم اکنون ناگزیر هستند به فرهنگی که در آن زندگی می کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند. برخلاف آنچه می پنداریم، گزینش های ما به ندرت از درون ما سرچشمه می گیرد. به عبارتی می توان گفت که انتخاب های ما همواره به ما داده می شوند. پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا به جای اینکه اجازه دهیم به عنوان مثال مؤسسه نظرسنجی گالوپ برای ما تصمیم بگیرد، این گزینش ها را از خداوند و از ستی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت ننمائیم»؟
 
خانم شیلت ابتدا به پوشش موقرانه در کشورهای اسلامی اشاره می کند و مطلبی را از مجله آتلانتا نقل می نماید: «در ترکیه، کویت و دیگر کشورهایی که حجاب در آنها الزامی نیست، زنان بنیادگرا از «پاک دامنی رهایی بخش» سخن می گویند.» (1992 ,Atlanta). وی همچنین به مطلب خبرنگار مجله فایننشال تایمز در مورد مصر اشاره می کند: بسیاری از والدین از تصمیم دخترشان مبنی بر استفاده از پوشش سنتی گیج شده اند. مونا، فارغ التحصیل جوانی که در یک بانک خارجی کار می کند، علی رغم میل والدین و برادرانش، اخیرا پوشش اسلامی را انتخاب کرده و معتقد است که این نوع لباس به هیچ وجه فعالیت او را مختل نمی کند. او می گوید این نحوه پوشش او را قابل احترام می سازد» (1989- walker). این بازگشت به پاک دامنی در قالب پوشش، تنها متعلق به کشورهای اسلامی نیست. چنین به نظر می رسد که در آمریکا نیز حدود ۱۹۸۹ انقلابی در موضوع پوشش آغاز شده است. مجله تایم از «موج عظیم گرایش به پاکدامنی» سخن می گوید و نشریه پوشش زنان گزارش می دهد که تقاضا برای لباس های پوشیده سال به سال افزایش می یابد و این افزایش به سبب تغییراتی است که در فضای اجتماعی به وجود آمده است.»

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

تأثیرگذاری زنان مسلمان در جهان و نظام بین الملل

عملکرد زنان بخصوص زنان مسلمان در جهان گویای آن است که امروزه حجاب زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل . هم پوششی منتسب به مکتبی فکری و مذهبی در نظام بین الملل است و هم نشانه نوعی بینش به منظور نشان دادن اختیار فردی زنانی است که به سادگی، آزادی و انتخاب خود را به دست دیگران نمی دهند. حجاب بانوان مسلمان نمادی از یک حرکت خروشان است که با طی مرزهای جغرافیایی، ریشه های خود را به سرتاسر جهان می گستراند و اذهان زنان حق جو و آزاده جهان را با خود همراه می نماید؛ و همین امر است که در تقابل با دیدگاه های مادی و انسان مدار غرب همواره مستکبران جهانی را به ضدیت با این نحوه تفکر وادار می کند. اگر چه به نظر می رسد انتخاب نوع پوشش از ارکان اصلی آزادی به شمار می رود، اما چرا مدعیان آزادی در جهان اینگونه بی رحمانه با این باور و اعتقاد مبارزه و مخالفت می کنند؟
 
امروزه حجاب نمادی از یک مبارزه است، مبارزه زنان آزادی خواه جهان با نظام سلطه جهانی. طی سالهای اخیر رسانه های غربی سعی دارند چهره زنان مسلمان و حجابشان را بد جلوه دهند، یعنی موجوداتی بدبخت و اسیر توتم ها و سنت های کهنه که ناامیدانه چشم به جهان متمدن دارند تا جنبش های رهایی بخش زنان، آزادی را برای آنان به ارمغان آورد. غرب، با ظرافت سرگرم اینگونه هجمه های فرهنگی، علیه حجاب زن مسلمان در کشورهای اسلامی بود که ناگهان فریاد حجاب خواهی از قلب اروپا و از سوی زنان و دختران تازه مسلمان سر برآورد.
 
تیری دوبرمن، روزنامه نگار معروف فرانسوی، می نویسد: «از زمانی که اسلام را مورد مطالعه قرار دادم، مسلمان شدن زنان فرانسوی همواره تعجب مرا بر می انگیخت. به ویژه تعداد زنان مسلمان شده فرانسوی حدود صد هزار نفر است. همیشه این سئوال را مطرح می کردم که چرا زن فرانسوی، آزادی و برابری خود را که ثمره دهها سال تلاش است، با اعتقاد به دینی که به گفته غربیان حقوق زن را پایمال می کنند، به تدریج از دست می دهد؟ به نظر می رسد، موج اسلام خواهی و در پی آن حجاب خواهی در غرب، قبل از آنکه نیازمند تحلیل جامعه شناسانه باشد، نیازمند تحلیلی روانشناختی است. اسلام خواهی» در غرب علاوه بر آن که یک جریان اجتماعی است، یک خواهش و نیاز عمومی است. زنان مسلمان غرب، حجاب را حق و تکلیف خود می دانند. انسان برای رشد و تکامل نیازمند محیط باز اجتماعی و آزادی اجتماعی است، همچنان که روح نیازمند رهایی از تعلقات است، عفت و پاکدامنی از جمله نیازهای اساسی روح انسانهاست تا به وسیله آن فرد و جامعه، با آزادی از بند شهوات، مسیر رشد و کمال را بپیمایند، همین طور حفظ عفت از طریق حجاب، نیازی است اساسی و به همین دلیل یک حق است.
 
تصویب قانون منع حجاب در فرانسه و آلمان، اولین اعلام و اعتراف رسمی دولت مردان اروپا به اسلام است که، پایه های فرهنگی تمدن سرمایه داری را به لرزه در آورد.
 
منع حجاب، محدود به مدارس فرانسه نماند و به سراسر اروپا کشیده شد. منع حجاب در فرانسه، سرآغاز یک حرکت علنی و رسمی علیه رشد و گسترش اسلام در غرب بود. یکی از مقامات رسمی دولت فرانسه در مصاحبه با خبرگزاری BBC درباره علت تصویب قانون منع حجاب می گوید: «این قانون وسیله ای است برای دفاع از فرانسه و اروپا در برابر گسترش اسلام»
 
از این پس تظاهرات شهرهای اروپا منحصر به افزایش حق دستمزد، معضل بیکاری و حفظ محیط زیست نخواهد بود، بلکه سیر تظاهرات به سمت بسط و تعمیم ارزش های اخلاقی و معنوی از حوزه فردی به حوزه های مختلف اجتماعی پیش خواهد رفت.
 
مسلمانان و دیگر شهروندان شعارها و حرف هایی در این تظاهرات ها، مطرح می کنند که نشان از تحولی عمیق در بطن فرهنگی جامعه اروپا دارد. در تظاهرات لندن علیه منع حجاب خانم «سلما یعقوب» مسئول ائتلاف «جنگ را متوقف کنید»، خطاب به جمعیت می گوید: «این حمله به حجاب ما، ادامه همان جنگ با تروریسم است... من به شما می گویم که چه ارتباطی بین آن دو وجود دارد. اگر آنها این جنگ با تروریسم را به راه نینداخته بودند، نمی توانستند به خوبی به مسلمانان اروپا حمله کنند. آنها باید به گونه ای دروغهایشان را توجیه کنند... آنها اعلام کردند که ما برای حفظ حقوق زنان مسلمان در افغانستان به آنجا حمله می کنیم. پس چرا حقوق زنان مسلمان را در اینجا رعایت نمی کنند؟ افراط گرایی طالبان به همان میزان غیرقابل قبول است که افراط گرایی بنیادگرایی بنیادگرایان سکولار، اینجا در فرانسه». (مؤید، 2006)
 
نتیجه تلاش برای سرکوب موج اسلام خواهی و حجاب موجب شد حجاب، به نماد هویت زنان مسلمان در غرب تبدیل شود. تصویب قانون منع حجاب، آغاز تحولات عمیق فرهنگی - اجتماعی جدید در اروپا است. در این گفتمان جدید، آزادی معنوی در کنار آزادی اجتماعی، عدالت در کنار توسعه و اخلاق در کنار علم و فن خواهد بود.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

زنان مسلمان و بازگشت دین به عرصه بین الملل

در قرون اخیر، توجه به مسائل زنان، عمدتا از دو ناحیه مختلف، با اهداف متفاوت و گاه متضاد دنبال شده است؛ گروه اول، زنانی که باور دارند در طول تاریخ، جایگاهشان فرودست است و باید مسیر حرکت تاریخ را به سمت رشد و اقتدار زنان، هدایت کنند؛ و گروه دوم، نظام سرمایه داری است که با استفاده از فرصت، سعی دارد جنبش اجتماعی زنان را در مسیر اهداف خود به خدمت بگیرد. «تجدد» در دوران معاصر فریبنده در جهان دیگر وارد شده و سلطه امپریالیسم را حاکمیت می بخشد.
 
فرانسیس فوکویاما Francis fukuyama، انقلاب فاجعه آمیز جنسی و اقتصادی را «فروپاشی بزرگ» نام داده، فروپاشی ای که بی تردید هم اکنون به وقوع پیوسته است. (fox-gelovefe-2002)به قولی دیگر نظریه سود حداکثر و استیلا بر بازارهای جهانی، زمینه ساز فرهنگ عجیب و مبتذلی است که همه چیز را در خود فرو می برد. مشکل اصلی بعضی کشورها و به خصوص کشورهای اسلامی جدا نمودن این دو محور یعنی تجدد از اهداف توسعه و دیدگاه سرمایه داری است. تصور تجددی که بر پایه فلسفه مادی بنا شده باشد و از جانبی به هویت و ارزش های پایدار جامعه و به خصوص دین و دیانت اصالت دهد، پوچ و بیهوده است. جدایی دین از سیاست که از دیر باز به عنوان راه چاره ای جهت نفوذ در کشورهای دین مدار پی ریزی شده، خود گویای این واقعیت است.
 
در دکترین مادی گرایی، کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد در بحران اند و بزرگنمایی مشکلات قشر زن که بعضی ریشه در تاریخ خاص تمدن غربی دارد تزویر دیگری جهت سرپوش نهادن براین سیل ویران کننده است؛ (یاس، ۱۳۸۱ : ۱۰).
 
خانم بتی فریدان وضعیت آرمان گرایی زنان را در جوامع غربی چنین طرح می کند: «اکنون زنان به یک بحران جدید هویت مبتلا شده اند که اسم خاصی ندارد. چطور ممکن است زنانی که در چنین مشکلات و بحران های بغرنج و خطر آفرینی به سر می برند، خوشبخت نامیده شوند. اگر زنان به آنچه می خواستند رسیده اند، پس دیگر مشکل چیست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان برابری حقوق مرد و زن است که موجب همه این بلایا شده است. زنان افسرده و غمگین هستند چون آزادند، زنان اسیر و برده آزادی خود شده اند... حرکت و نهضت زنان برای کسب آزادی و برابری که بارها در گوش ما زمزمه می شد، دشمن سرسخت خود زنان شده است.» (2)
 
به گفته شهید استاد مطهری: «در این نهضت به این نکته توجه نشده که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم اند نه شرط کافی، تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر. برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزش های مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همگنی و همسانی چیز دیگری. در این نهضت سهوا یا عمدا تساوی به جای تشابه به کار می رود و برابری با همانندی یکی شمرده می شود و کیفیت، تحت الشعاع کمیت قرار می گیرد و انسان بودن زن موجب فراموشی زن بودن وی می گردد. بدبختی های قدیم غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید از آن جهت است که عمدا یا سهوا زن بودن و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضاهای غریزه اش، استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است.» (3)
 
لذا طرح احقاق حقوق بانوان در جوامع غربی به تدریج با شعارهایی مبنی برحذف اعتقادات، ارزش ها و به خصوص مذهب توأم شد و این نقطه سرآغازی بود جهت تفکیک حوزه های آرمانی زنان معتقد به مکاتب و مذاهب و زنانی که مذهب و اخلاقیات را به عنوان سدی در مقابل ارتقاء وضعیت خویش می دیدند. جنبش های زنان در جوامع اگرچه براساس ظلم تاریخی صورت گرفته بر آنها ظهور نمود، لیکن به دلیل حذف ارزش ها، سنت ها و به خصوص اعتقادات مذهبی به بیراهه رفت.
 
امروزه فمینیست ها نمی توانند پیامی را بپذیرند که بویی از مسیحیت داشته باشد. در حقیقت کلیسا از نظر آنان یک نهاد پدرسالار است که در فرهنگ جامعه جایی ندارد. متأسفانه این اعتقاد اکثر سخن گویان فرهنگی امروز است که در واقع تفسیر پست مدرن از واقعیت است.
 
پست مدرن ها عقیده دارند که همه ارزشها نسبی هستند و اخلاقیات یک انتخاب فردی است. از نظر آنان مفهوم وجود یک قدرت مطلق حاکم (خدا)، یک (فکر کهنه) است و کسانی که اعتقاد به حقیقت مطلق دارند به عنوان افرادی نابردبار تلقی می شوند. در سال 1963، کتاب بتی فریدان با عنوان رمز و راز زنانگی، فمینیسم را تبدیل به جریانی کاملا غیردینی کرد.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

حرکت بین المللی در مقابل ادیان در عرصه زنان

کلیسا تلاش می کرد مفاهیمی را مطرح سازد، ولی سرگرمی و تفریح فرهنگ و صنعت دست به دست هم داده و صحنه هایی تماشایی تر از کلیسا به راه انداختند. در نتیجه یک نسل کامل از زنان، پیام خداوند را نشنیدند. امروزه بازیگران سیاسی قدرتمند جهانی در حرکت بین المللی خود در عرصه زنان، در مقابل ادیان، سه هدف را دنبال می کنند:
 
١- سلب مرجعیت و تأثیرگذاری دین در اصلاح وضعیت زنان در این خصوص، اجماعی نسبی در عرصه بین الملل صورت گرفته است؟، به گونه ای که کمتر دولتی خارجی از گفتمان سکولاریستی غالب، تن به مباحثه و چانه زنی می دهد.
 
 ۲- قرار دادن ادیان به عنوان متهم ردیف اول در ستم به زنان: هم اکنون علاوه بر پیش نویس های ارائه شده به اجلاسیه های بین المللی از جمله اجلاس تایلند (۲۰۰۴) مبنی بر اینکه ادیان عامل ستم به زنان اند، متن آموزشی حقوق انسانی زنان و دختران نیز از طرف یونیسف و یونیفم با حمایت مالی «بنیاد صهیونیست فورد» تنظیم شده است که به صراحت بیان می کند: «کلیه ادیان دارای ویژگی های فرهنگی هستند که در نتیجه آن به زنان ستم می شود». (در سومین اجلاس بین المللی وزیران فرهنگ کشورهای عضو یونسکو که در شهریور ماه ۱۳۸۱شمسی با موضوع میراث فرهنگی برگزار شد، نماینده ایران، گنجاندن عبارت «نقش دین در حفظ میراث فرهنگی کشورها را در بیانیه مطرح کرد، که در ابتدا دبیرکل یونسکو، با درج پیشنهاد مذکور مشروط به تغییر واژه «دین» به «ادیان»، در بیانیه موافقت کرد، اما پس از مخالفت کشورهای غربی، این پیشنهاد را نیز پس گرفت.)(4)
 
٣- به کارگیری ادیان برای تحقق اهداف نظام مادی: در این نگاه، ادیان مستقلا از صحنه رقابت حذف می شوند، بازسازی مفاهیم و اصلاحات بنیادین دین، به ابزاری برای توسعه فرهنگ حاکم تبدیل می شود. اصولا جریان فمینیسم اسلامی در کشورهای مسلمان با چنین ایده ای مورد حمایت قرار گرفته است.
 
همخوانی بنیادهای فرهنگ غرب با ادبیات لیبرالیستی نظام سرمایه داری، دستیابی به نتیجه را برای تحقق اهداف مادی تسهیل می نماید. اما در کشورهای اسلامی، به دلیل تضاد فرهنگی، چنین نتیجه ای چندان به دست نمی آید. مفاهیمی چون: غیرت، عفاف، قناعت و اخلاق محوری، مانع اساسی نفوذ در جوامع اسلامی است و غرب که موضوع زن را یکی از مهمترین عوامل نفوذ در جوامع اسلامی و تحقق اهداف لیبرالی می داند، با وجود این مفاهیم با مشکل بزرگی روبروست. ویژگی خاص جوامع اسلامی سبب می شود تا اصلاحات مورد نظر غرب به آهستگی پیش رود. نظام بین الملل برای جهانی نمودن لیبرالیسم به ویژه در کشورهای اسلامی از چهار ابزار مهم سود می برد،(حوراء، ۱۳۸۲):
 
١- سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته از جمله: یونیسف، یونسکو و صندوق جمعیت.
۲- بنیادهای بین المللی از جمله: بنیاد فورد آمریکا، مؤسسه AID آمریکا و بنیاد توسعه هلند.
٣- دولت های بزرگ و اتحادیه اروپایی.
۴- سازمانهای غیردولتی همسو.
 
ادبیات حاکم بر گفتمان جهانی در خصوص موضوعات زنان برگرفته از ارزش گذاری مادی و بررسی کمی فرآیند زندگی است. از مهمترین مسائلی که می تواند مورد توجه زنان مسلمان قرار گیرد، تحلیل های آماری کلی است که در تعیین جایگاه زنان در کشورهای اسلامی کار آمد به نظر نمی رسد. حوزه های توسعه انسانی و متداول ترین آنها در حیطه وضعیت زنان سه حوزه آموزش، بهداشت و درآمد است که از محوری ترین قلمروها در تبیین برنامه های توسعه محسوب می شود. سیطره کمیت گرایی و غفلت از کیفیت زندگی از دیگر عوارض برنامه های توسعه است و در نهایت شاید بزرگترین انتقاد به شاخصه های توسعه، به روح فردگرایی حاکم بر این برنامه ها باز می گردد، که منبعث از روح تمدن غربی در دوران مدرنیته است. در بحث زنان و نظام بین الملل، اگرچه حل مسائل شخصی و فردی زنان در مرتفع نمودن نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنان مثبت و ارزنده است، اما به معنای نگاهی زیر مجموعه ای به مسائل زنان از منظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیست.
 
یکی از ضروریات در برخورد زنان مسلمان و نظام بین الملل بازنگری در تعریف وضعیت آرمانی زنان و تعریف شاخصها و معیارهایی مطابق با اخلاقیات، ارزش ها و در حقیقت عناصر گمشده ای است که در زندگی مادی امروزی جایگاه خاصی ندارند. معرفی این معیارها به زنان آزادی خواه جهان و همراه کردن حرکت های ظلم ستیز زنان در جهان می تواند با هدایت بانوان مسلمان جهان به نظام و ساختار بین المللی سمت گیری و جهت دهی تازه ای بخشد.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

نگرش اسلام به مسئله توسعه و جایگاه ویژه زنان

اعتقادات مذهبی و ارزش ها و رفتارهای دینی از عناصر بسیار مهم و تعیین کننده فرهنگ به شمار می رود و در جهت گیری ها، اشکال و اهداف توسعه نقشی اساسی دارند.
 
هدف از بعثت پیامبران، چیزی به جز یک توسعه فراگیر، متکامل و واقعی در جوامع بشری نبوده است، توسعه ای که هم در دنیا و هم در آخرت سعادت را برای بشر به ارمغان می آورد. دین اسلام به منزله کامل ترین ادیان الهی، در بطن خود دارای عناصری است که احیای آن می تواند مدل فرهنگی متعالی را بوجود آورد. عناصر فرهنگی اسلام مانند طلب علم، کار و تولید، پیوستگی مادیت و معنویت، مذمت فقر مالی، اهمیت اقتصاد برای تأمین معیشت، وهم وسیله ای برای عبادت و جهاد در نظر گرفته شده است، مبارزه با خرافات، دعوت به تعقل و تحقیق، تعاون و همیاری... و بالاخره جایگاه ویژه زنان و ارزش والای آنان، مدل فرهنگی توسعه را براساس تعالیم الهی ارائه می دهد.
 
کمرنگ شدن اخلاقیات و ارزش های اجتماعی بشر و اصل قرار گرفتن حداکثر منفعت مالی، بشر امروزی را برای رسیدن به حداکثر لذت و رفع نیازهای تعریف شده در نظام بین المللی به گونه ای مخرب بر ارزش ها پا گذاشته است. با این رویکرد، با بالا رفتن بسیاری از شاخص های به ظاهر توسعه یافتگی در کشورهای مدرن، آمار مربوط به خشونت، قتل، تجاوز و بی عدالتی افزایش یافته است.
 
در مبحث توسعه اسلامی رویکرد توسعه مبتنی بر تعالیم الهی بر اساس تکامل فرد و در نهایت تعالی جامعه است. در سایه این توسعه همه جانبه، بحث اخلاق و عدم تفکیک پذیری آن از منافع اقتصادی بشر امری گریز ناپذیر است. لذا تفکیک توسعه مبتنی بر دیدگاه مادی از دیدگاه الهی پیوند اخلاقیات با منافع اقتصادی بشر است. در توسعه هدفمند اسلامی با محوریت اخلاق و عدالت به عنوان مهمترین سرفصل توازن اجتماعی، نقش زنان به عنوان سکانداران مهمترین گروه اجتماعی یعنی «خانواده» به گونه ای برجسته مطرح است. خانواده که امروز در نظام جهانی به گونه ای شگرف در حال اضمحلال است، از منظر اسلام مانع انحرافات اجتماعی، شیوع جرم و جنایت و بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی، و در نهایت تأمین امنیت اجتماعی در فعالیت های اقتصادی است.
 
نگاه اسلام به زن، فارغ از نگاه مادی و سودجویانه، براساس انسانیت و به دور از نگرش ابزاری و تمایلات وی شکل می گیرد. زنان براساس تعالیم اسلامی با قابلیت ها و توانمندی های فطری و ذاتی خود در تکامل نظام الهی جایگاهی ویژه دارند.
 

آموزش و توانمندسازی زنان با رویکردی به توسعه اسلامی

در منظر فرهنگ توسعه اسلامی، انسان دارای کرامت ذاتی الهی است و همین احترام برکرامت انسان، نخستین اصلی بود که شعله های هدایت و ایمان را در دل آحاد مردم برافروخت و سبب گردید انسان ها، اعم از زن و مرد فوج فوج به دامان پرمهر اسلام، پناه آورند. از این منظر دسترسی بشر به آگاهی و علم یکی از راههای شناخت هستی و در نهایت شناخت الهی توصیف می گردد.
 
اسلام هر انسانی را با توجه به توانمندی و استعداد و امکانات، برخوردار از حق آموزش و فرهنگ می داند. تأکید بر استیفای این حق تا حدی است که در مواردی، یادگیری از واجبات دینی است و یا حتی در ضرورت نیازمندی های دنیوی، این «حق» به «تکلیف» بدل می شود.
 
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»(5) آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند، برابرند؟ و نیز می فرماید: «... إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ»(6) از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند.
 
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «طلب العلم فریضة على کل مسلم): فراگیری علم بر هر مسلمانی واجب است. در دیدگاه توسعه اسلامی، زن و مرد در آموزش و فرهنگ دارای حقی مساویند. بی تردید در اسلام میزان توانمندی زنان در مشارکت مؤثر اجتماعی با میزان علم و . آگاهی آنان همراه است. این روند نه تنها موجب به وجود آمدن نوعی توازن اجتماعی می گردد، بلکه به برهم زدن برخی از بایدها و نبایدها که جنبه سنتی داشته و ریشه های مذهبی آن جای شک و تردید دارد کمک می کند.
 
در دیدگاه توسعه اسلامی، زنان با آموزش و دستیابی به اندیشه های خلاق، مطابق با مقتضیات زمان و مصالح نظام، جایگاه خود را در جامعه اسلامی بدست خواهند آورد. شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است که نشان می دهد، زنان در آغاز دوران تمدن اسلامی فضای خوبی برای فراگیری علوم داشته اند و لذا در رشته های مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه و بسیاری دیگر از معارف و دانش های درخشیده اند و حتی بسیاری از شخصیت های مرد و زن در محضر ایشان آموزش می دیدند.
 
بنابراین شیوع جهل و بی سوادی در میان زنان برخی از ملل اسلامی ناشی از نظام تربیتی اسلام نبوده است، بلکه به سبب انحراف مسلمانان از قواعد اصیلی بوده که اسلام در شئون تعلیم و تربیت بنیان نهاد.

زنان مسلمان و شیوه های تأثیرگذاری در نظام بین الملل
 

توصیه و پیشنهادها در امر توانمندسازی زنان مسلمان در ابعاد اقتصادی و فرهنگی

1- نقش زنان مسلمان در ایجاد و انتقال فرهنگ عمومی اقتصاد بسیار با اهمیت است. هدایت مازاد مصرف به پس انداز مولد و سوق دادن آن به مبادی سرمایه گذاری در کشورهای اسلامی از اهم فعالیت بانوان در مباحث اقتصادی است. سازمانهای بین المللی از موفق ترین پروژه ها در تجهیز پس انداز زنان و حضور ایشان در بازارهای مالی از سه پروژه بانک (گرامین) در بنگلادش، طرح (سواد) در هند و پروژه (اختیار) در مالزی نام می برند؛ (شادی طلب، ۱۳۷۹).
 
۲- حمایت از تولیدات کشورهای اسلامی در افزایش اشتغال و ارزشی نمودن مصرف کالاهای خودی به عنوان یکی از زیر مجموعه های سرمایه اجتماعی باید به عنوان یک مهم مد نظر زنان مسلمان قرار گیرد.
 
٣- دولتمردان و نهادهای اجرایی باید زمینه ساز فرهنگ تحصیل و فراگیری دانش به عنوان محوری ترین نیاز هر انسان اعم از زن و مرد در کشورهای اسلامی باشند. دراین راستا باید از اهرم های حمایتی به گونه ای استفاده کرد تا بتوان برخی از باورها و آداب و رسوم جاهلانه را که مانع ارتقاء آموزش زنان است از میان برداشت.
 
٤- با وجود اینکه زنان متأهل با نقش خود به عنوان عنصر مولد و یاری دهنده اقتصاد خانواده می توانند مؤثر واقع شوند، بیشتر آنها نگران پیامدهای کار خارج از خانه هستند. انعطاف قوانین اشتغال در کشورهای اسلامی از قبیل: ایجاد شغل های نیمه وقت، انعطاف در کاهش ساعات کار و تأکید بر بهره وری و کارایی علی رغم عدم حضور در محل کار، ایجاد و تعریف مشاغلی که بانوان بتوانند در کنار مسئولیت خانواده در محیط منازل به انجام آن مبادرت ورزند، همه از سرفصل هایی است که با دقت و برنامه ریزی می توان از حضور اقتصادی زنان همراه با تأمین امنیت روانی ایشان در ایفای نقش مادری و همسری بهره جست.
 
5- از مهم ترین ویژگی های کشورهای اسلامی در بحث فرهنگ، حاکمیت ارزشهای الهی بر کلیه شئون جوامع به خصوص بانوان مسلمان است. در این میان نقش بانوان کشورهای مسلمان در احیاء و حفظ ارزش های دینی به عنوان راویان هویت اسلامی بسیار شگفت انگیز است. زنان مسلمان در سراسر جهان با پیوستن به این هویت مشترک جهانی در حقیقت «فرهنگ اسلام» را در ساختار بین المللی تعریف کرده اند.
 
6- در کشورهای اسلامی علی رغم بالا بودن امید به زندگی، افزایش درآمد سرانه و آموزش نسبتا خوب زنان، فرصتهای کمی برای حضور در تصمیم سازی و مدیریت جوامع مسلمان برای آنان ایجاد شده است. این نقصان در توانمندسازی زنان به خصوص کشورهای مسلمان امری است که باید با برنامه ریزی های ملی و اهتمام دولت های اسلامی مرتفع گردد.
 
۷- با توجه به ساختارهای اقتصادی ممالک اسلامی به ویژه کشورهای خلیج فارس و صادرات تک محصولی نفت، حضور اقتصادی زنان نه به عنوان مصرف کنندگان کالاهای وارداتی بلکه در امر تولید و ایجاد ارزش افزوده در جلوگیری از بحران تخریب منابع تجدید نشدنی حائز اهمیت است. رویکرد ارتقاء صادرات غیر نفتی با تکیه بر توانمندی اقتصادی بانوان مسلمان در افزایش صادرات غیرنفتی محوریت دارد.
 
۸- بازنگری در ساختار سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان محوری ترین نهاد بین المللی هماهنگ کننده کشورهای اسلامی و ایجاد بخشی مستقل در رابطه با مسایل مربوط به زنان که دارای زیربخش های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و ... است، ضروری می نماید.
 
9- اگرچه نباید از نقش حیاتی بانوان در ایجاد فرصت های شغلی بیشتر در زمینه توسعه اقتصادی کشورهای مسلمان غافل ماند، لیکن در بسیاری از حوزه های اجتماعی صرف تساوی بین دو جنس راه حل نهایی نبوده و معضلات را به گونه ای بحرانی پیچیده می نماید. اگرچه معاهدات بین المللی سعی در برطرف نمودن خلأهای قانونی جهت مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی دارند، لیکن مشکلات ساختاری کشورهای در حال توسعه به دلیل فقدان سرمایه های لازم، غارت منابع و نابرابری های جهانی شدن اقتصاد وعدم زمینه مناسب فرهنگی در پذیرش بهبود منزلت بانوان، وسیع تر از مشکل عدم فعالیت اقتصادی زنان در اینگونه کشورها است.
 
10- ایجاد تشکل های غیردولتی و حمایت دولتهای اسلامی از مدیران و مجریان زن در این راستا امری خطیر به حساب می آید. برنامه های توسعه منطقه ای در کشورهای مسلمان باید با درایت خاص درباره بانوان و تأکید بر سر فصل مهم عدالت زمینه ای جهت حضور و بروز استعدادهای بالقوه زنان مسلمان را مهیا سازد.
 
۱۱- امروزه در سیستم استعماری اقتصاد، خانواده و در نهایت هویت زنان نیز قربانی منافع بنگاه های اقتصادی و سودآوری شرکت های چند ملیتی شده است. شایان ذکر است که زنان مسلمان در فرآیند توسعه و جهانی شدن اقتصاد با بهره گیری از تجربه تلخ زنان کشورهای صنعتی در حوزه اقتصاد و تأثیر آن بر فروپاشی خانواده و شکست بینش فمینیستی هیچگاه در انتخاب های خود، خانواده و هویت خویش را فدای منافع چرخهای صنعتی اقتصاد نخواهند نمود.
 
۱۲- رشد فناوری اطلاعات به عنوان یکی از فرصت های ایجاد شده جهانی شدن می تواند به نوعی مفید، در فرایند تجارت بانوان مسلمان مؤثر واقع گردد. به طور مثال در هندوستان، از طریق بازاریابی با استفاده از عکس های دیجیتالی تولیدات بیش از 6000 زن روستایی به بازار عرضه شد. چنین فرایندی به عرضه مستقیم تولیدات با حذف واسطه ها انجامیده و منافع بیشتری از فروش محصولات به زنان اختصاص می یابد. (2003,Sobhy)
 
۱۳- در احتساب درآمد ملی کشورها با توجه به تعاریف رایج اقتصادی، کار خانگی زنان به علت غیر قابل فروش بودن و مصرف اعضای خانواده ، کاری فاقد ارزش اقتصادی ارزیابی می گردد. احتساب این نرخ در تولید ناخالص ملی و ارزیابی دقیق تر از فعالیت های زنان در کشورهای مسلمان اذهان عمومی جهان را به طور چشم گیری تغییر خواهد داد.
 
14- کشورهای اسلامی با بهره گیری از تعالیم الهی اسلام در خصوص شاخصه های امنیت اجتماعی و روانی به مزیت هایی دسترسی دارند که بسیاری از کشورهای به اصطلاح توسعه یافته فاقد آن هستند. توصیه زنان مسلمان به مجامع بین المللی بر تعریف و تاکید شاخصه های فراگیر که علاوه بر دستیابی به منافع مادی در برگیرندۀ امنیت، توازن و اعتدال اجتماعی باشد، می تواند موج جدیدی در جریان ساختارهای بین المللی ایجاد نماید.
 
ضروری است براساس توسعه با محوریت دانش، نقش زنان کشورهای اسلامی را دولت های مسلمان مورد توجه قرار دهند و از توانمندی های ویژه بانوان در عرصه تکامل جامعه جهانی و در راستای برقراری توازن، تعادل و امنیت بین المللی یاری جست. در این بین تعاملات کشورهای مسلمان، به ویژه حضور زنان مسلمان در رایزنی های بین کشوری، خود باعث همگرایی بیشتر نظرات و تأثیرگذاری قوی تر در سیستم جهانی و اتخاذ استراتژی های محوری در نظام بین المللی می گردد.
 
در نهایت امید است که براساس الگوی بنیادین اسلام بتوان از توانایی های بانوان در ارتقاء و بهبود وضعیت ایشان در راستای جهانی شدن ایدئولوژی اسلامی با توجه به زیرساخت های بومی و ملی حاکم بر جوامع مسلمان کوشش لازم را به عمل آورد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1-  سوره آل عمران، آیه 64
2- فصلنامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، ۱۳۷۷.
3- نظام حقوق زن در اسلام؛ شهید مرتضی مطهری.
4- به نقل از روزنامه ایران ۱۳۸۱/ ۷ / ۲
5-  سوره زمر، آیه 9
6- سوره فاطر، آیه 28
 
منابع:
١. هانتیگتون و منتقدانش، نظریه برخورد تمدنها.
۲. « فرآیند جهانی شدن و چالش های مفاهیم در رخداد یازدهم سپتامبر»، فصلنامه سیاست خارجی
٣. زنان و جهانی شدن. فصلنامه فرهنگی پژوهشی مرکز امور مشارکت زنان، شماره ۳.
4. ریتر، جفری. ۱۳۷۹. چالش حقوقی و اجتماعی فضای رایانه ای
5. جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و تأثیر آن بر وضعیت زنان
6. زن امروز، تجددگرایی یا واپس گرایی، ماهنامه فرهنگی اجتماعی
7. نقش زنان روستایی در تأمین و تجهیز منابع مجموعه مقالات زن
۸. «فمنیسم در آمریکا تا سال ۲۰۰۳»، همایش سراسرس زنان، مسائل فرهنگی، اجتماعی و جهانی سازی - اردبیشهت ۱۳۸۳.
9. تحلیلی بر چالش نظام سرمایه داری با حجاب زن مسلمان
۱۰. «جهانی شدن و هویت ملی»، اطلاعات سیاسی اقتصادی، ش ۱۸۰-۱۷۹.
11. مسئله بین المللی زنان، عرصه تقابل دو نگاه، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
12. سازمانهای غیردولتی و گفت وگوی تمدنها.
13. پست مدرنیسم ، نشر نقش جهان
15. Ashia Posific NGO Forum on Bejing + 10 , Bankok-2004
16.  The Human Consequen. New York: Colombia University Press
17.  The United Nation's Advance on Islam 
18. Bleich, D. (1990) Sexism in Academic Styles of Learning
19. Deborab Scroggins, “Women of The Veil”, Atlanta Journal and Constitution
20.  Women and The Future of The Family
21.Wendy, Shalit. A Return To Modesty, Published in The U.S.A by Simon 
23. "Women and globalization" www.gdnet.org/pdf/fourth annual conference/parallels 51 gende/sobhy-paper.pdf
 
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیت‌های زن در نظام اسلامی، جلد دوم، نویسنده: لیلا سادات زعفرانچی، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1386 ش، صص 146-113


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.