پیش درآمد
شاید بهترین پیش درآمد این بحث، نقل سخن علامه شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء (رحمة الله علیه) باشد که در جمله بسیار گویا و کوتاهی گفت: «اسلام بر دو ستون پی ریزی شده است: کلمة توحید و توحید کلمه.»(1) که کاملا درست فرمود. اسلام وحدت را در پنج حوزه به مسلمانان ارمغان داشت؛ پنج حوزه ای که به مثابه هویت جامع و ثابتی طی تاریخ طولانی خود، مسلمانان را تمایز ویژه ای بخشید. این حوزه های پنج گانه عبارتند از: وحدت در عقیده، در شریعت، در امت، در تمدن و در سرزمین اسلام (دارالاسلام)(2)مسلمانان در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در راستای اطاعت از خداوند متعال در آیات قرآنی زیر، در وحدت و انسجام کاملی به سر می بردند:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ* وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ* وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» (3) (ای مؤمنان، از خداوند چنان که سزاوار پرواست، از او پروا کنید و جز در مسلمانی، نمیرید. و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یاد آورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دل های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید. بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می گوید؛ باشد که شما راهیاب گردید. و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا می خوانند و به کار شایسته فرمان می دهند و از کار ناشایست باز می دارند و اینانند که رستگارند. و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواه ها برای آنان آمده اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.)
این درست است که آنها در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسائل فراوانی اختلاف داشتند ولی آن حضرت با تسامح بسیاری ایشان را به حق رهنمون می ساخت؛ به طوری که پس از مرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که در شماری از مسائل اختلاف پیدا کردند دانستند که چگونه در اوج اختلاف، انسجام و قدرت و عزت خویش را پاس بدارند.
جنبش فکری در جامعه اسلام
اسلام، مشوق اختلاف نظر بود و بر آن بود که با این روند، جنبش فکری در جامعه اسلام ایجاد نماید ولی برای آنکه زیانهای این اختلاف نظرها را از ساحت مسلمانان دور گرداند و عوارض جانبی آن را کاهش دهد، آدابی برای آن در نظر گرفت و حدودی ترسیم کرد و روح سازندگی و مثبت گرایی و آفرینش و خلاقیت در آن دمید و از دشمنی و خصومت و کین توزی و دشنام، پاکش گرداند و بدین ترتیب، انسان را از تعصب ها و تقلید کورکورانه رهایی بخشید و او را به گشودگی و تجددگرایی فراخواند و از یورش علیه جمع بر حذر داشت و به داوری خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)- در هر مسئله خرد و کلان - فرمانش داد و اینکه اختلاف ها به هر میزان و حدودی که برسند، هرگز نباید به کشیدن سلاح بر روی برادران مسلمان انجامد. مسلمانان در ابتدای امر و آنگاه که حرکت خود را آغاز کردند چنین بودند و همگان آنچنان که خداوند متعال فرمانشان داده بود به ریسمان الهی چنگ زده بودند.دقت کنید: واژه "جمیعا" که در آیه "و اعتصموا بحبل الله جمیعا ... " آمده، به نظر علمای نحو، "حال" است و واژه "حال" یعنی وضع و صورتی است که جامعه در آن قرار دارد؛ یعنی پایبند به قرآن قرآن از مسلمانان نمی پذیرد که هر یک از آنان به تنهایی گوشه عزلت گزیند و به پرستش خدای بپردازد و توجه و عنایتی به آنچه بر سایر افراد امت می آید نداشته باشد. خداوند این پرستش و طاعت را تنها در صورتی که همبسته و همدل و همنوا و متحد، پای بند دین او باشیم، از ما می پذیرد. مسلمانان صدر اسلام چنین بودند.
حال اگر آنچه را گفتیم با وضع امروزی خود مقایسه و نگاه گسترده ای به جوامع اسلامی خود کنیم، چیزی را می بینیم که دل ها را به درد می آورد و سینه ها را سرشار از اندوه و خشم می کند؛ چون مسلمانان را خواهیم دید که شاید به ظاهر متحد باشند ولی دلهایشان پراکنده است. یعنی که امت اسلامی دچار فتنۂ قوم گرایی شده و مسلمانان به دسته های مختلف تقسیم گشته اند و هر قوم یا دسته ای، به نسب خود افتخار می کند و مدعی برتری بر دیگران است. امت اسلامی گرفتار مذاهب و فرقه های متعدد و ایدئولوژی های فراوانی شده است. امت اسلامی بدین ترتیب دچار ضعف و فتور گشته و بر اثر مجموعه ای از موانع داخلی و خارجی، دچار عقب ماندگی شده است.
پوشیده نیست که این اختلاف ها و شکاف ها و تفرقه هایی که امت اسلامی با آنها روبه روست برخاسته از شبهاتی است که معاندان و کین توزان نسبت به اسلام بر می انگیزند و می گویند: «چگونه می توان دچار این توهم شد که دین اسلام با وجود این همه دشمنی و کین توزی و پراکندگی و نابسامانی اوضاع و اینکه کارشان به جایی رسیده که تیغ به روی هم می کشند و خون یکدیگر را می ریزند و گروهی از ایشان کودکان گروه دیگر را می کشند و چه آزارها و اذیت هایی که به دلیل اختلاف در عقاید نمی بینند و همگان هر لحظه بیم دشمنی و تجاوز گروه دیگری بر خود را دارند... با چنین اوضاعی چگونه می توان این دین را فرستاده از سوی خداوند متعال دانست و به حقیقت آن اذعان نمود؟»(4)
اینک به مهمترین موانع و مشکلات موجود بر سر تحقق "تقریب" میان مسلمانان می پردازیم و آنچه وحدت اسلامی را خدشه دار ساخته یادآور می شویم و سپس راههای چیرگی بر آنها را با یاری گرفتن از خداوند متعال و توکل بر او یادآور می شویم:
موانع "تقریب" و وحدت مسلمانان
مانع قوم گرایی
قوم گرایی (ناسیونالیسم) بیانی از تجمعی طبیعی و خویشاوندی است که به شکل دولتی به منظور ابراز هویت و پاسداری از سرنوشت مشترک به وجود آمده و ایجاب می کند تا جامعه اسلامی فروپاشیده شود؛ چون کسانی که به این قومیت وابسته نیستند، خارج از جماعت تلقی می شوند و کسی به آنان توجهی نمی کند و از حقوقی که دیگران بهره مند هستند، بهره ای ندارند. در این دوره ای که زندگی می کنیم، اندیشه دیگری نیز مطرح شد و آن اینکه باور به مذهب یا ملت خاصی مطرح نیست و وجود یا اضمحلال یا انزوای کشورها را به عوامل طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و تاریخی نسبت می دهد و عقیده دارد که این عوامل است که در دوران جدید، کشورها را تأسیس یا زایل می سازد و این امر به تفرقه و اختلاف میان مسلمانان انجامید.کوشش کفار در پراکنده ساختن مسلمانان
از آنجا که دین اسلام، ناسخ همه ادیان بود و همه ریاست های موجود را تحت تأثیر قرار داد، همگان کینه آن را به دل گرفتند؛ چون دکان همه علمای اهل کتاب را تخته کرد و کرسی پادشاهان را برچید. و علاوه بر اینها، در غایت زیبایی و نهایت شایستگی بود؛ لذا دشمنانش فزونی گرفتند و نقشه های شوم و توطئه علیه آن فراوان گردید.(5)"علامة المقری" در کتاب خود: ازهار الریاض سخنی از علامه فقیه و وزیر و کاتب ابو یحیی بن عاصم، صاحب کتاب: جنة الرضى فی التسلیم ما قدر الله و قضی نقل کرده که در آن به ترفندهای خبیث کفار و فتنه انگیزی های آنان و توطئه هایی که علیه مسلمانان می چینند، اشاره کرده است.
او- رحمة الله علیه - می گوید: «با نگاهی به نوشته های تاریخی و اخبار سینه به سینه پادشاهان روشن می شود که مسیحیان تنها پس از اختلاف افکنی میان مسلمانان و کوشش های جدی در ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و مفسده جویی و نیرنگ آفرینی میان شاهان جزیرة العرب توانستند از مسلمانان انتقام بگیرند و خانه ها و سرزمین های "جزیره" را ویران سازند و بر شهرها و آبادی های فراوانی چیره شوند...» آنگاه می گوید: «و روزها و ایامی چند به زد و خورد و سازش و نزاع و کرنش و موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی و فریبکاری بر مؤمنان و توطئه چینی علیه موحدان و نیرنگ کاری با مجاهدان، سپری شد. در این میان، دشمنان وانمود می کردند که فرجام خوشی را برای وطن می خواهند و در رعایت حال آنان می کوشند و مصلحت ویژه آنان را دنبال می کنند. ولی بدا به حال آنان که این ترهات را می پذیرند و چنین دروغ هایی را راست می پندارند. و چه مغرورند کسانی که چنین محال هایی را باور می کنند و از دشمنان چنین انتظاری دارند... ولی اگر با دقت به کارهای ایشان نظر افکنیم و به وجدان خویش باز گردیم، هرگز نباید باور داریم که آنها خیر و صلاح ما را می خواهند... چنین اندیشه ای برای کسانی که عقیدۂ توحید را دارند و به ستایش خدای می پردازند و دینشان دین پاک [اسلام] است و شریعتشان سپید و دین حقیقی دارند و پیامبرشان آن وجود مهربان و رؤوف و کتابشان قرآن کریم است و در هدایت به دنبال صراط المستقیم هستند باور کردنی نیست. چنین کسانی چگونه این ویژگی های ادعایی مثبت را از طرف کسانی که عقیده آنان تثلیث و دینشان آلوده و معبودشان صلیب است و نمادشان تصلیب و دینشان منسوخ و ختنه فرزندانشان در آب فرو کردن [غسل] تعمید است و آمرزنده گناهانشان کشیش و پروردگارشان عیسی مسیحی است که آغشته به خون شد و سرکه را به جای آب نوشید و یهودیان او را در حالی که به دار آویخته شده بود، کشتند و از پای درش آوردند و او از مرگ بی تابی کرد و ترسید، انتظار دارند؟ چگونه از این کافران به اندازه یک ذره، جلب منفعت و دفع ضرر انتظار می رود؟ خداوندا عقل و دین ما را حفظ نما و راه هدایت دیدگان را، رهنمونمان ساز»(6)
و نوشته ای که شباهت هایی به آنچه نقل شد دارد، مطلبی است که دکتر محمد عمارة آورده است: «از آنجا که اسلام این حوزه های پنج گانه توحیدی را عرضه کرد، جبهه مبارزه غرب علیه اسلام و امت اسلامی را متعدد و با سلاح های متنوعی یافتیم تا بتواند همزمان و همراه و همنوا با یکدیگر با همه عناصر توحید و وحدت اسلامی، از در جنگ و ستیز درآید و برای هر حوزه ای و هر بخشی از هر حوزه با تخصص ها و تنوع هایی متناسب با آن، درگیر گردد... در این میان، جنگ تبشیر و تنصیر مسیحی سازی و مسیحیان، جنبه های عقیدہ اسلامی را آماج خود می گیرد و جنگ الائیسم و لائیک ها شریعت اسلامی را نشانه می گیرد و گرایش های مرکزی تمدنی غربی، با وجه تمایز تمدن اسلامی درگیر می شود و گسترش استعماری سنتی و نوین - از آغاز حملات ناپلئون بناپارت تا جهانی شدن در راستای فروپاشی و پراکندگی امت اسلامی و سرزمین های اسلامی می کوشد و در همه این موارد، همه ابزارها و ادوات پراکندگی و تفرقه - از اشغال مسلحانه گرفته تا بازی با برگ اقلیت ها را به بازی می گیرد..»(7)
و به رغم همه اینها ما همچنان شاهد برخی مسلمانان هستیم که شیفته غرب هستند و عزت و کرامت را نزد ایشان می جویند و علیه برادران مسلمان خویش، با آنان از در دوستی در می آیند.
فتنه انگیزی و علل آن
قلم هایی یافت می شود که گویی مردانی هستند که کاری جز فتنه انگیزی و مفسده جویی ندارند که فراوانند و ما تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم: از جمله، انتشار کتاب های فتنه جویانه که از خطر فراوانی هم برخوردارند. جناب شیخ لطف الله الصافی در تبیین این نکته می گوید: «نباید گمان کرد که کارهایی برای برانگیختن تعصب های مذهبی و فتنه انگیزی میان مسلمانان به صورت انتشار کتاب های فتنه انگیزانه، تنها کار ساده ای است که یک متعصب مذهبی اقدام به آن می کند. در آن سوی این کتاب ها و نشریات، دستان استعمار و صهیونیسم وجود دارد و کسانی که هزینه این تبلیغات را تأمین می کنند تنها دشمنان اسلام یعنی اسرائیل و هم پیمانان آنند.»(8)برخی وهابیون نیز بخش اعظم این کار را بر عهده می گیرند: «اینان هر روز کتاب سراپا دروغ تازه ای منتشر می سازند که هدف از آن متفرق ساختن مسلمانان و زخمی ساختن عواطف و احساسات آنان و احیای کینه ها و دشمنی هاست؛ روزی کتاب الخطوط العریضة را می نویسند و روزی دیگر العواصم من القواصم را با شرح آلوده و ناپاکی منتشر می سازند و روزی هم کتاب الشیعة و السنة را می نویسند و درباره شیعه صحبت می کنند و اظهار می دارند که شیعه قایل به تحریف کتاب اسلام یعنی قرآن مجید هستند و معتقدند که در آن کم و کاست صورت گرفته و سورۂ دروغینی به نام "الولایة" در آن وجود داشته است.»(9)
و از جمله اینکه فرد متدین، شیفته عقل و مغرور هوش خویش می گردد و پیش از آشنایی کامل با مقدمات، معیارهای فاسدی برای خود برمی گزیند و نتایج دروغینی به دست می آورد که آنها را درست می پندارد و در شمار دین می آورد و مردم را از روی جهل به آن فرا می خواند و بدین ترتیب، بدبختی همه گیر می گردد و خلق در معرض فریب قرار می گیرند. (10)
و از جمله اینکه انسان بکوشد با هم گفته های صادقانه و مذاهب حقیقی ای که می شنود، از در لجاجت و عناد برآید و دیدگاههای مردم فریبی را که توده مردم فریب آنها را می خورند، پذیرا گردد.(11)
و از جمله اینکه به تحریف دین و توهین به اصول آن بپردازد و این کار را یا با انگیزه تعصب سرزمینی یا تعصب نسبی یا با انگیزه های هرزگی یا گستاخی، انجام دهد و دروغهایی به مذهب ببندد و آنها را به پیشوایان حدیث یا یکی از بزرگان مذاهب عامه نسبت دهد و ساده لوحان و سبک مغزان را چنان باور آید که اساس دین همین است و بدین ترتیب انتقامش را بگیرد و ضربه را بر دین وارد آورد.(12)
و از جمله اینکه مؤمن، باطل و اهل باطل را در این جهان، دارای دست برتر بیابد؛ درست همان گونه که اکنون شاهد آنیم و ضعیف نفسان و سست باوران گمان کنند که این پدیده نشان از آن دارد که پایبندی به دین و ایمان، راه برتری یافتن بر دشمنان نیست و در بررسی علل ناکامی مسلمانان به این نتیجه برسد که علت این ناکامی و خسران، پایبندی ایشان به دین اسلام است.
کینه ها و بدخواهی ها
برخی بزرگان - که خدای از گناهشان در گذرد- با انگیزه کینه و نفرت و بدخواهی، بر آتش فتنه به جای آب هیمه می ریزند. از جمله اینان شیخ الکوثری است که می گوید:«و اما سرزمین فارس و اطراف آن، همواره و از زمان صفویه، جایگاه غلاة و خشونت طلبان بود. آنها اهل سنت را از آن دیار راندند و نگذاشتند که در آنجا با ایشان زندگی کنند و به همین دلیل، آثاری از اهل سنت در آنجا به جای نماند. نادر شاه کوشید از راه مناظره، نوعی همزیستی با ایشان داشته باشد ولی پس از آن همگان دانستند که علم، کمتر در نزدیک سازی آن طایفه هایی که شکل گیری آنها ریشه در سیاست داشته مؤثر است. همچنان که شمشیر نیز در نسل های گذشته، تأثیری جز تحکیم شر، نداشته است.»(13) بهتان عظیمی که در این سخن وجود دارد و اهانت به شیعه و تأیید کشتار ایشان از سوی امویان و عباسیان، بر کسی پوشیده نیست؛ چنین سخنانی است که به دوری و فتنه انگیزی و مفسده جویی می انجامد.
پیروی از هواهای نفسانی
از جمله موانع "تقریب" و وحدت امت اسلامی، هواهای نفسانی است که به جای عقل و منطق، بر احساسات و عواطف حاکم می گردد. عبارت حضرت آیة ا... شهید سید محمد باقر حکیم (رحمة الله علیه) اشاره به همین معنا دارد: «وقتی انسان از هواهای خود پیروی کند و از سمت و سوی عقل و منطق خارج گردد، شاهد اختلاف های برخاسته از تجاوز هواپرستان بر مردم و جهان هستی و نیز تناقض میان منافع و اراده ها و رقابت ناپاک بر جاه و مقام و قدرت و شهوت میان مردم می شود.»(14)جهل و طغیان
چون برخی از این جهالتها به عادات ثابت یا به دلیل انتقال از پدران و نیاکان و بر اثر اجتهادها و تغییرات مبتنی بر هواهای نفسانی و اغراض شخصی یا گمان و توهم ها، به سنت های مقدسی تبدیل می شوند و به تقسیم مردم به گروههای متعصب و دسته های پراکنده ای می انجامد که اقدام به کشتن همدیگر و بیرون راندن از خانه و دیار خود می کنند و یا آنها را در راستای منافع و نیازهای خود و ارضای شهوت ها و امیال خویش، مورد بهره برداری قرار می دهند.»(15)ادعای تحریف قرآن از سوی شیعه
از جمله ادعاهای باطلی که خلق را گمراه می سازد و به تفرقه و نزاع میان مسلمانان می انجامد، اتهام برخی اهل سنت به شیعیان مبنی بر تحریف قرآن است. از جمله محمد بن الحسن الحجوی الثعالبی، از علمای مغرب، گفته که شیعیان قائل به نزول وحی بر امامان دوازده گانه خود پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هستند و آیاتی را در قرآن افزوده یا کاسته و پنهان ساخته و چون رازی میان خود نگاه داشته اند تا بر کم خردان فتنه انگیزی کنند.(16)و یا از این قبیل است آنچه "احسان الهی ظهیر" در کتاب خود الشیعة و القرآن نوشته که عین آن چنین است: «ما خود را پای بند می دانیم که در این مورد چیزی نگوییم مگر آنکه از یکی از امامان دوازده گانه و از کتاب خود شیعیان و آنچه از نظر آنها قابل اعتماد است، نقل کرده باشیم و یادآور شویم که شیعه در زمان همه پیشوایان خودبدون هیچ استثنایی - معتقد بوده اند که قرآن تحریف شده و دچار تغییر گردیده است و در آن چیزهای زیادی اضافه یا از آن کاسته شده است.»(17)
این گفته های آنهاست! گفته هایی که بی هیچ تأمل و دقتی بیان شده است؛ حال آنکه دقت و تأمل در مسائل، امر لازم و واجبی است که هیچ کس نباید آن را نادیده بگیرد. چرا این کار را می کنند؟ حال آنکه خداوند تأکید فرموده: « وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا » (18) (...و آدمی شتابگر است.) و نیز فرموده است: « خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ»(19) (آدمی را از شتاب آفریده اند.)
و خداوند متعال پیامبر و فرستاده خود نبی اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) را به عدم عجله و شتاب، سفارش کرده است: « وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ ۖ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا » (20) (... و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد، شتاب مکن...) زیرا اقدام به هر کاری و حکم بر هر امری باید پس از دقت و تأمل و بینش درست صورت گیرد و بینش درست نیز مستلزم تأمل کافی است.
ادعای وقوع تحریف در قرآن
اگر ما در اینجا در مقام بحث و بررسی نبودیم، هرگز به این موضوع نمی پرداختیم ولی اینک حتما باید حقیقت آنچه گفته اند روشن گردد تا کمترین شبهه و ایرادی وجود نداشته باشد. آنهایی که معتقدند قرآن تحریف شده است، گروه اندکی هستند و بزرگان و علمای امامیة (قدس الله سرهم) از جمله امام خمینی (رحمة الله علیه) این مسئله را توضیح داده اند؛ ایشان می فرمایند: «آنها- یعنی اخباریون- به وجوه بسیاری از جمله بنابر ادعای وقوع تحریف در قرآن بر حسب اخبار و احادیث فراوان - بر عدم حجیت ظواهر قرآن استدلال کرده اند.»(21) و خود پاسخشان می داد: «کسی که به دقت و عنایت مسلمانان به گردآوری و حفظ و ضبط قرآن و قرائت و کتابت آن توجه دارد، به بطلان این ادعاها و اینکه نباید توجهی به آنها شود، اطمینان می یابد.» (22) از آن گذشته، امروزه شیعه امامیه یکصدا قائل به سلامت قرآن در برابر تحریف هستند و اختلافی میان آنان در این مورد وجود ندارد؛ بنابراین معلوم نیست چرا بر طرح این مسئله پافشاری می شود!استاد صادق علاء پس از اظهاراتی می گوید: «بر اهل انصاف و شرف روشن است که آنچه وهابی ها در انتشار جزوه های سخیف خود در بازار انجام می دهند و سخنانی که در لانه های خود رد و بدل می کنند مبنی بر اینکه تحریف قرآن در شمار عقاید شیعه است، عین دروغ و افترا بر اکثریت شیعیان و بخش اعظم ایشان است. این، فریب ساده لوحان و در هم آمیختن مسائل است و علاوه بر آن، موضوعیتی ندارد زیرا شیعه امامیه، امروزه قائل به سلامت قرآن در برابر تحریف هستند و کسی مدعی تحریف نیست. شماری از ایشان که صدها سال پیش صحبت از تحریف کرده اند، ده پانزده نفری بیش نیستند که در برابر هزاران هزار نفر با اعتقاد به عدم تحریف قرار داشته اند و واقعا معلوم نیست چرا عقیده و نظری به شیعیان نسبت داده می شود که تنها متعلق به ده پانزده نفر از آنهاست و مخالفت مهمترین مراجع و علمای ایشان و رد و نکوهش جدی آن از سوی این اکثریت قاطع را در پی داشته است؟»(23)
بنابراین شایسته نیست که چنین موضوعی برانگیخته شود زیرا بهانه و دستاویزی به خاورشناسان می دهد تا به مسلمانان بگویند در قرآنی که مدعی مصونیت آن در برابر تحریف هستند نیز همچون تورات و انجیل، تحریف واقع شده است.(24)
«از اینرو، بهتر آن است که ما به عنوان مسلمانانی که غیرت دین امت خود را داریم، این مناقشات را به یک سو نهیم و در چنین شرایط و احوالی که جهان اسلام شاهد آن است و فتنه ها و بدبختی ها از هر سو ما را در بر گرفته و لشکریان الحاد با تمام اندیشه ها و اصول شرقی و غربی آن و نیز استعمار صهیونیستی و صلیبی به جنگ تمام عیاری با ما برخاسته و از همه شیوه های فریبکاری و نقشه های ویرانگر و ترفندهای رذیلانه استفاده می کنند، دست از این تفرقه افکنی ها برداریم. استعمارگران و صهیونیست ها و ملحدان از مدت های مدید و در خانه به ما یورش آورده اند؛ حرمتها و مقدسات ما را مورد اهانت قرار داده اند، مساجد ما را ویران ساخته اند و می کوشند همه آثار اسلام و بناهای فضیلت و شرف و اخلاقی را که پیامبر گرامی ما (صلى الله علیه و آله وسلم) پی ریزی کرده است، ویران و تباه سازند.»(25)
شیعیان مسلمانانند و با اهل سنت برادرند و مسئله آنچنان که ابن حزم در کتاب الملل و النحل می گوید، نیست: «ادعای شیعیان، حجتی بر قرآن و مسلمانان نیست زیرا آنها از ما نیستند و ما نیز از آنها نیستیم.» (26)
ما پس از اشاره به این موانعی که همچون سدی منیع در برابر وحدت اسلامی قرار دارند، به دنبال راهی هستیم که از امت اسلامی در برابر تفرقه و پراکندگی، حمایت به عمل آوریم.
راه نجات کدام است و چگونه می توان از این وضع نابسامان رهایی یافت؟ چگونه می توان نیروهای امت اسلامی و نیروهای کشورهای اسلامی را یکجا گرد آورد تا بتوان اراده اسلامی و آیین اسلام را [بر جهانیان] عرضه کرد و خیر و صلاح جامعه اسلامی را تحقق بخشید؟
راههای چیرگی بر موانع "تقریب" و وحدت
باید میان قوم گرایی و گفتمان اسلامی، گفتگویی صورت گیرد
حتما باید میان ناسیونالیسم و قوم گرایی و گفتمان اسلامی، گفتگویی صورت گیرد و پیشنهاد می شود که ناسیونالیسم اولا به این اختلاف اذعان نماید و ثانیا به همیاری و همکاری با باطل پایان بخشد و دین را به عنوان ارزشی والا، پذیرا شود. همچنین گفتمان اسلامی باید قوانین و سنت های تاریخ و حقایق تحولات هستی و برادری دینی و جوامع زبانی و جامعه هایی چون: خویشاوندی، همسایگی وغیره را پذیرا شود؛ گو اینکه این حقایق در اصل از سوی دین پذیرفته شده است زیرا خداوند به ما فرمان اجتهاد و بررسی مسائل بر اساس داده ها و شرایط دوران داده است.راههای تحقق آن نیز احساس همه مسلمانان - اعم از ملل و امم و دولتها- به وابستگی به یک چیز، به سرنوشت واحد و پایبندی به عروة الوثقای الهی یعنی دین خداست. این بدان معناست که باید از هر آنچه روح دینی را تضعیف می کند و آن را در دلها می کشد، دوری جست زیرا این امر مسخ حقایق جامعه و دولت اسلامی است.
جناب شیخ لطف الله الصافی می گوید: «وظیفه ما و بویژه علما و رهبران و نویسندگان و ثروتمندان و قدرتمندان وغیره چنگ زدن به ریسمان الهی و اتحاد و فراخوانی مسلمانان به دوستی و مهرورزی است؛ نه به بحث در اینکه کدام صحابه برتر است و نیز به اختلاف های مذهبی بپردازیم و آن را وسیله ای برای کین و نفرت سازیم و آتشی را که طی زمان به خاموشی گراییده، از نو برافروزانیم و کینه هایی را که سختی ها و مصائب مشترک از یادها برده بود، مجددا احیا کنیم.»(27)
رویارویی با رسوبات گذشته
لزوم رویارویی با رسوبات گذشته و آنچه به ارث برده ایم و نیز با دخالت هایی که بیگانگان در بسیاری از مسائل ما طی قرن های متمادی به عمل آوردند که آن هم به علت ضعف و پراکندگی و تفرقه ما بوده است.توجه به عناصر وحدت اسلامی و ترک دلایل اختلاف
توجه به عناصر وحدت اسلامی به جای چنگ اندازی به عوامل اختلاف و ترک دلایل اختلاف و کوشش در راستای توجه به آنچه ما را به هم نزدیک می سازد؛ نه بر آنچه میان ما تفرقه ایجاد می کند و وحدت ما را در هم می شکند.علامه عبد الحسین آل کاشف الغطاء در کتاب خود: اصل الشیعة و اصولها می گوید: اولین شرط باز گرداندن دوستی و برادری [مسلمانان با یکدیگر]، بستن باب مجادلات مذهبی است زیرا ادامه این مجادله ها ای بسا به فرجام ناخوشایندی منتهی گردد.»(28)
شکل گیری مجدد امت اسلامی
آیه کریمه ذیل: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ» (29) (آیا گمان می کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما در گذشتند، بر سر شما نیامده؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی گفتند: یاری خداوند کی در می رسد؟ آگاه باشید. که یاری خداوند نزدیک است. و این آیه قبل از آن وارد شده است: « کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ » (30) (مردم در آغاز امتی یگانه بودند [آنگاه به اختلاف پرداختند] پس خداوند پیامبران را مژده آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به راستی و درستی فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. و جز کسانی که [کتاب] به آنان داده شد - پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد - به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود، [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد. و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند.)کسی که به این ارتباط و هم سیاقی و بنای آیه دوم بر آیه اول- هر چند با انتقال از هدفی به هدف دیگر است توجه کند، وصف حال مردمان را پیش و پس از آمدن پیامبران می بیند؛ چون در آغاز آنها به اعتبار آفرینش بر فطرت یگانه، امت واحدی بودند ولی پس از آمدن پیامبران، گروهی ایمان آوردند و گروهی دیگر کفر ورزیدند و بدین ترتیب دچار اختلاف گشتند. آنها با آمدن هدایت اسلامی و دین اسلام و وحی قرآنی و بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خدا و گردآمدن مردم به گرد او و بنا و شکل گیری امت اسلامی مجددا تبدیل به امت واحدی شدند. این نکته در بسیاری از متون قرآنی و سنت شریف نبوی و نیز در نوشته های علما، وارد شده است. امت اسلامی، امت واحدی است ولی آنچه پشت امت پیشین را شکسته و باعث تقسیم و پراکندگی آن و فروپاشی این وحدت گشته، خود امتی است که وحدتی را که مسلمانان در صدر اسلام از آن برخوردار بودند، تفکیک و تقسیم کرده است.
سخن الهی در آیه پیش گفته قرآن: «أَمْ حَسِبْتُمْ ..تا.. أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ» خطابى الهی و صادر شده از سوی خداوند است که به وسیله فرشته وحی بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امت وی نازل گردید. می بینیم که خداوند متعال با این گفتمان، مسلمانان را به تحقق صلح و دوستی فرا می خواند زیرا اختلافی که در آیه پیش به آن اشاره شده بود، باعث عذاب و تقسیم و پراکندگی و شعله ور گشتن آتش جنگ میان ایشان شده بود. قرآن آنان را با آیه پیش گفته: « أَمْ حَسِبْتُمْ...» به صلح فراخواند و سپس راه خروج از این وضع و تحقق صلح و دوستی برای همه امت را نشانشان داد و از ایشان خواست تا آیین الهی را داور خود قرار دهند. اگر آیین الهی به مورد اجرا درآید و هر کس وظایف و حقوق خویش را بشناسد و مردم در برابر حکم خدا و شریعت او برابر باشند، همه مشکلات حل خواهد شد.
مسئله سنی و شیعه - همچنان که جناب شیخ احمد حسن الباقوری نتیجه گیری کرده - مسئله ایمان و علم است و اگر خواسته باشیم مشکلات آنان را در پرتو ایمان صادقانه و دانش حل و فصل کنیم، هیچ گرهی ناگشوده و مانعی در برابر مان باقی نخواهد ماند. آری، موضوع مسئله ایمان و علم است.
اینکه مسئله علم است از اینروست که هر دو گروه سنی و شیعه رابطه خود را با اسلام براساس ایمان به کتاب خدا و سنت پیامبرش پی ریزی کرده اند و تا آنجا که می دانیم جملگی بر اصول اساسی این دین، اتفاق نظر دارند و اگر در این میان در فرعیات فقهی و تشریعی، نظرات گوناگون و متفاوتی مطرح شود، همه مذاهب اسلامی معتقدند که مجتهد- خطا کند یا بر صواب باشد- نزد خداوند اجر و پاداش دارد.
و اینکه مسئله ایمان است، گمان ندارم هیچ وجدان مسلمانی راضی به انگیزش اختلاف ها و کینه ها میان امت واحدی گردد؛ حتی اگر بر فرض این اختلاف ها و کینه ها، علتی داشته باشد؛ حال آنکه هرگز علتی یا سبب منطقی برای آنها وجود ندارد.(31)
عدم دعوت به ادغام مذاهب
عدم دعوت به ادغام مذاهب زیرا این امر هرگز تحقق نمی پذیرد و ای بسا منجر به تفرقه و پراکندگی بیشتری هم بشود. مطلوب آن است که آنچه عقلای قوم و سلف صالح ما بدان فراخوانده اند، مطرح باشد؛ کسانی چون امام خمینی (رحمة الله علیه) و حضرت آیة الله خامنه ای که بر مشترکات در عرصه های عقیده و شریعت بمثابه اصول اسلام و ملاک برادری اسلامی و وحدت امت و البته همراه با حفظ مذاهب و احترام متقابل میان پیروان آنها به رغم اختلاف های فرعی که خود در چارچوب دلیل و برهان هستند و جنبه ضروری هم ندارند، انگشت گذارده اند. در این صورت، باب گفتگو و اجتهاد نیز در آنها باز است.(32)اهداف شریعت
به داوری گرفتن "اهداف شریعت" که در واقع، قبله مجتهدان است و هر کس به سمت آن روی کند، حتما به راه حقیقت قدم گذارده است. جمله "الغزالی" به همین نکته اشاره دارد؛ او می گوید: «قبله مجتهد، مقاصد و اهداف شرع است. مجتهد از هر سو بدان نظر افکند، اهداف شرع را در نظر گرفته و روی به این قبله دارد و همچون کسی است که در میان دیوارهای کعبه، به نماز ایستاده باشد.»(33)بنابراین، توجه به اهداف شرع باعث می شود مجتهدان با هر میزان اختلاف نظری که با هم داشته و از دیدگاهها و اندیشه های گوناگون و حتی متضادی برخوردار باشند، مادامی که قبله همگان همانا مقاصد شریعت است - بر حق باشند.
ضرورت اعتدال در نقدها
در انتقاد از علمای خویش نباید قدم از اعتدال فراتر گذاریم؛ چه بسا ایشان تأویل و عذری داشته باشند که ما از آن آگاهی نداشته باشیم. در این صورت نسبت به مسلمانی، یا دچار سوءظن شده و با تهمت به وی، دروغگویی پیشه کرده ایم و یا نسبت به وی خوش گمانی کرده و از ناسزاگویی و تهمت به وی خودداری ورزیده ایم که حتی اگر بر خطا هم باشد، این راه بهتر از راه نخست یعنی بدگمانی است.پذیرش داوری خردمندان برای حل اختلاف ها
شیخ عبد الحسین آل کاشف الغطاء (رحمة الله علیه) می گوید: باید آزادی مذاهب و ادیان را آنچنان که خداوند متعال فرموده است، پاس داشت: « یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ...» (34) (ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه خویش کرده ایم؛ پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن...) و در مورد حق، اباطیلی که حق با آنها روبه رو می شود مسلمانان را بر آن می دارد تا دستان نابکاری را که سرزمین های اسلامی را بازیچه خود قرار دادهاند، قطع کنند و در صورتی که میان مردم یک سرزمین، اختلاف و توهمی پیش آمد، حکما و عقلا و خردمندان آن قوم فورا در راستای بر طرف ساختن آن و اقدام به اصلاح امور، بکوشند.(35)پینوشتها:
١- مجله رسالة التقریب، شماره دوم، صفحه ۱۸۷
۲ - محمد عمارة، الاسلام و التحدیات المعاصرة (اسلام و چالش های معاصر)، صفحه ۹
3- سورۂ آل عمران: آیات ۱۰۲ تا ۱۰۵
4- العامری، الاعلام مناقب الاسلام، صفحه ۷۷.
5- العامری، الاعلام مناقب الاسلام ، صفحه ۸۰.
6- المقری، ازهار الریاض، جلد ۱، ص ۵۰-۵۳.
7- الدکتور محمد عمارة، الاسلام و التحدیات المعاصرة (اسلام و چالش های معاصر)، صفحه ۱۰.
8- لطف الله الصافی، مع الخطیب فی خطوطه العریضة، صفحه ۱۱.
9- لطف الله الصافی، صوت الحق و دعوة الصدق، صفحه ۳۶.
10 - الاعلام مناقب الاسلام، صفحه ۸۱.
11- الاعلام مناقب الاسلام، صفحه ۸۱
12- الاعلام مناقب الاسلام، صفحه ۸۱
13 - الکوثری، مقالات الکوثری، صفحات ۱۰۲ و ۱۰۳.
14- مجله رسالة التقریب، صفحه 15.
15- مجله رسالة التقریب ، صفحه ۱۸.
16 - الحجوی الفاسی، القرآن فوق کل شیء (قرآن فراتر از همه چیز)، صفحه 40.
17- احسان الهی ظهیر، الشیعة و القرآن، صفحه ۲۹.
18- سورة الاسراء، آیه ۱۱
19- سورة الأنبیاء، آیه ۳۷
20- سورۂ طه، آیه۱۱۴
21 - فهم القرآن، صفحة 544.
22 - فهم القرآن، صفحه ۵۶۵.
23- فهم القرآن ، صفحه 14.
24- مع الخطیب فی خطوطه العریضة، صفحة 16.
25- مع الخطیب فی خطوطه العریضة ، صفحه ۸
26 - ابن حزم، الملل و النحل، جلد دوم، صفحه ۷۸.
27- مع الخطیب فی خطوطه العریضة، ص ۹ و ۱۰.
28 - مقالات الکوثری، صفحه 104.
29- سوره بقره، آیه ۲۱۴
30- سوره بقره، آیه ۲۱۳
31- مجله رسالة التقریب، شماره دوم، صفحه ۱۸۸.
32- مجله رسالة التقریب، شماره دوم ، صفحات: 40 و 41.
33- الغزالی، حقیقة القولین، صفحه ۱۱۲.
34- سورۂ ص، آیه ۲۶
35 - مجله رسالة التقریب، شماره دوم، صفحه ۱۸۷.
منابع:
1- ازهار الریاض فی أخبار القاضی عیاض، شهاب الدین احمد بن محمد المقری التلمسانی، صندوق احیاء التراث الاسلامی المشترک بین الملکة المغربیة و الإمارات العربیة المتحدة، الجزء الاول. به تحقیق و اهتمام و توضیح: مصطفى السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شبلی، القاهرة، چاپ کمیته تألیف و ترجمه و نشر، ۱۳۵۸ هجری قمری۔ ۱۹۳۹ میلادی.
٢- الاسلام و التحدیات المعاصرة، محمد عمارة، نهضة مصر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ژانویه ۲۰۰۵ میلادی - مصر .
٣- الإعلام مناقب الاسلام، ابوالحسن محمد بن یوسف العامری، به اهتمام و تحقیق و توضیح: دکتر عاصم ابراهیم الکیالی، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول ۱۴۲۷ هجری قمری، ۲۰۰۶ میلادی.
۴- إعلام الخلف من قال بتحریف القرآن من أعلام السلف، صادق علاء، ناشر: مرکز الآفاق للدراسات الاسلامیة، چاپ اول، ربیع الاول ۱۴۲۵ هجری قمری.
۵- حقیقة القولین، ابو حامد الغزالی، به تحقیق: عمر السالک و ادیب کدمانی، چاپ اول ۱۴۲۴ هجری قمری- ۲۰۰۳ میلادی، دار الأوقاف و الشوؤن الاسلامیة، دبی.
۶- رسالة التقریب (فصلنامه)، شماره دوم، محرام الحرام ۱۴۱۴ هجری قمری/۱۹۹۳ میلادی، مقاله: "الاختلاف و الوحدة فی نظر القرآن الکریم"، محمد باقر الحکیم، صفحات: ۱۰ تا ۳۸. و مقاله : "اسس التقریب"، محمد واعظ زاده خراسانی، صفحات ۳۹ تا ۵۳.
۷- الشیعة و القرآن، احسان الهی ظهیر، دار الإمام المجدد، چاپ اول، ۱۴۲۶ هجری قمری / ۲۰۰۵ میلادی، قاهرة، مصر.
۸- صوت الحق و دعوة الصدق، لطف الله الصافی، چاپ: دار المعارف، بیروت - لبنان.
۹- القرآن فوق کل شیء، محمد بن الحسن الحجوی الثعالبی الفاسی، تحقیق و تفسیر: الدکتور محمد بن عزوز، مرکز التراث الثقافی العربی - دار البیضاء، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، چاپ اول ۱۴۲۶ هجری قمری - ۲۰۰۵ میلادی.
۱۰- مع الخطیب فی خطوطه العریضة، لطف الله الصافی، مؤسسة السیدة المعصومة للطباعة و النشر، چاپ هشتم، میلاد امام رضا علیه السلام، ۱۴۲۶ هجری قمری، چاپ چاپخانه ثامن الحجج (علیه السلام)، قم، ایران.
۱۱- مقالات الکوثری، محمد زاهد الکوثری، دار السلام للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول ۱۴۱۸ هجری قمری/ ۱۹۸۸ میلادی.
۱۲- الملل والنحل، محمد بن حزم، چاپ مکتبة المثنی، بغداد.
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ چالشها، راهبردها»، نویسنده: دکتر محمد عبدو، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1390 ش، صص 110-93.