شاگردان عاقبت به خیر در دانشگاه عاشورا
وقتی واقعه دردناک سال 61 هجری را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم متوجه حضور متفاوت برخی افراد در صحرای کربلا می شویم کسانی که هر چند تا دیروز در صف بدترین و خطرناک ترین افراد عالم قرار داشتند، ولی با این وجود با گرفتن یک تصمیم درست و نهایی مسیر زندگی خود را تغییر داده و تحولی عظیم و قرآنی در زندگی خود ایجاد کردند. در واقع با یک تلنگر، تحول و دگرگونی الهی در زندگی آنها به وجود آمد و از خواب غفلت بیدار شده و مسیر صحیح زندگی را انتخاب کردند، کسانی که از ذلت و خواری به اوج عزّت و سربلندی ره یافتند و نام خود را در لیست خوش نامان کربلا ثبت و ضبط کردند. افرادی همچون ابوالحتوم بن حرث انصاری عجلانی، جوین بن مالک تمیمی، حارث بن امرء القیس کندی، حلاس بن عمرو ازدی راسبی، عبد الرحمن بن مسعود بن حجاج ....و سردار خوشنام و عاقبت به خیر کربلا جناب حربن یزید ریاحی.
راز عاقبت به خیری نیک نامان کربلا
در سال 61 هجری افراد بسیاری برای مقابله و جنگ در برابر امام حسین(علیه السلام) پا به میدان کربلا گذاشتند، ولی رمز و راز شگفت انگیزی در زندگی آنها موجب تحول و تغییر عظیمی در زندگی آنها شد، موضوعی که ریشه در اصول و تکنیک های دینی و اخلاقی دارد و تقویت و توجه به این اصول و تکنیک ها در زندگی می تواند نتیجه خوش آیندی را نصیب انسان نماید.
1- دوستی با اهل بیت(علیهم السلام) راز عاقبت به خیری
از جمله مهمترین و با ارزش ترین اهرم های بازدارنده شور بختی و بدفرجامی، محوریت و اصل قرار دادن معارف و آموزه های قرآنی و اهل بیتی، در زندگی است. بدون شک عاقبت به خیر شدن بدون توجه به این اهرم های مهم و اساسی در مسیر زندگی به سهولت قابل دست یابی نخواهد بود، در جریان کربلا «حربن یزید ریاحی» نیز در کشاکش بین رفتن به خیمه و اردوگاه آسمانی حسین بن علی(علیه السلام) و انتخاب تاج و تخت اموی محوریت و اصل را اهل بیت(علیهم السلام) قرار داده، و به دامان با کرامت امام حسین(علیه السلام) پناهنده می شود، حرّ هر چند در همان ابتدا ندانسته اقدامی سختگیرانه نسبت به امام حسین(علیه السلام) و یارانش داشت، ولی با این حال رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتّی یک بار به حرمت خاص نسبت به حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) نیز اشاره می کند.[1]همین محبت و دوستی عامل نجات حر در صحرای کربلا می شود.راز دیگر عاقبت به خیری نیک نامان کربلا، معاد گرایی و توجه به زندگی واقعی و جاودانه بهشتی و پشت پازدن به زیبایی های نافرجام و زودگذر دنیوی بود، اصل بسیار مهم و کلیدی که نمی توان آن را در سرگذشت افرادی همچون «عمربن سعد» ها مشاهده کرد.در واقع این دوستی و محبت نسبت به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) از جمله گوهر های نابی است که در طول تاریخ از انسان های گنهکار فراوانی دست گیری کرده و افراد بسیاری را به درگاه الهی بازگردانده است. اهمیت و ارزش این دوستی نیز به خوبی در منابع روایی منعکس شده است، کما اینکه در این خصوص از نبی مکرم اسلام محمد مصطفی(صل الله علیه و آله) این چنین روایت شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ أَصَابَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا یَشُکَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّة؛[1] هر کس را که خداوند دوستى پیشوایان از خاندان مرا نصیبش فرمود در حقیقت به خیر دنیا و آخرت رسیده است پس هیچ کس تردیدى نداشته باشد که او در بهشت است».
به هر اندازه انسان در مسیر زندگی فاصله خود را از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله) کمتر نماید و به دوستی و محبت خود به این ذوات مقدسه بیشتر اهمیت دهد و رنگ و بوی زندگی را مطابق زندگی ایشان نماید بیشتر در مسیر سعادت و شادکامی قرار خواهد داشت.
2-استفاده از اهرم تعقل و تفکر
علت اینکه بسیاری از کسانی که در سال 61 هجری به مصاف با امام حسین(علیه السلام) شتافتند و موفق به فارق التحصیلی از دانشگاه امام حسین(علیه السلام) نشدند، گرفتار شدن در دام شهوات و نفسانیات و بی توجهی به رهنمودهای شفا بخش روحانی و عقلانی بود، در واقع حب دنیا و گرایش های شهوانی چشم و قلب آنها را کور کرده بود. این در حالی است که افرادی همچون «حربن یزید ریاحی» با محوریت قرار دادن تعقل و عقل ورزی متوجه کردار ناپسند و خطرناک خود شدند و در صدد جبران آن برآمدند، در اهمیت و ارتباط مستقیم تعقل ورزی در زندگی و دست یابی به گوهر ناب عاقبت به خیری در منابع روایی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «مَنْ کَانَ عَاقِلًا خُتِمَ لَهُ بِالْجَنَّةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛[3] هر که خرد ورزد، به خواست خداوند به بهشت راه یابد».
3-معاد گرایی و دنیا گریزی
راز دیگر عاقبت به خیری نیک نامان کربلا، معاد گرایی، توجه به زندگی واقعی و جاودان بهشتی و پشت پازدن به زیبایی های نافرجام و زودگذر دنیوی بود، اصل بسیار مهم و کلیدی که نمی توان آن را در سرگذشت افرادی همچون «عمربن سعد» ها مشاهده کرد، در خصوص معاد گرایی حربن یزید ریاحی در منابع تاریخی چنین نقل شده است: «مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می پرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست از تو نمیگذشتم (و تو را نام میبردم) پس این چه حالی است که در تو می بینم؟» حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می بینم و به خدا سوگند اگر تکه تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.» حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.[4]
3-پرهیز از ناامیدی و یاس
شاید نتوان هیچ گناهی به بزرگی گناه حربن یزید ریاحی در عالم هستی پیدا کرد، چرا که او بود که مانع حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه و بازگشت به طرف مدینه شد، باری به هر جهت «حر» نیز متوجه گناه بسیار بزرگ و ویرانگر خود شد، ولی با این حال از توبه و بازگشت به سوی خدای متعال و جبران مافات ناامید نشد، چرا که در صورت ناامیدی می توانست به گناه خود ادامه داده و تا قعر جهنم نیز سقوط نماید، ولی باحالی شرمگین و خجل از کرده خود و با حالتی درمانده به آستان کبریایی دوست بازگشت و برای جبران گذشته خود جان خود را فدای ولی خدا نمود.در واقع برای دست یابی به عاقبت به خیری می بایست از هر گونه یأس و ناامیدی پرهیز کرد و باید این مهم را دانست که با داشتن هر پرونده سیاهی درهای رحمت و مغفرت الهی به روی انسان باز است، و باید به سوی او بازگشت چرا که این بشارت رحمانی خدای متعال است که بندگان را به سوی عاقبت به خیری فرا می خواند: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى؛[5]و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى آمرزم!».
4-تواضع و فروتنی در برابر حق و مبارزه علیه باطل
وقتی سرگذشت درس آموز حربن یزید ریاحی را مورد مطالعه قرار می دهیم با دو ویژگی برجسته او آشنا می شویم، اول آنکه او بعد از آنکه متوجه اشتباه و خطای خود شد، متواضعانه به سوی حق شتافت و در تسلیم شدن در برابر حق ذره ای به خود شک و تردید راه نداد و متواضعانه آن را پذیرا شد، البته او فقط در برابر حق متواضع نبود، بلکه موضع خود را در برابر باطل نیز مشخص نمود، از این رو علاوه بر اینکه دست رد به سینه باطل زد، برای از پا در آوردن آن به میدان نبرد با آن نیز شتافت و با این حضور درس آموز خود به نوعی تولی و تبری قرآنی را در صحنه کربلا به نمایش در آورد.پی نوشت ها:
[1]. رجوع کنید به بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
[2]. الخصال، ج2، ص515، ح1.
[3]. َثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص14.
[4]. وقفه الطف، ص 214.
[5]. سوره مبارکه طه، آیه 82.