تریبون آزاد(بخش سوم)

مهدی برنج زاده در این بخش به برخی از سوالات شما نوجوانان عزیز پاسخ داده و راهکارهای مناسبی را ارائه کرده است. با هم آن ها را می خوانیم.
دوشنبه، 17 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : مهدی برنج زاده
موارد بیشتر برای شما
تریبون آزاد(بخش سوم)
این‌جا تریبون باران است. اگر جزو افرادی هستید که خسته‌‌اید، کسی نیست که به حرف‌‌‌های‌‌‌‌تان گوش دهد و دل‌سوزانه درک‌تان کند، اگر حال و حوصله ندارید، آدرس را درست آمده‌‌اید؛ این‌جا همان جایی است که‌‌‌‌‌ می‌توانید مشت‌‌‌های‌‌‌‌تان را گره کنید و محکم به صفحه بکوبید که آقا! این چه وضعشه؟ هر سؤالی که دارید از ما بپرسید، درباره‌‌‌‌‌‌ی درس و معلّم‌‌‌‌تان، درباره‌‌‌‌‌‌ی محیط خانه و بیرون از خانه، درباره‌‌‌‌‌‌ی دوست چندین ساله‌ی‌‌‌‌تان که قهر کرده و هر چیز که ذهن‌‌‌‌تان را درگیر کرده، برای ما بنویسید تا ته و توی قضیّه را دربیاوریم. کارشناسان ما در این صفحه آماده‌‌‌‌‌‌‌اند تا جواب‌گوی صدای فریادهای شما باشند؛ ‌‌‌‌‌‌‌البتّه کمی آرام‌تر هم فریاد بکشید ما‌‌‌‌‌ می‌شنویم، به فکر لایه‌‌‌های اوزون و دیوار صوتی هم باشید.

 
سارا سیزده ساله

من انتظاراتی از مدرسه‌ام دارم که البتّه می‌دونم انجام نمی‌شن. به نظر من بعضی دروس در مدارس باید به صورت داوطلبی ارائه بشن؛ یعنی انتخاب این درسا بسته به سلیقه‌‌‌ی دانش‌آموزان صورت بگیره؛ مثل درس‌‌ هنر، ورزش، کار و فناوری. می‌دونیم که یادگیری این دروس لازمه و راهیه برای شناسایی استعداد و انتخاب بهتر؛ امّا حدّاقل می‌شه کاری کرد که تکلیف زیادی توی خونه نداشته باشیم و زمان زیادی صرف‌شون نشه. اگر هم کسی در چنین دروسی ضعف داشت، معدّلش تغییر چندانی نکنه و مثل دروس اصلی مورد توجّه قرار نگیرن. از پایه‌‌‌ی ششم درسی به اسم «تفکّر و سبک زندگی» به برنامه‌‌‌ی مدرسه اضافه می‌شه. محتویّات این کتاب چندان جالب نیست و موضوعات مهمّی رو بیان نمی‌کنه. در ساعت این درس می‌شه به موضوعات جالب‌تر و سؤالات مهم‌تر دانش‌آموزان پرداخت.


کارشناس باران

دوست خوبم خیلی خوش حالم که با دقت مفاهیم مربوط به درسات رو دنبال می کنی، البته برای تدوین و تالیف کتابای درسی توسط کارشناسان این حوزه تلاش های فراوانی صورت می گیره و همه ساله از معلم های عزیز و دانش آموزان خوبی مثل شما هم نظرخواهی می کنن، پیشنهاد می کنم نظرات رو روی کاغذ و با خط خوشت برای مدیر مدرسه بنویسی و حتی می تونی نظراتت را به آدرسی که داخل کتاب درسی وجود داره بفرستی تا مورد بررسی قرار بگیرن.

 
 زهرا پانزده ساله

من امسال به خاطر حمایت از تولید ملّی برای عیدم یه جفت کفش ایرانی خریدم. فروشنده خیلی تبلیغ کرد و گفت خیالتون راحت باشه از جنس و کیفیّتش؛ امّا من فقط سه هفته پوشیدمش؛ چون کف کفشم از چندجا کاملاً ترک خورد. می‌خوام از تولید‌کننده‌‌های داخلی خواهش کنم حالا که ما بهشون اعتماد می‌کنیم و جنس ایرانی می‌خریم لطف کنن و از اعتماد ما سوءاستفاده نکنن. خب من اگر دوبار کالای بی‌کیفیّت بخرم مطمئن هستم بار سوّم پولم رو هدر نمی‌دم. اینم بگم که رفتم و به آقای کفش‌فروش اعتراض کردم و حالا قراره کفشم رو بفرستن کارخونه تا کفی رو عوض کنن برام. امیدوارم به قولشون عمل کنن.
 

کارشناس باران

زهراخانم دوست خوب باران، آفرین به شما که نسبت به تهیه و استفاده از کالای ایرانی تعصب داری، حرف شما کاملا درسته هم ما باید کالای ایرانی استفاده کنیم که شاهد پیشرفت کشورمون باشیم و هم تولیدکنندگان باید دقت کنن تا جنس خوب و با کیفیتی رو در اختیار مردم قرار بدن؛ البته این احتمال رو بدین که شاید این یه جفت کفش مشکل داشته و کار خوبی کردین که فروشنده رو مطلع ساختین؛ حتی می تونین شماره تلفن کارگاه تولیدی کفش رو تهیه کنین و با واحد روابط عمومی اون جا تماس بگیرین تا از موضوع مطلع بشن.

ما هم از این جا به همه ی تولیدکنندگان داخلی خسته نباشید می گیم و ازشون می خوایم حالا که مردم به کالاهای شما اعتماد کردن شما هم مثل گذشته تلاش کنین تا جنس با کیفیتی رو در اختیار مردم قرار بدین.

 
یاسمن دوازده ساله

دلم می‌خواد یه روز که مدرسه می‌رم خیلی بهم خوش بگذره. دوست دارم وقتی بزرگ می‌شم و به این روزها فکر می‌کنم یه عالمه خاطره‌‌‌ی خوب بیاد توی ذهنم. کاش مدرسه  مارو یه اردوی حسابی می‌برد و اجازه می‌داد گوشی همراه خودمون رو ببریم و عکس بگیریم.


کارشناس باران

یاسمن خانم اینو بدون که یکی از بهترین دوران زندگی که همیشه خاطراتش با ما همراهه دوران مدرسه  ست، شما و دوستانتون قدر این دوران رو بدونین و تا می تونین با مهربونی و کمک به همدیگه این لحظات شیرین رو در ذهنتون ثبت کنین، از معلم محترم و مسئولین مدرسه درخواست کنین تا برابر برنامه شما رو به اردوهای علمی و تفریحی ببرن، البته برای حمل تلفن همراه هممون باید به ضوابط و مقررات مدرسه پای بند باشیم.
 

ش. چهارده ساله

همیشه سعی کردم با راهنمایی‌‌های مادرم، دوستانی برای خودم انتخاب کنم که از نظر شخصیّتی با خودم و خانواده‌ام متناسب باشن. در کل آدمی نیستم که خیلی پرتوقّع باشم و همیشه با در نظر گرفتن شرایط مالی پدر و مادرم خواسته‌‌هام رو می‌گم؛ امّا از بچّگی یه آرزو داشتم، داشتن یه اتاق جدا و زیبا. خدا رو شکر با همّت پدر و مادرم صاحب یک خانه شدیم و مادرم اتاقی رو برام درست کرد که همیشه آرزوشو داشتم. من پدر و مادرم رو خیلی دوست دارم و همون‌طور که اون‌‌ها تمام تلاش‌شون رو برای خوش‌حالی من می‌کنن، منم برای خوش‌حالی اونا همه‌‌‌ی تلاشم رو خواهم کرد.


کارشناس باران

 باران خیلی خوش حاله که دوست خوبی مثل شما داره، آفرین که قدردان زحمات پدر و مادرت هستی، اینو هممون باید بدونیم که تمام تلاش پدر و مادرها خوشبختی فرزندانشونه و ما هم اگه بخوایم قدردان زحماتشون باشیم باید هم به حرفشون گوش بدیم و هم تمام تلاشمون رو برای موفقیت در تحصیل داشته باشیم تا بتونیم در آینده زحماتشون رو جبران کنیم.


منبع: مجله باران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط