حق مداري در رسانه ها از ديدگاه قرآن

با مطالعه درآيات قرآني درمي يابيم که بنيان اسلام براساس حق و حقيقت استوار شده است و يکي ازرموز جاودانگي و زوال ناپذيري آيات قرآني استواري آنها براساس حق مي باشد .چنانچه درآيه اي ازآيات قرآن کريم چنين آمده : (بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق ) (انبياء- 18)
دوشنبه، 17 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حق مداري در رسانه ها از ديدگاه قرآن
حق مداري در رسانه ها از ديدگاه قرآن
حق مداري در رسانه ها از ديدگاه قرآن

نويسنده: دکترمحمد رضا ستوده نيا - ساجده سادات مرتضوي




چکيده :

با مطالعه درآيات قرآني درمي يابيم که بنيان اسلام براساس حق و حقيقت استوار شده است و يکي ازرموز جاودانگي و زوال ناپذيري آيات قرآني استواري آنها براساس حق مي باشد .چنانچه درآيه اي ازآيات قرآن کريم چنين آمده :
(بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق ) (انبياء- 18)
دراين آيه خداوند متعال به غلبه ي حق برباطل و زوال پذيري باطل اشاره مي کند .
با توجه به اهميت حق درمنظر قرآن که خود بزرگ ترين رسانه براي افراد انسان درهمه اعصار و دوره ها مي باشد در مي يابيم که رسانه هاي اسلامي نيز موفق به اعمال حقيقت در تمام عرصه هاي فعاليت خود مي باشند .که يکي از مهمترين آنها عرصه ي خبرگزاري مي باشد .رسانه ها موظفند درباره ي اخبار موضع گيري مبتني برحق داشته باشند و به طورکلي تمامي تصويرها و برنامه ها را طوري تنظيم کنند که موجب هدايت و کمال انسانها گردد .

کليد واژه:

حق مداري، رسانه، حق گوئي، حق جويي

رسانه ها و اصل حق مداري :

بدون ترديد اصحاب رسانه همچون دست اندرکاران تدوين يک روزنامه مجله يا تلويزيون اعم از سردبيران خبرنگاران ،طراحان هنري و ... درهر يک از مراحل کاري خويش معيار و ميزاني را براي گزينش پيش رو دارند .
انتخاب يک رويداد از ميان انبوه رويدادها نحوه ي تبديل آن به خبرو چگونگي نقل آن وارد نمودن پيش فرض ها و ديدگاههاي شخصي در تهيه ي گزارش ها اهميت دادن به برخي از ابعاد يک رويداد و بي توجهي به ساير ابعاد کيفيت برگزاري يک مصاحبه و تنظيم سوالات و دهها مساله ديگر وجود دارند که هيچ کدام خالي از نوع گزينش گري نمي باشد .درحقيقت هر جا گزينشي وجود داشته باشد نوعي داوري درميان است و داوري نيز بدون معيار و ميزان امکان پذيرنخواهد بود .
اما درمورد اين مساله که آيا دراين ميان معيار و ميزان عمومي وجود دارد يا نه مي توان با گذر برآيات شريف قرآن کريم و ميراث ارزشمند امامان معصوم (ع) به اصلي کلي دراين زمينه دست يافت که قابليت به کارگيري در تمام ابعاد و مراحل فعاليت رسانه اي را به عنوان معياري براي گزينش وانتخاب دارد و آن چيزي نيست جزاصل «اصالت حق» يا« حق مداري» . انسان هم به الزام دين و هم به حکم خرد موظف به حق گرايي مي باشد و شايد کمتراصل اخلاقي و ارزشي به چنين وسعتي وجود داشته باشد به اين معنا که حق مداري هم در ساحت انديشه و اعتقاد مطرح مي شود و هم درصحنه ي کردار و عقل .انسان حق گرا همواره درپي آن است که معارف خود را براساس حق بنا کند و آن را از نفوذ هرگونه اعتقاد باطل و ناروا نگاه دارد .جان و دل انسان حق مدار درمقابل حقيقت خاضع مي باشد وبه هيچ بهايي حاضر به انکارحقيقت نمي باشد . چنين انساني همواره تلاش مي کند که اعمالش از محدوده ي حق فراتر نرود و دست خود را به اعمال زشت و ناپسند آلوده نکند . انسان حق مدار کسي است که درپي يافتن حق است و آن گاه که آن را مي جويد اعمال خويش را با آن مطابق مي کند . قرآن کريم و امامان معصوم (ع) درجاي جاي سخنان خود همواره به اين واقعيت اساسي اشاره مي کنند و از آن پرده بر مي دارند .

تفاوت حق گويي با واقع گويي :

برپايي و اظهارحق ،از برجسته ترين ويژگيهاي مثبت بشري است که در برخي از آيات قرآن کريم به آن اشاره شده است . از بررسي آيات قرآن به اين نتيجه مي رسيم که حق گويي با واقع گويي تفاوت دارد به طورمثال واقع گويي درخبر به صدق و کذب خبر و عرصه ي مطابق با واقع و به دور از تحريف آن بازمي گردد و ازاين رو واقع گويي درمقابل دروغ گويي قرار دارد .اما حق گويي به نحوه ي تفسيرو تحليل درباره رويدادها مي باشد و نوعي قضاوت و اعلام نظردرمورد مفاد خبراست .از اين رو حق گويي در برابر باطل گويي قرار دارد وبه همين جهت قرآن در برخي از آياتش فاصله گرفتن از حق گويي را رفتن به سوي باطل دانسته و اين دو را در مقابل هم ذکر کرده است :
«يا اهل الکتاب لم تلبسون الحق باالباطل و تکتمون الحق و انتم تعلمون »(آل عمران -71)
هم چنين از کاربرد وصف «حق» در آيات ديگر،اين موضوع بيشترروشن مي شود که حق گويي درخبربه تفسير صحيح و به دورازکژي بر مي گردد: (ان هذا لهو القصص الحق ) ( آل عمران-26)
اين برداشت از آيات که حق گويي در اخبار به معناي تفسير و تحليل دقيق و صحيح است با معناي لغوي و بيان مفسران نيز سازگار است . در لغت حق را امر زايل نشدني دانسته اند که اين معنا با صدق و کذب سازگار نيست . ( راغب اصفهاني ص 125) ( پويا ص 132).
علامه طباطبايي در تفسيرآيه ي3 سوره مبارکه آل عمران : ( نزل الکتاب بالحق ) چنين آورده است «به طورکلي حق و صدق عبارت است ازخبر مطابق با واقع، با اين تفاوت که چنين خبري را ازآن جهت که درمقابلش واقعيتي خارجي و ثابت وجود دارد حق گويند و ازاين جهت که خود خبر مطابق با آن واقعيت خارجي است صدق مي نمايد.» ( طباطبايي ج 3 ص 9 ) ( پويا ص 134 ) .
در برخي ديگر ازآيات قرآن موضع مقابل حق به عنوان بازي و شوخي مطرح شده است .هنگامي که حضرت ابراهيم ( ع ) با اقدامات و بيانات خود به سستي و اشتباه بودن عقايد و افکار قوم خود پرست زمان خود مي پردازد آنان از او مي پرسندکه آيا حرف حقي داري يا ما را به بازي و شوخي گرفته اي ؟ : (قالو اجئتنا بالحق ام انت من اللاعبين ) (انبياء-55).
در سخنان مخاطبان حضرت ابراهيم ( ع ) در مي يابيم که مخاطب به دنبال کسب اعتماد نسبت به صحت تحليل پيام و جدي بودن آن مي باشد و به همين جهت که مخاطب به طور طبيعي و براساس فطرت در برابر خبر مردد است پس رسانه نيز مي بايست در ارسال پيام با درک صحيح اين ويژگي مخاطب،موضع گيري خود در مسائل مختلف ( به ويژه خبر ) را به نحوي عرضه کند که اعتماد مخاطب جلب شود و ديدگاه رسانه به طورجدي و به دوراز تحليل هاي سطحي منفعت طلبانه تجلي نمايد .( پويا ،ص 041) اکنون لازم مي باشد که به بيان و شرح برخي از زواياي اين اصل مهم از ديدگاه قرآن و روايات بپردازيم :حضرت علي ( ع ) درچنين مورد به فضيلت حق اشاره مي کند چنان چه مي فرمايد :
«الحق سيف قاطع »«الحق افضل سبيل »«الحق اقوي ظهير» ( آمدي ص 68 )

آگاهي عميق نسبت به واقعيت :

يکي از نکات حائز اهميتي که منجربه گفتن حق مي شود ،آگاهي عميق انسان ها نسبت به واقعيت مي باشد .بدين لحاظ لزوم اهتمام مسئولان رسانه هاي گروهي به بررسي ابعاد مختلف يک خبر براي رسيدن به دريافتي عميق و واقعي بينانه پر واضح است . گاهي ممکن است تحقيق پيرامون يک مسئله به منظور کشف حقيقت مستلزم تلاشي مضاعف و برخورد با مشکلات و سختيها باشد . اما خبرنگار حق طلب و متعهد خود را موظف مي داند که هرگاه تصميم به تهيه ي خبر و گزارشي نمود تمام تلاش و همت خويش را به منظور دريافت کامل تر و عيني تر از واقعيت به کار بندد و همين آگاهي دقيق و جامع نسبت به واقعيتي که قراراست براي ديگران بيان شود موجب اعتلاي سطح اعتبار و دقت خبرمي شود .حضرت علي در خطبه ي 201 نهج البلاغه ،ابتدا اصناف چهارگانه ي راويان خبر را بر شمرده اند و سپس به شرح خصوصيات هر يک ازآنها مي پردازند .آنگاه با لحني سرزنش آميز از کاهلي و سستي برخي از اصحاب پيامبر ( ص ) شکايت مي کنند . گناه اين گروه درنظر حضرت علي آن است که در امر سوال از پيامبرکوتاهي مي کنند و منتظر مي شوند تا فردي از باديه نشينان از راه برسد و از پيامبر ( ص ) سوالي بپرسد تا آنگاه آنان نيزاز پاسخ هايي که پيامبر ( ص ) به آن شخص غريب مي دهد استفاده کنند .
امام علي پس از نکوهش اين گروه از کاهلان،منش و روش خود را مبتني بر پرسش وصف مي کند و دراين رابطه مي فرمايد :
(و کان لا يمر بي من ذلک شيء الا سالته عنه و حفظته ... )
از کلام حضرت علي دو نکته مهم استفاده مي شود : نخست آن که امام درهيچ يک از مواردي که جاي سؤال از پيامبر ( ص ) بوده است کوتاهي نکرد و به منظور کشف حقيقت همواره به پرسش از ايشان مي پرداخت .
دوم آنکه پس از پرسش پاسخ پيامبر را به دقت و بدون کوچک ترين تغيير و تحريفي حفظ نموده است . لذا از اين کلام دو وظيفه ي مهم اصحاب رسانه ها - به خصوص خبرنگاران - قابل استنباط است :اول آنکه تا حد امکان از هيچ تلاشي براي دريافت حقيقت فرو نگذارند و از هرطريق مشروعي براي کسب خبر به بهترين نحو ممکن بهره گيرند .دوم آن که، پس از دريافت اخبار موثق درحفظ دقيق آن بکوشند تا هنگام نقل آن تغييرو تحولي در مضمون آن رخ ندهد .( مطبوعات اسلامي ص 181 )

پرهيز از بيان آنچه به آن علم نداريم :

به طورکلي در روايات معصومين ( ع ) به بيان نکردن آنچه به آن علم نداريم بسيار سفارش شده است .در ذيل به بيان مختصر ازآنها مي پردازيم :
در سوره انعام کساني را که بدون داشتن علم به بيان مطلبي مي پردازند نکوهش کرده است . برخي از اين آيات عبارتند از :( ثمانيه ازواج من الضان اثنين و من المعزاثنين قلء الذکرين حرم ام الانثيين اما اشتملت عليه ارحام الانثيين نبئوني بعام ان کنتم صادقين )( انعام -143 )
درآيه ي بعدي به اين مطلب اشاره شده که کساني که مردم را بدون علم گمراه مي کنند از ظالمان هستند :
( فمن اظلم ممن افتري علي الله کذبا ليضل الناس بغيرعلم ان الله لا يهدي القوم الظالمين ) ( انعام - 144)
آيات ديگرعبارتند از :
(و من الناس من يجادل في الله بغيرعلم و يتبع کل شيطان مريد ) ( حج - 3)
(و من الناس من يجادل في الله بغيرعلم و لا هدي و لا کتاب منير ) ( حج - 8 )
(قل انما حرم ربي الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغي بغيرالحق و ان تشرکوا بالله ما لم ينزل به سلطانا و ان تقولوا علي الله ما لا تعلمون ) ( اعراف - 33 )
حضرت علي ( ع ) نيز در سخنان خود به اين مطلب اشاره داشته است آن جا که مي فرمايد :
( اياک و الکلام فيما لا تعرف طريقته و لا تعلم حقيقته فان قولک يدل علي عقلک و عبارتک تنبيء عن معرفتک فتوق من طول لسانک ما امنته و اختصر من کلامک ما استحسنته فانه بک اجمل و علي فضلک اولي ) (آمدي ص 210 )
«دع القول فيما لاتعرف و الخطاب فيما لم تکلف و امسک عن طريق اذا خفت ضلالته » ( همان )
«من ترک قول لا ادري اصيت مقاتله » ( همان )
«لا تقولوا فيما لا تعرفون فان اکثرالحق فيما تنکرون » ( همان )

بيان حق و پرهيز از عدم بيان حق :

حضرت رسول اکرم ( ص ) در اين باره مي فرمايد : « قل الحق و لو علي نفسک » ( پاينده - ص 545 )
و درجاي ديگري در خصوص اهميت فرا گرفتن حق مي فرمايد : «سخن حق را از گمراهان و اهل باطل فرا گيريد و سخن باطل را از اهل حق نياموزيد .» ( فلسفي ج 1 ،ص 374 ) يکي از ياران حضرت امام سجاد ( ع ) از ايشان درخواست کرد که او را از جميع طرق و مناهج دين آگاه سازد . حضرت در پاسخ او به قدرجامع تمام روشهاي اسلامي از سه مساله ي انساني و اخلاقي نام برد :
«سخن حق حکم به عدل ،وفاي به عهد» . ( فلسفي ص 128 ) از حضرت علي روايات زيادي دراين باره آمده است از جمله : «اخسرالناس من قدرعلي ان يقول الحق و لم يقل » ( آمدي ص 70 )
« قولوا الحق تغنموا واسکتوا عن الباطل تسلموا » ( همان )
«من قال بالحق صدق »( همان )
«من استحيا من قول الحق فهو احمق » ( همان )
«اصدق القول ما طابق الحق » ( همان )

عمل به حق :

هرانسان حق طلبي موظف مي باشد که پس ازاين که حق برايش آشکارگرديد و به آن دست يافت در صحنه ي عمل نيز خود را موظف به اجراي آن بداند و عمل خود را مطابق آن نمايد . حضرت علي ( ع ) به اين نکته اشاره مي نمايد:
«حق و باطل و لکل اهل فلئن امر الباطل لقديما فعل و لئن قل الحق فلربما و لعل» (نهج البلاغه خطبه 16 )
حضرت دراين خطبه به نزاع قديمي که ميان حق و باطل بوده است اشاره مي کند و هريک را داراي پيرواني مي داند و با وجود اين که اکثراًحق پيروان اندکي دارد،براي او قدرتي بزرگ قائل است .
و در سخني ديگر حق را شايسته ترين چيز براي تبعيت مي داند :
«الحق احق ان يتبع » ( آمدي ص 69 )
حضرت دربياني ديگر به داوري دادگرانه اشاره مي کند و مي گويد :داوري دادگرانه تنها بر مبناي حق شکل مي گيرد :
«اعدل الخلق اقضاهم بالحق » ( همان )
و درجايي ديگر صراحتا به عمل به حق اشاره مي نمايد :
«کن عالما بالحق عاملا به ينجک الله سبحانه » ( آمدي ص 71 )
حضرت علي ( ع ) بهترين امور را آن مي داند که چهره ي حق را آشکار کند :
«خيرالامور ما اسفرعن الحق )( همان )
آيا بيان حقيقت درهرموقعيت و شرايطي جايز مي باشد ؟ در بعضي موارد به علت پاره اي از ملاحظات اخلاقي مي بايست از بيان و انتشار برخي از اخبار پرهيز نمود . در متن قرآن کريم نيز درچند مورد توريه ( پنهان کردن حق يا نشان دادن آن به شکلي ديگر) صورت گرفته و در پاسخ به اين پرسش که آيا هرحقيقتي بايد درهرموقعيتي بيان شود يا نه چنين فرموده است : مورد اول در ماجراي بت شکني حضرت ابراهيم ( ع ) مي باشد :
«قال بل فعله کبيرهم هذا فاسالوهم ان کانوا ينطقون ) ( انبياء - 63 ).
وي پس از شکستن بتها تبر را بر دوش بت بزرگ آويخت و در پاسخ به اين پرسش بت پرستان که چه کسي بتها را شکسته است فرمود : بت بزرگ اين کار را انجام داده است . مورد ديگر ماجراي حضرت يوسف است . آن حضرت براي آنکه کاري کند تا برادرانش شرمنده يا مرتکب اشتباه ديگري نشود و حضرت يعقوب ( ع ) را به مصر آورند دستور داد پيمانه ي مواد غذايي را در ظروف آذوقه ي آنها پنهان کنند و با صحنه سازي آنها را به دزدي متهم سازند . ( يوسف - 70 تا 80 ) به اين ترتيب گاهي به حکم ثانوي پنهان داشتن حق جايز شمرده مي شود .لذا رسانه ها نيزکه درکنار اطلاع رساني وظيفه حفظ مصالح جامعه را نيز به عهده دارند بايد به اين رويه بيشتر توجه کنند و درشرايط ويژه و حساس که بازگويي حقيقت موجب برپايي فساد درجامعه مي شود از افشاي آن بپرهيزند .( شصت فولادي ص 20 )
حضرت علي (ع ) در يکي از سخنان حکمت آميز خود مي فرمايد :« لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم فان الله سبحانه قد فرض علي جوارحک کلها فرايض يحتج بهاعليک يوم القيامه » ( نهج البلاغه حکمت 374 ).
امام علي (ع ) دراين سخن شيوا علاوه برآنکه مسئوليت انسان در قبال عملکرد اعضاي خود ازجمله گفتار و نوشتار را گوشزد مي کند به اين نکته تاکيد مي ورزد که هر سخن درستي را نيزنبايد به زبان آورد و يا نوشت .آري ملاحظات فراوان ديگري نيز وجود دارد که مي تواند در روايي يا ناروايي اظهار يک خبريا مطلب موثرباشد .برخي از ملاحظات به خصوصيات مخاطبان ( ويژگيهاي رواني عاطفي معرفتي و ... ) باز مي گردد و برخي ديگر نيزناشي از شرايط محيطي ارايه کننده و گيرنده خبراست . ضرب المثل شايعي در ميان ما هست که مي گويد :« دروغ گفتن حرام است راست گفتن واجب نيست » .
به طور مثال گاهي لازم مي باشد از ذکر جزئيات يک جنايت فجيع براي عموم مردم به دليل آثار سوئي که بر روان و اخلاق عمومي دارد پرهيز نمود و يا از نقل بعضي مسائل براي کودکان و نوجوانان اجتناب کرد . گاه نيز محدوديت هاي فکري مخاطبان مانع از بازگو کردن بسياري از حقايق مي گردد . در اين زمينه نيز تعاليم بلندي از اولياي دين به ما رسيده است . از جمله کلام مشهورپيامبر ( ص ) که مي فرمود : « ما گروه پيامبران با مردم به اندازه خرد آنها سخن مي گوييم .)» ( مطبوعات اسلامي ص 198 )
يکي ازبارزترين مصاديق محدوديت هاي اخلاقي موقعي است که نشريک خبرسبب هتک عفت عمومي گردد .امام علي ( ع ) در نهي ازنشرمطالبي که با عفت عمومي ناسازگار است مي فرمايد :
«اياک و مستهجن الکلام فانه يوغرالقلب » ( آمدي ص 214 ). و در سخن ديگري به لزوم دقت درتناسب موقعيت زماني و مکاني نشرکلام اشاره مي نمايد :
( لا تتکلمن اذا لم تجد للکلام موقعا ) ( آمدي ص 212 ).
البته تاکيد برمحدوديتهاي عرضه ي اخبارو مطالب نبايد خبر نگارمسلمان و متعهد را از جانب افراط به تفريط کشاند .در اين شرايط نيزحفظ اعتدال کمال مطلوبي است که البته راه يافتن به آن چندان ساده نيست .روزنامه نگارحق مدارکسي است که در صورت فراهم آمدن شرايط ازاظهارحق چشم پوشي نمي کند و هر فرصت مناسبي را براي ارتقاي سطح آگاهي هاي مردم مغتنم مي شمارد .
حضرت علي ( ع ) مي فرمايد :
لا تمسک عن اظهار الحق اذا وجدت له اهلاً »(آمدي ،ص70)(مطبوعات اسلامي ،ص 183)
اکنون به برخي موارد لزوم خودداري وجلوگيري از نشر برخي از اخباراشاره مي کنيم:
يکي ازمهم ترين اين موارد زماني است که نشر يک خبر موجب برانگيخته شدن آشوبهاي داخلي و از بين رفتن وحدت ملي گردد .بديهي است که دراين مورد عقل و دين آدمي را ملزم مي کند که سکوت کند و اخباري را که ازآن آگاه است در سينه خود نگه دارد تا آن زمان که شرايط اظهارآن فراهم شود . پس از وفات پيامبر (ص ) عباس ابن عبد المطلب و ابوسفيان پيشنهاد بيعت به امام علي ( ع ) دادند و امام که به خوبي به اغراض ابوسفيان و اوضاع و شرايط سياسي آن زمان واقف بود از اين عمل سرباز زد و درپاسخ به آنها به خطبه اي اکتفا کرد که در بخشي از آن بدين واقعيت اشاره مي کند که از اخباري آگاه است که اظهارآن به آشوب و اختلاف مي انجامد .( نهج البلاغه -خطبه 5 )
يکي ديگرازموارد حفظ اسرار،حفظ اخبارجنگي مي باشد . بديهي است که افشاي اسرارجنگي،به ويژه در دوران نبرد، مي تواند عواقب جبران ناپذيري براي سپاه اسلام داشته باشد . امام علي ( ع ) دريکي از نامه هاي خويش به مرزبانان به اين واقعيت اشاره مي کند :
«الا وان لکم عندي ان لا احتجز دونکم سرا الا في الحرب » ( نهج البلاغه -خطبه 50 )
همان گونه که درسطرهاي قبل آمد، اصحاب رسانه بايد در ارائه يک سري از مسائل شان و منزلت شنونده ي خويش را در نظرگرفته و ازارائه مطالبي که به هردليل تناسبي با وضعيت روحي و معرفتي مخاطب ندارد،پرهيزنمايد . بنابراين يکي ديگر از موارد لزوم سکوت و کتمان خبر موقعي است که مخاطب اهليت و شايستگي دريافت آن را ندارد .حضرت علي ( ع ) در يکي ازخطبه هاي خويش پرده از اين حقيقت بر مي دارد که سينه اش مالامال ازاخبار و اسراري است که تنها خواص يارانش را شايسته شنيدن آن مي داند و براي پيش گيري از انحراف آراي مردم ازنقل عمومي آن اجتناب مي کند :
«ولله لو شئت ان اخبرکل رجل منکن بمخرجه و مولجه و جميع شانه لفعلت و لکن اخاف ان تکفروا في برسول ( ص ) الا و اني مفيضه الي الخاصه ممن يومن ذلک منه والذي بعثه بالحق و اصطفاه علي الخلق ما انطق الا صادق و قد احد الي بذالک کله و مهلک من يهلک و منجي من ينجو و مال هذا الامر»( نهج البلاغه -خطبه 174 ) (مطبوعات اسلامي ص 199 )
از ديگرمسئوليت هاي اخلاقي اصحاب رسانه حفظ حريم زندگي خصوصي افراد و پرهيز از افشا اسرار آنان است . در جامعه اسلامي حفظ حريم و آبروي افراد لازم مي باشد و تا آن زمان که ضرورتي ايجاب نکند هيچ کس حق ندارد با آشکار کردن اسرار پنهان مردم اسباب هتک آبرو و لکه دارشدن شخصيت اجتماعي آنان را فراهم کند .درقرآن نيز به همين مطلب اشاره شده است :
( يا ايها الذين امنو لا تخونوا الله و الرسول و تخونو اماناتکم و انتم تعلمون ) ( انفال - 27 )
امام علي ( ع ) دربرخي از سخنان خويش پس از اشاره به اينکه مومنان درکوران مفاسد و فتنه هاي اجتماعي اهل نجات و رستگاري اند آنان را چنين وصف مي نمايد :
«ليسوا بالمسابيح و لا المذاييع البذر» ( نهج البلاغه - خطبه 102 )
البته همان طورکه در سطرهاي قبل اشاره شد ،گاهي مصالحي اقتضا مي کند که اسرار و مسائل خصوصي افشا گردند . به طورمثال چه بسا درمحاکم قضايي رسيدگي به يک پرونده ايجاب کند که تحقيقاتي درباره ي امور و روابط خصوصي افراد انجام شده ،نتايج آن در دادگاه اعلام شود . اما سخن در اين جاست که براساس اصول اخلاقي قاعده اولي آن است که حريم خصوصي افراد با افشاي عمومي اسرارآنان آسيب نبيند .( مطبوعات اسلامي ص 186 ).
منابع و ماخذ :
قرآن کريم
نهج البلاغه
1-آمدي عبدالواحدبن محمد 1366، غررالحکم ودررالکلم قم دفترتبليغات اسلامي .
2 -پاينده ابوالقاسم 1382، نهج الفصاحه ، تهران دنياي دانش ،چاپ چهارم .
3 -پويا عليرضا 1383 ،خبر و خبررساني در قرآن کريم ،تهران،دانشکده صدا و سيما .
4 -راغب اصفهاني،ابي القاسم 1404، المفردات في غريب القرآن،قم،دفترنشرکتاب،چاپ دوم .
5 -رويکرد اخلاقي در رسانه ها ،5731 ،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مرکز تحقيقات و توسعه رسانه ها .
6 -شصت فولادي، کيان،1385،اخلاق مطبوعات ،قم ،مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما .
7 -طباطبايي، محمد حسين، بي تا تفسيرالميزان، قم،جامعه المدرسين .
8 -فلسفي ،محمد تقي ،1368، الحديث، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي .
9 -مطبوعات اسلامي، 1382، قم، موسسه اطلاع رساني اسلامي مرجع ،چاپ اول .
منبع :نشريه کوثر،(فصلنامه قرآني)،شماره 30.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط