ابزار پيام رساني و الفباي ارتباطات
نويسنده:عاطفه اركان
بشر در طول حياتش ، همواره از وسيله اي براي برقراري ارتباط استفاده مي كرده است ، تا بتواند پيام خود را به ديگران برساند. پس او بي جهت اشرف مخلوقات ناميده نشده است ، او در ابتداي آفرينش اش ، با جانوران تفاوت زيادي نداشت ، زيرا اطلاعات را به شيوه آنان مبادله مي كرد; يعني از طريق لمس كردن ، حركات چهره و...; اما براي روحيه كنجكاو و نا آرام او، اين وسايل ابتدايي ، ساده و ناكافي بود و نمي توانست ، نيازهاي او را برطرف سازد.انسان اعصار گذشته ، در زمان هايي دور، از ارتباطات چهره به چهره ورو در رو استفاده مي كرده و از طريق طبل و دود پيام هايش را براي ديگران ارسال مي كرده است . بشر اين دوره ، از دنياي بيرون جامعه كوچك و محدود خود بي خبر بوده و تمام دنيا را در گروه محدود و كوچك خود مي ديده است .
بنابراين ، انسان با سعي و تلاش براي برقراري ارتباط بيشتر با اطراف خود، در طولاني مدت به زبان شفاهي دست يافت و از آن براي برقراري ارتباط بهتر و مؤثرتر استفاده كرد. بشر وارد كهكشان شفاهي شد كه ازدور دست تاريخ آغاز و تا سال 1453 ميلادي ادامه داشت . در كهكشان شفاهي ، بيشتر به محتوا توجه شده است ، ارتباط مستقيم (شنيداري وديداري ) بود و بشر براي برقراري ارتباط، از پنج حس خود استفاده مي كرده است ; ولي حس غالب ، حس شنوايي بوده است كه در ارتباطزباني ميان افراد بشر مناسب تر از ديگر حواس است .با اين حال ، انسان كهكشان شفاهي نيز براي انتقال پيام ها وخواسته هاي خود، با مشكلاتي مواجه بود و به وسايل پيشرفته تري براي برقراري ارتباط نياز داشت ، تا اينكه در حدود 700 سال پيش از ميلاد،اختراع بزرگي در يونان به وقوع پيوست و آن حروف الفبا بود.اختراع حروف الفبا، مانند پلي ، گفتار و نوشتار را به يك ديگر نزديك كرد و آن دو را با يك ديگر آشتي داد، فاصله ها از ميان رفت و انسان توانست ، به انتقال افكار و ارسال آن براي ديگران فكر كند. زمينه سازاين نقطه عطف تاريخي ، تكامل سه هزار ساله سنت شفاهي و ارتباطغير الفبايي است كه سر آغاز دگرگوني كيفي ارتباطات انساني بود،گسترش سواد تا قرن ها پس از اختراع و گسترش صنعت چاپ و توليدكاغذ، به وقوع نپيوست (كاستلز، 1380، 382).
اختراع چاپ توسط گوتنبرگ موجب شد، انسان علاوه بر ارتباطمستقيم ، به ارتباط نوشتاري دست يابد و با آغاز اين مرحله ، بشر به عصركتابت يا عصر گوتنبرگ وارد شد. مك لوهان معتقد است ، (دنياي آدم مقيم كهكشان گوتنبرگ را دنياي خطوط مستقيم و پشت سر هم ، دنياي اعتقادات به فرضيه هاي ثابت و معلوم ، دنياي طبقه بندي ها، دنيايي كه در آن هر چيز بايد در طبقه مخصوص خود قرار گيرد و هر معلولي فقط ازعلت تعيين شد خود ريشه گيرد، تشكيل مي شود) (محسنيان راد،1369، 487).
انسان در حدود 380 سال در اين كهكشان باقي ماند. در اين عصر،بيشتر از حس بينايي استفاده مي شد و علاوه بر محتوا، به رسانه يا وسيله انتقال پيام توجه گرديد.
در نيمه دوم قرن پانزدهم صنعت چاپ ، به سرعت پيشرفت كرد،نوشته هاي خبري افزايش يافت و امكان انتشار آن فراهم شد، البته اين انتشار، به صورت ادواري نبوده است . مطبوعات ادواري يك قرن و نيم بعد از اختراع صنعت چاپ پديد آمدند. از آغاز قرن شانزدهم ، اخبار به شكل كالاي حقيقي درآمد و مطبوعات چاپي به عنوان نخستين وسيله ارتباطي نوين به حساب آمدند.تكميل شيوه چاپ با حروف متحرك سربي ، در اواخر قرن پانزدهم واوايل قرن شانزدهم ميلادي ، در انتشار انديشه هاي نو و پيشرفت علوم وفنون ، تاثير بسيار داشت . با اختراع ، پيشرفت و تكميل صنعت و ايجادشرايط فني ، مكاني ، زماني و مالي مساعد در زمينه تهيه و تكثيرنوشته ها و پيام هاي مكتوب ، تحول بزرگي در ارتباطات غير مستقيم آغاز شد و براي اشاعه معلومات و اطلاعات و افكار انساني و پيشرفت فرهنگ و تمدن بشري امكانات وسيعي پديد آمد.بدين ترتيب ، مطبوعات يكي از محصولات مهم و رايج جامعه صنعتي شد كه از آغاز قرن هفدهم ، پيشرفت سريع خود را آغاز كرد و در نيمه دوم قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم ، ويژگي هاي يك صنعت بزرگ را به خود گرفت .
مطبوعات از اوايل قرن هفدهم ، سه دوره را پشت سر گذاشته اند:
ـ نخستين دوره ، از اوايل قرن هفدهم و با تأسيس نخستين نشريات دوره اي همراه بوده است . اين دوره تا جنگ هاي استقلال امريكا واستقلال فرانسه در قرن هجدهم ادامه يافت . روزنامه هاي اين دوره باسانسور متولد شدند.
ـ با (انقلاب هاي دموكراتيك ) غربي ، اولين مرحله فعاليت مطبوعات رو به پايان گذاشت و دوره دوم آغاز شد. در اين دوره مطبوعات عقيدتي وسياسي رواج يافتند و روزنامه هاي جديدي ، به وسيله هواداران آزادي وحكومت هاي مردمي به چاپ رسيدند.
ـ سومين دوره ، از اواخر نيمه اول قرن نوزدهم آغاز شد كه مطبوعات به وسيله سرمايه هاي بزرگ و همراه با آگهي هاي تجارتي انتشار يافتند.
با افزايش جمعيت و پراكندگي آنان در سطح كره خاكي نياز به اطلاعات و تبادل آن بيشتر گرديد. انسان كه براي ارسال پيام هاي خود،زماني از دوندگان مقاوم ، اسب هاي تندرو و كبوتران نامه بر استفاده مي كرد و زماني ديگر، از مطبوعات و روزنامه ها، اما نتوانست نيازاصلي اش را كه تبادل سريع اطلاعات بود، بر طرف سازد; او به وسيله اي نياز داشت تا پيام هاي خود را سريع تر منتقل كند. اختراع برق و سپس پيدايش تلگراف درسال 1832 توسط ساموئل مورس انگليسي موجب شد، انسان بتواند براي نخستين بار اطلاعات را با سرعت بالا و از طريق رمزهاي ساده به مسافت هاي طولاني انتقال دهد.
اما اختراع تلفن در سال 1876 توسط الكساندر گراهام بل و توماس واتسون آمريكايي ، تحول بزرگي بود، زيرا علاوه بر غلبه بر زمان و مكان ،اين امكان فراهم آورده بود كه صداي انسان ديگري را كه كيلومترها ازآنان فاصله داشت بشنود. اختراع تلفن انسان را قادر ساخت كه از طريق سيم با افرادي فرسنگ ها دورتر از خود گفت و گو كند; هر چند تلفن دربالا رفتن سرعت ارتباطات تاثير به سزايي داشت اما به دليل استفاده ازسيم ، محدوديت در ارتباط همچنان وجود داشت و وسيله اي مورد نيازبود، تا بدون سيم و با سرعت نور، اطلاعات را در فضا انتقال دهد و ازموانع بگذرد، و آن چيزي نبود جز راديو.
با اختراع راديو در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، انسان واردعصر الكتروني شد كه بر ارتباطات راه دور تكيه داشت و حس غالب حس شنوايي بود. با اختراع دستگاه ارتباط بي سيم و راديويي ، توسطگوگليلموما ركني ايتاليايي در سال 1895 اخبار و اطلاعات با سرعت شگفت آوري تا نقاط دور دست منتشر شدند.
در مرحله بعد، سينما متولد شد. اين وسيله ارتباطي كه هدفش سرگرمي و پر كردن اوقات فراغت بود، كمتر جنبه خبري داشت و حتي ازنظر انتشار نيز با ديگر وسايل ارتباطي تفاوت اساسي داشت ، از جمله پيشرفت هاي چشمگير علمي پس از جنگ جهاني دوم بود، زيرا درسال هاي آخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، با كوشش هاي كه براي تكميل فن عكاسي و فيلمبرداري صورت گرفت ، وسايل نويني چون سينما وتلويزيون در اختيار انسان گذاشته شد.
ظهور تلويزيون موجب گرديد كه رويدادها آن چنان كه اتفاق افتاده اند،به جهان نشان داده شوند. گسترش تلويزيون پس از جنگ جهاني دوم وفراگير شدنش ، آن را به يك رسانه همگاني تبديل كرد. اين وسيله جديدكه مي توانست ، پيام مشابهي را براي ميليون ها نفر به طور همزمان پخش كند، موجب همگون سازي مخاطبان و ايجاد مخاطبان يكسان شد و اغلب توسط دولت ها اداره مي شد. رواج تلويزيون درسه دهه پس ازجنگ جهاني دوم ، به قول مك لوهان دنياي جديدي از ارتباطات راموجب شد (كاستلز به نقل از مك لوهان ، 1380، 102). البته گسترش اين رسانه جديد، به معناي از ميان رفتن ديگر رسانه ها نبود.
هر چند كه با رونق روز افزون تلويزيون ، راديو مركزيت خود را از دست داد، ولي گستردگي و انعطاف پذيري آن بيشتر گرديد. در حال حاضر،برنامه هاي راديو و تلويزيون به صورت شبانه روزي شده است و اخبار راپيوسته پخش مي كنند. از طرفي وجود روزنامه ها در اينترنت ، دسترسي به اطلاعات را سريع تر مي كند. در دوره جديد، يا در عصر اطلاعات ، ديگرپيام واحد مورد استفاده نيست ، زيرا در اين دوره ، به علت ناهمگن بودن افراد، به پيام هاي متنوع تر نياز است .
در سال 1957 روس ها با استفاده از انديشه پوپوف در بيرون از كره زمين ، ارتباط را ميسر ساختند و نخستين قمر مصنوعي با ماهواره ، با نام (اسپوتنيك )، به مدار زمين فرستاده شد.
حال انسان براي حفظ اطلاعات ، بايد وسيله اي را در اختيار داشته باشدتا اطلاعات به دست آمده را انباشته كند. در ابتدا انسان براي نگهداري اطلاعات ، از مغز خوداستفاده مي كرد، كندن تصوير بر روي سنگ را نيزمي توان از وسايل اوليه انباشت اطلاعات در گذشته هاي دور دانست ،اختراع حروف الفبا و استفاده از چرم به جاي لوح هاي گلي و پيدايش كاغذ و اختراع چاپ و در سال ها بعد، پيدايش عكس ، فيلم ، ضبط صوت و نوار كاست و ظهور كامپيوترهاي كه مي تواند، اطلاعات فراواني را درحافظه خود نگه دارد، از ديگر وسايل انباشت اطلاعات است . با ورودكامپيوتر به زندگي بشر و ايجاد شبكه اينترنت ، تحولي عظيم در زندگي بشر رخ داد و انقلابي عظيم با نام انقلاب اطلاعات رخ داد.
گسترش سيل آساي كامپيوتر در دهه هاي اخير، مهم ترين تغيير را درنظام دانايي ، از اختراع چاپ در قرن پانزدهم يا حتي از اختراع خط به اين سو، پديد آورده است . همراه با اين تغيير خارق العاده ، گسترش شبكه ها ورسانه ها كه كارشان جا به جا كردن دانايي و عناصر تشكيل دهنده آن ،يعني داده و اطلاعات است ، به همان اندازه شگفت انگيز است اگر هيچ چيز ديگر تغيير نمي كرد، باز پيشرفت اين دو بر انقلاب دانايي گواهي مي داد; اما تحولات به هم پيوسته ، اين نظام دانايي يا (سپهراطلاعاتي ) را در جهان داراي تكنولوژي پيشرفته ، به تدريج دگرگون مي سازد. (تافلر، 1374، 649).
البته ، پيشرفت در ابزارهاي مبادله اطلاعات با ابزارهايي كه براي انباشتن اطلاعات در نظر گرفته شده ، همراه بوده است . در حقيقت اين دو فراگرد، جدا از يكديگر نيست ، چرا كه انباشت اطلاعات ، تراكم تجربه و دانش و آن چيزي است كه افراد، نسل ها و ملت ها در سراسر تاريخ ،براي آيندگانشان به ميراث گذاشته اند. با ثبت و ضبط كردن ، يا به يادسپردن اطلاعات ، به هر ترتيبي كه هست ، اطلاعات را براي آينده نزديك و دور نگه مي داريم (آذرنگ ، 1371، 34) از طرفي هنگامي كه تجهيزات ارتباطي و ابزارهاي انباشت اطلاعاتي است ، چنان كه ازتركيب سه تكنولوژي متفاوت ، يعني (صنايع كامپيوتر، نرم افزار و برنامه نويسي ، صنايع فيلم سازي ، سينما و تلويزيون ، و صنايع مخابرات (تله كاميونيكيشن و الكترونيك )) ابرشاهراه اطلاعاتي ايجاد شده است كه اطلاعات گوناگون صوت و تصويري را از طريق كابل هاي از جنس فيبرنوري ، به مصرف كننده منتقل مي سازد.
فيبرهاي نوري بالاترين حجم اطلاعات را در كوتاه ترين زمان ، درفواصل مختلف مبادله مي كنند. (دادگران ، 1374، 13).
پس مي توان گفت در دهه 1980، تكنولوژي هاي جديد، دنياي رسانه ها را با تغيير و تحول رو به رو كردند و با اين دگرگوني ، رسانه ها اين توانايي را يافتند كه اطلاعات را در سطح گسترده اي منتشر كنند وانفجاري در رابطه با كميت اطلاعات ايجاد كنند; اما به علت از بين رفتن توده مردم ، شمار مخاطبان رسانه ها در اين دوره در حال محدود شدن است و انبوه مخاطبان به گروه هاي كوچك تر تبديل شده اند.
دراينجا لازم است به بررسي اين رسانه ها بپردازيم .
امروزه مكتوبات الكترونيك ، حوزه گسترده اي را در بر مي گيرد و فرآيند(كامپيوتريزه شدن ) به تدريج تمامي مراحل توليد را شامل مي شود:ارسال مطالب خبري يا مقالات ، انتقال مطالب از طريق شبكه ، تركيب وادغام مطالب ، وارد كردن عكس و نمودار، صفحه بندي و در نهايت چاپ ،نشر و توزيع و... اين فرآيند موجب از بين رفتن بسياري مشاغل شده است و در عين حال ، كيفيت مادي توليدات را ارتقا بخشيده است .(محسني ، 1380، 124)
امروزه ، تهيه روزنامه در يك مكان و چاپ آن در مكان ديگر، امري عادي به حساب مي آيد و ما شاهد روزنامه هاي الكترونيك هستيم . در17 ماه مه 1991، يك مؤسسه پژوهشي در ژنو، با نام CERN، معيارهايا استانداردهاي شبكه جهاني تار نماها را منتشر كرد. در ماه مه 1992،روزنامه (شيگاگو تريبيون )، در ايالات متحده امريكا، نخستين نسخه روزنامه الكتروني را با نام (شيكاگو آن لاين )، بر روي مانيتور كامپيوترهافرستاد. بر اساس نشريه الكترونيكي ناشر و سر دبيران Editor Publisher، تا ماه آوريل 2001، بيش از 12 هزار رسانه خبري الكتروني در ايالات متحده امريكا موجود بوده است . در دهه اول روزنامه هاي الكتروني ، نه تنها هزاران رسانه خبري تار نماهاي خود را راه اندازي كردند، بلكه ميليون ها نفر كاربر و گروه هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي ،اقتصادي و نظاير آن نيز تار نماهاي خود را وارد شبكه جهاني تار نماهاكردند. (بديعي ، 1382، 27)
نشريات الكتروني را از نظر امكاناتي كه براي كاربران فراهم مي كنند،به سه دسته اصلي تقسيم مي كنند:
ـ نسخه فشرده الكتروني روزنامه چاپي به صورت تصويري .
ـ روزنامه هاي الكتروني قابل جست و جو .
ـ تركيب دو مورد بالا (همان ، 28 ـ 27).
در اين روزنامه ها دروازبانان ، خودمخاطبان يا كاربران هستند كه مطلب را از اين روزنامه ها گزينش مي كنند، در نتيجه هدايت افكارعمومي نيز تغيير مي يابد. اين روزنامه ها اطلاعات را به سرعت در اختيارما مي گذارند و مخاطبان قابل توجهي دارند. استفاده از آن بي هزينه يابسيار كم هزينه است و منبع درآمد اين روزنامه ها از طريق تبليغات است .
البته عده اي معتقدند كه دوره روزنامه نگاري نوشتاري به پايان رسيده است ; ولي آنچه مي بينيم ، اين است كه فروش اين روزنامه ها همچنان ادامه داشته و امتيازاتي نيز دارد; اما مسئله اي كه وجود دارد، در اختيارقرار دادن اطلاعات دستكاري شده به مخاطبان ، از طريق اينترنت است ; در حالي كه مطبوعات سنتي بر صحت و سقم اطلاعات و اخباراهميت داده و در صورت اشتباه آن را تصحيح مي كنند.
نكته مهمي كه در مورد اين رسانه هاي الكترونيك اهميت دارد، تنظيم و كنترل كار اين دو رسانه توسط نهادهاي دولتي است و به دليل نزديكي به مراكز قدرت ، به ندرت توانستند، مانند رسانه هاي چاپي (مطبوعات )در چارچوب آزادي ، حقوق و استقلال سياسي ، در بيان ديدگاه هاي خود به كار گرفته شوند. (آقا جاني ، 1381)
مسئله مهم در مورد تلويزيون در عصر حاضر، تجاري شدن آن است كه به نحو فزاينده اي در سراسر جهان ، به انحصار روي آورده است .اگرفرمول هاي معنايي را كه زير بناي برنامه هاي مردم پسند است ،بررسي كنيم ،در مي يابيم كه محتواي آنها با يك ديگر تفاوت چنداني ندارد. با اين همه ، اين واقعيت كه همه مردم همزمان برنامه هاي يكسان نگاه نمي كنند و فرهنگ و گروه اجتماعي ، با سيستم رسانه ها ارتباطويژه اي دارد، عامل تفاوت هاي عمده اي با سيستم قديمي رسانه هاي گروهي استاندارد شده است . علاوه بر اين ، شيوه رايج (تماشاي همزمان چند برنامه ) موجب شده است كه بينندگان ، تركيب تصاوير مخصوص خود را ايجاد كنند. با اينكه رسانه ها در سطح جهاني با يكديگر مرتبطشده اند و برنامه ها و پيام ها در شبكه جهاني در گردش هستند، ما دردهكده اي جهاني زندگي نمي كنيم ، بلكه در كلبه هايي فراخور حال هرمنطقه زندگي مي كنيم كه در سطح جهاني توليد و در محدوده محلي توزيع شده اند. (كاستلز، 1380، 397).
به هرحال ، اين تكنولوژي هاي جديد ارتباطي در تمام زمينه ها تاثيرگذارند; براي نمونه درعرصه سياست از طريق اينترنت ، شهروندان مي توانند، با دولتمردان خود مسائل و مشكلاتشان را حل كنند، يانامزدهاي انتخاباتي مي توانند، از طريق اينترنت به فعاليت بپردازند; به اين ترتيب تكنولوژي و دانش فني بر ماهيت قدرت تأثير گذاشته است .
در اقتصاد هم تكنولوژي اطلاعاتي ، موجب تحولاتي شده است ; براي نمونه تسريع مراودات بازرگاني ، بين المللي شده و جريان هاي پول ،كالا واشخاص ، به واسطه پيشرفت هاي فناورانه متعدد شتاب بيشتري يافته اند. (سيف زاده ، 1378، 174).
از جمله اين تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد عبارت است از:
ماهواره ها نسبت به وسايل ارتباطي و روش هاي سنتي ارتباط، داراي مزاياي زيادي هستند. از جمله آن مي توان به وسعت پوشش ، انعطاف پذيري و ظرفيت بالاي حمل پيام اشاره كرد (مولانا، 1371، 109). اين وسيله نوين مي تواند حجم بالايي از پيام ها و علائم الكترونيكي را به تمام نقاط جهان منتقل كند; در حالي كه نيازي به كابل و سيم نيست و به همين دليل انعطاف پذير است . در عين حال ، از اين وسيله ارتباطي براي پخش برنامه هاي تلويزيوني ، پيش بيني وضعيت آب و هوا، حفاظت ازمحيط امور نظامي و جاسوسي استفاده مي شود.
آنچه در مورد ماهواره ها داراي اهميت است ، قدرت نفوذشان دركشورها، از طريق پخش برنامه هاي تلويزيوني است كه مخاطبان باهزينه اي اندك ، از طريق تهيه دريافت كننده مي توان ، به تعداد زيادي كانال دست يابد.
در ابتداي ، آژانس طرح هاي تحقيقاتي پيشرفته (آرپا)، شكل گرفت كه داراي نقش نظامي بود; اما محققان و دانشمندان براي تحقيقات خوداز آن استفاده مي كردند. يكي از برجسته ترين طرح هايي كه آژانس از آن حمايت كرد، بررسي مهارت ها و فناوري ها در ارتباط با انواع مختلف شبكه هاي رايانه اي بود. اهداف دو گانه اين طرح عبارت بود از: اول توسعه شبكه هاي ارتباطي كه بتواند تبادل اطلاعات در بين مراكزتحقيقاتي مختلفي را كه در طرح هاي آرپا هستند، تسهيل كند و دوم اينكه به شركت كنندگان در شبكه امكان دهد كه با منابع رايانه اي كمي كه در دسترس دارند، در شبكه سهيم شوند، و تأسيس شبكه آرپا نت درسال 1969 به عنوان مبدأ پيدايش و ظهور اينترنت ، شناخته مي شود.(اسلوين ، 1380، 27).
در سال 1973 با برقراري ارتباط ميان شبكه ARPANET (وزارت دفاع امريكا) با PRNET(شبكه راديويي ) و SATNET(شبكه ماهواره اي ) موضوع اينترنت به عنوان يك طرح مطرح شد.
پروتكل اينترنت داراي مزايايي بود و به سرعت بر روي تعداد زيادي ازسيستم هاي كامپيوتري پياده شد،چرا كه تنها پروتكلي بود كه به كامپيوترهاي ساخته شده به وسيله شركت هاي مختلف ، امكان برقرارساختن ارتباط با يك ديگر را مي داد. در اوايل سال هاي 1980 سيستم (يونيكس بركلي ) با به كارگيري پروتكل اينترنت عرضه شد و اين امكان را ايجاد كرد كه شبكه هاي ايستگاه هاي مختلف ، با كامپيوترهاي مركزي مرتبط شوند. رشد اينترنت از زماني سرعت يافت كه به شبكه عمومي مخابراتي ، يعني در اواسط سال 1980 اتصال يافت (كندات ،1994، 13 ـ 11).
در حال حاضر، اينترنت متشكل از NSFNET (شبكه بنياد ملي علم امريكا)، ARPANETشبكه آكادميك و پژوهش استراليا،NST اينترنت علمي ناسا NASA در امريكا، SWITCH(شبكه آكادميك و پژوهش سوئيس ) و چند ميليون شبكه در ابعاد مختلف از نوع تجارتي و پژوهشي است . (محسني ، 1380، 75).
در نهايت شبكه اي ايجاد شد كه نمي توان آن را از هيچ مركزي كنترل كرد، سانسور و كنترل اين سيستم بسيار مشكل است و تنها راه كنترل آن ، وارد نشدن به شبكه است ; البته اين شبكه در سراسر جهان گسترش يافته است و كاربران زيادي دارد و انواع اطلاعات را در تمام دنيا انتقال مي دهد و هر سازمان ، نهاد و كشوري براي ورود به اين شبكه ، ممانعت ايجاد كند، هزينه گزافي را مي پردازد و زيان بزرگي كرده است .
اين شبكه از هزاران شبكه كامپيوتري مستقل تشكيل شده است كه راه هاي بسياري براي برقراري ارتباط دارند. شبكه اي كه در سراسرجهان ، افراد مي توانند از آن به راحتي استفاده كنند و با يك ديگر ارتباطبرقرار كنند. اينترنت ثانيه به ثانيه و لحظه به لحظه در حال گسترش توسعه است و تمدني جديد را در سراسر جهان ايجاد مي كند; اين تمدن تنها به منطقه و جامعه اي خاص محدود نمي شود ،بلكه تمام تمدن ها وهمه انسان ها را در بر مي گيرد.
اينترنت اين وسيله ارتباطي عظيم و اين رسانه قدرتمند كه در بيست وپنج سال گذشته در كنار ليزر و دوربين هاي ديجيتالي ، يكي از بهترين اختراعات بوده است ، جهان را به جامعه اي شبكه اي تبديل كرده و با ازبين بردن فاصله هاي زماني و مكاني به افراد و گروه ها اين توانايي را داده است كه از اطلاعات استفاده كنند و با انسان هاي سر تا سر كره زمين ارتباط برقرار كنند. اينترنت ، نه تنها فاصله مكاني و زماني را كاهش داد،حتي محدوديت زبان را، با توجه به اينكه زبان انگليسي به يك زبان بين المللي تبديل ، شده از بين برده است .
شبكه اينترنت ، ستون فقرات ارتباطات كامپيوتري جهاني در دهه 1990 است ، چرا كه به تدريج ، بيشتر شبكه ها را به يكديگر متصل ساخت ، صاحب نظران اعتقاد دارند كه اين شبكه مي تواند در اوايل قرن بيست و يك ، صدها ميليون كاربر را به خود جذب كند. متخصصان معتقدند كه از لحاظ فني ، اينترنت خواهد توانست ، روزي 600 ميليون شبكه كامپيوتري را به يكديگر متصل سازد; در حالي كه در نخستين مراحل توسعه در سال 1973، تنها 25 كامپيوتر به اين شبكه متصل بود،در دهه 1970 حدود 256 كامپيوتر و در اوايل 1980 با ارتقاي قابل توجه اين شبكه 25 شبكه با چند صد كامپيوتر ابتدايي و چند هزار كاربر به آن متصل بودند. (كاستلز، 1380، 402) البته ، اينترنت تنها يك بانك اطلاعاتي نيست ، بلكه گسترده ترين و با اهميت ترين شبكه كامپيوتري جهان است و شايد نمونه اي اوليه از بزرگراه هاي اطلاعاتي ربع اول قرن بيست و يكم باشد. اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد،زشت و زيبا، اخلاقي و غير اخلاقي تلقي مي شود. (محسني ،1380، 72).
با اتصال به شبكه اينترنت مي توان با افرادي كه فرسنگ ها دورتر از ماهستند، ارتباط برقرار كرد; از هرنقطه در دنيا اطلاعات سياسي ،اقتصادي ، و هنري مورد نياز را بدست آورد; از فعاليت هاي علمي آگاه شد;وارد كتابخانه ها شد و كتاب مورد نظر را مطالعه كرد و ده ها و صدها كارديگر مي توان انجام داد كه در گذشته امكانپذير نبوده است ; هر چند كه اينترنت آميزه اي از رسانه هايي از قبيل تلويزيون و تلفن است ; اما شايدخصلت تعاملي بودنش اين وسيله ارتباطي را از بقيه رسانه ها جدامي سازد. شايد در گذشته هاي دور، انسان نمي توانست باور كند كه آدم هاي شرق و غرب جهان در قرن بيستم بتوانند در آن واحد، با يك ديگر گفت گو گو كنند و پيام هاي خود را با سرعت سرسام آوري براي يك ديگر بفرستند; پيامي كه در آن دوره ، زمان زيادي مي برد تا از يك نقطه به نقطه اي ديگر منتقل شود.
در نيمه دوم دهه 1990، سيستم ارتباط الكترونيكي جديدي شكل گرفت كه از تركيب رسانه هاي همگاني جهاني و سفارشي و ارتباطكامپيوتري تشكيل شده بود و ويژگي آن ، تركيب رسانه هاي مختلف وتوانايي بالقوه آن براي ارتباط متقابل بود و نام (سيستم چند رسانه اي )برآن نهاده شد. اين سيستم توانست ، قلمرو ارتباط الكترونيكي را به همه زندگي ، از خانه تا كار، از مدرسه تا بيمارستان و از تفريحات تا مسافرت گسترش دهد. تا اواسط دهه 1990 دولت ها و شركت ها براي به دست آوردن جايگاهي در اين سيستم كه ابزار قدرت و منبع سود. سرشار بود، ازيكديگر سبقت مي گرفتند و دولت ها مانند دولت ايالات متحده ، ژاپن ،فرانسه و چند كشور ديگر براي شكل گيري آن ، تلاش هاي انجام دادند;اما در كل مي توان گفت ، اين تجارت بود كه سيستم جديد چند رسانه اي را شكل مي داد; نه دولت ها، در واقع مقياس سرمايه گذاري در زمينه هاي زير بنايي ، به ميزاني بود كه هيچ دولتي نمي توانست ، به تنهايي عمل كندو از طرفي ديگر، چون در مراحل اوليه شكل گيري اين سيستم ، شكل واقعي تكنولوژي سيستم مشخص نيست ، هر كسي كه در مراحل اوليه ،كنترل آن را در دست داشته باشد، مي تواند تاثيرتعيين كننده اي بر روي تكامل آتي سيستم بگذارد، به همين علت رقابت شديدي بر سر آن وجود داشت . (كاستلز، 1380، 424 ـ 422).
سيستم چند رسانه اي از الگوي اجتماعي ـ فرهنگي خاص حمايت مي كند كه داراي ويژگي هاي زيراست :
ـ نخستين ويژگي آن تمايز اجتماعي و فرهنگي گسترده است كه به تقسيم بندي كاربران ، تماشاگران ، خوانندگان و شنوندگان مي انجامد وافزون بر اينكه پيام ها با توجه به استراتژي هاي فرستندگان آنهابراساس بازار تقسيم مي شوند، براساس علايق استفاده كنندگان ، ازرسانه ها كه از توانايي تعاملي خود بهره مي گيرند، نيز تقسيم مي شوند.
ـ خصوصيت دوم ، طبقه بندي اجتماعي فزاينده كاربران است ; نه تنهاانتخاب رسانه چندگانه براي كساني كه از زمان و پول لازم براي دسترسي به آن برخوردارند و كشورهايي كه داراي پتانسيل بازار مناسب هستند، محدود خواهد شد، بلكه تفاوت هاي فرهنگي ـ آموزشي نيزبراي استفاده از ارتباط متقابل به نفع هر يك از كاربران تأثير قطعي خواهد داشت .
بنابراين در جهان چند رسانه اي ، دو گروه ايجاد مي شود: كاربران فعال وكاربران منفعل ; يعني كساني كه قادر به انتخاب مدارهاي ارتباطي چندسويه هستند و كساني كه تنها به تعداد محدودي برنامه از پيش آماده شده دسترسي دارند. اينكه هر كاربر، در چه طبقه اي قرار گيرد، طبقه اجتماعي ، نژاد، جنس و كشور او تعيين كننده است .
ـ سومين مورد اينكه انتقال پيام هاي مختلف در يك سيستم ،حتي اگرسيستم دو سويه و گزينشي باشد، موجب مي شود كه همه پيام ها درالگوي معرفتي مشترك ، به صورت يكپارچه در آيند، ابهام محتوا درپيام ها وجود داشته باشد; حتي اگر هر پيام از يك منبع باشد، مانند اينكه برنامه هاي آموزشي تعاملي مثل بازي هاي ويدئويي به نظر مي رسد.
ـ در نهايت چهارمين مورد كه شايد مهم ترين ويژگي سيستم هاي چندرسانه اي باشد، اين است كه بيشتر جلوه هاي فرهنگي را با همه تنوع شان ، در قلمرو خود جاي مي دهند و همه جلوه هاي فرهنگي از بدترين تابهترين و از نخبه گراترين تا مردمي ترين در اين جهان ديجيتالي ، گردهم مي آيند. (همان ، 431 ـ 429)
اصطلاح چند رسانه ، بيان كننده فرآورده يا خدمتي است كه در پرتوترجمه ، به زبان انفورماتيك ، داده هايي را كه معمولا به شكل جداگانه مورد بهره برداري قرار مي گرفتند (مانند متن ، صدا، ويدئو، عكس ،تصوير و طرح )، با يك ديگر پيوند مي دهد. (محسني ، 1380، 122).
چند رسانه اي ها، رسانه هايي تعاملي هستند، يعني مخاطبان فعال هستند و در قبال دريافت پيام مي توانند، پاسخ گو باشند. در نتيجه چندرسانه ها يا رسانه هاي ادغام شده ، بيان گر شيوه اي هستند كه از سوي آن تعاملي صورت خواهد پذيرفت .
چند رسانه ها برخي عناصر زير، و نه لزوما همه آنان را در بر مي گيرد:
تصاوير ويدئويي كاملا متحرك ، اشكال ثابت ، نقاشي هاي متحرك ،گرافيك هاي كامپيوتري ، متن و صدا .افزون بر آن ، اين موارد از يك پايگاه فناوري كه عموما و نه هميشه يك كامپيوتر است ، توزيع مي شود.چند رسانه ها موجب احياي متن يك بعدي ، با اشكال و اصوات توليدشده از سوي كامپيوتر خواهند شد. (سعيدي ، 1383، 221).
دموكراتيك شدن چند رسانه اي ها عملا نتيجه مستقيم دو تحول همزمان است . نخستين تحول ، سهولت كاربرد انفورماتيك است كه باقدرت فزاينده دستگاه ها همراه بوده است . اين تحول توجيه كننده كاربردچند رسانه اي ها در سازمان هايي غير از حوزه هاي آموزش ،اطلاعات يا بازرگاني است . تحول دوم صنعتي شدن خودتكنولوژي چند رسانه اي است و گواه آن ، ورود گسترده ديسك خوان هاي ديسك هاي فشرده ، كنترل كننده هاي گرافيك ، كارت هاي صدا، و...است كه با شرايط كامپيوترهاي شخصي روميزي و نيز دستي هماهنگ شده است . به ميزان بيش از پيش يا تقريبا عمومي كامپيوترهاي شخصي از امكانات پايه اي چند رسانه اي برخوردار گشته و پايه گذاران اين تكنولوژي ، تقريبا همگي پردازش گرهايي را عرضه كرده اند كه همه عناصر را مستقيما به هم مربوط مي كند. اين تكنولوژي ، پيشرفت قابل توجهي را در عرضه برنامه هاي حاوي صدا و ويدئو به وجود آورده است .(محسني ، 1380، 123).
از جمله ويژگي هاي بزرگراه هايي اطلاعاتي عبارت است از:
ـ براي ايجاد اين بزرگراه ها، شركت هاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي از جمله مطبوعات ، شركت هاي تبليغاتي ، سازمان هاي راديو و تلويزيون و شركت هاي چند مليتي و كامپيوتر ي و فرامليتي را ايجاد مي كنند.(آقاجاني به نقل از مولانا، 1372)
ـ قوانين و مقررات ملي و رفت و آمد در اين بزرگراه هاي اطلاعاتي دراختيار شركت هاي بزرگ خصوصي است . در سطح جهاني نيز، اين مقررات هنوز مبهم بوده ; ولي تحت نفوذ و سيطره كشورهاي پيشرفته غرب است . (همان )
ـ ساختمان و گستره اين بزرگراه ها به گونه اي است كه هم امكان استفاده وسيع ، متعامل و دامنه دار افراد از اطلاعات و ارتباطات راافزايش مي دهد و هم امكان كنترل كامل افراد و سوء استفاده ازاطلاعات شخصي را بالا خواهد برد. اين بزرگراه ها هم مي توانند، عامل تبادل اطلاعات و توسعه فرهنگي و بالا بردن سطح زندگي افراد وملت ها باشند و هم مي توانند، وسيله سلطه گر ،هجوم فرهنگي ،اقتصادي و سياسي گردد. (همان ، 1381).
البته ، بزرگراه هاي اطلاعاتي ، تاثيرات بسياري بر زواياي زندگي انسان دارد، از آن جمله :
ـ مشاغل : اين بزرگراه ها با استفاده از وسايل ارتباطي ، اين امكان رافراهم آورده اند تا رفت و آمد به مراكز كار كاهش يابدو با ايجاد خدمات اطلاعاتي ،مشاغل جديد افزايش يابد.
ـ دانش : باگسترش و توسعه بزرگراه هاي اطلاعاتي ، امكان دسترسي به دانش ، علم ، هنر و دانشگاه ها و مراكز پژوهشي افزايش يابد.
ـ فرهنگ : از جمله تاثيرات بزرگراه ها، توسعه صنايع فرهنگي دركشورهاي غربي بوده و به طور كلي مي توان گفت ، اين بزرگراه هاكانال هاي جديد، متعدد و متنوع فرهنگي ايجاد كرده اند!.
ـ اقتصاد: اين بزرگراه ها منجر به ايجاد يك اقتصاد پوياي اطلاعاتي شده و اطلاعات ارزشمند را در اختيار نهادهاي مالي و اقتصادي ، درسطح جهان قرارداده است .
ـ قوانين : بزرگراه ها اطلاعاتي قوانين و حقوق بين المللي را دچار تغيير وتحول اساسي كرده اند.
ـ زندگي شخصي : اين بزرگراه ها در سطح ملي و جهاني در كنار نقض حاكميت ملي ، موجب تضعيف حقوق افراد نيز شده اند. (همان ) .
از طريق كاربرد ارتباطات كامپيوتري و ايجاد روابط اجتماعي غيررسمي ناظران متوجه ايجاد پديده اي شدند كه جامعه مجازي نام گرفت .بر طبق نظر راين گلد، جامعه مجازي به معني شبكه الكترونيكي ارتباطات متقابل است كه محدوده اش را خود تعريف مي كند و پيرامون علاقه يا هدف مشتركي تشكيل مي شود. اين جوامع ، همانندسيستم هاي كنفرانس يا بولتن بورد نسبتا رسمي هستند يا به صورت خود جوش ، توسط شبكه هاي اجتماعي كه براي ارسال و دريافت پيام دريك الگوي زمان انتخاب شده با شبكه ارتباط برقرار كند. در اواسط دهه 1990، ده ها هزار از اين نوع جوامع در سراسر جهان ايجاد شد و در حال گسترش بود.
بيشتر افراد به صورت پراكنده ، در اين نوع ارتباطات حضور مي يابند وبه علت تغيير سليقه يا برآورده نشدن انتظارات از شبكه اي خارج و واردشبكه اي ديگر مي شوند. ويژگي برجسته اين شبكه اين است كه از نظرافرادي كه در آن مشاركت دارند، بسيار زودگذر هستند. (كاستلز، 1380،420).
به عبارت ديگر، ابرمتن يا فرا ـ زباني كه براي نخستين بار در تاريخ ،شيوه هاي مكتوب ، شفاهي و ديداري ـ شنيداري ارتباطات انساني را درچار چوب يك سيستم ، يكپارچه مي سازد. يكپارچگي متن ، تصوير وصدا از چند نقطه و در زماني متفاوت در شبكه اي جهاني و آزاد و قابل دسترسي كه با يكديگر تعامل دارند و در نتيجه ارتباطات را با تحولي عظيم رو به رو ساخته اند (همان ، 383); از جمله ويژگي هاي اين سيستم نوين ، ارتباطات الكترونيكي ، دوسويگي و تعاملي بودنش است كه به مخاطبان اجازه مي دهد فعال بوده و حالت منفعل نداشته باشند.
(بزرگراه هاي اطلاعاتي )، براي رسانه هاي تعاملي گذرگاهي دو سويه است كه نه تنها براي دريافت و ارسال داده هاي نوشتاري ، بلكه در زمينه عكس هاي كاملا متحرك ، اشكال ثابت ، نقاشي متحرك گرافيك هاي كامپيوتري و صدا نيز كاربرد دارد. در دوره تعامل ، اين گونه اطلاعات ازيك خانه به خانه اي ديگر، با سرعت نور از رشته هاي شيشه اي فيبرنوري ، به نازكي مو، ارسال خواهد شد. تماشاگران تلويزيون از حالت انفعالي رها شده و ديگر تنها تماشاگران هرچه از راه شبكه هاي تلويزيوني و موسسات تلويزيوني كابلي به آنان ارائه مي شود، نخواهند بودو مي توانند، فعلانه در برنامه ها مشاركت كنند. بينندگان در سده بيست ويكم خواهند توانست ، محتواي برنامه ها را فردي كنند، به گونه اي كه همه چيز از يك برنامه خاص سرگرم كننده تا يك خبر ويژه ، بر صفحه كامپيوترها از راه دور پديدار شود. آنان خواهند توانست ، پايان ماجراي يك فيلم داستاني را به خواسته خود برگزينند يا بيافرينند يا اطلاعات آرشيوي مربوط به يك خبر را دريافت كنند. (سعيدي ، 1383، 219).
رسانه هاي متعامل كه تركيبي است از پيشرفت هاي بزرگ و تازه درزمينه فيبر نوري ، ديجيتالي شدن ، چند رسانه ها، CDROMواقعيت نمايي با لوازم خانگي معمول مانند تلفن ، تلويزيون و كامپيوتر، دستاورد ودرهم آميختگي فناوري ها (كامپيوتر از راه دور) پيوندي خواهند بود كه به شبكه گسترده اي از ديگر كامپيوترهاي از راه دور و پايگاه داده ها وصل مي شود و امكان دسترسي به منابع گسترده اي از اطلاعات ، سرگرمي وخدمات ارتباطي را كه برخي آنها اكنون دور از ذهن است ، فراهم مي آورد.اين وضع تازه ، ارائه مستقيم متون ، مواد ديداري و شنيداري تازه واشكال سه بعدي را امكان پذير مي كند. ( همان 219 ـ 218).
با توجه به تغييرات ايجاد شده در وسايل ارتباطي و نقش آنان درزندگي بشر امروز مي توان نتيجه گرفت ، ما شاهد تحول در الگوهاي ارتباطي هستيم و نمي توانيم منكر اين تغيير و گسترش رويكردهاي دوسويه شويم ; در نتيجه اين عصر را مي توان ، عصر رسانه هاي غير توده اي ناميد كه رقيبي سرسخت براي رسانه هاي جمعي است .تافلر اعتقاد دارد: (به رسانه هاي همگاني حمله شده است ، رسانه هاي جديد غير توده اي در حال گسترش اند و با رسانه هاي جمعي به رقابت برخاسته اند و حتي جايگزين آنها شده اند; يعني جايگزين رسانه هايي كه روزي بر تمامي جوامع موج دوم سلطه داشته اند. بنابراين موج سوم ، عصرواقعا جديدي آورده است ). (تافلر، 1372، 228).
اين تكنولوژي هاي جديد تاثير عميقي بر روابط فردي و اجتماعي مي گذارد و تصور ما را از جهان پيرامون دگرگون مي سازد. از طرفي ، پيام به جاي اينكه براي توده مردم فرستاده شود و تشابه و يكساني را به وجودآورد، براي گروه هاي غير توده اي و كوچك فرستاده مي شود كه موجب غيرتوده اي شدن مي گردد. در مجموع مي توان گفت ، اين تكنولوژي جديد براي بسياري فعاليت هاي برنامه ريزي و مديريتي مقرون به صرفه است .رسانه ها در اين عصر، تنوع را بيشتر مي كنند و به جاي دهكده جهاني واحد، برخلاف پيش بيني مارشال مك لوهان ، نظريه پرداز كانادايي رسانه ها، احتمالا شاهد چند گانگي دهكده هاي كاملا متفاوت جهاني خواهيم بود، تمام آنها به نظام جديد رسانه ها متصل خواهند بود; ولي همه آنها مي كوشند تا هويت فرهنگي ، قومي ، ملي و سياسي خود را حفظكنند و ارتقا بخشند. (تافلر، 1374، 524 ـ 523).
در عصر اطلاعات رسانه ها به يك ديگر آميخته شده اند. امروزه ميليون ها كامپيوتر، تلفن هاي ماهواره اي و فكس به هم متصل هستندو نمي توان آنها را از يك ديگر منفك ساخت و هر خبري در آن واحد ازتمامي اين وسايل ارتباطي منتقل مي شود و پيام هاي آنان از مرزكشورها مي گذرد و وارد جوامع مي شود.رسانه هاي نوين ديگر به مفهوم سنتي كلمه ، رسانه هاي همگاني نيستند كه پيام هاي محدودي را براي انبوهي از مخاطبان متجانس پخش كنند. به دليل تعدد پيام ها و منابع ، مخاطبان قدرت انتخاب بيشتري پيدا كرده اند. مخاطبان دوست دارند، پيام هاي خود را انتخاب كنند و اين امر، دسته بندي آنان را عميق تر مي سازد و رابطه فردي ميان فرستنده و گيرنده را افزايش مي دهد. (صباح به نقل از كاستلز، 1380،395).
در نتيجه مي توان گفت اين رسانه هاي نوين مخاطبان پراكنده ومتنوعي را به وجود آورده اند كه ديگر نمي توان آنان را انبوه با توده مخاطبان ناميد، زيرا اين مخاطبان ديگر پيام واحد دريافت نمي كنند وبا انبوه پيام ها مواجه هستند كه يك دستي و يكپارچگي را از آنان گرفته است .
از طرفي اين رسانه هاي الكترونيكي موجب گسترش نگرش انسان هاشد و موجب گرديد، افق ديد او نسبت به مسائل گسترده تر از قبل شود، به گونه اي كه در نحوه زندگي و تصميم گيريش تاثير گذار بود.بشر امروز مانند انسان ديروز كه براي مشخص كردن جايش درجنگل ، اصوات نامفهوم و شاخه هاي شكسته را به كار مي برد نيست ،امروزه او، هم از گفتار استفاده مي كند و هم از زبان نوشتار، از طريق ماهواره ارتباط برقرار مي سازد، تقريبا هر نوع اطلاعاتي را به يادمي سپارد و مدتي بعد مقادير عظيم از نو توليد مي كند، او آموخته است كه اطلاعات را در زمان و نيز مكان انتقال دهد. (آذرنگ ، 1371، 36).
بدين ترتيب مي توان گفت ،در طول تاريخ انسان هميشه تلاش كرده تا وسيله اي براي برقراري ارتباط در اختيار داشته باشد; هر چند كه دردوره هاي اوليه اين وسايل قدرت زيادي براي حمل پيام و اطلاعات نداشته اند; ولي براي انسان آن روز مطلوب بوده است . اين تكنولوژي هاي ابتدايي به تدريج گسترش يافتند تا جايي كه در زمان حال ، با تكنولوژي هاي اطلاعاتي رو به رو هستيم كه در حال متحول كردن نحوه زندگي و تفكر انسان معاصر است .
بنابراين ، انسان با سعي و تلاش براي برقراري ارتباط بيشتر با اطراف خود، در طولاني مدت به زبان شفاهي دست يافت و از آن براي برقراري ارتباط بهتر و مؤثرتر استفاده كرد. بشر وارد كهكشان شفاهي شد كه ازدور دست تاريخ آغاز و تا سال 1453 ميلادي ادامه داشت . در كهكشان شفاهي ، بيشتر به محتوا توجه شده است ، ارتباط مستقيم (شنيداري وديداري ) بود و بشر براي برقراري ارتباط، از پنج حس خود استفاده مي كرده است ; ولي حس غالب ، حس شنوايي بوده است كه در ارتباطزباني ميان افراد بشر مناسب تر از ديگر حواس است .با اين حال ، انسان كهكشان شفاهي نيز براي انتقال پيام ها وخواسته هاي خود، با مشكلاتي مواجه بود و به وسايل پيشرفته تري براي برقراري ارتباط نياز داشت ، تا اينكه در حدود 700 سال پيش از ميلاد،اختراع بزرگي در يونان به وقوع پيوست و آن حروف الفبا بود.اختراع حروف الفبا، مانند پلي ، گفتار و نوشتار را به يك ديگر نزديك كرد و آن دو را با يك ديگر آشتي داد، فاصله ها از ميان رفت و انسان توانست ، به انتقال افكار و ارسال آن براي ديگران فكر كند. زمينه سازاين نقطه عطف تاريخي ، تكامل سه هزار ساله سنت شفاهي و ارتباطغير الفبايي است كه سر آغاز دگرگوني كيفي ارتباطات انساني بود،گسترش سواد تا قرن ها پس از اختراع و گسترش صنعت چاپ و توليدكاغذ، به وقوع نپيوست (كاستلز، 1380، 382).
اختراع چاپ توسط گوتنبرگ موجب شد، انسان علاوه بر ارتباطمستقيم ، به ارتباط نوشتاري دست يابد و با آغاز اين مرحله ، بشر به عصركتابت يا عصر گوتنبرگ وارد شد. مك لوهان معتقد است ، (دنياي آدم مقيم كهكشان گوتنبرگ را دنياي خطوط مستقيم و پشت سر هم ، دنياي اعتقادات به فرضيه هاي ثابت و معلوم ، دنياي طبقه بندي ها، دنيايي كه در آن هر چيز بايد در طبقه مخصوص خود قرار گيرد و هر معلولي فقط ازعلت تعيين شد خود ريشه گيرد، تشكيل مي شود) (محسنيان راد،1369، 487).
انسان در حدود 380 سال در اين كهكشان باقي ماند. در اين عصر،بيشتر از حس بينايي استفاده مي شد و علاوه بر محتوا، به رسانه يا وسيله انتقال پيام توجه گرديد.
در نيمه دوم قرن پانزدهم صنعت چاپ ، به سرعت پيشرفت كرد،نوشته هاي خبري افزايش يافت و امكان انتشار آن فراهم شد، البته اين انتشار، به صورت ادواري نبوده است . مطبوعات ادواري يك قرن و نيم بعد از اختراع صنعت چاپ پديد آمدند. از آغاز قرن شانزدهم ، اخبار به شكل كالاي حقيقي درآمد و مطبوعات چاپي به عنوان نخستين وسيله ارتباطي نوين به حساب آمدند.تكميل شيوه چاپ با حروف متحرك سربي ، در اواخر قرن پانزدهم واوايل قرن شانزدهم ميلادي ، در انتشار انديشه هاي نو و پيشرفت علوم وفنون ، تاثير بسيار داشت . با اختراع ، پيشرفت و تكميل صنعت و ايجادشرايط فني ، مكاني ، زماني و مالي مساعد در زمينه تهيه و تكثيرنوشته ها و پيام هاي مكتوب ، تحول بزرگي در ارتباطات غير مستقيم آغاز شد و براي اشاعه معلومات و اطلاعات و افكار انساني و پيشرفت فرهنگ و تمدن بشري امكانات وسيعي پديد آمد.بدين ترتيب ، مطبوعات يكي از محصولات مهم و رايج جامعه صنعتي شد كه از آغاز قرن هفدهم ، پيشرفت سريع خود را آغاز كرد و در نيمه دوم قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم ، ويژگي هاي يك صنعت بزرگ را به خود گرفت .
مطبوعات از اوايل قرن هفدهم ، سه دوره را پشت سر گذاشته اند:
ـ نخستين دوره ، از اوايل قرن هفدهم و با تأسيس نخستين نشريات دوره اي همراه بوده است . اين دوره تا جنگ هاي استقلال امريكا واستقلال فرانسه در قرن هجدهم ادامه يافت . روزنامه هاي اين دوره باسانسور متولد شدند.
ـ با (انقلاب هاي دموكراتيك ) غربي ، اولين مرحله فعاليت مطبوعات رو به پايان گذاشت و دوره دوم آغاز شد. در اين دوره مطبوعات عقيدتي وسياسي رواج يافتند و روزنامه هاي جديدي ، به وسيله هواداران آزادي وحكومت هاي مردمي به چاپ رسيدند.
ـ سومين دوره ، از اواخر نيمه اول قرن نوزدهم آغاز شد كه مطبوعات به وسيله سرمايه هاي بزرگ و همراه با آگهي هاي تجارتي انتشار يافتند.
با افزايش جمعيت و پراكندگي آنان در سطح كره خاكي نياز به اطلاعات و تبادل آن بيشتر گرديد. انسان كه براي ارسال پيام هاي خود،زماني از دوندگان مقاوم ، اسب هاي تندرو و كبوتران نامه بر استفاده مي كرد و زماني ديگر، از مطبوعات و روزنامه ها، اما نتوانست نيازاصلي اش را كه تبادل سريع اطلاعات بود، بر طرف سازد; او به وسيله اي نياز داشت تا پيام هاي خود را سريع تر منتقل كند. اختراع برق و سپس پيدايش تلگراف درسال 1832 توسط ساموئل مورس انگليسي موجب شد، انسان بتواند براي نخستين بار اطلاعات را با سرعت بالا و از طريق رمزهاي ساده به مسافت هاي طولاني انتقال دهد.
اما اختراع تلفن در سال 1876 توسط الكساندر گراهام بل و توماس واتسون آمريكايي ، تحول بزرگي بود، زيرا علاوه بر غلبه بر زمان و مكان ،اين امكان فراهم آورده بود كه صداي انسان ديگري را كه كيلومترها ازآنان فاصله داشت بشنود. اختراع تلفن انسان را قادر ساخت كه از طريق سيم با افرادي فرسنگ ها دورتر از خود گفت و گو كند; هر چند تلفن دربالا رفتن سرعت ارتباطات تاثير به سزايي داشت اما به دليل استفاده ازسيم ، محدوديت در ارتباط همچنان وجود داشت و وسيله اي مورد نيازبود، تا بدون سيم و با سرعت نور، اطلاعات را در فضا انتقال دهد و ازموانع بگذرد، و آن چيزي نبود جز راديو.
با اختراع راديو در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، انسان واردعصر الكتروني شد كه بر ارتباطات راه دور تكيه داشت و حس غالب حس شنوايي بود. با اختراع دستگاه ارتباط بي سيم و راديويي ، توسطگوگليلموما ركني ايتاليايي در سال 1895 اخبار و اطلاعات با سرعت شگفت آوري تا نقاط دور دست منتشر شدند.
در مرحله بعد، سينما متولد شد. اين وسيله ارتباطي كه هدفش سرگرمي و پر كردن اوقات فراغت بود، كمتر جنبه خبري داشت و حتي ازنظر انتشار نيز با ديگر وسايل ارتباطي تفاوت اساسي داشت ، از جمله پيشرفت هاي چشمگير علمي پس از جنگ جهاني دوم بود، زيرا درسال هاي آخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، با كوشش هاي كه براي تكميل فن عكاسي و فيلمبرداري صورت گرفت ، وسايل نويني چون سينما وتلويزيون در اختيار انسان گذاشته شد.
ظهور تلويزيون موجب گرديد كه رويدادها آن چنان كه اتفاق افتاده اند،به جهان نشان داده شوند. گسترش تلويزيون پس از جنگ جهاني دوم وفراگير شدنش ، آن را به يك رسانه همگاني تبديل كرد. اين وسيله جديدكه مي توانست ، پيام مشابهي را براي ميليون ها نفر به طور همزمان پخش كند، موجب همگون سازي مخاطبان و ايجاد مخاطبان يكسان شد و اغلب توسط دولت ها اداره مي شد. رواج تلويزيون درسه دهه پس ازجنگ جهاني دوم ، به قول مك لوهان دنياي جديدي از ارتباطات راموجب شد (كاستلز به نقل از مك لوهان ، 1380، 102). البته گسترش اين رسانه جديد، به معناي از ميان رفتن ديگر رسانه ها نبود.
هر چند كه با رونق روز افزون تلويزيون ، راديو مركزيت خود را از دست داد، ولي گستردگي و انعطاف پذيري آن بيشتر گرديد. در حال حاضر،برنامه هاي راديو و تلويزيون به صورت شبانه روزي شده است و اخبار راپيوسته پخش مي كنند. از طرفي وجود روزنامه ها در اينترنت ، دسترسي به اطلاعات را سريع تر مي كند. در دوره جديد، يا در عصر اطلاعات ، ديگرپيام واحد مورد استفاده نيست ، زيرا در اين دوره ، به علت ناهمگن بودن افراد، به پيام هاي متنوع تر نياز است .
در سال 1957 روس ها با استفاده از انديشه پوپوف در بيرون از كره زمين ، ارتباط را ميسر ساختند و نخستين قمر مصنوعي با ماهواره ، با نام (اسپوتنيك )، به مدار زمين فرستاده شد.
حال انسان براي حفظ اطلاعات ، بايد وسيله اي را در اختيار داشته باشدتا اطلاعات به دست آمده را انباشته كند. در ابتدا انسان براي نگهداري اطلاعات ، از مغز خوداستفاده مي كرد، كندن تصوير بر روي سنگ را نيزمي توان از وسايل اوليه انباشت اطلاعات در گذشته هاي دور دانست ،اختراع حروف الفبا و استفاده از چرم به جاي لوح هاي گلي و پيدايش كاغذ و اختراع چاپ و در سال ها بعد، پيدايش عكس ، فيلم ، ضبط صوت و نوار كاست و ظهور كامپيوترهاي كه مي تواند، اطلاعات فراواني را درحافظه خود نگه دارد، از ديگر وسايل انباشت اطلاعات است . با ورودكامپيوتر به زندگي بشر و ايجاد شبكه اينترنت ، تحولي عظيم در زندگي بشر رخ داد و انقلابي عظيم با نام انقلاب اطلاعات رخ داد.
گسترش سيل آساي كامپيوتر در دهه هاي اخير، مهم ترين تغيير را درنظام دانايي ، از اختراع چاپ در قرن پانزدهم يا حتي از اختراع خط به اين سو، پديد آورده است . همراه با اين تغيير خارق العاده ، گسترش شبكه ها ورسانه ها كه كارشان جا به جا كردن دانايي و عناصر تشكيل دهنده آن ،يعني داده و اطلاعات است ، به همان اندازه شگفت انگيز است اگر هيچ چيز ديگر تغيير نمي كرد، باز پيشرفت اين دو بر انقلاب دانايي گواهي مي داد; اما تحولات به هم پيوسته ، اين نظام دانايي يا (سپهراطلاعاتي ) را در جهان داراي تكنولوژي پيشرفته ، به تدريج دگرگون مي سازد. (تافلر، 1374، 649).
البته ، پيشرفت در ابزارهاي مبادله اطلاعات با ابزارهايي كه براي انباشتن اطلاعات در نظر گرفته شده ، همراه بوده است . در حقيقت اين دو فراگرد، جدا از يكديگر نيست ، چرا كه انباشت اطلاعات ، تراكم تجربه و دانش و آن چيزي است كه افراد، نسل ها و ملت ها در سراسر تاريخ ،براي آيندگانشان به ميراث گذاشته اند. با ثبت و ضبط كردن ، يا به يادسپردن اطلاعات ، به هر ترتيبي كه هست ، اطلاعات را براي آينده نزديك و دور نگه مي داريم (آذرنگ ، 1371، 34) از طرفي هنگامي كه تجهيزات ارتباطي و ابزارهاي انباشت اطلاعاتي است ، چنان كه ازتركيب سه تكنولوژي متفاوت ، يعني (صنايع كامپيوتر، نرم افزار و برنامه نويسي ، صنايع فيلم سازي ، سينما و تلويزيون ، و صنايع مخابرات (تله كاميونيكيشن و الكترونيك )) ابرشاهراه اطلاعاتي ايجاد شده است كه اطلاعات گوناگون صوت و تصويري را از طريق كابل هاي از جنس فيبرنوري ، به مصرف كننده منتقل مي سازد.
فيبرهاي نوري بالاترين حجم اطلاعات را در كوتاه ترين زمان ، درفواصل مختلف مبادله مي كنند. (دادگران ، 1374، 13).
پس مي توان گفت در دهه 1980، تكنولوژي هاي جديد، دنياي رسانه ها را با تغيير و تحول رو به رو كردند و با اين دگرگوني ، رسانه ها اين توانايي را يافتند كه اطلاعات را در سطح گسترده اي منتشر كنند وانفجاري در رابطه با كميت اطلاعات ايجاد كنند; اما به علت از بين رفتن توده مردم ، شمار مخاطبان رسانه ها در اين دوره در حال محدود شدن است و انبوه مخاطبان به گروه هاي كوچك تر تبديل شده اند.
دراينجا لازم است به بررسي اين رسانه ها بپردازيم .
الف . مطبوعات چاپي و الكترونيك
اختراع صنعت چاپ در زمينه وسايل ارتباط انساني ، انقلابي عظيم رابا خود به همراه داشت . با تكثير كتاب ها، علوم رونق يافت و با پيدايش وگسترش روزنامه ها، ارتباطات اجتماعي توسعه يافت . (معتمد نژاد،1379، 57) اواخر قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم كه صنعت چاپ توسعه واقعي يافت ، مطبوعات رفته رفته خصوصيات امروزي را به دست آوردند و انتشار كتاب را تحت الشعاع قرار دادند.(همان ، 67).امروزه مكتوبات الكترونيك ، حوزه گسترده اي را در بر مي گيرد و فرآيند(كامپيوتريزه شدن ) به تدريج تمامي مراحل توليد را شامل مي شود:ارسال مطالب خبري يا مقالات ، انتقال مطالب از طريق شبكه ، تركيب وادغام مطالب ، وارد كردن عكس و نمودار، صفحه بندي و در نهايت چاپ ،نشر و توزيع و... اين فرآيند موجب از بين رفتن بسياري مشاغل شده است و در عين حال ، كيفيت مادي توليدات را ارتقا بخشيده است .(محسني ، 1380، 124)
امروزه ، تهيه روزنامه در يك مكان و چاپ آن در مكان ديگر، امري عادي به حساب مي آيد و ما شاهد روزنامه هاي الكترونيك هستيم . در17 ماه مه 1991، يك مؤسسه پژوهشي در ژنو، با نام CERN، معيارهايا استانداردهاي شبكه جهاني تار نماها را منتشر كرد. در ماه مه 1992،روزنامه (شيگاگو تريبيون )، در ايالات متحده امريكا، نخستين نسخه روزنامه الكتروني را با نام (شيكاگو آن لاين )، بر روي مانيتور كامپيوترهافرستاد. بر اساس نشريه الكترونيكي ناشر و سر دبيران Editor Publisher، تا ماه آوريل 2001، بيش از 12 هزار رسانه خبري الكتروني در ايالات متحده امريكا موجود بوده است . در دهه اول روزنامه هاي الكتروني ، نه تنها هزاران رسانه خبري تار نماهاي خود را راه اندازي كردند، بلكه ميليون ها نفر كاربر و گروه هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي ،اقتصادي و نظاير آن نيز تار نماهاي خود را وارد شبكه جهاني تار نماهاكردند. (بديعي ، 1382، 27)
نشريات الكتروني را از نظر امكاناتي كه براي كاربران فراهم مي كنند،به سه دسته اصلي تقسيم مي كنند:
ـ نسخه فشرده الكتروني روزنامه چاپي به صورت تصويري .
ـ روزنامه هاي الكتروني قابل جست و جو .
ـ تركيب دو مورد بالا (همان ، 28 ـ 27).
در اين روزنامه ها دروازبانان ، خودمخاطبان يا كاربران هستند كه مطلب را از اين روزنامه ها گزينش مي كنند، در نتيجه هدايت افكارعمومي نيز تغيير مي يابد. اين روزنامه ها اطلاعات را به سرعت در اختيارما مي گذارند و مخاطبان قابل توجهي دارند. استفاده از آن بي هزينه يابسيار كم هزينه است و منبع درآمد اين روزنامه ها از طريق تبليغات است .
البته عده اي معتقدند كه دوره روزنامه نگاري نوشتاري به پايان رسيده است ; ولي آنچه مي بينيم ، اين است كه فروش اين روزنامه ها همچنان ادامه داشته و امتيازاتي نيز دارد; اما مسئله اي كه وجود دارد، در اختيارقرار دادن اطلاعات دستكاري شده به مخاطبان ، از طريق اينترنت است ; در حالي كه مطبوعات سنتي بر صحت و سقم اطلاعات و اخباراهميت داده و در صورت اشتباه آن را تصحيح مي كنند.
ب . راديو و تلويزيون
از زمان بهره برداري عمومي از راديو در سال 1920 و پس از آن ،استفاده از تلويزيون در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم ، سال هامي گذرد و هر يك در زمان ظهورشان مخاطبان كثيري يافتند و هنوزهم شاهد وجود مخاطبان اين رسانه ها هستيم . راديو وتلويزيون كه بااستفاده از تكنولوژي هاي ما قبل خود به وجود آمده بودند، از جمله رسانه هاي نوين به حساب مي آيند. اين دو رسانه الكترونيكي ، هر چند بايكديگر تفاوت هايي دارند، اما داراي مشابهت هايي نيز هستند كه ازمهم ترين آن مي توان به قدرت آنان در پخش مستقيم وقايع و رويدادهااشاره كرد.نكته مهمي كه در مورد اين رسانه هاي الكترونيك اهميت دارد، تنظيم و كنترل كار اين دو رسانه توسط نهادهاي دولتي است و به دليل نزديكي به مراكز قدرت ، به ندرت توانستند، مانند رسانه هاي چاپي (مطبوعات )در چارچوب آزادي ، حقوق و استقلال سياسي ، در بيان ديدگاه هاي خود به كار گرفته شوند. (آقا جاني ، 1381)
مسئله مهم در مورد تلويزيون در عصر حاضر، تجاري شدن آن است كه به نحو فزاينده اي در سراسر جهان ، به انحصار روي آورده است .اگرفرمول هاي معنايي را كه زير بناي برنامه هاي مردم پسند است ،بررسي كنيم ،در مي يابيم كه محتواي آنها با يك ديگر تفاوت چنداني ندارد. با اين همه ، اين واقعيت كه همه مردم همزمان برنامه هاي يكسان نگاه نمي كنند و فرهنگ و گروه اجتماعي ، با سيستم رسانه ها ارتباطويژه اي دارد، عامل تفاوت هاي عمده اي با سيستم قديمي رسانه هاي گروهي استاندارد شده است . علاوه بر اين ، شيوه رايج (تماشاي همزمان چند برنامه ) موجب شده است كه بينندگان ، تركيب تصاوير مخصوص خود را ايجاد كنند. با اينكه رسانه ها در سطح جهاني با يكديگر مرتبطشده اند و برنامه ها و پيام ها در شبكه جهاني در گردش هستند، ما دردهكده اي جهاني زندگي نمي كنيم ، بلكه در كلبه هايي فراخور حال هرمنطقه زندگي مي كنيم كه در سطح جهاني توليد و در محدوده محلي توزيع شده اند. (كاستلز، 1380، 397).
ج . رسانه هاي جديد الكترونيكي (تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد)
منظور از تكنولوژي هاي جديد، تكنولوژي هايي هستند كه پس از دهه 1970 ميلادي ايجاد شده اند. تكنولوژي اطلاعاتي شامل شبكه هاي اطلاعاتي كامپيوتري كميت و كيفيت اطلاعات قابل دسترس را به شيوه اي انقلابي و بي سابقه دگرگون ساخته است . همچنين تكنولوژي ماهواره ، موجب ظهور رسانه هاي الكترونيكي درسطح جهان شده است .تاثيرات انقلابي فيبر نوري و فن آوري ماهواره اي برتحرك انواع اطلاعات و تصاوير، نيل به ابر شاهراه هاي اطلاعاتي چند رسانه اي جهانگير را امكان پذير مي سازد. افزايش قدرت رايانه ، نرم افزارهاي رايانه اي ، تحولات در فن آوري ارتباطي به گونه هاي مختلف ، به فشرده شدن جهان كمك كرده اند. (آكسفورد، 1378، 144).به هرحال ، اين تكنولوژي هاي جديد ارتباطي در تمام زمينه ها تاثيرگذارند; براي نمونه درعرصه سياست از طريق اينترنت ، شهروندان مي توانند، با دولتمردان خود مسائل و مشكلاتشان را حل كنند، يانامزدهاي انتخاباتي مي توانند، از طريق اينترنت به فعاليت بپردازند; به اين ترتيب تكنولوژي و دانش فني بر ماهيت قدرت تأثير گذاشته است .
در اقتصاد هم تكنولوژي اطلاعاتي ، موجب تحولاتي شده است ; براي نمونه تسريع مراودات بازرگاني ، بين المللي شده و جريان هاي پول ،كالا واشخاص ، به واسطه پيشرفت هاي فناورانه متعدد شتاب بيشتري يافته اند. (سيف زاده ، 1378، 174).
از جمله اين تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد عبارت است از:
1. ماهواره ها
ماهواره ها يكي از وسايل مهم ارتباطي درقرن حاضر هستند كه همچنان در حال رشد و گسترش است .ماهواره ها نسبت به وسايل ارتباطي و روش هاي سنتي ارتباط، داراي مزاياي زيادي هستند. از جمله آن مي توان به وسعت پوشش ، انعطاف پذيري و ظرفيت بالاي حمل پيام اشاره كرد (مولانا، 1371، 109). اين وسيله نوين مي تواند حجم بالايي از پيام ها و علائم الكترونيكي را به تمام نقاط جهان منتقل كند; در حالي كه نيازي به كابل و سيم نيست و به همين دليل انعطاف پذير است . در عين حال ، از اين وسيله ارتباطي براي پخش برنامه هاي تلويزيوني ، پيش بيني وضعيت آب و هوا، حفاظت ازمحيط امور نظامي و جاسوسي استفاده مي شود.
آنچه در مورد ماهواره ها داراي اهميت است ، قدرت نفوذشان دركشورها، از طريق پخش برنامه هاي تلويزيوني است كه مخاطبان باهزينه اي اندك ، از طريق تهيه دريافت كننده مي توان ، به تعداد زيادي كانال دست يابد.
2. اينترنت
مي توان گفت ، تفكر شكل گيري اينترنت در دوران جنگ سرد ريشه دارد. شايد بتوان گفت ، دو نكته در شكل گيري اينترنت حائز اهميت است ، نخستين مورد اينكه مسائل هسته اي در آن دوره به مسئله اي مهم در دنيا تبديل شد و دومين دليل ، اقدام شوروي در اواخر دهه 1950براي پرتاب اولين ماهواره خود، با نام اسپوتنيك يك به فضا بود كه بخش نظامي ايالات متحده را از وحشت تهاجم هسته اي به وسيله ماهواره به وحشت و تكاپو انداخت . وحشت از حمله هسته اي موجب تكاپوي بخش نظامي ايالات متحده شد و موجب گرديد كه آنان دست به ابتكاري زنند كه تحولي عظيم در جهان ايجاد كرد.در ابتداي ، آژانس طرح هاي تحقيقاتي پيشرفته (آرپا)، شكل گرفت كه داراي نقش نظامي بود; اما محققان و دانشمندان براي تحقيقات خوداز آن استفاده مي كردند. يكي از برجسته ترين طرح هايي كه آژانس از آن حمايت كرد، بررسي مهارت ها و فناوري ها در ارتباط با انواع مختلف شبكه هاي رايانه اي بود. اهداف دو گانه اين طرح عبارت بود از: اول توسعه شبكه هاي ارتباطي كه بتواند تبادل اطلاعات در بين مراكزتحقيقاتي مختلفي را كه در طرح هاي آرپا هستند، تسهيل كند و دوم اينكه به شركت كنندگان در شبكه امكان دهد كه با منابع رايانه اي كمي كه در دسترس دارند، در شبكه سهيم شوند، و تأسيس شبكه آرپا نت درسال 1969 به عنوان مبدأ پيدايش و ظهور اينترنت ، شناخته مي شود.(اسلوين ، 1380، 27).
در سال 1973 با برقراري ارتباط ميان شبكه ARPANET (وزارت دفاع امريكا) با PRNET(شبكه راديويي ) و SATNET(شبكه ماهواره اي ) موضوع اينترنت به عنوان يك طرح مطرح شد.
پروتكل اينترنت داراي مزايايي بود و به سرعت بر روي تعداد زيادي ازسيستم هاي كامپيوتري پياده شد،چرا كه تنها پروتكلي بود كه به كامپيوترهاي ساخته شده به وسيله شركت هاي مختلف ، امكان برقرارساختن ارتباط با يك ديگر را مي داد. در اوايل سال هاي 1980 سيستم (يونيكس بركلي ) با به كارگيري پروتكل اينترنت عرضه شد و اين امكان را ايجاد كرد كه شبكه هاي ايستگاه هاي مختلف ، با كامپيوترهاي مركزي مرتبط شوند. رشد اينترنت از زماني سرعت يافت كه به شبكه عمومي مخابراتي ، يعني در اواسط سال 1980 اتصال يافت (كندات ،1994، 13 ـ 11).
در حال حاضر، اينترنت متشكل از NSFNET (شبكه بنياد ملي علم امريكا)، ARPANETشبكه آكادميك و پژوهش استراليا،NST اينترنت علمي ناسا NASA در امريكا، SWITCH(شبكه آكادميك و پژوهش سوئيس ) و چند ميليون شبكه در ابعاد مختلف از نوع تجارتي و پژوهشي است . (محسني ، 1380، 75).
در نهايت شبكه اي ايجاد شد كه نمي توان آن را از هيچ مركزي كنترل كرد، سانسور و كنترل اين سيستم بسيار مشكل است و تنها راه كنترل آن ، وارد نشدن به شبكه است ; البته اين شبكه در سراسر جهان گسترش يافته است و كاربران زيادي دارد و انواع اطلاعات را در تمام دنيا انتقال مي دهد و هر سازمان ، نهاد و كشوري براي ورود به اين شبكه ، ممانعت ايجاد كند، هزينه گزافي را مي پردازد و زيان بزرگي كرده است .
اين شبكه از هزاران شبكه كامپيوتري مستقل تشكيل شده است كه راه هاي بسياري براي برقراري ارتباط دارند. شبكه اي كه در سراسرجهان ، افراد مي توانند از آن به راحتي استفاده كنند و با يك ديگر ارتباطبرقرار كنند. اينترنت ثانيه به ثانيه و لحظه به لحظه در حال گسترش توسعه است و تمدني جديد را در سراسر جهان ايجاد مي كند; اين تمدن تنها به منطقه و جامعه اي خاص محدود نمي شود ،بلكه تمام تمدن ها وهمه انسان ها را در بر مي گيرد.
اينترنت اين وسيله ارتباطي عظيم و اين رسانه قدرتمند كه در بيست وپنج سال گذشته در كنار ليزر و دوربين هاي ديجيتالي ، يكي از بهترين اختراعات بوده است ، جهان را به جامعه اي شبكه اي تبديل كرده و با ازبين بردن فاصله هاي زماني و مكاني به افراد و گروه ها اين توانايي را داده است كه از اطلاعات استفاده كنند و با انسان هاي سر تا سر كره زمين ارتباط برقرار كنند. اينترنت ، نه تنها فاصله مكاني و زماني را كاهش داد،حتي محدوديت زبان را، با توجه به اينكه زبان انگليسي به يك زبان بين المللي تبديل ، شده از بين برده است .
شبكه اينترنت ، ستون فقرات ارتباطات كامپيوتري جهاني در دهه 1990 است ، چرا كه به تدريج ، بيشتر شبكه ها را به يكديگر متصل ساخت ، صاحب نظران اعتقاد دارند كه اين شبكه مي تواند در اوايل قرن بيست و يك ، صدها ميليون كاربر را به خود جذب كند. متخصصان معتقدند كه از لحاظ فني ، اينترنت خواهد توانست ، روزي 600 ميليون شبكه كامپيوتري را به يكديگر متصل سازد; در حالي كه در نخستين مراحل توسعه در سال 1973، تنها 25 كامپيوتر به اين شبكه متصل بود،در دهه 1970 حدود 256 كامپيوتر و در اوايل 1980 با ارتقاي قابل توجه اين شبكه 25 شبكه با چند صد كامپيوتر ابتدايي و چند هزار كاربر به آن متصل بودند. (كاستلز، 1380، 402) البته ، اينترنت تنها يك بانك اطلاعاتي نيست ، بلكه گسترده ترين و با اهميت ترين شبكه كامپيوتري جهان است و شايد نمونه اي اوليه از بزرگراه هاي اطلاعاتي ربع اول قرن بيست و يكم باشد. اينترنت در حكم مخزني از اطلاعات خوب و بد،زشت و زيبا، اخلاقي و غير اخلاقي تلقي مي شود. (محسني ،1380، 72).
با اتصال به شبكه اينترنت مي توان با افرادي كه فرسنگ ها دورتر از ماهستند، ارتباط برقرار كرد; از هرنقطه در دنيا اطلاعات سياسي ،اقتصادي ، و هنري مورد نياز را بدست آورد; از فعاليت هاي علمي آگاه شد;وارد كتابخانه ها شد و كتاب مورد نظر را مطالعه كرد و ده ها و صدها كارديگر مي توان انجام داد كه در گذشته امكانپذير نبوده است ; هر چند كه اينترنت آميزه اي از رسانه هايي از قبيل تلويزيون و تلفن است ; اما شايدخصلت تعاملي بودنش اين وسيله ارتباطي را از بقيه رسانه ها جدامي سازد. شايد در گذشته هاي دور، انسان نمي توانست باور كند كه آدم هاي شرق و غرب جهان در قرن بيستم بتوانند در آن واحد، با يك ديگر گفت گو گو كنند و پيام هاي خود را با سرعت سرسام آوري براي يك ديگر بفرستند; پيامي كه در آن دوره ، زمان زيادي مي برد تا از يك نقطه به نقطه اي ديگر منتقل شود.
3. چند رسانه اي ها
پيوند تكنولوژي هاي جديد شامل كامپيوترها، ارتباطات راه دور ووسايل ارتباط جمعي ، تحولات عظيم و شگرفي را ايجاد كرده اند; به گونه اي كه در حال حاضر، با ادغام اين سه تكنولوژي ، تكنولوژي اطلاعاتي موسوم به (چند رسانه اي ) را به وجود آورده است . به دنبال ظهور (رسانه هاي نوين ) كه غير متمركز و متنوع هستند، تشكيل سيستم چند رسانه اي در دهه 1990 امكانپذير شد.در نيمه دوم دهه 1990، سيستم ارتباط الكترونيكي جديدي شكل گرفت كه از تركيب رسانه هاي همگاني جهاني و سفارشي و ارتباطكامپيوتري تشكيل شده بود و ويژگي آن ، تركيب رسانه هاي مختلف وتوانايي بالقوه آن براي ارتباط متقابل بود و نام (سيستم چند رسانه اي )برآن نهاده شد. اين سيستم توانست ، قلمرو ارتباط الكترونيكي را به همه زندگي ، از خانه تا كار، از مدرسه تا بيمارستان و از تفريحات تا مسافرت گسترش دهد. تا اواسط دهه 1990 دولت ها و شركت ها براي به دست آوردن جايگاهي در اين سيستم كه ابزار قدرت و منبع سود. سرشار بود، ازيكديگر سبقت مي گرفتند و دولت ها مانند دولت ايالات متحده ، ژاپن ،فرانسه و چند كشور ديگر براي شكل گيري آن ، تلاش هاي انجام دادند;اما در كل مي توان گفت ، اين تجارت بود كه سيستم جديد چند رسانه اي را شكل مي داد; نه دولت ها، در واقع مقياس سرمايه گذاري در زمينه هاي زير بنايي ، به ميزاني بود كه هيچ دولتي نمي توانست ، به تنهايي عمل كندو از طرفي ديگر، چون در مراحل اوليه شكل گيري اين سيستم ، شكل واقعي تكنولوژي سيستم مشخص نيست ، هر كسي كه در مراحل اوليه ،كنترل آن را در دست داشته باشد، مي تواند تاثيرتعيين كننده اي بر روي تكامل آتي سيستم بگذارد، به همين علت رقابت شديدي بر سر آن وجود داشت . (كاستلز، 1380، 424 ـ 422).
سيستم چند رسانه اي از الگوي اجتماعي ـ فرهنگي خاص حمايت مي كند كه داراي ويژگي هاي زيراست :
ـ نخستين ويژگي آن تمايز اجتماعي و فرهنگي گسترده است كه به تقسيم بندي كاربران ، تماشاگران ، خوانندگان و شنوندگان مي انجامد وافزون بر اينكه پيام ها با توجه به استراتژي هاي فرستندگان آنهابراساس بازار تقسيم مي شوند، براساس علايق استفاده كنندگان ، ازرسانه ها كه از توانايي تعاملي خود بهره مي گيرند، نيز تقسيم مي شوند.
ـ خصوصيت دوم ، طبقه بندي اجتماعي فزاينده كاربران است ; نه تنهاانتخاب رسانه چندگانه براي كساني كه از زمان و پول لازم براي دسترسي به آن برخوردارند و كشورهايي كه داراي پتانسيل بازار مناسب هستند، محدود خواهد شد، بلكه تفاوت هاي فرهنگي ـ آموزشي نيزبراي استفاده از ارتباط متقابل به نفع هر يك از كاربران تأثير قطعي خواهد داشت .
بنابراين در جهان چند رسانه اي ، دو گروه ايجاد مي شود: كاربران فعال وكاربران منفعل ; يعني كساني كه قادر به انتخاب مدارهاي ارتباطي چندسويه هستند و كساني كه تنها به تعداد محدودي برنامه از پيش آماده شده دسترسي دارند. اينكه هر كاربر، در چه طبقه اي قرار گيرد، طبقه اجتماعي ، نژاد، جنس و كشور او تعيين كننده است .
ـ سومين مورد اينكه انتقال پيام هاي مختلف در يك سيستم ،حتي اگرسيستم دو سويه و گزينشي باشد، موجب مي شود كه همه پيام ها درالگوي معرفتي مشترك ، به صورت يكپارچه در آيند، ابهام محتوا درپيام ها وجود داشته باشد; حتي اگر هر پيام از يك منبع باشد، مانند اينكه برنامه هاي آموزشي تعاملي مثل بازي هاي ويدئويي به نظر مي رسد.
ـ در نهايت چهارمين مورد كه شايد مهم ترين ويژگي سيستم هاي چندرسانه اي باشد، اين است كه بيشتر جلوه هاي فرهنگي را با همه تنوع شان ، در قلمرو خود جاي مي دهند و همه جلوه هاي فرهنگي از بدترين تابهترين و از نخبه گراترين تا مردمي ترين در اين جهان ديجيتالي ، گردهم مي آيند. (همان ، 431 ـ 429)
اصطلاح چند رسانه ، بيان كننده فرآورده يا خدمتي است كه در پرتوترجمه ، به زبان انفورماتيك ، داده هايي را كه معمولا به شكل جداگانه مورد بهره برداري قرار مي گرفتند (مانند متن ، صدا، ويدئو، عكس ،تصوير و طرح )، با يك ديگر پيوند مي دهد. (محسني ، 1380، 122).
چند رسانه اي ها، رسانه هايي تعاملي هستند، يعني مخاطبان فعال هستند و در قبال دريافت پيام مي توانند، پاسخ گو باشند. در نتيجه چندرسانه ها يا رسانه هاي ادغام شده ، بيان گر شيوه اي هستند كه از سوي آن تعاملي صورت خواهد پذيرفت .
چند رسانه ها برخي عناصر زير، و نه لزوما همه آنان را در بر مي گيرد:
تصاوير ويدئويي كاملا متحرك ، اشكال ثابت ، نقاشي هاي متحرك ،گرافيك هاي كامپيوتري ، متن و صدا .افزون بر آن ، اين موارد از يك پايگاه فناوري كه عموما و نه هميشه يك كامپيوتر است ، توزيع مي شود.چند رسانه ها موجب احياي متن يك بعدي ، با اشكال و اصوات توليدشده از سوي كامپيوتر خواهند شد. (سعيدي ، 1383، 221).
دموكراتيك شدن چند رسانه اي ها عملا نتيجه مستقيم دو تحول همزمان است . نخستين تحول ، سهولت كاربرد انفورماتيك است كه باقدرت فزاينده دستگاه ها همراه بوده است . اين تحول توجيه كننده كاربردچند رسانه اي ها در سازمان هايي غير از حوزه هاي آموزش ،اطلاعات يا بازرگاني است . تحول دوم صنعتي شدن خودتكنولوژي چند رسانه اي است و گواه آن ، ورود گسترده ديسك خوان هاي ديسك هاي فشرده ، كنترل كننده هاي گرافيك ، كارت هاي صدا، و...است كه با شرايط كامپيوترهاي شخصي روميزي و نيز دستي هماهنگ شده است . به ميزان بيش از پيش يا تقريبا عمومي كامپيوترهاي شخصي از امكانات پايه اي چند رسانه اي برخوردار گشته و پايه گذاران اين تكنولوژي ، تقريبا همگي پردازش گرهايي را عرضه كرده اند كه همه عناصر را مستقيما به هم مربوط مي كند. اين تكنولوژي ، پيشرفت قابل توجهي را در عرضه برنامه هاي حاوي صدا و ويدئو به وجود آورده است .(محسني ، 1380، 123).
4. بزرگراه هاي اطلاعاتي
مفهوم بزرگراه هاي اطلاعاتي ، بيان كننده مجموعه شبكه هايي است كه در حال فعاليت هستند و جريان صدا، متن و تصوير را به گونه هايي واقعي يا مجازي امكان پذير مي سازند. اين پيام ها همگي از يك كانال واحدي مي گذرند و به نشانه هايي كه ماهيت واحدي دارند، تبديل مي شوند. (همان ، 23).از جمله ويژگي هاي بزرگراه هايي اطلاعاتي عبارت است از:
ـ براي ايجاد اين بزرگراه ها، شركت هاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي از جمله مطبوعات ، شركت هاي تبليغاتي ، سازمان هاي راديو و تلويزيون و شركت هاي چند مليتي و كامپيوتر ي و فرامليتي را ايجاد مي كنند.(آقاجاني به نقل از مولانا، 1372)
ـ قوانين و مقررات ملي و رفت و آمد در اين بزرگراه هاي اطلاعاتي دراختيار شركت هاي بزرگ خصوصي است . در سطح جهاني نيز، اين مقررات هنوز مبهم بوده ; ولي تحت نفوذ و سيطره كشورهاي پيشرفته غرب است . (همان )
ـ ساختمان و گستره اين بزرگراه ها به گونه اي است كه هم امكان استفاده وسيع ، متعامل و دامنه دار افراد از اطلاعات و ارتباطات راافزايش مي دهد و هم امكان كنترل كامل افراد و سوء استفاده ازاطلاعات شخصي را بالا خواهد برد. اين بزرگراه ها هم مي توانند، عامل تبادل اطلاعات و توسعه فرهنگي و بالا بردن سطح زندگي افراد وملت ها باشند و هم مي توانند، وسيله سلطه گر ،هجوم فرهنگي ،اقتصادي و سياسي گردد. (همان ، 1381).
البته ، بزرگراه هاي اطلاعاتي ، تاثيرات بسياري بر زواياي زندگي انسان دارد، از آن جمله :
ـ مشاغل : اين بزرگراه ها با استفاده از وسايل ارتباطي ، اين امكان رافراهم آورده اند تا رفت و آمد به مراكز كار كاهش يابدو با ايجاد خدمات اطلاعاتي ،مشاغل جديد افزايش يابد.
ـ دانش : باگسترش و توسعه بزرگراه هاي اطلاعاتي ، امكان دسترسي به دانش ، علم ، هنر و دانشگاه ها و مراكز پژوهشي افزايش يابد.
ـ فرهنگ : از جمله تاثيرات بزرگراه ها، توسعه صنايع فرهنگي دركشورهاي غربي بوده و به طور كلي مي توان گفت ، اين بزرگراه هاكانال هاي جديد، متعدد و متنوع فرهنگي ايجاد كرده اند!.
ـ اقتصاد: اين بزرگراه ها منجر به ايجاد يك اقتصاد پوياي اطلاعاتي شده و اطلاعات ارزشمند را در اختيار نهادهاي مالي و اقتصادي ، درسطح جهان قرارداده است .
ـ قوانين : بزرگراه ها اطلاعاتي قوانين و حقوق بين المللي را دچار تغيير وتحول اساسي كرده اند.
ـ زندگي شخصي : اين بزرگراه ها در سطح ملي و جهاني در كنار نقض حاكميت ملي ، موجب تضعيف حقوق افراد نيز شده اند. (همان ) .
5. شبكه هاي تعاملي
در هر دوره اي از زندگي بشر، رسانه اي به عنوان ابزار غالب مطرح بوده است و تأثير رسانه هاي غالب در هر عصر را مي توان به وضوح مشاهده كرد; هر چند كه در دوره هاي قبل ، وسايل ارتباطي يك سويه بودند ومخاطبان منفعل ، اما در اين دوره ما با ظهور رسانه هاي دوسويه و تعاملي رو به رو هستيم كه در حال گسترش است . در عصر حاضر، ما شاهددگرگوني و تغيير در تكنولوژي هستيم و در اين حين ، شاهد شكل گيري شبكه هاي تعاملي نيز هستيم .از طريق كاربرد ارتباطات كامپيوتري و ايجاد روابط اجتماعي غيررسمي ناظران متوجه ايجاد پديده اي شدند كه جامعه مجازي نام گرفت .بر طبق نظر راين گلد، جامعه مجازي به معني شبكه الكترونيكي ارتباطات متقابل است كه محدوده اش را خود تعريف مي كند و پيرامون علاقه يا هدف مشتركي تشكيل مي شود. اين جوامع ، همانندسيستم هاي كنفرانس يا بولتن بورد نسبتا رسمي هستند يا به صورت خود جوش ، توسط شبكه هاي اجتماعي كه براي ارسال و دريافت پيام دريك الگوي زمان انتخاب شده با شبكه ارتباط برقرار كند. در اواسط دهه 1990، ده ها هزار از اين نوع جوامع در سراسر جهان ايجاد شد و در حال گسترش بود.
بيشتر افراد به صورت پراكنده ، در اين نوع ارتباطات حضور مي يابند وبه علت تغيير سليقه يا برآورده نشدن انتظارات از شبكه اي خارج و واردشبكه اي ديگر مي شوند. ويژگي برجسته اين شبكه اين است كه از نظرافرادي كه در آن مشاركت دارند، بسيار زودگذر هستند. (كاستلز، 1380،420).
به عبارت ديگر، ابرمتن يا فرا ـ زباني كه براي نخستين بار در تاريخ ،شيوه هاي مكتوب ، شفاهي و ديداري ـ شنيداري ارتباطات انساني را درچار چوب يك سيستم ، يكپارچه مي سازد. يكپارچگي متن ، تصوير وصدا از چند نقطه و در زماني متفاوت در شبكه اي جهاني و آزاد و قابل دسترسي كه با يكديگر تعامل دارند و در نتيجه ارتباطات را با تحولي عظيم رو به رو ساخته اند (همان ، 383); از جمله ويژگي هاي اين سيستم نوين ، ارتباطات الكترونيكي ، دوسويگي و تعاملي بودنش است كه به مخاطبان اجازه مي دهد فعال بوده و حالت منفعل نداشته باشند.
(بزرگراه هاي اطلاعاتي )، براي رسانه هاي تعاملي گذرگاهي دو سويه است كه نه تنها براي دريافت و ارسال داده هاي نوشتاري ، بلكه در زمينه عكس هاي كاملا متحرك ، اشكال ثابت ، نقاشي متحرك گرافيك هاي كامپيوتري و صدا نيز كاربرد دارد. در دوره تعامل ، اين گونه اطلاعات ازيك خانه به خانه اي ديگر، با سرعت نور از رشته هاي شيشه اي فيبرنوري ، به نازكي مو، ارسال خواهد شد. تماشاگران تلويزيون از حالت انفعالي رها شده و ديگر تنها تماشاگران هرچه از راه شبكه هاي تلويزيوني و موسسات تلويزيوني كابلي به آنان ارائه مي شود، نخواهند بودو مي توانند، فعلانه در برنامه ها مشاركت كنند. بينندگان در سده بيست ويكم خواهند توانست ، محتواي برنامه ها را فردي كنند، به گونه اي كه همه چيز از يك برنامه خاص سرگرم كننده تا يك خبر ويژه ، بر صفحه كامپيوترها از راه دور پديدار شود. آنان خواهند توانست ، پايان ماجراي يك فيلم داستاني را به خواسته خود برگزينند يا بيافرينند يا اطلاعات آرشيوي مربوط به يك خبر را دريافت كنند. (سعيدي ، 1383، 219).
رسانه هاي متعامل كه تركيبي است از پيشرفت هاي بزرگ و تازه درزمينه فيبر نوري ، ديجيتالي شدن ، چند رسانه ها، CDROMواقعيت نمايي با لوازم خانگي معمول مانند تلفن ، تلويزيون و كامپيوتر، دستاورد ودرهم آميختگي فناوري ها (كامپيوتر از راه دور) پيوندي خواهند بود كه به شبكه گسترده اي از ديگر كامپيوترهاي از راه دور و پايگاه داده ها وصل مي شود و امكان دسترسي به منابع گسترده اي از اطلاعات ، سرگرمي وخدمات ارتباطي را كه برخي آنها اكنون دور از ذهن است ، فراهم مي آورد.اين وضع تازه ، ارائه مستقيم متون ، مواد ديداري و شنيداري تازه واشكال سه بعدي را امكان پذير مي كند. ( همان 219 ـ 218).
با توجه به تغييرات ايجاد شده در وسايل ارتباطي و نقش آنان درزندگي بشر امروز مي توان نتيجه گرفت ، ما شاهد تحول در الگوهاي ارتباطي هستيم و نمي توانيم منكر اين تغيير و گسترش رويكردهاي دوسويه شويم ; در نتيجه اين عصر را مي توان ، عصر رسانه هاي غير توده اي ناميد كه رقيبي سرسخت براي رسانه هاي جمعي است .تافلر اعتقاد دارد: (به رسانه هاي همگاني حمله شده است ، رسانه هاي جديد غير توده اي در حال گسترش اند و با رسانه هاي جمعي به رقابت برخاسته اند و حتي جايگزين آنها شده اند; يعني جايگزين رسانه هايي كه روزي بر تمامي جوامع موج دوم سلطه داشته اند. بنابراين موج سوم ، عصرواقعا جديدي آورده است ). (تافلر، 1372، 228).
اين تكنولوژي هاي جديد تاثير عميقي بر روابط فردي و اجتماعي مي گذارد و تصور ما را از جهان پيرامون دگرگون مي سازد. از طرفي ، پيام به جاي اينكه براي توده مردم فرستاده شود و تشابه و يكساني را به وجودآورد، براي گروه هاي غير توده اي و كوچك فرستاده مي شود كه موجب غيرتوده اي شدن مي گردد. در مجموع مي توان گفت ، اين تكنولوژي جديد براي بسياري فعاليت هاي برنامه ريزي و مديريتي مقرون به صرفه است .رسانه ها در اين عصر، تنوع را بيشتر مي كنند و به جاي دهكده جهاني واحد، برخلاف پيش بيني مارشال مك لوهان ، نظريه پرداز كانادايي رسانه ها، احتمالا شاهد چند گانگي دهكده هاي كاملا متفاوت جهاني خواهيم بود، تمام آنها به نظام جديد رسانه ها متصل خواهند بود; ولي همه آنها مي كوشند تا هويت فرهنگي ، قومي ، ملي و سياسي خود را حفظكنند و ارتقا بخشند. (تافلر، 1374، 524 ـ 523).
در عصر اطلاعات رسانه ها به يك ديگر آميخته شده اند. امروزه ميليون ها كامپيوتر، تلفن هاي ماهواره اي و فكس به هم متصل هستندو نمي توان آنها را از يك ديگر منفك ساخت و هر خبري در آن واحد ازتمامي اين وسايل ارتباطي منتقل مي شود و پيام هاي آنان از مرزكشورها مي گذرد و وارد جوامع مي شود.رسانه هاي نوين ديگر به مفهوم سنتي كلمه ، رسانه هاي همگاني نيستند كه پيام هاي محدودي را براي انبوهي از مخاطبان متجانس پخش كنند. به دليل تعدد پيام ها و منابع ، مخاطبان قدرت انتخاب بيشتري پيدا كرده اند. مخاطبان دوست دارند، پيام هاي خود را انتخاب كنند و اين امر، دسته بندي آنان را عميق تر مي سازد و رابطه فردي ميان فرستنده و گيرنده را افزايش مي دهد. (صباح به نقل از كاستلز، 1380،395).
در نتيجه مي توان گفت اين رسانه هاي نوين مخاطبان پراكنده ومتنوعي را به وجود آورده اند كه ديگر نمي توان آنان را انبوه با توده مخاطبان ناميد، زيرا اين مخاطبان ديگر پيام واحد دريافت نمي كنند وبا انبوه پيام ها مواجه هستند كه يك دستي و يكپارچگي را از آنان گرفته است .
از طرفي اين رسانه هاي الكترونيكي موجب گسترش نگرش انسان هاشد و موجب گرديد، افق ديد او نسبت به مسائل گسترده تر از قبل شود، به گونه اي كه در نحوه زندگي و تصميم گيريش تاثير گذار بود.بشر امروز مانند انسان ديروز كه براي مشخص كردن جايش درجنگل ، اصوات نامفهوم و شاخه هاي شكسته را به كار مي برد نيست ،امروزه او، هم از گفتار استفاده مي كند و هم از زبان نوشتار، از طريق ماهواره ارتباط برقرار مي سازد، تقريبا هر نوع اطلاعاتي را به يادمي سپارد و مدتي بعد مقادير عظيم از نو توليد مي كند، او آموخته است كه اطلاعات را در زمان و نيز مكان انتقال دهد. (آذرنگ ، 1371، 36).
بدين ترتيب مي توان گفت ،در طول تاريخ انسان هميشه تلاش كرده تا وسيله اي براي برقراري ارتباط در اختيار داشته باشد; هر چند كه دردوره هاي اوليه اين وسايل قدرت زيادي براي حمل پيام و اطلاعات نداشته اند; ولي براي انسان آن روز مطلوب بوده است . اين تكنولوژي هاي ابتدايي به تدريج گسترش يافتند تا جايي كه در زمان حال ، با تكنولوژي هاي اطلاعاتي رو به رو هستيم كه در حال متحول كردن نحوه زندگي و تفكر انسان معاصر است .