تئاتر و مقاومت
نويسنده:عبدالحميد رياحي
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
1- تئاتر جنگ (يا آن گونه که ترجيح مىدهيم به کار ببريم: تئاتر مقاومت) بخشى از تئاتر مقاومت جهان است. در مقابل تئاتر ضد جنگ که در جايى به وجود مىآيد که کشورى تجاوزگر و بعد، مغلوب باشد. به اين دليل است که معتقدم در ايران نمايشنامه ضد جنگ نداريم. چون نه مغلوب بودهايم و نه متجاوز. در اين حالت، بيان تلخىها، متن را ضدجنگ نمىکند.
تئاتر مقاومت در جهان (از جمله در ايران) انسانى است، جهان شمول و سرشار از اميد. اين تئاتر از آن سرزمينهايى است که فرهنگ مقاومت در آنها نهادينه شده است. به اين سبب است که ريشه نمايشنامه دفاع مقدس و در شکل عام، ادبيات دفاع مقدس را در ادبيات پارسى مىدانم و جداسازى آن را آن گونه که بينديشيم پس از انقلاب اسلامى خلق شده، نادرست مىدانم. اين ادبيات برگرفته از فرهنگ قومى است. فرهنگ هم که يکباره خلق نمىشود. اين تئاتر (تئاتر مقاومت را مىگويم) از آن فرهنگهايى است که روحيه پايدارى دارند و منتظر قضا و قدر نمىشوند و به جبر قائل نيستند. گيريم که دغدغه انسانها از اضمحلال جهان( که همواره در تيررس تهديدهاست) هميشگى بوده است.
اما آنان که در مقابل اين تهديدها ايستادهاند، تئاتر مقاومت دارند. هميشه هم دارند. پس از جنگ هم دارند تا تداعىگر حماسهها، مانع تکرار فاجعه و آمادهسازى نسل بعد براى مقابله با فاجعه مشابه باشد. جنگى مشابه که اجتنابناپذير است چرا که انتظار پايان جنگ بيهوده است. چرا که تعارض تفکرات جهانبينىها و حاکميتها همواره آتش جنگ را خواهد افروخت. جوهره موضوعى تئاتر مقاومت بيان تعارض حق و باطل است، نفى سلطهپذيرى است. اعتراض هم که مىکند (و با تسامح نام ضدجنگ بر آن مىنهيم) بر بسترى نوستالژيک حرکت مىکند.
آه و ناله از آنچه بود و آنچه بايد باشد - و نيست - .
تئاتر مقاومت در جهان، احساسات و عواطف انسان را در موقعيت جنگ نشان مىدهد و اين به معناى حاکميت سانتىمانتاليسم بر تئاتر مقاومت نيست. تئاتر مقاومت احساسات را به گونهاى سازمانبندى مىکند که نوعى انديشه را در خواننده به وجود مىآورد. تئاتر مقاومت، مقاومت را بخشى از ارزشهاى فراقومى و جهان شمول آدميان مىپندارد.تئاتر دفاع مقدس جنگ 8 ساله ايران و عراق، زير شاخهاى از ادبيات مقاومت فرهنگ ايرانى است و جلوتر که برويم، بخشى است از تئاتر مقاومت در جهان. گيريم که در جهانبيني، بر بنياد ارزشهاى ديني- به مفهوم اسلامى آن - حرکت مىکند.
تئاتر مقاومت در جهان، حماسى است و در کنار تئاتر ضد جنگ (که تراژيک است)؛ مىکوشند از تهديدها، انسان را برحذر دارند.
تئاتر مقاومت در جهان (از جمله در ايران) انسانى است، جهان شمول و سرشار از اميد. اين تئاتر از آن سرزمينهايى است که فرهنگ مقاومت در آنها نهادينه شده است. به اين سبب است که ريشه نمايشنامه دفاع مقدس و در شکل عام، ادبيات دفاع مقدس را در ادبيات پارسى مىدانم و جداسازى آن را آن گونه که بينديشيم پس از انقلاب اسلامى خلق شده، نادرست مىدانم. اين ادبيات برگرفته از فرهنگ قومى است. فرهنگ هم که يکباره خلق نمىشود. اين تئاتر (تئاتر مقاومت را مىگويم) از آن فرهنگهايى است که روحيه پايدارى دارند و منتظر قضا و قدر نمىشوند و به جبر قائل نيستند. گيريم که دغدغه انسانها از اضمحلال جهان( که همواره در تيررس تهديدهاست) هميشگى بوده است.
اما آنان که در مقابل اين تهديدها ايستادهاند، تئاتر مقاومت دارند. هميشه هم دارند. پس از جنگ هم دارند تا تداعىگر حماسهها، مانع تکرار فاجعه و آمادهسازى نسل بعد براى مقابله با فاجعه مشابه باشد. جنگى مشابه که اجتنابناپذير است چرا که انتظار پايان جنگ بيهوده است. چرا که تعارض تفکرات جهانبينىها و حاکميتها همواره آتش جنگ را خواهد افروخت. جوهره موضوعى تئاتر مقاومت بيان تعارض حق و باطل است، نفى سلطهپذيرى است. اعتراض هم که مىکند (و با تسامح نام ضدجنگ بر آن مىنهيم) بر بسترى نوستالژيک حرکت مىکند.
آه و ناله از آنچه بود و آنچه بايد باشد - و نيست - .
تئاتر مقاومت در جهان، احساسات و عواطف انسان را در موقعيت جنگ نشان مىدهد و اين به معناى حاکميت سانتىمانتاليسم بر تئاتر مقاومت نيست. تئاتر مقاومت احساسات را به گونهاى سازمانبندى مىکند که نوعى انديشه را در خواننده به وجود مىآورد. تئاتر مقاومت، مقاومت را بخشى از ارزشهاى فراقومى و جهان شمول آدميان مىپندارد.تئاتر دفاع مقدس جنگ 8 ساله ايران و عراق، زير شاخهاى از ادبيات مقاومت فرهنگ ايرانى است و جلوتر که برويم، بخشى است از تئاتر مقاومت در جهان. گيريم که در جهانبيني، بر بنياد ارزشهاى ديني- به مفهوم اسلامى آن - حرکت مىکند.
تئاتر مقاومت در جهان، حماسى است و در کنار تئاتر ضد جنگ (که تراژيک است)؛ مىکوشند از تهديدها، انسان را برحذر دارند.