تئاتر، کودک ، آموزش
نويسنده:شهره گلمحمدي
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
روانشناسان، تعليم و تربيت کودک را به دو قسمت تقسيم کردهاند: يکى تعليم و تربيت رسمى که مجموعه کوششهاى مدرسه در پرورش قواى فکرى و جسمى کودک است و ديگرى تعليم و تربيت غيررسمى که همان تعليم و تربيت خانوادگى و محيط واثر افراد بر جامعه بر يکديگر و تاثيرپذيرى از وسايل ارتباطجمعى چون راديو، فيلم، تئاتر، روزنامه، مجله و کتاب است. تعليم و تربيت غيررسمى پيش از مدرسه اساس شخصيت فرد را تشکيل مىدهد و بدينسبب اهميت آموزش فرهنگى در زمانى که کودک هنوز فاصله زيادى با سواد دارد به خوبى آشکار مىشود. مقدمات آموزش مطالعه و علاقهمند کردن کودک به مطالعه و کتاب و تئاتر، تلويزيون و فيلم بايداز همان نخستين روزهاى زندگى کودکان در خانه و کودکستان فراهم شود. پس از آن نيز خانه و مدرسه بايد دوشادوش هم بر اين مايه و پايه بيفزايند و عواملى برانگيزند تا کودک به کتاب و مطالعه و تاثير فيلم و آموزش آنها علاقهمند شود.
دوران کودکى زمان نقشبندى صفات و عادتهاست. همانگونه که در اين دوران پدر و مادر و مربى مىکوشند صفات وعادتهاى مطلوب را در کودک بهوجود آورند، نبايد از عادت دادن کودک به مطالعه و علاقهمند کردن او به کتاب و سوق دادن به سوى شکوفايى استعدادهايش نيز غافل بمانند. اگر قبول داريم که رعايت بهداشت و تغذيه صحيح و بازى و ورزش و تفريحات آموزنده موجبات تسريع رشد بدنى کودک و رشد روحى وى را فراهم مىکنند همچنين بايد قبول کنيم که براى رشد فکرى کودکان نيز در خانه بايد بخصوص در سنين پيش از مدرسه شرايط و امکانات مناسب فراهم کنيم. کودک بايد بسيارى از مهارتها و دانستنىهاى لازم را در خانه به کمک بزرگترها و نزديکان خودش تا پيش از سن مدرسه فراگيرند. از اين جملهاند راه رفتن، دويدن، غذا خوردن، حرف زدن، دوستي، سازش با ديگران و بسيارى ازآگاهىهاى مقدماتى دوباره شمردن، جمع و تفريق ساده ذهني، اندازهگيرى آب و هوا، گياهان، حيوانات و خيلى چيزهاى ديگر که يکى ازموثرترين و مفيدترين عوامل براى آموزش به کودک، کتابها و فيلمهاى آموزنده و تئاترهاى کودک هستند.
به عقيده روانشناسان کودکانى که در خانه قصه و داستان شنيدهاند و با پدر ومادر به تئاتر، به گردش و جاهاى ديدنى نرفتهاند فرصت نيافتهاند که هرچه بيشتر با بزرگترها در خانه گفت و شنود داشته باشند. به آنها مجال داده نشده است که سوال کنند و کنجکاو باشند، کتاب و مجلهاى خاص سن آنان در اختيارشان گذاشته نشده است و بزرگترها برايشان کتاب و مجله نخواندهاند، تعجبآور نيست که از همسالان خود که از همه اين شرايط مطلوب رشد فکرى در خانه برخوردار بودهاند از لحاظ خواندن و حتى فهم عقب مانده باشند.
روانشناسان بر اين عقيدهاند که وقتى در خانه يا در کودکستان با کودک بازى مىکنيم و با او حرف مىزنيم ممکن است که هرگز به اين فکر نباشيم که انديشه و ذهن کودک را براى مطالعه آماده مىکنيم. او با بازى و گفتگو با ما بسيارى چيزها را که در خواندن و مطالعه اثر فراوان دارد مىآموزد. صدايش را با صداى ما تطبيق مىدهد و براى خود آزمايش مىکند. کلمه و جملههايى را که مىگوييم، مىشنود و هر روز کلمهها و جملههاى بيشترى ياد مىگيرد. گاه گاه آنچه را شنيده است تکرار مىکند و اثر درستى بيان خود را در نگاه و بيان، جستجو مىکند. وقتى که دستهايش را به هم مىکوبد چيزى مىگويد و يا غمگين و متاثر مىشود. در حقيقت احساسات و عواطف خود را نسبت به آنچه شنيده است بيان مىکند.
حالا امکاناتى را بر مىشماريم که خانواده با استفاده کردن از آن مىتواند در رشد فکرى کودکش تسريع دهد؛خواندن شعر و لالايى براى کودک، چنانچه ثابت شده است کودک از هشت و نه ماهگى به شنيدن لالايى و شعرهاى آهنگين که مادر يا نزديکان او برايش مىخوانند علاقه نشان مىدهد. خواندن لالايى و شعر براى کودک سبب مىشود که ما به او آموزش دهيم که از کلام منظوم لذت ببرد و به آن علاقه نشان دهد. حرف زدن با کودک از همان آغاز کودکى سبب مىشود که او از همان آغاز شنيدن زبان سمعى را بياموزد و در نتيجه کودک پيش از آنکه زبان باز کند و نخستين کلمه را بگويد آن را بارها از راه گوش شنيده است و به معنى و مفهوم آن کلمه پى برده و سپس براى بيان افکار خود آن را بر زبان آورده است. بازى کردن با صداها نيز در دادن آموزش فرهنگى به کودک بسيار موثر است، خصوصا اينکه کودکان عاشق بازى با صداها هستند و صداى حيوانها، صداى ريزش آب و باران و بسيارى از صداهاى ديگر را تقليد مىکنند. کودکان با به زبان آوردن اين صداها وعکسالعملهايى که ديگران از شنيدن آنها نشان مىدهند با گوشهاى قوى و قدرت تشخيص خود به تدريج در مىيابند که کدام صداها و کلمهها را بشناسند و درست حرف زدن را بياموزند.
تکرار صداها نيز سخت مورد توجه کودکان است و بدين سبب آنها از شعرها و نثرهاى موزونى که برگردان دارند بيشتر خوششان مىآيد. کودک از راه گفت و شنود با والدين هزاران نکته مىآموزد. اگر کودک در خانه و يا کودکستان نگويد و نشنود و با او حرف نزنند و به حرفهايش گوش ندهند معمولا در خواندن و مطالعه در شمار عقبافتادگان قرار مىگيرد. ديدن تلويزيون و فيلم وتئاتر و همينطور گوش دادن به راديو اگر به طرز صحيح باشد مىتواند در رشد فکرى کودکان تاثير فراوانى باقى گذارد. گذشته از اينکه به آنها کمک مىکند خود را گسترش دهند، باعث مىشود که کودک روز به روز کلمهها و جملههاى بيشترى را با تلفظ صحيح از راه حافظه سمعى و بصرى خود ياد بگيرد. مسئله ديگرى که در امر آموزش دادن فرهنگى به کودک حائز اهميت است، بلندخواندن کتاب براى کودک است. از همان سالهاى نخستين کودکى تا وقتى که آخرين کلاس دبستان را تمام مىکند نياز دارد که در خانه يکى از بزرگترها و در کودکستان مربى و معلم برايش کتاب بخواند. او از 12 يا 14 ماهگى ممکن است به تصاوير کتاب يا مجلهاى که در دست ماست نگاه کند. وقتى که يک سال و نيم و يا دوساله است ممکن است که کتاب يا مجله را خودش بردارد و ورق بزند وتصاوير آن را نگاه کند. تقريبااز سه سالگى به داستانى که ما برايش مىخوانيم گوش مىکند و لذت مىبرد. گاهى کودکان حتى در اين سن، داستانى را که برايشان خواندهاند خوب به خاطر مىسپارند. در صورتى که والدين کليه اين کوششها را در امر فراگيرى انجام دهند مطالعه کردن را براى کودک خود آسان نموده و به او کمک کردهاند که شخصيتش بهتر رشد کند، داناتر و شادتر وتواناتر و بهتر زندگى نمايد.
دوران کودکى زمان نقشبندى صفات و عادتهاست. همانگونه که در اين دوران پدر و مادر و مربى مىکوشند صفات وعادتهاى مطلوب را در کودک بهوجود آورند، نبايد از عادت دادن کودک به مطالعه و علاقهمند کردن او به کتاب و سوق دادن به سوى شکوفايى استعدادهايش نيز غافل بمانند. اگر قبول داريم که رعايت بهداشت و تغذيه صحيح و بازى و ورزش و تفريحات آموزنده موجبات تسريع رشد بدنى کودک و رشد روحى وى را فراهم مىکنند همچنين بايد قبول کنيم که براى رشد فکرى کودکان نيز در خانه بايد بخصوص در سنين پيش از مدرسه شرايط و امکانات مناسب فراهم کنيم. کودک بايد بسيارى از مهارتها و دانستنىهاى لازم را در خانه به کمک بزرگترها و نزديکان خودش تا پيش از سن مدرسه فراگيرند. از اين جملهاند راه رفتن، دويدن، غذا خوردن، حرف زدن، دوستي، سازش با ديگران و بسيارى ازآگاهىهاى مقدماتى دوباره شمردن، جمع و تفريق ساده ذهني، اندازهگيرى آب و هوا، گياهان، حيوانات و خيلى چيزهاى ديگر که يکى ازموثرترين و مفيدترين عوامل براى آموزش به کودک، کتابها و فيلمهاى آموزنده و تئاترهاى کودک هستند.
به عقيده روانشناسان کودکانى که در خانه قصه و داستان شنيدهاند و با پدر ومادر به تئاتر، به گردش و جاهاى ديدنى نرفتهاند فرصت نيافتهاند که هرچه بيشتر با بزرگترها در خانه گفت و شنود داشته باشند. به آنها مجال داده نشده است که سوال کنند و کنجکاو باشند، کتاب و مجلهاى خاص سن آنان در اختيارشان گذاشته نشده است و بزرگترها برايشان کتاب و مجله نخواندهاند، تعجبآور نيست که از همسالان خود که از همه اين شرايط مطلوب رشد فکرى در خانه برخوردار بودهاند از لحاظ خواندن و حتى فهم عقب مانده باشند.
روانشناسان بر اين عقيدهاند که وقتى در خانه يا در کودکستان با کودک بازى مىکنيم و با او حرف مىزنيم ممکن است که هرگز به اين فکر نباشيم که انديشه و ذهن کودک را براى مطالعه آماده مىکنيم. او با بازى و گفتگو با ما بسيارى چيزها را که در خواندن و مطالعه اثر فراوان دارد مىآموزد. صدايش را با صداى ما تطبيق مىدهد و براى خود آزمايش مىکند. کلمه و جملههايى را که مىگوييم، مىشنود و هر روز کلمهها و جملههاى بيشترى ياد مىگيرد. گاه گاه آنچه را شنيده است تکرار مىکند و اثر درستى بيان خود را در نگاه و بيان، جستجو مىکند. وقتى که دستهايش را به هم مىکوبد چيزى مىگويد و يا غمگين و متاثر مىشود. در حقيقت احساسات و عواطف خود را نسبت به آنچه شنيده است بيان مىکند.
حالا امکاناتى را بر مىشماريم که خانواده با استفاده کردن از آن مىتواند در رشد فکرى کودکش تسريع دهد؛خواندن شعر و لالايى براى کودک، چنانچه ثابت شده است کودک از هشت و نه ماهگى به شنيدن لالايى و شعرهاى آهنگين که مادر يا نزديکان او برايش مىخوانند علاقه نشان مىدهد. خواندن لالايى و شعر براى کودک سبب مىشود که ما به او آموزش دهيم که از کلام منظوم لذت ببرد و به آن علاقه نشان دهد. حرف زدن با کودک از همان آغاز کودکى سبب مىشود که او از همان آغاز شنيدن زبان سمعى را بياموزد و در نتيجه کودک پيش از آنکه زبان باز کند و نخستين کلمه را بگويد آن را بارها از راه گوش شنيده است و به معنى و مفهوم آن کلمه پى برده و سپس براى بيان افکار خود آن را بر زبان آورده است. بازى کردن با صداها نيز در دادن آموزش فرهنگى به کودک بسيار موثر است، خصوصا اينکه کودکان عاشق بازى با صداها هستند و صداى حيوانها، صداى ريزش آب و باران و بسيارى از صداهاى ديگر را تقليد مىکنند. کودکان با به زبان آوردن اين صداها وعکسالعملهايى که ديگران از شنيدن آنها نشان مىدهند با گوشهاى قوى و قدرت تشخيص خود به تدريج در مىيابند که کدام صداها و کلمهها را بشناسند و درست حرف زدن را بياموزند.
تکرار صداها نيز سخت مورد توجه کودکان است و بدين سبب آنها از شعرها و نثرهاى موزونى که برگردان دارند بيشتر خوششان مىآيد. کودک از راه گفت و شنود با والدين هزاران نکته مىآموزد. اگر کودک در خانه و يا کودکستان نگويد و نشنود و با او حرف نزنند و به حرفهايش گوش ندهند معمولا در خواندن و مطالعه در شمار عقبافتادگان قرار مىگيرد. ديدن تلويزيون و فيلم وتئاتر و همينطور گوش دادن به راديو اگر به طرز صحيح باشد مىتواند در رشد فکرى کودکان تاثير فراوانى باقى گذارد. گذشته از اينکه به آنها کمک مىکند خود را گسترش دهند، باعث مىشود که کودک روز به روز کلمهها و جملههاى بيشترى را با تلفظ صحيح از راه حافظه سمعى و بصرى خود ياد بگيرد. مسئله ديگرى که در امر آموزش دادن فرهنگى به کودک حائز اهميت است، بلندخواندن کتاب براى کودک است. از همان سالهاى نخستين کودکى تا وقتى که آخرين کلاس دبستان را تمام مىکند نياز دارد که در خانه يکى از بزرگترها و در کودکستان مربى و معلم برايش کتاب بخواند. او از 12 يا 14 ماهگى ممکن است به تصاوير کتاب يا مجلهاى که در دست ماست نگاه کند. وقتى که يک سال و نيم و يا دوساله است ممکن است که کتاب يا مجله را خودش بردارد و ورق بزند وتصاوير آن را نگاه کند. تقريبااز سه سالگى به داستانى که ما برايش مىخوانيم گوش مىکند و لذت مىبرد. گاهى کودکان حتى در اين سن، داستانى را که برايشان خواندهاند خوب به خاطر مىسپارند. در صورتى که والدين کليه اين کوششها را در امر فراگيرى انجام دهند مطالعه کردن را براى کودک خود آسان نموده و به او کمک کردهاند که شخصيتش بهتر رشد کند، داناتر و شادتر وتواناتر و بهتر زندگى نمايد.