دل تنگي هاي فراق نور

اي مهربان! نمي دانم چگونه به خود جرئت مي دهم لذت حضور با تو را با پستي هاي دنيا معاوضه کنم؟! چه بگويم که برلب،«العجل العجل »دارم،اما در دل،هزار سودا که با تعلقات دنيا گره خورده است. اي مهربان!هرصبح هنگامي که خورشيد طلوع مي کند، در انتظار آن آفتابي هستي که از درون قلبم به درآيد وتمام وجودم را سراسر نورکند، اما چه شرمگين است که اين
دوشنبه، 24 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل تنگي هاي فراق نور
دل تنگي هاي فراق نور
دل تنگي هاي فراق نور

نويسنده:سيدمحمد صادق ميرقيصري




عيب از ماست

عيب ازماست اگر دوست زما مستور است
ديده بگشاي که ببيني همه عالم طور است

اي مهربان! توحاضري،عيب از ماست
اي خورشيد عالم! پنجره خانه دلم را با پرده گناه پوشانده ام و از نور معرفتت مهجورم.
اي مهربان! غربتت عرق شرم را بر پيشاني ام جاري مي سازد؛ زيرا

ديده ما روي مهت درپرده است
گنه ماست چنين پرده نشينت کرده است

اي مهربان! نمي دانم چگونه به خود جرئت مي دهم لذت حضور با تو را با پستي هاي دنيا معاوضه کنم؟!
چه بگويم که برلب،«العجل العجل »دارم،اما در دل،هزار سودا که با تعلقات دنيا گره خورده است.
اي مهربان!هرصبح هنگامي که خورشيد طلوع مي کند، در انتظار آن آفتابي هستي که از درون قلبم به درآيد وتمام وجودم را سراسر نورکند، اما چه شرمگين است که اين خورشيد را با سايه سياه آلود گناه به کسوف مبدل کرده ام!
اي مهربان! يقين دارم هنوز به اين کمترين اميدواري که از آن تو شوم، اما از آن هراس دارم که آن قدر دربدي ها غرق شوم که حاصل آن جدايي از تو شود.

خسته و منتظر

سودابه مهيجي
«تو از قحط سال آدمي مي آيي»؛(1)خسته،تشنه،رنگ پريده و دلواپس،با چشم هايي که تمام دلتنگي هاي جهان را گريه کرده و تمام شب هاي عالم بي خواب مانده است. تو از بي هم شدن انسان ها مي آيي؛ از لحظه اي که ديگر هيچ کس نامه هاي مهرباني را به نوشتن نمي برد و هيچ کس اميد دوست داشتن را درحافظه قلبش به ياد نمي آورد. سرد است؛ زمستان هميشگي شده است و آنگاه که مي رسي، با دستان گرفت دست هاي انسان را مي گيري و از زمستان بيرون مي بري. پنجره هاي حيات را به آسمان مي گشايي و بهار را به انسان نشان مي دهي که درجاده ها و معبرها و کوچه هاي آن طرف تر از زمستان،نشسته است و بشر را مي خواند.
تو از نزديک ترين همسايگي انسان مي آيي؛ از همين دور و اطراف پرسه هاي بشر،اما نمي دانم پيش ازآمدنت،چرا هيچ کس در پياده روها، ديدنت را حس نکرده و رد شدن از کنار بوي پيراهنت را کورسوي هيچ چشمي نديده است. تو از معبر ساده ترين روزهاي زمين مي آيي. از کوچه هايي که شايد شهيدانه اسم سرخي دارند يا از ميدان هايي که چراغان يک شب خجسته تقويمند. مي آيي؛ وسط عبور و مرور عبوس مردم و لبخند مي زني به دلهره هاي گذرگاهي شان. ناگاه زندگي در لباس تک تک رهگذران،همان جا که هست، مکث مي کند و تو را مي بيند و مردم ،همه از ياد مي برند که شتاب هاي رفتنشان براي چه بود؟
ناگاه خيابان ها همه به سوي تو راه مي افتند،ترافيک ها بهت زده مي مانند، ثانيه ها پيش رويت توقف مي کنند. هيچ صدايي به رنگ همهمه درنمي آيد. هيچ ازدحامي برجا نمي ماند؛ جزآنکه به تو خيره مي شود.
تو لبخند مي شوي،ايستاده رو در روي دنيا، جنگ ها از نفس مي افتند، شمشيرها به افسانه هاي دروغ تبعيد مي شوند. کينه زنده به گور، مي ميرد و دشمني با پاي خويش به قربانگاه نيستي مي رود و باز تو لبخند مي زني به تمام دنيا...مردگان مظلوم به نفس کشيدن باز مي گردند،پروازهاي در قفس به آزاد راه آسمان مي پيوندند و خداي از ياد رفته، مسجود دوباره به تمام ايمان ها خواهد شد. قحط سال آدمي برکت زار انسانيت مي شود . آدمي دوباره به انسان بدل خواهد شد. تو ذخيره هاي کهنه انسانيت را از بايگاني جهان بيرون مي آوري وميان مردم قسمت مي کني و راستي هاي از ياد رفته را غبار مي رويي وبه دست آدميان مي دهي وپندارهاي مقدس زنداني را رها مي کني تا بار ديگر در زمين پر نسل شوند.
..تو مي آيي،اين تنها افسانه اي است که به حقيقت مي پيوندد.اين تنها قصه اي است که مي شود باورش کرد وتنها اميدي است که در هستي،نوميدوار به جا مانده است . تو مي آيي؛ شب يا روز فرقي نمي کند که به گاه آمدنت،خورشيد و ماه،هر دو در آسمان،به تماشاي «تو»ي ناگهان مي ايستند نمي دانم کجاي فصل ها،نمي دانم چه وقت ساعت ها...،اما مي دانم زمان رسيدنت،هنگامه طلوع بي غروب است. من حتي رنگ پيراهنت را در آن لحظه مسرور ديدار حدس زده ام.حتي تلالو چشمان مقدست را تصور کرده ام.... تو مي آيي و خواب خوش دسته جمعي زمين تعبير مي شود .

پي نوشت:

1-هيوا مسيح.

منبع:اشارات شماره128




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها