برخي از فعاليت هاي حضرت مجتبي (عليه السلام) پيش از امامت
1-فعاليت هاي سياسي
حضرت علي(عليه السلام) فرزند بزرگ خود، امام حسن(عليه السلام) را براي جلب مشارکت مردم در ستيز با پيمان شکنان (جنگ جمل) به کوفه فرستاد. امام مجتبي(عليه السلام) نيز با سخنان بسيار شيوا و رساي خود، توانست سپاه انبوهي را براي جنگ در رکاب حضرت علي(عليه السلام) گرد آورد.
ب-شرکت در جنگ جمل
امام حسن(عليه السلام) در جنگ جمل، حضوري چشمگير وشجاعانه داشت و ضربه نهايي را با نحر کردن شتر عايشه به انجام رسانيد و جنگ را به سود اميرمؤمنان، علي (عليه السلام) پايان داد.
ج-شرکت در جنگ صفين و فرماندهي نظامي
امام حسن(عليه السلام) در اين جنگ، از سوي حضرت علي (عليه السلام) دستور يافت که سمت فرماندهي ميمنه لشکر (جناح راست لشکر) را بر عهده گيرد. حضرت مجتبي (عليه السلام) در رکاب پدر، دلاورانه شمشير مي زد. معاويه با فرستادن عبيدالله بن عمر خواست تا با وعده هاي پوشالي، امام را از ميدان به در کند، اما فرستاده معاويه، نااميد و سرافکنده باز گشت.(1)
2-فعاليت هاي فرهنگي
يکي از مسئوليت هاي مهم فرهنگي امام مجتبي (عليه السلام) در دوران خلافت علي(عليه السلام)، امامت جمعه بود. هر گاه امام علي(عليه السلام) کوفه را ترک مي کرد يا به دليل عذري نمي توانست نماز جمعه را اقامه کند، اين مهم را بر دوش فرزند بزرگترش مي گذاشت.
ب-قضاوت به جاي امام علي(عليه السلام)
نوشته اند در دوران خلافت حضرت علي(عليه السلام)، مردي را نزد او آوردند که او را در خرابه اي، کنار جسدي بي جان و خونين يافته بودند، در حالي که کاردي خونين نيز در دست داشت. جريان را به حضرت گفتند. امام فرمود: چيزي براي گفتن داري؟ مرد پاسخ داد: يا اميرالمؤمنين! اين اتهام را مي پذيرم. حضرت علي(عليه السلام) دستور داد او را ببرند و قصاص کنند. در اين هنگام، مردي باعجله خود را رسانيد، در حالي که فرياد مي زد: او را رها کنيد! او کسي را نکشته است. قاتل، من هستم. امير المؤمنين از متهم پرسيد: چرا اتهام قتل را پذيرفتي، در حالي که قاتل کس ديگري است؟ مرد پاسخ داد: من در وضعي نبودم که بتوانم از خودم دفاع کنم؛ زيرا چندين نفر مرا بالاي سر جسد با کارد خونين ديده بودند. من گوسفندي کشته بودم و براي قضاي حاجت به خرابه آمدم که ديدم آن مرد در خون خود مي غلتد. شگفت زده شدم و در حالي که کارد خونين در دستم بود، اين چند نفر وارد خرابه شدند و مرا با آن وضع ديدند و انگاشتند که من او را کشته ام. علي(عليه السلام) متهم و قاتل را نزد فرزندش، امام حسن(عليه السلام) فرستاد تا حکم را از او بخواهد. حضرت مجتبي (عليه السلام) پس از شنيدن صحبت هاي هر دو فرمود: «مرد قاتل که با راست گفتاري اش جان متهم را نجات داد، به استناد آيه کريمه «و من احياهها فکانما احيا الناس جميعاً؛ هر کس انساني را از مرگ نجات دهد، گويي همه مردم را نجات داده است»،(2) گويي همه انسان ها را از مرگ رهايي بخشيده است.[او] فردي را کشته و ديگري را از مرگ رهانيده است. پس هر دو را آزاد کنيد و ديه مقتول را از بيت المال بپردازيد».(3)
3-فعاليت هاي اقتصادي
پي نوشت
1-نک:ابوالفضل هادي منش، آفتاب حسن، صص56-61.
2-مائده:32.
3-نک:آفتاب حسن،صص66، 68.
/خ