روزمرگی چیست؟
وقتی تعادل زندگی ما به هم نخورد و ما هم برای ایجاد تعادل جدید در زندگی تلاش نکنیم، گرفتار روزمرگی می شویم؛ یعنی اگر حس کنیم، همه چیز سر جای خودش است و هیچ مسئله جدیدی در زندگی مان اتفاق نمی افتد و لازم نیست برای رسیدن به تعادل جدید فکر کنیم، دچار روزمرگی خواهیم شد. درواقع تعادل زمانی خوب است که به عدم تعادل برسد و این عدم تعادل، برانگیختگی ایجاد کند تا ما بتوانیم به تعادل بعدی برسیم.درواقع اگر این عدم تعادل رخ ندهد، تعادل معنی پیدا نمی کند و آن تعادل روزمرگی است که می تواند منجر به افسردگی شود؛ مثلا وقتی یک نفر، هنوز دیپلم نگرفته، در تکاپوی گرفتن مدرک دیپلم است و با خودش فکر می کند اگر دیپلم بگیرم، حالم خوب می شود و واقعا هم وقتی دیپلم گرفت، احساس رضایت و موفقیت درونی می کند.
ولی جالب اینجاست که عوامل و متغیرهای مختلف این تعادل را به هم می زنند، مثلا همان فرد بعد از گرفتن دیپلم، با خودش فکر می کند باید لیسانس بگیرد تا احساس رضایت کند که این مسئله، عدم تعادل ایجاد می کند و در صورتی که این عدم تعادل ایجاد نشود و فرد به همان دیپلم راضی بماند، گرفتار روزمرگی خواهدشد.
انسان به طور ذاتی با حرکت و تلاش آمیخته است؛ چنان که یکی از پارامترهای سلامت روان، کار است؛ یعنی فرد باید دائما در حال انجام کاری باشد؛ البته اینجا منظور من از کار، شغل نیست؛ یعنی ممکن است فردی کار داشته باشد، اما شغل نداشته باشد. چیزی که برای سلامت روان مهم است، کار است. فرق کار و شغل این است که شغل الزاما درآمد در پی دارد، اما کار می تواند درآمدی نداشته باشد و حتی فرد گاهی هزینه می کند تا کار داشته باشد؛ مثلا ممکن است پول بدهد تا در کلاسی ثبت نام کرده و درس بخواند یا مهارتی را کسب کند.1
مهمترین عوامل ایجاد روزمرگی و تکراری بودن آدم ها
می توان گفت ممکن است اولین و مهمترین چیزی که منجر به روزمرگی و تکراری بودن آدمها می شود نداشتن هدف و انگیزه است. زمانی که هیچ انگیزه ای در وجود شما نیست صبح که از خواب بیدار می شوید فقط به کارهای روزانه خود مشغول می شوید همان کارهایی که شما هر روز باید انجام دهید و هیچ نشاطی در وجود شما ایجاد نمی کند.مرگ خلاقیت نیز انسان را دچار روزمرگی می کند صرفاً فقط انجام کارهای روزانه و تکرار مکررات مانع بزرگی برای خلق ایده های نو می باشد و هر کسی که این توانایی را از دست دهد با تنهایی و افسردگی و حس بسیار مبهمی مواجه می شود.
همه افراد در زندگی خود حدود 10 الی 12 ساعت مشغول به کار هستند اما اکنون زمان آن رسیده است که از خود بپرسید:«آیا این کار همانی است که می خواهید انجام دهید یا کاری است که باید آن را انجام دهید؟»
شما هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید اقدام به سر کار رفتن و برگشتن و سر کار می کنید این پروسه هر روز تکرار می شود در همین حال از خود سوال کنید:«آیا زندگی در کنترل من است یا من در کنترل زندگی هستم» بنابراین به این فکر کنید که زمان رها شدن از روزمرگی ها رسیده است تا به آن چیزی که میخواهید دست پیدا کنید.2
۱۵ تغییر ساده با تاثیر شگفتانگیز برای فرار از روزمرگی
برای فرار از روزمرگی با تغییرات کوچک شروع کنید. برای مثال ۱۵ تغییر کوچک زیر میتوانند تاثیرات زیادی روی زندگی یکنواخت شما داشته باشند:1- صبحها زودتر از خواب بیدار شوید و کمی ورزش یا مدیتیشن کنید؛ حتی برای چند دقیقه و اندک!
۲- هر روز صبح یک هدف یا کار جذاب برای خودتان انتخاب کنید؛ مثلا پختن یک غذا، دیدن یک دوست، خواندن یک کتاب، تماشای یک فیلم. هر روز یک هدفی که شما را شادتر کند.
۳- صبحانههای مقوی، کامل و متفاوتی بخورید. شاید تا امروز صبحانه میخوردید ولی چه اشکالی دارد یک روز برای خوردن کلهپاچه از خانه بیرون بزنید.
۴- سراغ عادتهای جدید بروید. مثلا، هر روز پس از پایان کار نیم ساعتی قدم بزنید یا در پارک نزدیک محل کارتان بنشینید و چیزی بخورید. میتوانید کافیشاپ بروید و چند صفحه کتاب بخوانید.
۵- چیزهایی بنویسید. یک دفترچه یادداشت برای خودتان تهیه و در زمان و ساعت خاصی چیزهایی در آن یادداشت کنید. نوشتن یکی از روشهای آرامشدهنده انسان است. مهم نیست چه چیزی مینویسید فقط بنویسید.
۶- دنبال یک کار خیر و عام المنفعه کوچک باشید. بسیاری از افراد روزمرگی خود را در انجمنهای خیریه، کمکهای مردمی، گروههای همیاری و خدمت به دیگران از بین میبرند.
۷- مقدار بیشتری آب بنوشید. سعی کنید نوشیدنیهایی مانند دوغ و نوشابه را از زندگی خود حذف یا کمتر کنید و به جای آن آب بیشتری بنوشید تا حس بهتری بگیرید.
۸- هر روز خرید کنید اما نه برای خودتان. اگر همسایهای دارید که ناتوان است؛ اگر مادر و خواهری دارید که شاید نیاز به کمک در خرید دارند؛ اگر باید همسرتان بهزودی یک هدیه به آشناهای خود بدهد ولی وقت خرید ندارد …
۹- هر روز قدری پیادهروی کنید. پیادهروی معمولا در بعدازظهر و ساعتهای پایانی روز معجزه میکند و از هر قرصی آرامشبخشی موثرتر است.
۱۰- کمتر سراغ تلویزیون و اسمارتفون و کامپیوتر بروید. میدانیم که کمی سخت است ولی برای شروع روزی نیم ساعت کمتر تلویزیون ببینید یا کمکم دین برخی کانالها و سریالها را کنار بگذارید. همینطور کمتر در شبکههای اجتماعی پرسه بزنید.
۱۱- گل پرورش دهید. گلدان بخرید و شروع به پرورش گل و گیاه کنید. نیازی به داشتن دانش یا مهارت خاصی ندارید فقط هر روز به آنها رسیدگی و رشدشان را با چشم خود نظاره کنید.
۱۲- سراغ آلبومهای قدیمی، کشوها و چمدانهای قدیمی بروید. گاهی گذشته میتواند سکوی پرتابی برای آینده باشد. وقتی یادتان میآید در گذشته چه بودید و چه کردید؛ بیشتر شکرگذار خدا خواهید بود.
۱۳- چند دقیقه با خدا صحبت کنید. حالا به شکل خواندن قرآن، خواندن دعاهای کوچک در مفاتیح الجنان یا صحیفه سجادیه یا اصلا راز و نیاز آرام و ته دلی!
۱۴- فهرستی از رویاها و آرزوهای خود تهیه کنید و جلوی چشم خود قرار دهید. هر روز میتوانید این فهرست را جذابتر و بهتر کنید یا دربارهاش با دوستان و همسرتان صحبت کنید.
۱۵- در انتها، اگر خواب خوب و راحتی ندارید؛ با مراجعه به پزشک مشکل بیخوابی خود را یافته و رفع کنید. خواب خوب و عمیق کلید شروع یک صبح با نشاط و پر انرژی برای حرکت و تغییرات بعدی است.3
پینوشتها
1.www.yjc.ir
2.www.namnak.com
3.www.ghandaan.com