8 فروردين 1389 / 12 ربيع الثاني 1431 / 28 مارس 2010
1) 8 فروردين ماه سال1377هجري شمسي: حجة الاسلام والمسلمين آل علي شاهرودي عالم مبارز و مدرس بزرگ عصرحاضردرگذشت. او درسال 1395هجري قمري به علت فشارحكومت بعث به ايرانيان مقيم عراق به كويت مهاجرت كردو دراين كشور به تدريس و تأسيس مساجد و مدارس پرداخت و سرانجام درتهران درگذشت.
8 فروردين 1389 / 12 ربيع الثاني 1431 / 28 مارس 2010
1) 8 فروردين ماه سال1377هجري شمسي:حجة الاسلام والمسلمين آل علي شاهرودي عالم مبارز و مدرس بزرگ عصرحاضردرگذشت. او درسال 1395هجري قمري به علت فشارحكومت بعث به ايرانيان مقيم عراق به كويت مهاجرت كردو دراين كشور به تدريس و تأسيس مساجد و مدارس پرداخت و سرانجام درتهران درگذشت.
2) 8 فروردين ماه سال1377هجري شمسي:لرتا هايراپتيان نخستين بانوي بازيگرايراني بدرود حيات گفت. او بيش از50سال عمرخود را درراه پيشرفت هنرنمايش درايران وقف كرد و با همكاري همسرش عبدالحسين نوشين تئاترهاي فردوسي و سعدي را پايه گذاري كرد. «مستنطق ، سرگذشت و شنل قرمزي» ازجمله كارهاي بانو لرتا هايراپتيان محسوب مي شود.
3) قيام مردم يزد عليه رژيم پهلوي در اربعين شهداي تبريز (1357 ش): به دنبال انتشار مقاله توهينآميز روزنامه اطلاعات عليه امام خميني(رحمة الله علیه) در هفدهم دي ماهِ سال 1356 و قيام 19 دي، جرقه اعتراضي در شهر قم زده شد كه سرانجام با تظاهرات مردمي ديگر شهرهاي ايران، شعلههاي انقلاب، سراسر كشور را فراگرفت. تظاهرات طلاب و مردم قم در حمايت از رهبر تبعيدي نهضت عظيم اسلامي و همچنين در اعتراض به اسائه ادبي كه نسبت به مقام شامخ آن مرجع عاليقدر صورت گرفته بود، توسط عمّال رژيم منحوس پهلوي به خون كشيده شد كه در پي آن عدهاي شهيد و مجروح شدند. با نزديك شدن چهلم شهداي 19 دي قم، شهر مبارزخيزِ تبريز در 29 بهمن 56، مراسم باشكوهي را برگزار كرد. اين حركتِ مردم تبريز با حمله مأموران مسلّح رژيم به مردم بيدفاع، فاجعهاي دردناكتر و هولناكتر از حادثه قم آفريد. پس از مدتي و با نزديك شدن چهلم شهداي تبريز، مردم در شهرهاي مختلف ايران، دست به تظاهرات زدند. مردم يزد نيز تظاهرات خود را از هشتم فروردين آغاز كردند. اين اعتراضات در روزهاي بعد ابعادي وسيعتر به خود گرفت. به دعوت آيتاللَّه صدوقي، بازار تعطيل شد و مردم در مسجد جامع يزد تجمع كردند. اين تجمع كه با سخنراني يكي از انقلابيون همراه بود، با تظاهرات مردم در خيابانها ادامه يافت و حمله رژيم به مردم، مجدداً چهره واقعي نظام پهلوي را آشكار ساخت. اربعين شهداي تبريز در شهرهاي ديگري همچون اهواز و جهرم نيز با به خاك و خون كشيدن مردم، همراه بود. بدين ترتيب، انقلاب اسلامي ايران، حركتي پرشتابتر به خود گرفت تا اين كه در 22 بهمن 1357 به پيروزي نهايي رسيد.
4) رحلت فقيه جليل آيتاللَّه "سيد جواد حسيني شاهرودي" (1377 ش): آيتاللَّه سيدجواد حسيني آل علي شاهرودي در سال 1308 ش (1348 ق) در نجف اشرف و در بيت علم و تقوا و فضيلت به دنيا آمد. وي مقدمات علوم ديني و سطوح را نزد پدر و ديگر استادان فراگرفت و پس از آن در درسهاي فقه و اصول حضرات آيات سيد محمود شاهرودي و سيد ابوالقاسم خويي شركت نمود. آيتاللَّه آل علي شاهرودي از اعضاي هيئت استفتاء و مسؤول دفتر و بعثه حجِّ آيتاللَّه العظمي سيد محمود شاهرودي بود و به افتخار دامادي ايشان نائل شد. ايشان در سال 1354 ش به دليل فشار حكومت بعث به ايرانيان مقيم عراق به كويت مهاجرت نمود و به بزرگداشت شعائر ديني و تبليغ و تدريس و تأسيس مساجد و مدارس پرداخت. آيتاللَّه شاهرودي در سال 1370، ساكن تهران شد و بيمارستان مجهزي را تأسيس نمود. از آن عالم بزرگوار تأليفاتي به چاپ رسيده كه برخي از آنها عبارتند از: المُحاضِرات في التاريخ و الحَديث در 2 جلد، الامام المَهدي و ظهوره، آدابُ الحَرَمين و... . آن دانشمند بزرگ سرانجام در هشتم فروردين 1377 ش برابر با اول ذي حجّه 1418 ق در 69 سالگي چشم از جهان فروبست و در صحن مطهر حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) به خاك سپرده شد.
5) شروع خلافت "سفاح عباسي" به روايتي (132 ق): عباسيان با همكاري ابومسلم خراساني و سپاه او، مروان دوم، آخرين حاكم اموي را به قتل رسانده و حكومت امويان را سرنگون كردند. اما بنيعباس نيز مانند امويان، سالها با ستمگري بر جان و مال مردم كشورهاي اسلامي سلطه يافتند و تا سال 656 ق به مدت بيش از پانصد سال حكومت كردند. در اين روز ابوالعباس عبداللَّه بن محمد معروف به سفاح به معني خونريز، اولين خليفهي عباسي بر مسند خلافت نشست.
6) قيام تاريخي مردم اصفهان عليه عمّال اميرتيمور گوركاني (789 ق): اميرتيمور، مالي را از اصفهان طلب كرد كه علماي اصفهان از تيمور امان خواستند و تعهد كردند كه آن مال را تسليم تيمور كنند. تيمور براي اين كار، عدهاي از امراي خود را به اصفهان فرستاد. اين افراد در گرفتن اموال از مردم به ناموس مردم نيز تعدي كردند. اين عمل آنها، مردم اصفهان را به شورش واداشت. بنابراين گماشتگان تيموري به بدترين وضعي توسط مردم كشته شدند. تيمور نيز به اصفهان حمله كرد و دستور قتل عام مردم آنجا را صادر نمود.
7) درگذشت "ميرزا مهدي الهي قمشهاي" حكيم قرآني (1393 ق): ميرزا مهدي الهي قمشهاي در سال 1319 ق در قمشه(شهرضا) به دنيا آمد. پس از فراگيري مقدمات در زادگاه خود، راهي اصفهان گرديد. وي از شاگردان آيتاللَّه شهيد سيد حسن مدرس بود و استفادهاي وافر از ايشان نمود. همچنين آقابزرگ حكيم، حاج آقا حسين قمي، شيخ اسداللَّه يزدي، حاج ميرزا حسين فقيه سبزواري و... از ديگر اساتيد وي بودند. ايشان در تهران در مدرسهي سپهسالار(شهيد مطهري فعلي) به تدريس پرداخت و همزمان در درس استاد ابوالحسن جلوه شركت ميكرد. ترجمهي تفسير گونهي ايشان از قرآن از جمله مشهورترين آثار حكيم الهي ميباشد. سرانجام در حالي كه به اصلاح خلاصة التفاسير خود مشغول بود، در دوازدهم ربيع الثاني 1393 ق دعوت حق را لبيك گفت و در جوار بارگاه حضرت معصومه آرميد.
8) قيام مردم هلند عليه استبداد شاه اسپانيا (1572م): منطقه كاستاريكا در نيمه هزاره دوم ميلادي، محل سكونت قبائل كوچك بود. در 29 مارس 1500 كريستف كلمب در جريان سفرهاي خود، به اين منطقه رسيد اما حضور اروپائيان و سكونت آنها، 60 سال بعد عملي گرديد. آنها اين منطقه را به علت منابع طبيعي فراوان در آن، كاستاريكا ناميدند كه به معناي ساحل ثروتمند ميباشد. كاستاريكا از سال 1564 به صورت رسمي در سيطره اسپانيا قرار گرفت كه تا سال 1821 به طول انجاميد. پس از آن، ضمن اعلام استقلال خود، به امپراتوري مكزيك پيوست و با فروپاشي فدراسيون مكزيك، كاستاريكا نيز به استقلال كامل نائل آمد. كاستاريكا با 51/100 كيلومتر مربع وسعت در قاره امريكاي مركزي، در غرب درياي كارائيب و شرق اقيانوس آرام و در همسايگي كشورهاي پاناما و نيكاراگوئه واقع شده است. جمعيت آن بيش از 4 ميليون نفر بوده و اسپانيوليها، دورگهها و سرخپوستان، مهمترين گروه نژادي آن ميباشند و پيشبيني شده است جمعيت آن تا سال 2025 به حدود 6 ميليون نفر بالغ گردد. مذهب اكثر مردم، كاتوليك، زبان رسمي، اسپانيولي و پايتخت آن، شهر سان خوزه ميباشد. شهرهاي مهم آن عبارتند از: كارتاگو، آلاخوئلا و بندر ليمون. حكومت كاستاريكا جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانونگزاري بوده و واحد پول آن كولون كاستاريكا است.(ر.ك: 15 سپتامبر)
9) تولد "جِيمزوات" دانشمند انگليسي و مخترع ماشين بخار (1736م): جِيمز وات مخترع و مهندس انگليسي در 28 مارس 1736م در شهر گرينوك در شمال انگلستان متولد شد. او به مطالعه و تحقيق درباره مسايل علمي بسيار علاقهمند بود. از اين رو، روزها كار ميكرد و شبها به ساختن ابزار گوناگون ميپرداخت. وي در 21 سالگي براي تعمير دوربينهاي نجومي و ديگر ابزار به استخدام يك دبيرستان درآمد، ولي علاقه زيادي به ساختن ماشين بخار داشت. فكر ساختن اين ماشين در آن زمان تازگي نداشت زيرا پيش از وي، دانشمندان ديگري نيز ماشينهايى ساخته بودند كه آب را از معادن زغال سنگ، مانند تلمبه بيرون ميكشيدند. در اين زمان، دانشكده علوم، ماشين نمونه بخار را كه از كار افتاده بود به وات سپرد تا تعمير كند و به كار اندازد. در حين تعمير اين ماشين بود كه وات توانست به قدرت عظيم بخار پي ببرد. جِيمز وات با تلاش فراوان اشكالات ماشين اوليه بخار را برطرف كرد و دستگاه جديدي اختراع نمود كه ماشين بخار را شكل داد. پس از آن، وات بار ديگر اصلاحات متعددي در ماشين خود نمود. از اين رو او در جهان به عنوان مخترع ماشين بخار شناخته شد. وي با تكميل ديگ بخار خدمت عظيمي به فيزيك و مكانيك نمود و با اختراع كندانسور بخار كه به وسيله آن صرفهجويى بسيار در مصرف سوخت به عمل ميآيد، كمك شاياني به استفاده بيشتر از نيروي بخار كرد. به اين ترتيب، انقلابي عظيم در صنعت به ويژه حمل و نقل زميني و دريايي پديد آورد كه نيروي حركت لوكوموتيوها و كشتيهاي بخار، حاصل همين اكتشافِ وات بودهاند. جِيمز وات سرانجام در 19 اوت 1819م در 83 سالگي درگذشت.
10) الحاق كشور نروژ به خاك سوئد با تصويب كنگره ويِن (1814م): بعد از سقوط و شكست نهايى امپراتوري ناپلئون، تعيين سرنوشت اروپا به دست پادشاهان و زمامداران اين قاره افتاد. اين عده با برپايى كنگرهاي در ويِن با حضور 216 نماينده از سراسر اروپا به تقسيم غنائم پرداختند. در واقع، كنگره ويِن نقشه اروپا را از نو كشيد و از جمله در 28 مارس 1814، كنگره ويِن به پاس خدماتي كه سوئد در شكست قواي ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه انجام داده بود، نروژ را بر خلاف ميل مردم آن، ضميمه خاك سوئد كرد و همراه آن، جزيره ايسلند نيز كه متعلق به نروژ بود، به سوئد واگذار شد. با اين ترتيب، استقلال داخلي نروژ، عملاً از بين رفت و مردم نروژ سر به شورش برداشته و خواستار حكومتي مستقل شدند. سرانجام رهبران سوئد و نروژ با استقرار سلطنت دوگانه به توافق رسيدند.
11) آغاز اولين حكومت كمونيستي جهان در فرانسه معروف به "كمون" (1871م): در جريان جنگهاي پروس و فرانسه در سال 1870م، پاريس محاصره شد و محاصره شهر بيش از چهار ماه به طول انجاميد. در اين زمان، مجلس ملي فرانسه كه به شهر بُردو نقل مكان كرده بود، لويى ناپلئون معروف به ناپلئون سوم را كه به اسارت گرفته شده بود، از امپراتوري فرانسه خلع و تييِر را به عنوان اولين رئيس جمهورِ جمهوري سوم فرانسه برگزيد. پس از چندي تييِر براي عقد قرار داد صلح با پروس وارد مذاكره شد و از جمله شرايطي كه دولت پروس بر او تحميل كرد گشودن دروازههاي پاريس به روي سربازان آلماني بود. مردم پاريس شرايط صلح تحميلي را نپذيرفتند و در نتيجه قيامي كه به رهبري عناصر تندرو آغاز شد، حكومت را در 28 مارس 1871م به دست خود گرفتند. براي اداره امور شهر، مجلسي به نام كمون تشكيل شد و رهبران كمون، نه فقط از ورود قواي حكومت مركزي به شهر جلوگيري كردند، بلكه مدعي آن حكومت شده و خود را نماينده واقعي مردم فرانسه خواندند. حكومت بوردو پس از يك ماه مذاكره بيحاصل با رهبران كمون، سرانجام تصميم گرفت پاريس را با قوه قهريه از چنگ آنها خارج سازد. از اين رو، نيروهاي دولت مركزي، در روز 20 ماه مه 1871م در دروازههاي پاريس مستقر شدند و از روز 21 مه، حمله خود را به داخل شهر آغاز كردند. طي سه روز نبرد سنگين و كوچه به كوچه، بيش از بيست هزار نفر كشته شدند و رهبران كمون در آخرين مرحله اين نبرد كه به شكست آنها انجاميد، كليه كساني را كه به گروگان گرفته بودند تيرباران كردند. در نهايت، حكومت كمون ،پس از كمتر از دو ماه، در 24 مه 1871م سرنگون شد و متلاشي گرديد. بعضي از مورخين، كمونِ پاريس را اولين نمونه حكومت كمونيستي جهان ميدانند، هر چند كه به دليل مدت كوتاه حكومت آنان در يك شهر محاصره شده، فرصتي براي اعمال نظريات رهبران اين حكومت به دست نيامد. با وجود اين، تجربه كمونِ پاريس عقايد سوسياليستي را تا پايان قرن نوزدهم در فرانسه متوقف ساخت.
12) پيروزي سلطنتطلبان در اسپانيا و پايان جنگهاي داخلي اين كشور(1939م):سرمنشأ ناآراميها و جنگهاي داخلي در اسپانيا را بايد از زماني دانست كه آلْفونْسْ سيزدهم، پادشاه مستبد اين كشور، تحت فشار جمهوري خواهان، مجبور به استعفا شد و حكومت جمهوري در اسپانيا برقرار گرديد. اما چندي بعد، نظاميانِ اين كشور به رهبري ژنرال فرانسيسكو فرانكو به بهانه نابسامانيهاي سياسي و اقتصادي، با حمايت مالي و تسليحاتي آلمان نازي و ايتالياي فاشيست، به جنگ با جمهوري خواهان پرداختند و بدين ترتيب جنگهاي داخلي اسپانيا از 17 ژوئيه 1936م آغاز شد. نيروهاي فرانكو تا اواخر سال 1936م نيمي از خاك اسپانيا را به تصرف خود درآوردند و از اوايل سال 1937م به كمك آلمان و ايتاليا، حمله به پايتخت وايالات شمالي كشور را آغاز كردند. در اين ميان، جمهوري خواهان با وجود دريافت كمك از برخي كشورهاي اروپايى، نتوانستند در مقابل سلطنت طلبان مقاومت كنند و با ورود نيروهاي داوطلب خارجي به اسپانيا، جنگ داخلي اين كشور عملاً به يك رويارويى بين المللي تبديل شد. در طول سال 1938م، با افزايش كمكهاي آلمان و ايتاليا به نيروهاي فرانكو و قطع كمك شوروي به حكومت جمهوري اسپانيا، نيروهاي دولتي در وضعي دشوار قرار گرفتند و از اواخر سال 1938م در تمام جبههها با شكست روبرو شدند. درسه ماهه اول سال 1939م، شهرهاي بزرگ اسپانيا يكي پس از ديگري سقوط كرد و با سقوط مادريد، آخرين پايگاه حكومت جمهوري خواهان در 28 مارس 1939م، عمر حكومت جمهوري در اسپانيا نيز به پايان رسيد. سرانجام پس از دو سال و نيم جنگ داخلي در اسپانيا، جمهوري خواهان شكست خوردند و ژنرال فرانكو به قدرت رسيد. از اين زمان، حكومتِ نظامي مستبد و سركوبگرِ سي و شش ساله فرانكو بر اين كشور آغاز شد و او تا زمان مرگ در 20 نوامبر 1975، با ديكتاتوري تمام بر اسپانيا حكومت نمود.
13) مرگ "ويرجينيا وُلف" نويسنده و داستاننويس برجسته انگليسي (1941م): منطقه كاستاريكا در نيمه هزاره دوم ميلادي، محل سكونت قبائل كوچك بود. در 29 مارس 1500 كريستف كلمب در جريان سفرهاي خود، به اين منطقه رسيد اما حضور اروپائيان و سكونت آنها، 60 سال بعد عملي گرديد. آنها اين منطقه را به علت منابع طبيعي فراوان در آن، كاستاريكا ناميدند كه به معناي ساحل ثروتمند ميباشد. كاستاريكا از سال 1564 به صورت رسمي در سيطره اسپانيا قرار گرفت كه تا سال 1821 به طول انجاميد. پس از آن، ضمن اعلام استقلال خود، به امپراتوري مكزيك پيوست و با فروپاشي فدراسيون مكزيك، كاستاريكا نيز به استقلال كامل نائل آمد. كاستاريكا با 51/100 كيلومتر مربع وسعت در قاره امريكاي مركزي، در غرب درياي كارائيب و شرق اقيانوس آرام و در همسايگي كشورهاي پاناما و نيكاراگوئه واقع شده است. جمعيت آن بيش از 4 ميليون نفر بوده و اسپانيوليها، دورگهها و سرخپوستان، مهمترين گروه نژادي آن ميباشند و پيشبيني شده است جمعيت آن تا سال 2025 به حدود 6 ميليون نفر بالغ گردد. مذهب اكثر مردم، كاتوليك، زبان رسمي، اسپانيولي و پايتخت آن، شهر سان خوزه ميباشد. شهرهاي مهم آن عبارتند از: كارتاگو، آلاخوئلا و بندر ليمون. حكومت كاستاريكا جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانونگزاري بوده و واحد پول آن كولون كاستاريكا است.(ر.ك: 15 سپتامبر)
14) مرگ "دوايت آيزنهاور" سي و چهارمين رئيس جمهور امريكا (1969م) (ر.ك: 14 اكتبر)
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.