12 فروردين 1389 / 16 ربيع الثاني 1431 / 1 آوريل 2010 |
1) 12فروردين ماه سال1358هجري شمسي:
نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) و باحضورملت قهرمان ايران دركشورمان موجوديت يافت. ملت انقلابي ايران درمدت دو روزآراء خود را به صندوقهاي رأي ريختند و با شركت دريك همه پرسي كم نظيربه نظام جمهوري اسلامي ايران رأي مثبت دادند و نظام جمهوري اسلامي با 98/2درصد كل آراء موجوديت يافت. حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) دربخشي ازپيامشان به مناسبت برقراري نظام جمهوري اسلامي فرمودند:" مبارك باد برشما روزي كه پس ازشهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنجهاي طاقت فرسا دشمن غول صفت و فرعون زمان را ازپاي درآورديد و با رأي قاطع به جمهوري اسلامي حكومت عدل الهي را اعلام نموديد. |
2) رحلت عالم رباني "سيدمحمد ابراهيم خوانساري" (1292 ش):
آيتاللَّه سيدمحمد ابراهيم خوانساري، يكي از علماي بزرگ اصفهان، در سال 1232 ش برابر با نيمه ماه مبارك رمضان 1269 ق در اصفهان و در خانواده عالمپرور خوانساري ديده به جهان گشود. وي پس از طي مقدمات و سطوح علوم اسلامي، در حلقه درس عموي بزرگوارش، سيدمحمدباقر خوانساري، معروف به صاحب روضات شركت جست و پس از سالها شاگردي در حلقه درس عالمان نامدار عصر، به درجه عالي اجتهاد دست يافت. آيتاللَّه خوانساري پس از آن به تدريس علوم اسلامي فقه و اصول پرداخت و شاگردان زيادي تربيت نمود. ايشان همچنين مرجع تقليد جمع زيادي از شيعيان بود و تاليفات متعددي را به انجام رساند. ايشان مباحثات و مناظراتي با علماي مسيحي در اثبات نبوت پيامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) داشته و چون دانشمندان مسيحي، استدلال او را نميپذيرفتند، آنها را به مباهله دعوت مينمود، ولي آنان حاضر به مباهله نميشدند. اين فقيه وارسته و خدمتگزار دلباخته اسلام سرانجام در دوازدهم فروردين 1292 ش برابر با بيست و سوم ربيعالثاني 1331 ق در شصت سالگي وفات يافت و در كنار مزار عموي دانشمندش در اصفهان مدفون گرديد. |
3) اعلام انصراف "رضاخان سردار سپه" از جمهوري (1303 ش):
رضا خان سردار سپه و هوادارانش قصد داشتند با تحويل سال 1303 ش، قاجاريه را خلع و نظام جمهوري را جايگزين رژيم سلطنت سازند و به همين سبب اكثريت نمايندگان مجلس كه هوادار رضاخان بودند، سعي در تصويب سريع جمهوري رضاخاني داشتند. اما اجتماع موافقان رضاخان در 28 اسفند 1302 و نشست دوم فروردين 1303 در مجلس براي بررسي اين موضوع، با مقاومت و ايستادگي دليرانه شهيد سيد حسن مدرس و همفكرانش خنثي شد و مخالفتهاي فراواني عليه جمهوري ابراز گرديد. با گستردهتر شدن اين اعتراضات، رضاخان كه فهميد اينگونه نميتواند زمام امور كشور را به دست گيرد، صبح روز سوم فروردين با حالتي قهرآميز به سعدآباد رفت و پس از دو روز توقف ناگهاني، براي ديدار با علما و بزرگان به قم شتافت. هنگامي كه وي به دلايل مخالفت علماي قم آگاه شد، از تصميم قدرتطلبانه خويش منصرف گرديد و قول داد كه از اعلان جمهوري جلوگيري كند. وي پس از مراجعت به تهران، در دوازدهم فروردين 1303 ش، با انتشار اعلاميهاي، پيگيري نظام جمهوري را متوقف ساخت. او هرچند از اعلام نظام ساختگي جمهورياش دست برداشت، اما جاهطلبي خود را رها نكرد تا اينكه موفق به خلع قاجار و به دست گرفتن قدرت در ايران شد. |
4) افتتاح آرامگاههاي حكيم عمرخيام، عطار نيشابوري و كمالالملك در نيشابور(1342 ش) |
5) رحلت فقيه، مفسّر و واعظ وارسته، آيتاللَّه "ميرزا ابوالفضل زاهدي" (1357 ش):
آيتاللَّه ميرزا ابوالفضل زاهدي، در حدود سال 1270ش (نيمه شعبان 1309 ق) در قم و در بيت علم و فقاهت به دنيا آمد. وي پس از فراگيري مقدمات و سطوح حوزه، در محضر درس خارج حضرات آيات ميرزا ابوالقاسم كبير قمي، شيخ عبدالكريم حائري يزدي و درس فلسفه و حكمت استاد ميرزا علي اكبر مدرس يزدي، به مدارج بالاي علمي رسيد. اين عالم جليل از جمله افرادي بود كه در مهاجرت آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي از اراك به قم و تشكيل حوزه علميه، نقش مؤثري ايفا كرد و باعث دلگرمي آيتاللَّه حائري ميگرديد. ايشان بارها از طرف آيتاللَّه حائري به عنوان جانشين در اقامه نماز جماعت ايشان و سخنگوي آن بزرگوار در رويدادهاي گوناگون، انتخاب شده و مورد اعتماد بود. آيتاللَّه زاهدي پس از ورود آيتاللَّه بروجردي به قم، در كنار آن مرجع عظيم قرار گرفته و علاوه بر شركت در درس ايشان، از موقعيت ممتازي نزد آن بزگوار برخوردار بود. ايشان علاوه بر تبحر در بحث و ردّ و ايراد استدلالي در اديان، به تاريخ و جغرافياي اديان گوناگون آشنا بود، به طوري كه از ايشان براي بحث علمي با صاحبان اديان استفاده ميشد. علماي بزرگ و مراجع تقليد براي نظريات ايشان از جمله نظرات فقهياش احترام خاصي قائل بودند و حضرت امام خميني(ره)، ايشان را "شيخ الطائفه" ميخواند. همچنين رسالة الضَّرر، منطق الحسين و مقصد الحسين از جمله آثار اوست. آيتاللَّه زاهدي، در جريان نهضت اسلامي عليه رژيم شركت داشت و عليه قانون ننگين كاپيتولاسيون موضعگيري نمود. اين فقيه جليل، سرانجام در دوازدهم فروردين 1357 ش در 87 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از تشييع باشكوهي، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد. مراسم تشييع وي به صحنه مبارزه عليه رژيم تبديل شد و باعث گشودن دوباره مدرسه فيضيه كه سالياني تعطيل بود، گرديد. |
6) درگذشت محقق معاصر استاد "حسين عمادزاده اصفهاني" (1369 ش):
حسين عمادزاده اصفهاني فرزند حجت الاسلام احمد عماد الواعظين در سال 1284 ش در اصفهان به دنيا آمد. او در حوزه اصفهان از علماي آن روز همچون آيات عظام سيدعلي نجفآبادي، محمود مفيد، علي واعظ شيرازي، سيدصدرالدين كوهپايهاي و محمدرضا كلباسي كسب فيض كرد و به مدارج والايي در علم دست يافت. عمادزاده همچنين داراي اجازه روايتي از علماي آن زمان همچون آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ آقابزرگ تهراني، سيدمحمد حجت كوهكمرهاي و محمدرضا مظفر و... بود. حسين عمادزاده اصفهاني داراي آثار بسياري است كه برخي از آنها عبارتند از جهان اسلام و اسلام در جهان، ترجمه و تفسير قرآن كريم، شرح خطبه غدير، تاريخ عاشورا، فاطمه زهرا(سلام الله عليها) و مجموعه زندگاني چهارده معصوم و دهها اثر ديگر. وي علاوه بر تحقيق و تأليف و نيز تدريس در دانشگاه، مقالاتي نيز براي روزنامهها و مجلهها مينوشت. استاد عمادزاده سرانجام در دوازدهم فروردين 1369 ش در 85 سالگي در تهران درگذشت. |
7) تشكيل و آغاز به كار "نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران" (1370 ش):
قانون ادغام نيروهاي انتظامي در ابتدا از طرف وزارت كشور و نمايندگان مجلس، به منظور برقراري هرچه بهتر امنيت در داخل كشور و مرزهاي جمهوري اسلامي و همچنين جلوگيري از تداخل وظايف، مسؤوليتها و مأموريتهاي نيروهاي انتظامي كشور مطرح شد. تا اينكه اين قانون در 27 تيرماه 1369 ش از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت و اين روز به عنوان روز نيروي انتظامي نامگذاري گرديد. طبق اين قانون كه در دوم مرداد آن سال به تصويب و تنفيذ شوراي نگهبان رسيد، وزارت كشور موظف شد در اسرع وقت، نسبت به انجام اين مهم اقدام نموده و نيروهاي شهرباني، ژاندارمري، كميته انقلاب اسلامي، پليس قضايي و حراست وزارتخانهها را با هم ادغام كرده، نيروي واحدي تشكيل دهد. شش ماه پس از آن، اين امر آغاز شد وسرانجام نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران در دوازدهم فروردين 1370 با تأييد مقام معظم رهبري، شكل رسمي و قانوني گرفت. قانون نيروي انتظامي، اهداف اين نيرو را كه به اختصار "ناجا" ناميده ميشود، استقرار نظم و امنيت، تأمين آسايش عمومي و فردي، نگهباني و پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در چارچوب قانون مصوّب در قلمرو كشور جمهوري اسلامي ايران تعيين نموده است. |
8) رحلت فقيه جليل ابوالقاسم عبدالكريم بن هوازن قشيري(465 ق):
عبدالكريم بن هوازن بن عبدالملك از قبيلهي قُشيري و ملقب به زين الاسلام يا شيخ الاسلام، مُكنّي به ابوالقاسم، از بزرگان علماي قرن پنجم هجري ميباشد. وي فقيه، محدث، مفسر، عارف، اديب، اصولي، كاتب، شاعر و در علوم عقلي و نقلي متبحّر بود. التَّيسير في التَّفسير، الرِّسالَة القُشَيريّه و مُختَصَرُ المُحَصَّل ازتاليفات اوست. وي هشتاد و نه سال عمر كرد و در نيشابور وفات يافت و در نزد قبر شيخ طريقتِ خود، ابوعلي دقاق، مدفون گرديد. |
9) تولد "تيكوبراهه" منجم و رياضيدان شهير دانماركي (1546م):
تيكو براهه منجم دانماركي در اول آوريل 1546م در دانمارك به دنيا آمد. وي در حين تحصيل و در حالي كه بيش از 14 سال نداشت، شاهد منظرهاي از خورشيد گرفتگي شد و به قدري تحت تاثير اين واقعه قرار گرفت كه مصمم شد دانش نجوم را بياموزد. تيكو براهه مدتي در آلمان به تحصيل اشتغال داشت و پس از مطالعه و تحقيق بسيار، ستاره جديدي را در 11 نوامبر 1572م كشف كرد و پس از مدتي به شهرت فراواني رسيد. از اين رو، دولت دانمارك جزيره كوچك "هون" را جهت تأسيس رصدخانه در اختيار وي قرار داد. او در آنجا، رصدخانهاي بنا كرد و مدت 20 سال با تلاش و جديت به رصد ستارگان پرداخت. براهه با تكميل آلات و ادوات رصد و دقت در رصد سيارات و ستارگان، راه را براي اكتشاف يوهان كپلر اخترشناس آلماني و منجمين ديگر هموار كرد. وي همچنين تلاش كرد بين نظريه نيكلا كوپرنيك منجم لهستاني مبني بر ثابت بودن خورشيد و چرخش زمين و ساير سيارات به دور آن، با نظريه بطلميوس كه عكس نظريه كوپرنيك بود توافقي ايجاد كند. او درباره ساختمان جهان، دستگاهي ساخت كه در آن، زمين مركز عالم و به صورت ثابت بود و خورشيد به دور آن دوران ميكرد، در حالي كه بعدها عكس اين مطلب به اثبات رسيد. با اين حال وي محاسبههايي از زاويههاي ستارگان به عمل آورد كه در آن زمان، بسيار دقيق بودند. تيكو براهه سرانجام در 24 اكتبر 1601م در 55 سالگي درگذشت. |
10) تولد "ويليام هارْوي" دانشمند انگليسي و كاشف جريان گردش خون (1578م):
ويليام هارْوي دانشمند انگليسي و كاشف جريان گردش خون، در اول آوريل 1578م در خانوادهاي ثروتمند در شهر فولكستون انگلستان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، در رشته پزشكي به تحصيل پرداخت و با پايان تحصيلات به استادي دانشگاه كمبريج رسيد. هاروي علاقه زيادي به شناخت اعمال و وظايف بدن داشت و در اين راه، كوشش فراواني از خود نشان داد. در نهايت، وي موفق به كشف جريان خون گرديد و وظايف و عمل قلب را بدون كمك ميكروسكوپ كشف كرد. از اين رو وي را از بنيانگذاران طب نوين ميدانند. هاروي ثابت كرد كه غذا پس از هضم، وارد خون شده و خون پس از ورود به قلب، درتمام بدن گردش ميكند. نتايج اين تحقيقات در زمان زندگي هاروي مورد استقبال مردم و دانشمندان قرار نگرفت، اما سه سال پس از مرگ هاروي، يك پزشك متخصص در مشاهدات ميكروسكوپي، جريان خون را مشاهده نمود و بدين ترتيب، كشف بزرگ هاروي مورد تأييد پزشكان و مردم واقع شد. اين در حالي بود كه ويليام هاروي، در سوم ژوئن 1657م در 69 سالگي درگذشته بود. |
11) آغاز شورش بزرگ "وانْدِه" عليه حكومت انقلابي فرانسه (1793م):
وانده، منطقهاي در غرب فرانسه است كه معادن اورانيوم، بنادر ماهيگيري و تفرُّجگاههاي آن مورد توجه ميباشد، با اين حال، در تاريخ سياسي دو قرن اخير، اين منطقه به دليل قيام روستاييان در اوج انقلاب كبير فرانسه مطرح شده است. با پيروزي انقلاب و تأسيس رژيم جمهوري، لويى شانزدهم در 21 ژانويه 1793م اعدام شد. هفتاد روز بعد در اول آوريل 1793م، با تحريك انگلستان و اتريش، عدهاي از سلطنت طلبان به همراه روستاييان كاتوليك در منطقه وانده عليه اقدامات دولت انقلابي فرانسه سر به شورش برداشتند. آتش اين شورش چنان بالا گرفت كه عده شورشيان به هشتاد هزار نفر رسيد و آنان موفق شدند علاوه بر منطقه وانده، بيشتر نواحي شمال غربي فرانسه را از تسلط دولت انقلابي خارج سازند. اما بيبرنامگي و عدم انضباط ميان سربازان باعث شد در اواخر همان سال دست به عقبنشيني زده و در مقابل ارتش دولت انقلابي، شكست بخورند. در نهايت، با تغييراتي كه در رهبري هيأت مديره فرانسه روي داد، شورشيان با دولت مركزي به توافق رسيده و با امضاي قرارداد صلح در نيمه فوريه 1795م، ضمن دريافت مزايايي، به شورش و قيام خود پايان دادند. در جريان اين شورش، پنجاه هزار نفر از دو طرف كشته شدند. |
12) آغاز حمله نيروهاي امريكا به جزيره اوكيناوا در ژاپن (1945م):
نيروهاي ژاپن در طول سال 1944م در تمام جبههها دست به عقب نشيني زدند و تا اوايل سال 1945م قسمت اعظم متصرفات خود را در چين و جنوب شرقي آسيا و جزاير اقيانوسيه از دست دادند. همچنين نيروهاي امريكا تا ژانويه 1945م، فيليپين را به تصرف خود در آوردند و ژاپن را به عقب راندند. اما آخرين و بزرگترين نبرد دريايى و زميني بين امريكا و ژاپن از روز اول آوريل سال 1945م براي تصرف اوكيناوا، مهمترين پايگاه دريايى ژاپن بين جزيره تايوان و ژاپن درگرفت و 83 روز به طول انجاميد. امريكايىها براي تصرف اين جزيره، 1300 كشتي و نزديك به ده هزار هواپيما را به خدمت گرفتند. در اين عمليات، امريكا 36 كشتي و 763 هواپيماي خود را از دست داد و 369 كشتي امريكايى نيز به شدت آسيب ديد. بيشترين خسارات بركشتيهاي امريكايى، به وسيله "كاميكازه"ها يا خلبانان انتحاري ژاپن وارد آمد كه با هواپيما، خود را به كشتيهاي امريكايى ميزدند و آنها را منفجر يا غرق ميكردند. از يكصد و بيست هزار نيروي مدافع ژاپني در اوكيناوا هم بيش از يكصد و ده هزار نفر كشته يا زخمي شدند و فقط 7400 نفر به اسارت امريكايىها درآمدند. به موجب آماري كه بعداً از طرف امريكايىها منتشر شد، تنها در نبرد اوكيناوا، ژاپنيها 7830 هواپيماي خود را از دست دادند و شانزده كشتي جنگي ژاپني كه رزمناو عظيم 72 هزار تني ياماتو از آن جمله بود، در اين نبرد غرق شدند. ياماتو در آن تاريخ، بزرگترين كشتي جنگي جهان به شمار ميآمد كه تعداد پرسنل آن از سه هزار و سيصد نفر تجاوز ميكرد. از اين عده بيش از سه هزار نفر تلف شدند و فقط سيصد نفر جان سالم به در بردند. امريكايىها پس از تصرف اوكيناوا در تدارك حمله به خاك اصلي ژاپن بودند ولي با مشاهده مقاومت شديد ژاپنيها براي حفظ اين جزيره، پيشبيني ميكردند كه جنگ براي تصرف خاك اصلي ژاپن، تلفات و خسارات بسيار سنگيني براي امريكا به بار خواهد آورد. به همين جهت پس از دستيابي به بمب هستهاي، به فكر استفاده از اين سلاح درجنگ با ژاپن افتادند و اين فكر را در روزهاي ششم و نهم اوت آن سال با پرتاب بمب هستهاي بر شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي، عملي كردند. با كشتار وسيعي كه در نتيجه انفجار وحشتناك بمب هستهاي در اين دو شهر روي داد، ژاپن تن به تسليم سپرد و جنگ در آسيا نيز به پايان رسيد. |
13) مرگ "پل اِلوار" شاعر نامدار فرانسوي در قرن بيستم (1952م):
پل اِلْوار از شاعران معروف قرن بيستم فرانسه، در 14 دسامبر 1895م در حومه شهر پاريس به دنيا آمد. وي تحصيلات اوليه خود را در زادگاهش فرا گرفت اما در اين ميان، بر اثر بيماري عفونت ريه، مدتي را در يك آسايشگاه سپري كرد. اين مدت به او فرصت داد تا به مطالعه آثار شعري بزرگان ادب بپردازد. اِلوار پس از بهبودي، در سال 1914م به خدمت نظام احضار شد و تا پايان جنگ جهاني اول، در جنگ عليه آلمان شركت نمود. وي پس از پايان جنگ، به جمع طرفداران نهضت سورئاليسم پيوست كه در آن، احساس يا انديشه، به صورت خالص و بدون دخالت زمينه قبلي ذهني، تعصب و اصول زيباشناسي و... بيان ميشود. هرچند اين جمع به زودي دچار اختلاف و تشتّت گرديد ولي با اين حال، اِلوار در پل زدن ميان سورئاليست يا فراطبيعي و گرايش معمول مردم به خواندن مطالب عادي، سهمي بزرگ داشت. در نگرش او، واقعيت و فرا واقعيت به هماهنگي ميرسيدند و در هم ادغام ميشدند. جوشش گرم فطري و آرمانخواهي شعرهاي الوار، او را در شمار ظريفترين عاشقانه سرايان قرن بيستم قرار داده است. پل الوار، تماسش را با زندگي فرهنگي و سياسي جامعه و تعهدش را به شعر، به عنوان چيزي كه همگان بايد از آن سهمي ببرند حفظ كرد. اين ويژگي به حركتي ميمانست به سوي نظمي نوين بر پايه عشق. قصد او بيدار كردن فطرت شاعري در همه انسانها بود. يكي از ويژگيهاي فني شعر اِلوار استفاده از وزنها و بحرهاي گوناگون شعري بود. وي ساختار موزون متفاوتي برميگزيد كه موافق محتوا و متكي بر جاي گرفتن واژهها بود. او جز در موارد نادر، هرگز از نقطهگذاري استفاده نميكرد و اعتقاد داشت كه وزن و معني، خود يك نوع نقطهگذاري است. موضوعهاي عمده شعر الوار، عشق و برادري و مهربانياند. پل اِلوار در شعر، به رهايى ذهن از قيود و محدوديت قوانين زيبايىشناسي و اخلاق پايبند است و شعر را بدون دخالت خواست شاعر و تفكر او، به راهِ آزاد و الهامِ محض ميكشاند. در اين راستا وي موضوع شعر را بر مبناي عصيان درباره وضع كنوني بشر مينهد و خود را شاعري پرمسئووليت و متعهد ميداند. مسائل مورد بحث الوار به زمان معين بستگي ندارد. وي مركزيت را نفي ميكند، اشياء را از ميان برميدارد و در شعرش تنها آدمي باقي ميماند و بس. موضوع شعر در نظر الوار، كشف واقعيت است. صداي الوارْ پرطنين، اما بليغ است و لحن تغزّلي در سراسر آثارش ديده ميشود. الوار با آنكه از سير و سلوك عرفان دور است و حتي مسائل ماوراءالطبيعه را نفي ميكند، چيزي از مذهب نيز در شعرش ديده ميشود. بنابر گفته او، شاعر كسي نيست كه چيزي به او الهام شود، بلكه خودْ آن كسي است كه الهام ميكند. اصالت شعر عاشقانه الوار به آدمي عنايت دارد و از نظر او، شعر خوب از سادگي و بيپيرايگي برخوردار است. شعر الوار، لحني بسيار مهرآميز دارد كه او را در ميان معاصرينش يكتا ساخته است. از الوار آثار متعددي برجاي مانده كه منظومههاي شعر و حقيقت، اشعار سياسي، مرگ از نمردن، عشق، شعر و برگزيده اشعار از آن جمله است. پل الوار سرانجام در اول آوريل 1952م در 57 سالگي در پاريس درگذشت. |
14) كودتا در گواتمالا و به دست گرفتن زمام امور توسط ارتش (1963م): كشور گواتمالا واقع در امريكاي مركزي، از جمله كشورهايي است كه در طول قرن بيستم شاهد كودتاها و شورشهاي زيادي بوده است. در بيشتر اين اقدامات، ايالات متحده امريكا با تحريك نظاميان و روي كار آوردن آنان به تأمين منافع خود دست زده است. اين وضعيت پس از جنگ جهاني دوم نيز ادامه يافت و هرگاه رئيس جمهور يا مسئول حكومت، دست به اقدامات اجتماعي و اصلاحي مخالف امريكا ميزد، دولت ايالات متحده با حمايت از نيروهاي معارض و حتي تحريك رژيمهاي دست نشانده در آن منطقه، دست به عكسالعمل ميزد. اين وضعيت باعث شده بود تا از يك طرف، در درون ارتش، شورشهايي رخ دهد كه البته سركوب ميشد و از طرف ديگر در پايتخت و ديگر شهرها، اغتشاشات و اعتصابات عمومي شكل گيرد. در كنار اين مسائل، احزاب سياسي نيز خواستار استعفاي دولت ميشدند. در طول سال 1962م، اين اوضاع ادامه يافت و شكل حادي به خود گرفت. اين اعتراضات هرچند در ابتدا به سختي توسط مقامات دولتي سركوب گرديد، اما در اوايل سال 1963م با لغو انتخابات رياست جمهوري، اوضاع آشفتهتر گرديد. در نهايت از ساعات اوليه روز اول آوريل 1963م، نظاميان طي كودتايي دولت را سرنگون كرده و يك شوراي نظامي، قدرت را در دست گرفت. از اين زمان بود كه نقش ارتش و نيروهاي نظامي در اداره حكومت به صورت برجستهتري جلوه بيشتري پيدا كرد. |