پس چطور افرادی که تحت فشارِ شدید کار میکنند، میتوانند با این سرعت تصمیمات حیاتی بگیرند؟ پاسخ به نکته مربوط میشود که چطور موقعیت را به دقت ارزیابی میکنند و سپس اتفاقی که در حال رخ دادن است را با اتفاقاتی که در گذشته افتاده مقایسه میکنند.
فرایند تصمیم گیری بر پایه شناخت اولیه این موضوع را روشن میکند. در این مقاله، ما این فرایند را بررسی میکنیم و خواهیم دید چطور میتوان با استفاده از آن، در موقعیتهای پرتنش تصمیمات بهتری اتخاذ کرد.
تعریف تصمیم گیری
آیا تصمیم گیری، پدیده عجیب و ناشناخته ایست یا آنکه کار راحت و ساده ایست؟ هنوز معلوم نیست که چگونه، چه موقع و کجا تصمیم ساخته و پرداخته می شود. بقول مدیر عامل شرکت جنرال موتورز “اغلب سخت است که بگویم که چه کسی و چه موقعی تصمیم گرفته است و حتی چه کسی مبداء تصمیم بوده است. غالبا من نمی دانم در جنرال موتورز چه موقع تصمیم گرفته می شود ؟ من بخاطر نمی آورم که در یک جلسه کمیته ای بوده باشم و مسائل به رای گیری گذارده شود. معمولا یک نفر مسائل را خلاصه می نماید. دیگران با تکان دادن سر یا ابراز نظر خود به تدریج به اجماع می رسند.
دربارهی فرآیند تصمیمگیری بر پایه شناخت اولیه
این فرآیند برای اولین بار توسط تحقیقاتی که گری کلِین (Gary Klein)، روبرتا کالدروود (Roberta Calderwood) و آن کلینتون-سیروکو (Anne Clinton-Cirocco) در اواخر دههی 1980 انجام دادند، شناسایی شد. کلِین، بعدها و در سال 1999 این فرایند را در کتابی تحت عنوان «Sources of Power» به چاپ رساند. کلِین بیشتر به پیشگام بودن در زمینهی تصمیمگیری طبیعتگرایانه، یعنی اینکه افراد چطور در شرایط دشوار و موقعیتهای پرتنِش تصمیمگیری میکنند، شهرت دارد.کلِین، کالدروود و کلینتون-سیروکو بعد از مطالعهی افراد حرفهای مانند آتشنشانها، تکنسینهای اورژانس و تکنسینهای انرژی هستهای که مجبور به اتخاذ تصمیماتِ سریعِ مرتبط با مرگ و زندگی هستند، این فرایند را شناسایی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که مدلهای دیگر تصمیمگیری نمیتوانند کاملا توضیح بدهند چطور افراد تحت فشار تصمیمات خوبی میگیرند.1
تمرکز این فرایند بر سه مرحلهی سادهای است که هنگام موقعیتهای پرتنش و مواقعی که باید تصمیمات سریع بگیریم، به صورت ناخودآگاه طی میکنیم. این فرایند بر پایهی «شناخت الگو» قرار دارد و همچنین اینکه چطور از تجربیات مشابهی که در گذشته داشتهایم، برای کمک به فرایند تصمیمگیری استفاده میکنیم.
این سه مرحله به شرح زیر هستند:
تجربهی موقعیت
اولین مرحله، تجربه کردن موقعیتی است که در آن قرار گرفتهایم. با دقت، اتفاقاتی که در اطرافمان رخ میدهند را تحت نظر میگیریم تا به یک ارزیابی ابتدایی دست پیدا کنیم.
تحلیل موقعیت
سپس، موقعیت را با جزئیات بیشتری بررسی میکنیم. ما معمولا این کار را به صورت ناخودآگاه و با در نظر گرفتن موارد زیر انجام میدهیم:این موقعیت مشابه موقعیتی است که قبلا تجربه کردهایم.
الگوها و نشانههایی هستند که میتوانند در پیشبینی اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد به ما کمک کنند.
موقعیت همانطور که ما انتظار داریم پیش میرود.
اجرا کردن تصمیم
آخرین مرحله این است که بر اساس تحلیلهایمان دست به عمل بزنیم و تصمیم را اجرایی کنیم.
چطور از این فرایند استفاده کنیم
همینطور که در بالا ذکر شد، این فرآیند بر اساس شناخت الگوها و تجارب گذشته پایهریزی شده است، بنابراین این فرایندی نیست که بتوانید آن را بیاموزید و سپس در موقعیتهای پرتنش از آن استفاده کنید. با این حال، میتوانید از تئوریای که در ورای این فرایند نهفته است استفاده کنید تا خودتان و تیمتان را برای اتخاذ تصمیمات بهتر آماده کنید.بیایید ببینیم چطور میتوانید این کار را انجام دهید:
موقعیتهای ممکن را شناسایی کنید
موقعیتها و داستانهایی که شما و اعضای تیمتان در آن مجبور به اتخاذ تصمیمات سریع هستید را از طریق طوفان فکری مورد بحث قرار دهید. عموما، در چنین موقعیتهایی تصمیماتِ اشتباه، عواقب جدی در بر خواهند داشت و نمیتوانید از فرایند تصمیمگیریِ مرحله به مرحله استفاده کنید.
ایجاد سناریوهای آموزشی
سپس، سناریوهای آموشی ایجاد کنید که موقعیتی را که شناسایی کردهاید شبیهسازی میکنند. مشکلی را که قرار است حل شود، به خوبی مشخص کنید و نتایج مثبت و منفی را هم شناسایی کنید. سپس، موقعیت را با تمامی جزئیات توصیف کنید. این برای شبیهسازی موقعیت در مرحلهی بعدی به شما کمک میکند.2
موقعیت را شبیهسازی کنید
حالا، خودتان و اعضای تیمتان را در موقعیتی قرار دهید که تا حد امکان استرس و محدودیت زمانیِ موقعیت واقعی را شبیهسازی میکند. (تکنیکی مانندنقش بازی کردن در اینجا مفید خواهند بود.)هر کدام از سناریوها و موقعیتهای مختلف آنها را چندین بار بررسی کنید. به این فکر کنید چطور میتوانید موقعیت و عواقب تصمیم را کنترل کنید. چه اقدامی نتایج بهتری در پی خواهد داشت؟ آیا این نتیجه خوب است یا بد؟ چه کاری را باید به صورت متفاوتی انجام بدهید.
در این مرحله، میتوانید موقعیت را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و هر کدام از آنها را با اعضای تیمتان مورد بحث قرار دهید. شما میتوانید این کار را با توجه به موارد زیر انجام دهید:
اقدامی را که به صورت واقعی میتوانید انجام دهید شناسایی کنید. وقتی برای اولین بار با موقعیت مواجه میشوید چه کاری میتوانید انجام دهید؟ اولویتهایتان کدام هستند؟
علائم، نشانهها و الگوها را مشخص کنید. چه اتفاقی در حال افتادن است که میتواند بر تصمیم شما تأثیر بگذارد؟ چه چیزی این موقعیت را از دیگر موقعیتها متمایز میکند و از چه لحاظ با دیگر موقعیتها مشابه است؟ آیا تا به حال موقعیتی مشابه این دیدهاید؟
به یاد داشته باشید، نمیتوانید برای همهی موقعیتهای ممکن آماده شوید. با این حال، میتوانید تیمتان را طوری آموزش دهید که الگوها و نشانههایی را که برای اتخاذ تصمیمات خوب در موقعیتهای مشابه لازم هستند شناسایی کنند.
نکتهی 1:
همچنین میتوانید فرد دیگری را در این موقعیت دنبال کنید. در اینجا هم با استفاده از سؤالات بالا موقعیت را تجزیه کرده و به این فکر کنید که در همان موقعیت چطور تصمیمگیری خواهید کرد.
نکتهی 2:
کلِین میگوید وقتی با موقعیت واقعی مواجه میشوید، با ایجاد «توقعات» میتوانید دقت تصمیم ممکن را تخمین بزنید. اینها همان حدسهای تعلیم یافته در این مورد هستند که چطور موقعیت پیشرفت میکند.
نکتهی 3:
سازمانهای نظامی و خدمات اورژانسی برای آمادهسازی افراد در چنین موقعیتهایی برنامههای پیشرفتهای دارند که خیلی از آنها بر پایهی این رویکرد هستند. تا آنجا که ممکن است، به جای برگشت به اصول ابتدایی، از همین رویکرد استفاده کنید.3پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.mindtoolbox.ir
3.www.khaandaniha.ir