قاجار که رفت رضا خان پهلوی که بیش از گفتگو و مشورت به سرنیزه اعتقاد داشت در سفری که به ترکیه داشت تحت تاثیر مظاهر تمدن غربی که آن روزها گوشه ای از آن به ترکیه رسیده بود قرار گرفت و از آنجا که سواد چندانی نداشت نتوانست علل پیشرفت صنعتی بلاد فرنگ را به درستی درک کند؛ تمام آنچه از تمدن به چشم او آمد زنان عریانی بود که آزادانه در خیابان های استامبول پرسه می زدند و مردانی که با لباس های متحدالشکل شبیه عروسک های یک نواخت یک کلکسیون در حال آمد و شد بودند و این تمام تصویری بود که رضا خان از ترقی دیده بود. او در مکالمه ای که مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه آن را نقل می کند به او گفته بود: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم»[1] جالب آن است که به گفته صدرالاشراف رضا شاه تمام ترقی را در عریانی زن دیده بود؛ او می نویسد: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زن ها و آزادی آنان صحبت و تشویق می کرد»[2]
شروع اعتراضات به قانون کشف حجاب
اولین اعتراضات از شیراز و توسط مرحوم سید حسام الدین فال اسیری شکل گرفت و بعد از او مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و سید ابوالحسن طالقانی به این قانون اعتراض کردند؛ دامنه اعتراضات روز به روز گسترده تر شد، تظاهرات زنان مشهد با قمه و قداره و مقاومت های زنان در تهران قم و اصفهان و سایر بلاد ایران، کشور را به عرصه مخالفت با این قانون تبدیل کرده بود.به این ترتیب و با تقدیم نزدیک به 2000 شهید و دستگیری و تبعید علما و روحانیون و حتی اعدام محمدولی خان اسدی تولیت وقت آستان قدس رضوی به جرم مشارکت در گسترش اعتراضات الزام به کشف حجاب به عنوان قانون رسمی در آمد.
کشف حجاب با رضاخان های جدید
مسئله حجاب و بحث حفاظت از عفت عمومی به عنوان یک نکته مهم از دیر باز مورد توجه علما، اندیشمندان، سیاست مداران دینی و جامعه متدین بوده است و به همین اندازه جریان های ضد دینی و معاند نیز با اهدافی که قابل تحلیل است به گسترش بی عفتی و مقابله با حجاب پرداخته اند؛ در این بین اما با گذر زمان و تغییر شرایط در عرصه های مختلف دیگر نیازی به قزاق قلدری مانند رضاخان میرپنج نیست؛ آن روش در معادله های تقابل فرهنگی دنیا دیگر دمده شده است و رضا خان های نوین در غالب دیکتاتوری رسانه ای و فکری به همان کار ادامه می دهند؛ قزاق های شیک پوشی که با رسانه و به جای زور با عملیات روانی همان کار رضا خان را ادامه می دهند! این نئو نازی های عرصه اندیشه هر روز رنگ و لعاب جدیدی پیدا می کنند؛ اما شاید در این روزگار بتوان تعدادی از مهم ترین آن ها را چنین شمرد:شبکه های ماهواره ای
شبکه های ماهواره ای نزدیک به سه دهه است که در ایران قابلیت دریافت پیدا کرده اند؛ تا 5 سال پیش 116 ماهواره از 300 ماهواره تلوزیونی معلق در مدار زمین در ایران قابل دریافت بوده که این یعنی پوشش 2000 کانال با ابتدایی ترین دیش های ماهواره در ایران! آنچه از آنالیز برنامه های این 2000 کانال بر می آید این است که 380 کانال از 2000 کانالی که به زبان های مختلف فعالیت می کند به صورت شبانه روز در حال پخش موسیقی، کلیپ، رقص، آهنگهای درخواستی و کنسرت هستند. حدود هزار و 200 شبکه در خلال برنامههای خود، کلیپ ها و شوهای موزیکال پخش می کنند و حدود 80 شبکه به نمایش مد و لباس اختصاص دارند، در این میان 160 کانال فعال و نزدیک به 140 کانال نیمه فعال به زبان فارسی و به صورت رایگان برای ایرانیان برنامه تولید می کنند که هرکدام در عرصه ای به فعالیت می پردازند. البته اکثر این شبکه ها در ابتدای کار خود روی مسائل سیاسی زوم کرده بودند اما آنچه از رصد تغییر رویه آن ها می توان به دست آورد این است که در یک هماهنگی کاملا مشهود بعضی از آن ها مسئولیت حوزه تاثیرگذاری فرهنگی را انتخاب کرده اند و برخی دیگر به حوزه سیاست و یا اقتصاد وارد شده اند؛ البته شبکه هایی نیز وجود دارند که زیر مجموعه شبکه های سیاسی و یا فرهنگی در قالب برنامه های فان اهداف آن ها را دنبال می کنند.جالب این است که نقطه مشترک تمام این شبکه های فارسی زبان هجمه به دین است؛ البته در استراتیژی تهاجمی آن ها بیشتر سعی می شود به فروعات دین و احکام حمله شود و هجمه به اصول را از آنجا که پذیرش اجتماعی کمتری دارد به عنوان یک خط قرمز قلمداد می کنند؛ جالب این است که در راس احکام و فروعاتی که مورد هجمه قرار می گیرد مسئله حجاب را می توان دید.
شبکه هایی مثل VOA ، من و تو ، بخش هایی از BBC فارسی، درصد قابل توجهی از ایران اینتر نشنال و بسیاری از کانال های دیگر به صورت تخصصی به حوزه فرهنگ و حجاب در ایران وارد شده اند و تلاش می کنند با دیکتاتوری رسانه ای که از آن یاد کردیم کار چکمه های رضا خانی را به صورت نرم و بدون درد و خونریزی انجام دهند.
خط مشترکی که همه رسانه های بیگانه در موضوع حجاب دنبال می کنند این است که آن ها چنین القاء می کنند که مسئله حجاب یک مسئله سیاسی است و دیگر در مقوله فرهنگ نمی توان از آن بحث کرد؛ آن ها به مخاطبان خود القاء نموده اند که کشف حجاب یک نافرمانی مدنی در مقابل نظام سیاسی ایران است و از این دریچه تلاش می کنند تا مخاطبان بیشتری را به خود جذب کنند.
شبکه های تخصصی فیلم
چند سالی است که کانال های تخصصی فیلم در میان شبکه های ماهواره ای آغاز به کار کرده اند؛ شبکه هایی مانند جم تی وی و فارسی وان؛ این بخش را اگرچه باید به عنوان بخشی از فعالیت های شبکه های ماهواره ای دانست اما به خاطر اهمیتی که دارد آن را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.آنچه که در مورد این شبکه ها مهم است این است که بحث های استدلالی و چالشی که هر از گاهی در شبکه های ماهواره ای مطرح می شود به گونه ای است که فقط کسانی که به مسائل اندیشه ای و یا سیاسی علاقه مند هستند حوصله نشستن پای اینگونه برنامه ها را دارند، اما هنر و سینما چیزی است که با اکثر روحیه ها سازگار است وتاثیر گذاری آن بر ضمیر ناخود آگاه انسان بسیار قوی تر است؛ آموزش رسمی خیانت و مبارزه رسمی با حجاب در قالب مجموعه های داستانی از مقوله هایی است که به وضوح در این شبکه های فیلم محور دیده می شود.
اگر می خواهید معنای دیکتاتوری رسانه ای را درک کنید و با نگارنده در مورد چکمه های جدید رضا خان و رضا خان های جدید هم نظر شوید کافی است به مصاحبه مدیر شبکه فارسی وان با صدای آمریکا ( VOA ) مراجعه کنید؛ او در جواب مجری که از او می پرسد برنامه آینده شما چیست؟ می گوید تا سال۲۰۲۰ کاری می کنیم که مردهای ایرانی خودشان زن هایشان را برای نمایش دادن از خانه بیرون بفرستند. مجری برنامه می گوید: مگر می شود مردهای ایرانی با آن همه غیرت این کار را بکنند؟ و او با حالتی مطمئن می گوید: وقتی در آب صد درجه یک قورباغه را بیندازی یک دفعه بیرون می پرد، چون خیلی داغ است، اما وقتی یک قورباغه را در آب خنک بیندازی، برایش خیلی خوب است و وقتی آرام آرام آب جوش بیاید، قورباغه با اینکه گرمش است و می خواهد بیرون بپرد اما دیگه توانی برای بیرون پریدن ندارد. ما کاری می کنیم که زن های ایرانی آرام آرام تا جایی پیش بروند که دیگر خودشان بدانند که راهی برای برگشت ندارند.
واینرهای اینستاگرامی
سومین قطعه از پازل هماهنگ کشف حجاب با چکمه های نرم واینر ها هستند؛ واینرها یا سلبریتی های اینترنتی شخصیت هایی هستند که در فضای مجازی به ساخت کلیپ های فان و کمدی و یا عاشقانه های کوتاه پرداخته و یا با گذاشتن لایوهای ساختار شکن به نظریه پردازی و یا اجرای برنامه زنده می پردازند؛ این افراد گاه پا را از ساختن کلیپ فرا تر گذاشته به پخش صحنه هایی از روابط نا هنجار خود اقدام می کنند؛ جالب این است که فهم محور فعالیت های آن ها به یک رصد و یا آنالیز حرفه ای نیاز ندارد و کافی است به پیج های چند نفر از این واینرها سری بزنیم تا به راحتی به این نتیجه برسیم که ترویج روابط خارج از ساختار، تبلیغ پوشش نامتعارف در قالب های مختلف و در یک کلام ذائقه سازی در حوزه حجاب و عفاف نقطه مشترک همه آن ها است گویی همه آن ها از یک اتاق فکر واحد هدایت می شوند.سلبریتی ها و رسانه ملی
چهارمین گره از چکمه های رضاخانی در عرصه دیکتاتوری ضد حجاب رسانه ای را باید با تاسف و احتیاط در رسانه ملی و سلبریتی هایی جستجو کرد؛ رسانه ملی و سینمای داخلی ایران بدون در نظر گرفتن ظرافت های چهره سازی آنتن زنده و آنالوگ خود را در اختیار شخصیت هایی می گذارد که هیچ گونه امکان نظارتی بر آن ها وجود ندارد؛ در واقع آن ها شخصیت های خاصی می شوند که بر خلاف شخصیت های خاص دیگر در کشور کسی نظارت واقعی بر آن ها ندارد! هرچند دادگاهی به اسم دادگاه فرهنگ و رسانه وجود دارد ولی از آنجا که برخورد با همه ناهنجاری ها این قشر ممکن نیست این دادگاه عملا به یک دادگاه فرمایشی تبدیل شده است.بگذارید کمی باز تر حرف بزنیم دختر گمنامی از هر طریق ممکن، چه بر اساس شایسته سالاری و چه به وسیله رانت و چیزهای دیگر به پرده سینما و یا صفحه تلوزیون می رسد و شهرتی فزاینده پیدا می کند، رسانه ملی در مناسبت های مختلف او را دعوت کرده و به چهره تر شدن او کمک می کند، این یک روی سکه است در این تصویر دختری را می بینید که حتی یک تار موی او هم معلوم نیست! اما کمی آن طرف تر در صفحات شبکه های مجازی چهره دیگری را مشاهده می کنید تصاویر و پست هایی که هیچ سنخیتی با آن تصویر تلوزیونی ندارد و این یعنی رسانه ملی ما الگویی ساخته است که دو تصویر دارد و از قضا تصویر دومش به مراتب جذاب تر و اثر گذار تر است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
خلاصه آنکه
حمایت از کسی مثل رضا خان و اجبار جوامع به زور سرنیزه برای دوری از حجاب و عفاف در دنیای مثلا متمدن امروز دیگر نوعی بی آبرویی به حساب می آید و هزینه های زیادی دارد؛ حالا دیگر بشر باصطلاح متمدن ترجیح می دهد با چکمه هایی از جنس امواج رسانه ای اهداف خود را در کشورهای مختلف پیش ببرد و این یعنی هرچند رضا خان مرده است اما نئو رضاخانیسم رسانه ای هنوز زنده است.پینوشت:
[1] تاریخ بیستساله ایران، ج ۶، ص۱۵۷.
[2] خاطرات صدرالاشراف، ص۳۰۲.
[3] خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، ص۸۲-۸۳.