آسيب شناسي تلاوت قرآن کريم
سخنان مقام معظم رهبري
دو سه اشکال در اين جا وجود دارد که اين ها را عرض مي کنيم :
يک اشکال اين است که ما خيال کنيم تلاوت قرآن و انس با قرآن و رواج قرآن يعني فقط همين. اين اشکال بزرگي است و مبادا ما دچار اين بدفهمي و کج فهمي بشويم. بنده به اين تلاوت ها خيلي اعتقاد دارم. قبل ها در بعضي از همين جلسات، علت اين اعتقاد را هم عرض کرديم که ديگر تکرار نمي خواهم بکنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقيقتاً ارجمند مي دانم ليکن همه ي اين ها مقدمه است؛ مقدمه براي حاکميت فضاي فرهنگي قرآن در ذهن جامعه ي ما . يعني شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان،کودکان مسلمان بايد با قرآن انس پيدا کنيد. قرآن را به معناي حقيقي مخاطب قرار گرفتن در مقابل خدا، بخوانيد و در آن تدبر کنيد و از آن بياموزيد. مرحله ي بعدش هم عمل است، اما من مرحله ي قبل از عمل را عرض مي کنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آيات قرآن و کلمات قرآني.
اين کلماتي که شما ملاحظه مي کنيد، همان چيزهايي است که خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيره ي معنوي وحي الهي به بشريت عطا کرده است. همين هاست که بايد بشر را تا ابدالآباد، تا انتهاي اين عالم، به راه هاي سعادت و فلاح و رستگاري هدايت کند؛ پر از معارف است اين ها؛ اين ها را بايد فهميد.
متأسفانه ما حجاب زباني داريم، حجاب لغوي داريم؛ اين کمبود ماست. يعني کمبود ملت هاي غيرعرب است . کساني که زبانشان عربي است، همين طور که قاري تلاوت مي کند، اين ها که نشسته اند، ولو نه به صورت کامل،آن را مي فهمند؛ بيان قرآن، بيان فصيح و بليغ و خيلي والايي است و هرکسي جزئيات اين بيان را نمي فهمد. بلاتشبيه، مثل «گلستان» سعدي که انسان آن را مثلا در جمعي بخواند. خوب، گلستان سعدي فارسي بليغ است، مردم هم مي فهمند، اما دقايق و جزئياتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درک بالا مي فهمند. حالا اين را هزاران برابر بکنيد. قرآن اين جوري است. دقايق و لطايف و جزئيات را ممکن است مستمع عرب زبان معمولي نفهمد، اما بالاخره مفهوم اين کلمات را مي فهمد؛ لذا دلش رقيق مي شود؛ لذا در شنيدن تلاوت قرآن اشک مي ريزد؛ چون موعظه ي الهي را درک مي کند. اين حجابي است که ما داريم و قابل حل هم هست. نبادا کسي خيال کند حالا چه کار کنيم، نمي شود؛ نخير، اين کاملاً قابل حل است.
بسياري از کلمات و لغات قرآني در زبان فارسي متداول ما تکرار شده است و ما مي فهميم. قديم ها در مشهد، جلسه ي قرآن داشتيم و همين طور مي نشستيم . بنده گاهي صحبت مي کردم براي جوان هاي آن روز - آن ها البته پيرمردهاي امروزند - و به آن ها همين را مي گفتم. مثال مي زدم که مثلاً فرض بفرماييد: « ولنبلونکم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس والثمرات و بشر الصابرين.» اين آيه ي شريفه را اگر نگاه کنيد، از لغات اين آيه ،آن چه که يک فارسي زبان نفهمد، فقط دو سه کلمه است، والا بقيه ي لغات را مي فهمد. حالا مثلا « لنبلونکم» را بايد برايش معنا کنند، اما «شيء» را مي داند يعني چه . خود شما شيء و اشيا را به کار مي بريد. «خوف» را مي دانيد چيست، «جوع» را مي دانيد چيست، «ثمرات» را مي دانيد چيست . اين ها چيزهايي نيست که يک فارسي زبان نفهمد. بنابراين، فهميدن آيات قرآن، فهم حرف هاي رابط و ترکيب کلمات و انس با قرآن و مراجعه ي به ترجمه ها دشوار نيست.
خوش بختانه امروز ترجمه ي خوب هم زياد است. آن روزهايي که ما عرض مي کنيم، حتي يک ترجمه ي خوب از قرآن وجود نداشت که بشود مردم استفاده کنند و از لحاظ معنا خاطر جمع باشند . امروز الحمدلله انسان ترجمه هاي خوب را مي بيند که متعدد وجود دارد. به اين ترجمه ها مراجعه کنيد؛ مردم مراجعه کنند، آن وقت مي فهمند. پس اين يک اشکال است که بايستي برطرف بشود؛ يعني معناي آيات را بفهمند.
اشکال دوم اين است که وقتي قاري و تلاوتگر ما تلاوت مي کند و اين لحن هاي زيبا و آهنگ هاي خوب را فرامي گيرد و مي خواند، تصور بکند که کار او، فقط همين تلفيق آهنگ ها و بيان اين الفاظ با صداي خوش و با آهنگ خوش است . اين هم يکي از اشکالات است که اگر پيش بيايد، ضرر دارد. قاري ما وقتي قرآن را تلاوت مي کند، بايد آن چنان تلاوت کند که گويي قرآن را دارد نازل مي کند به قلب مخاطب؛ اين جوري بايد قرآن را بخوانيد. البته اين قراء معروف مصري، همه شان هم اين جور نيستند؛ بعضي هايشان اين جورند و بعضي هايشان هم نه . اما شما به آن ها کاري نداشته باشيد. شما بايد قرآن را جوري تلاوت کنيدکه اين مفاهيم قرآني و آيات کريمه ي قرآن،گويي دارد نازل مي شود بر قلب مخاطب؛آهنگ ها را با مضامين جفت کردن، منطبق کردن و از آهنگ براي برجسته کردن معنا و مضمون آيه کمک گرفتن. اين آهنگ ها و اين نغمه هاي قرآني، مهم ترين هنرش اين است که بتواند کمک کند به اين که مضمون برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشيند. پس قرائت کننده ي ما هم بايست اين نکات را توجه کند.
ما البته درباره ي موسيقي قرآني،آهنگ ها و نغمه هاي قرآني، لحن هاي قرآني ،توقف ها و قطع و وصل هاي در تلاوت، خيلي صحبت کرده ايم. حالا الحمدلله مي بينم که در ذهن ها و در بيان هاي اهل قرآن اين چيزها زياد تکرار مي شود. با توجه به ترجمه که مي بينم الحمدلله خيلي از اين تلاوت کننده ها به ترجمه ها توجه مي کنند و نکات را مورد نظر قرار مي دهند،که ديگر نمي خواهيم آن ها را تکرار بکنيم. ليکن اين نکته خيلي مهم است که تلاوت کننده ي قرآن قصدش اثرگذاري اين کلام در ذهن مخاطب باشد؛ يعني شما بخواهيد دل ما را تکان بدهيد. هدف اين نباشد که ما خواننده را تحسين کنيم، بلکه هدف بايد اين باشد که خواننده دل ما را از جا بکند با اين تلاوت؛ به خصوص با اين آيات که امروز من از اول که نگاه مي کردم، ديدم اغلب آياتي که دوستان خواندند- حالا شايد هم تصادفاً- آيات توحيدي بود. اين آيات را اگر همين طور که من گفتم بخوانيد، شنونده دلش از جا کنده مي شود. اين تلاوت شما به قدر يک کتاب استدلال توحيدي اثر مي گذارد. اثر تلاوت خوب اين است.
اشکال سوم اين است که ما در ماه مبارک رمضان که ماه تلاوت قرآن و ماه نزول قرآن و ماه جلسات است و ما هم که اين جلسه را داريم و جلسات فراواني هم در مساجد و محافل گوناگون است، ماه رمضان که تمام شد، قرآن را ببنديم و ببوسيم و بگذاريم کنار. اين نبايد اتفاق بيفتد. قرآن را بايستي از خودمان جدا نکنيم . دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم.
حالا در روايات دارد که هر روز لااقل پنجاه آيه ي قرآن بخوانيد. اين، يکي از معيارهاست. اگر نتوانستيد، روزي ده آيه ي قرآن بخوانيد؛ نگوييد سوره ي حمد را مي خوانم و اين چند آيه ي سوره ي حمد با چند آيه ي سوره ي قل هو الله- يک رکعت - مي شود همان ده آيه اي که فلاني مي گويد. نه، غير از آن قرآني که در نماز مي خوانيد - چه نماز نافله، چه نماز فريضه- قرآن را باز کنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. قرآن را براي تدبر کردن و فهميدن و استفاده کردن بخوانيد.
نوعي قرآن خواندن اين است که انسان ظاهر قرآن را بگيرد بخواند تا آخر. اين نوع، نمي خواهيم بگوييم هيچ اثري ندارد. البته بنده سابق ها مي گفتم هيچ اثر ندارد، بعد تجديدنظر کردم. نمي شود گفت هيچ اثر ندارد، ولي اثرش در قبال آن اثري که متوقع از تلاوت قرآن است، شبيه هيچ است؛ نزديک هيچ است.
يک تلاوت، تلاوت کساني است که آيه را مي خوانند، ليکن - اين مال امثال ماهاست - مي خوانند براي اين که يک نکته اي پيدا کنند براي گفتن در فلان منبر، در فلان سخنراني، در فلان محفل، در فلان مجلس. اين، عيبي ندارد، اما اين نوع هم آن نيست که ما موظفيم انجام بدهيم. يک تلاوت اين است که انسان مثل يک مستعمي بنشيند پاي صحبت خداي متعال. خداي متعال دارد با شما حرف مي زند. مثل اين که از يک عزيزي، از يک بزرگي، نامه اي به شما رسيده باشد. شما نامه را مي گيريد مي خوانيد. براي چه مي خوانيد؟ براي اين که ببينيد چه براي شما نوشته. قرآن را اين جوري بخوانيد. اين نامه ي خداي متعال است. امين ترين زبان ها و دل ها، اين قرآن را از خداي متعال گرفته و به شما رسانده است تا از آن استفاده کنيم و بهره ببريم. لذا در روايت هست که سوره را وقتي که مي خوانيد، همت شما اين نباشد که به آخر سوره برسيد، همت شما اين باشد که قرآن را بفهميد؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسيد و آن را تمام هم نکنيد؛ تأمل و تدبر کنيد. قرآن را اين گونه بخوانيد. اگر کسي با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نمي کند. اگر ما با قرآن مأنوس بشويم، حقيقتاً از قرآن دل نمي کنيم.
نکته ي آخر: حفظ قرآن يک نعمت بزرگ است. اين جوان ها و نوجوان ها سن توانايي حفظ را قدر بدانند. شماها در سني هستيد که مي توانيد حفظ کنيد و در ذهنتان بماند. ما هم مي توانيم حفظ کنيم، در سنين ما هم مي شود، اما خيلي ماندگار نيست؛ زود از ذهن ما مي رود. اين طور نيست که در سنين امثال بنده نشود حفظ کرد، چرا مي شود. حتي در سنين بالاتر از ما - يعني سنين هفتاد و پنج، هشتاد- مي شود حفظ کرد. من شنيدم مرحوم آيت الله خوئي در همين سال هاي آخر عمر قرآن را حفظ کرده بود .خيلي مهم است؛ پيرمرد مثلاً هشتاد ساله قرآن را حفظ کند! مي شود حفظ کرد، اما ماندگار نيست؛ از ذهن زائل مي شود . اگر شما در دوره ي جواني و به خصوص در دوره ي نوجواني و جواني قرآن را حفظ کنيد، اين سرمايه و ذخيره اي براي شماست. و امکان تدبر در قرآني که در حفظ انسان هست، به مراتب بيشتر از امکان تدبر براي کسي است که قرآن را حافظ نيست. گاهي انسان يک آيه اي را در قرآن نگاه مي کند، مثل اين که هرگز اين آيه را تلاوت نکرده است. اما کسي که حافظ هست، چنين چيزي برايش پيش نمي آيد.1
پی نوشت :
1. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با قاريان در تاريخ 22/6/86 به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان