مولفه هايي ازاخلاق اجتماعي پيامبراکرم (ص) (3)
11 ـ ميهمان نوازي
ايشان افزون بر تاکيد بر ميهمان نوازي ، بر اجابت دعوت برادر مسلمان نيز بسيار تاکيد کرده است : « من به حاضران و غايبان امتم سفارش مي کنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذيرند ؛هرچند که با او پنج ميل فاصله داشته باشند ،چرا که پذيرش دعوت مسلمان بخشي از دين است » (6)
ايشان رد دعوت مسلمان و نيز پذيرش دعوت و عدم تناول غذاي ميزبان را نوعي جفا مي دانست . (7) از سوي ديگر ، ميهماني ناخوانده را نکوهش مي کرد . روزي به امام علي (ع) فرمود : هشت دسته اگر به آنها اهانت شد،نبايد کسي جزخود را ملامت کنند ؛نخستين آنها ميهمان ناخوانده است .(8) همچنين مي فرمود :«هرکس به ميهماني دعوت شود و او بي عذر و دليل موجه رد کند ،خدا و رسول خدا (ص) را نافرماني کرده است و هر کس بي دعوت بر سر سفره اي بنشيند ،همانند دزد وارد مي شود و سرزنش شده خارج مي شود » (9)
روزي يکي ازاهالي مدينه ،ايشان و پنج نفر از يارانشان را براي صرف غذا دعوت کرده بود .يکي از ياران رسول خدا (ص) در راه به آنها برخورد و با آنها همراه شد . وقتي به محل ميهماني رسيدند ،حضرت به او فرمود : « اينان تو را دعوت نکرده اند ، وقتي به محل ميهماني رسيدند ،حضرت به او فرمود : « اينان تو را دعوت نکرده اند ، پس بنشين تا تو را به آنها معرفي کنم و از آنها اجازه ورود تو را نيز بگيرم » (10) اين ماجرا اولاً دلسوزي و حياي آن حضرت را نشان مي دهد ؛ثانياً بيانگرآن است که حضور در ميهماني بي دعوت ، درنظرآن حضرت ناپسند بوده است .
در روايات متعددي ،براي ميهمان و ميزبان وظايفي بيان شده که درادامه به برخي آنها اشاره مي کنيم :
وظايف ميزبان
2-ميزبان نبايد غذاهايي را که براي ميهمانان حاضر مي کند ،کم و ناچيز بشمارد و به اصطلاح نبايد آنها را ناقابل معرفي کند ، چرا که چنين کاري کفران و تحقير نعمت هاي الهي است « در گناه کاري انسان همين بس که آنچه براي برادرانش حاضر مي کند ،اندک شمارد ،و درگناه کاري مردم هم همين بس که آنچه برادرشان براي آنها حاضر مي کند ،اندک شمارند » (12)
3 ـ نکته ي بسيارمهم اين است که در ميهمان داري بايد از تکلف و زحمت بي جا دوري کرد .رسول خدا (ص) سفارش مي فرمود که براي ميهمان نوازي ، به تکلف و زحمت بي جا نيفتد . (13) امام علي (ع) در پاسخ به فردي که ايشان را به ميهماني دعوت کرده بود ، فرمود :«به شرطي مي پذيرم که سه چيز را برايم تضمين کني :از بيرون خانه چيزي نخري و هرچه در خانه داري برايم حاضر کني و خانواده ات را به زحمت نيندازي »،پس از آنکه که شخص اين سه شرط را پذيرفت ،امام دعوتش را اجابت کرد . (14)
4 ـ بهتر است که در سفره برخي لوازم جانبي و ضروري ،نظيرخلال دندان يا دستمال کاغذي براي ميهمانان فراهم باشد . رسول خدا (ص) فرمود :«ازحقوق مهمان اين است که خلال دندان برايش مهيا شود. »(15)
5 ـ ميزبان بايد همراه با ميهمانان غذا بخورد ،نه جدا از آنها .رسول خدا (ص) فرمود : «هرکس که دوست دارد ، خدا و رسولش او را دوست داشته باشد ، بايد همراه با ميهمانش غذا بخورد » (16)
6 ـ ميزبان بايد به بهترين صورت و نيز با خوشرويي و محبت کامل از ميهمانان پذيرايي کند . رسول خدا (ص) هنگامي که گروه نجاشي بر ايشان وارد شدند ،خود شخصاً برخاست و به خدمت آنها پرداخت . (17) همچنين رسول خدا (ص) از اينکه ازميهمان کارکشيده شود ،نهي مي کرد . (18)
7 ـ رسول خدا (ص) بدرقه ميهمان را از حقوق وي مي دانست و مي فرمود :«يکي از حقوق ميهمان اين است که با او حرکت کرده ،تا کنار درب خانه بدرقه اش کني. » (19)
وظايف ميهمان
1 ـ پرهيز ازميهماني افراد فاسق و اهل گناه :رسول خدا (ص) در وصاياي خود به ابوذرفرمود :«اي ابوذر جز با مومنان مصاحبت نکن و جزافراد متقي از غذايت نخورند و ازغذاي افراد فاسق پرهيزکن. » (20)
2 ـ همچنان که پيش تر اشاره شد ، ميهمان بايد ازبه همراه آوردن کساني نظيرفرزند ، دوست يا پدر و مادرکه ميزبان دعوتشان نکرده ،بپرهيزد .
3 ـ رعايت دقيق وقت تعيين شده ، يعني ميهمان نبايد زودتر يا ديرتر از وقت مقرر به خانه ميزبان وارد شود .
4 ـ همچنان که پيش تر اشاره شد ،ميهمان نبايد غذايي را که برايش حاضر مي شود ، ناچيز و اندک شمارد و به ديده ي حقارت به آن بنگرد .
5 ـ ميهمان نبايد بيش از سه روز در خانه ي ميزبان اقامت کند .رسول خدا (ص) فرمود : « ميهماني سه روز است و بيش از سه روز صدقه است و ميهمان وظيفه دارد که پس از روز ، از خانه ي ميزبان برود .
6 ـ ميهمان بايد در تعيين جاي نشستن ، تابع نظرميزبان باشد ،چرا که به تعبير برخي روايات ، صاحب خانه بهتر مي داند که چه جايي از خانه اش براي حفظ حرمت و پوشش خانواده ي او مناسب تراست .(21)
12 ـ دوست يابي و دوست داري
در آيه ديگر نيز چنين آمده است :«يکي از بهشتيان مي گويد :راستي من [دردنيا ] همنشيني داشتم که به من مي گفت :آيا واقعاً تو اين سخن را باور مي کني که وقتي مرديم و خاک و [مشتي ] استخوان شديم ، زنده مي شويم و جزا مي يابيم ؟ [ سپس ] مي پرسد :آيا شما از او اطلاعي داريد ؟ پس او را درميان آتش مي بيند و مي گويد : به خدا سوگند چيزي نمانده بود که تو مرا به هلاکت اندازي !و اگررحمت پروردگارم نبود ،هرآينه من [نيز] ازاحضار شدگان در دوزخ بودم ! » (23)
در اهميت تاثير دوست سرنوشت آدمي همين بس که رسول خدا (ص) فرمود :« آدمي برهمان ديني است که دوستش بر آن است ،پس دقت کنيد که چه کسي را به دوستي برمي گزينيد ! » (24) و «اگردر مورد کسي شک داشتيد و ديندار بودن او براي شما معلوم نبود ،به دوستانش بنگريد ؛ اگردوستانش ديندارند ،خود او دينداراست » (25)
به دليل تاثيرفراوان دوست در تصميم گيري ها و رويکردهاي انسان ، روايات متعدد ، به بيان شرايط دوست پرداخته اند . برخي شرايطي که براي دوست خوب بيان شده عبارت است از : (26)
1ـ داشتن ايمان و تدين .
2 ـ ظاهر و باطن او يکي باشد .
3 ـ افتخار تو را افتخار خود و ننگ تو را ننگ خود بداند .
4 ـ دريغ نکردن از آنچه در اختيار دارد براي تو .
5 ـ هنگام دچار شدن به مصايب و گرفتاري ها تو را تنها نگذارد .
6 ـ آنچه براي خود مي پسندد ، براي تو نيز بپسندد .
7 ـ نادان نباشد . (27)
8 ـ شرور نباشد . (28)
9 ـ دو رو ، يعني کسي که کردارش با گفتارش همسان نيست ،نباشد . (29)
10 ـ بد ذات و خبيث نباشد .
11 ـ اهل فسق و فجور نباشد .
13 -امانت دارباشد .
در روايات آمده است که پيش از انتخاب دوست ، او را آزمايش کنيد و از انتخاب شتاب زده و بدون بررسي بپرهيزيد . اين آزمايش و ارزيابي ، ممکن است از راههاي گوناگوني صورت پذيرد :
1 ـ سپردن امانت به او و سنجش ميزان امانت داري او .
2ـ پيشنهاد کارناپسند به او و دقت در نحوه ي عکس العمل او .
3 ـ عصباني کردن او و دقت در نحوه ي واکنش او .
4 ـ دقت درگفتار و کردار او و پي جويي وجود ملاک هاي فوق براي دوست خوب .
5 ـ مسافرت با او و بررسي رفتار و اخلاق او در مسافرت .
6 ـ امتحان او باپيشنهادي مالي گوناگون . (31)
در روايات بر رعايت حقوق دوستان بسيار تاکيد شده است ؛ آن چنان که دستور داده شده ،نام او ، نام پدر ، مادر ، اجداد و محل سکونت او را از وي بپرسيد!
روزي رسول خدا (ص) ابن عمررا ديد که دنبال چيزي مي گردد .ازاو پرسيد :«دنبال چه هستي ؟»گفت :«در پي يکي از دوستانم » فرمود : « اي عبدالله ! اگر کسي را دوست داشتي ، نام او ،نام پدرش ، نام جد و خاندان و محل سکونتش را از او بپرس و هر گاه بيمار شد ، به عيادتش برو و اگر از تو کمک خواست ، به ياريش بشتاب » (32)
14 ـ خشنود کردن مردم
ايشان اين کار را گاه در قالب شوخي و مزاح انجام مي داد . امام صادق (ع) از يکي از ياران خود ، در مورد شوخي با يکديگر پرسيد .او گفت :«کمتر شوخي مي کنيم ».حضرت فرمود : « چرا با يکديگر شوخي نمي کنيد ؛ شوخي کردن اخلاقي نيکوست و شما با اين کار موجب خوشحالي برادر خود مي شويد . پيامبر خدا (ص) به قصد خوشحال کردن مردم با آنها شوخي مي کرد » (35) روزي پيرزني به ايشان گفت : « اي پيامبر خدا ! از خدا بخواه که مرا به بهشت ببرد.»رسول خدا (ص) فرمود : « فلاني !هيچ پير زني وارد بهشت نمي شود ». پيرزن از اين سخن پيامبر گريست .حضرت فرمود : « به او بگوييد ، پيرزن با صورت پير وارد بهشت نمي شود ،بلکه خداوند نخست او را جوان مي کند و سپس به بهشت مي برد ، چرا که خداي سبحان مي فرمايد : « انا انشانهن انشاء *فجعلناهن ابکاراً * عربا اتراباً » (36) .(37)
گاه براي خوشحال کردن يارانش ، در گفتار خود کلمات غير عربي را با کلمات عربي مي آميخت ؛ براي مثال روزي به ياران خود فرمود : « قوموا فقد صنع لکم جابر سورا » (38) برخيزيد که جابر برايتان سور درست کرده است . البته ايشان تاکيد مي کرد که در شوخي کردن نبايد از حدود و قوانين الهي تجاوزکرد ؛ براي مثال مي فرمود : « هيچ بنده اي ايمان خود را کامل نمي کند ؛ مگرآنکه آنچه براي خود دوست مي دارد ، براي برادرش نيز دوست بدارد و در مزاح و غير مزاح ، از خدا ترس داشته باشد » (39) هم چنين شوخي کردن از راه دستاويز قرار دادن کارهاي باطل و ناشايست را جايزنمي دانست و مي فرمود : » من شوخي مي کنم ؛اما جز حق بر زبانم جاري نمي شود ». بنابراين ،کساني که به بهانه ي شوخي مرتکب گناه مي شوند ؛ براي مثال به ديگران تهمت مي زنند ، يا آنها را مسخره مي کنند ، از نظر ايشان نکوهش شده است .
15 ـ گذشت و خطاپوشي
گذشت از خطا و بدي ديگران ، از مهمترين و شاخص ترين و ويژگي هاي انسان هاي بزرگواراست .رسول خدا (ص) هيچ گاه بدي را با بدي پاسخ نمي داد ، بلکه همواره مي بخشيد و از بدي افراد مي گذشت (41) .ايشان مي فرمود :«آيا شما را از بهترين خلايق دنيا و آخرت آگاه نکنم ؟ گذشت نسبت به کسي که به شما ستم کرده ؛ پيوند با کسي که از شما بريده ؛نيکي در حق کسي که به شما بدي کرده و بخشش در حق کسي که از شما دريغ کرده » (42)
همواره مردم را به پيامدها و پاداش هاي دنيوي و اخروي بخشش بشارت مي داد ؛ براي مثال مي فرمود :«گذشت جز عزت براي انسان نيفزايد ، پس گذشت کنيد تا خدا شما را عزيز کند » (43) و « در روزمحشر منادي ندا مي دهد ،کسي که پاداشش برعهده ي خداست ،برخيزد و وارد بهشت شود ».مي پرسند : «چه کسي پاداشش بر عهده ي خداست ؟» مي گويد : « کساني که نسبت به مردم گذشت داشتند » (44) و «هرکس به گاه قدرت ، گذشت کند ، خداوند در روزلغزش و لرزش گام ها ( روز قيامت )ازخطاهاي او مي گذرد » (45)
پي نوشتها :
1 ـ الضيف دليل الجنه ، بحار الانوار ، ج 72 ، ص 260 ـ 261.
2 ـ الضيف ياتي القوم برزقه ؛ فاذا ارتحل بجميع ذنوبهم ، بحارالانوار ، ج 72 ، ص 461 .
3 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 461 .
4 ـ کل بيت لايدخل فيه ضيف لايدخله الملائکه ، بحارالانوار ، ج 72 ، ص 461 .
5 ـ ارشاد القلوب ، ص 138 .
6 ـ اوصي الشاهد من امتي و الغائب ان يجيب دعوه المسلم و لو علي خمسه اميال ؛ فان ذلک من الدين ، بحارالانوار ، ج 72 ، ص 447 -448.
7 ـ من الجفا ... ان يدعي الرجل الي طعام فلا يجيب او يجيب فلا ياکل . بحارالانوار ، ج 72 ، ص 447 .
8 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 464.
9 ـ سنن ابي داود ، ج 2 ، ص 196 .
10 ـ مکارم الاخلاق ، ص 22 ؛ بحارالانوار ، ج 16 ، ص 236.
11 ـ شرالطعام الوليمه يدعي اليها الشعبان و يحبس عنه الجيعان .(ميزان الحکمه ، ج 5 ، ص 522 ) .
12 ـ کفي بالمره اتما يستقل ما يقرب الي اخوانه ( المحاسن ،احمد بن محمد بن خالد البرقي ، تحقيق : السيد جلال الدين الحسيني ، دارالکتب الاسلاميه ، [ بي تا ] ، ج 2 ، ص 412 ) .
13 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 459 .
14 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 459 .
15 ـ ان من حق الضيف ان يعدله الخلال ، بحارالانوار ، ج 441/63.
16 ـ من احب ان يحبه الله و رسوله قليا کل مع ضيفه ( ميزان الحکمه ، ح 2399) .
17 ـ المستطرف ، ج 1 ، ص 238 .
18 ـ بحارالانوار ، ج 47 ، ص 41 .
19 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 451 .
20 ـ يا اباذر لا تصاحب الا مومنا و لاياکل طعامک الا تقي و لا تاکل طعام الفاسقين . ( مستدرک سفينه البحار ، الشيخ علي النمازي ، تحقيق : الشيخ حسن بن علي النمازي ، قم : موسسه النشر الاسلامي لجماعه المدرسين ، 1419 ، ج 87 ، ص 202 ) .
21 ـ بحار الانوار ، ج 72 ، ص 451 .
22 ـ فرقان / 27 ـ 28.
23 ـ صافات / 51 ـ 55.
24 ـ قال النبي (ص) : المرء علي دين اخيه فلينظر احدکم من يخالل » (ابو عبدالرحمن سلمي ، « آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمي ، گردآوري نصرالله پورجوادي ،تهران : مرکز نشر دانشگاهي ، چاپ اول ، 1372 ؛ ج 2 ، ص 65 .
25 ـ بحارالانوار ، ج 71 ، ص 188 .
26 ـ ر . ک : بحارالانوار ، ج 71 ، صي باب 11 .
27 ـ قال النبي (ص) قطيعه الجاهل تعدل صله العاقل . ( بحارالانوار ، ج 71 ، ص 198 ) .
28 ـ قال النبي (ص) مجالسه الاشرار تورث سوء الظن بالاخبار و مجالسه الاخيار تلحق الاشرار بالاخبار ، ( بحارالانوار ، ج 71 ، ص 199 ) .
29 ـ قال النبي (ص) : واحذر صحابه من يقبل رايه وينکر عمله . فان الصاحب معتبر بصاحبه ( بحارالانوار ، ج 71 ، ص 199 ) .
30 ـ بحارالانوار ، ج 71 ، ص 188 ـ 189 .
31 ـ ر . ک : تحف العقول ، ص 237 ؛ بحارالانوار ، ج 71 ، و ج 75 و ص 239 و 235 ؛ مصادقه الاخوان ، للشيخ الصدوق علي بن بابويه القمي ،اشراف السيد علي الخراساني الکاظمي ،الکاظميه ؛ منشورات مکتبه الامام صاحب الزمان العامه ؛[ بي تا ] ص 72 .
32 ـ ابوعبدالرحمن سلمي : « آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمي ، گردآوري نصرالله پورجوادي ، تهران : مرک نشر دانشگاهي ، چاپ اول : 1372 ، ج 2 ، ص 77 ـ 78 .
33 ـ من سر مومنا فقد سرني و سرني فقد سر الله . (جامع السعادات ، ج 2 ، ص 226 ) .
34 ـ ان احب الاعمال الي الله عزوجل ادخال السرور علي المومنين ( جامع السعادات ، ج 2 ، ص 226 ) .
35 ـ مکارم الاخلاق ، طبرسي ، ص 21 .
36 ـ واقعه / 35 ـ 37 .
37 ـ الشمائل المحمديه ، فصل في مزاجه .
38 ـ اخلاق النبي و آدابه ، ج 4 ، ص 93 .
39 ـ کنز العمال ، ج 1 ، ص 43 ، ح 106 .
40 ـ شورا / 40
41 ـ سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 249 ، ح 2085.
42 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 399 .
43 ـ العفو لايزيد العبد الا عزاً فاعفوا يعزکم الله ( کنز العمال ، ح 7012 ) .
44 ـ کنزالعمال ، ح 7009.
45 ـ کنز العمال ، ح 7023 .
/ن