معرفی تفسیر ری الضمان، تفسیر المرسی

ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابوالفضل سلمى المرسی، معروف به ابوالفضل المرسی، که شهرت وی به خاطر تفسیر و اندیشه های ویژه وی در تفسیر علمی و تناسب آیات بوده است.
دوشنبه، 8 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر ری الضمان، تفسیر المرسی

شناسنامه تفسیر

نام معروف: تفسیر رى الضمان، معروف به تفسیر ابوالفضل مرسی.
مؤلف: ابو عبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن أبی الفضل السلمی المرسی
ولادت: ۵۷۰ ق
وفات: 655 ق
مذهب: مالکى الاشعری
زبان: عربی
تعداد مجلدات: ۲۰ جلد
 

معرفی مفسر و تفسیر

ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن ابوالفضل سلمى المرسی، معروف به ابوالفضل المرسی، که شهرت وی به خاطر تفسیر و اندیشه های ویژه وی در تفسیر علمی و تناسب آیات بوده است. اصل وی از مرسیه اندلس است. وی ملقب به شرف الدین بوده و در کتاب های تراجم از وی به عنوان یکی از دانشمندان عالم به ادب، تفسیر و حدیث، یاد شده است. مرسی منتسب به شهری است در تونس و از این شهر دانشمندان بسیار برخاسته، که گاه بین آنان اشتباه شده، مانند ابوالعباس شهاب الدین احمد بن عمر مرسی صوفی (ساکن اسکندریه) و محمد بن جعفر بلنس مرسى و ابوغالب تمام بن غالب لغوی.(1) گفته شده که ابوالفضل المرسی، در آخر سال یعنی ذیحجه ۵۶۹ ق در شهر مرس به دنیا آمده و از غرب عالم اسلام پس از تحصیلات اولیه به شرق مسافرت کرده و بیشتر عمر خود را در بغداد و خراسان و دمشق گذرانده است. هر چند که مدتی نیز ساکن حلب و دمشق هم بوده است.
 
مرسی علاقه شدیدی به کسب علم و آشنایی با علمای دیار مختلف داشت، و از این رو برای کسب علم و سماع حدیث و تفسیر به مرو و شاهجان و نیشابور و هرات هم مسافرت کرده است. وی در آخر عمر به دمشق بازگشت و نابینا شد و در سفری میان راه عریش و زعفه در بازگشت به دمشق بیمار شد و در همان منطقه در روز دوشنبه ۱۵ ربیع الاول سال ۶۵۵ ق فوت کرد و در تل الزعفة دفن گردید.
 
مرسی از مفسران چندگانه نویس جهان اسلام - مانند نیشابوری مؤلف اسباب النزول و تفسیر کبیر و اوسط و صغیر و طبرسی مؤلف مجمع البیان و جوامع الجامع، فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی و اصفی، و شیر مؤلف تفسیر الجواهر الثمین و تفسیر صغیر - محسوب می شود، که تفسیر کبیر او گفته شده در ۶۰ جلد است و برخی گفته اند و مناسب می نماید که در ۲۰جلد بوده باشد، و تفسیر الاوسط در ۱۰جلد و تفسیر صغیر او در ۳ جلد. البته این ادعا گاهی به تمجید و گاه با منقصت آمده است. از دیگر آثار وی الکافی فی النحو، الاملاء على المفصل و مختصر صحیح مسلم، الضوابط الکلیه فیما تمس الیه الحاجة من العربیة، کتاب فی البدیع و البلاغة، تعلیقة على کتاب المفصل فی النحو، زمخشری است. (2)
 
به گزارش تفسیر پژوهان، تفسیر مورد بحث، تفسیری است کامل و شامل تمام آیات به ترتیب مصحف که در قرن هفتم می توان گفت نخستین مفسری است که به تناسب آیات اهمیت می داده و ارتباط میان آیات را نشان می داده و برخلاف کسانی که قائل به پاشانی بودن آیات بوده اند، وی می خواسته نشان دهد که چگونه پیوند برقرار است و اگر از موضوعی اعتقادی به موضوعی اخلاقی و از اخلاق به احکام بحث می کند، همه در پیوند با یکدیگر است و این جسته جسته شدن به انسجام این کتاب آسیبی نمی رساند. از سوی دیگر، مرسی پس از غزالی و فخررازی از مفسران علمی و قائلان به جامعیت قرآن به معنای خاص آن دوران محسوب می شود و بعید نیست که اندیشه تفسیر علمی خود را از آنان در خراسان و بغداد گرفته باشد. این نکته تفسیر علمی وسیله برجستگی و از نظر برخی وسیله طعن به او شده است.
 
مرسی تفسیر خود را با مقدمه ای آغاز می کند و در همین مقدمه به سخن تاریخی اشاره میکند که درباره جایگاه این کتاب و فضیلت آن نوشته است: که این کتاب مشتمل به علوم اولین و آخرین است و کسی احاطه حقیقی به این علوم ندارد مگر متکلم آن و نمی تواند علوم گسترده آن را استخراج کند مگر پیامبر خدا و یا کسانی که مستأثر به علم الهى سبحانه و تعالی باشند و یا وارث علوم پیامبر باشد، مانند سادات از صحابه و اعلام. آن گاه وی برای نمونه به علومی چون طب، جدل، هیئت و هندسه و جبر و مقابله از علوم قرآن اشاره میکند.(3)
 
این تفسیر تا آنجا که این جانب خبر دارد، چاپ نشده و بیشتر در کتاب های علوم قرآنی مانند معترک الأقران (4)، و کتاب های اعجاز پژوهی و تفسیر پژوهی به ویژه در نقد تفسیر علمی معرفی شده و اقوال او دست به دست شده و همین عامل معرفی تفسیر شده است و ظاهرة نسخه های این تفسیر شناسایی نشده و گرنه می بایست تصحیح و تحقیق می گردید، مگر آنکه گفته شود که به خوبی در کتابخانه های شخصی و خاص جستجو نشده است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۵، ص ۱۰۷
2- در این باره ر.ک: زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۶، ص ۲۳۳، کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج ۱۰، ص ۲۴۴، به نقل بغیة الوعاء ص۶۰، ارشاد الاریب، ج۷، ص۱۶، نفخ الطیب، ج ۱، ۴۴۳، الوافی بالوفیات، ج ۳، ۳۵۴، الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص ۳۰-۳۹۹. همچنین، سیوطی، معترک الأقران، ج۱، ص۱۴-۱۹، داودی، طبقات المفسرین، ج ۲، ۱۷۲، دهخدا، لغت نامه، ج ۱۲، ۱۸۲۴۸
3- ابوحجر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص ۱۵۷
4- سیوطی، معترک الأقران، ج ۱، صص ۱۴-۱۹
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 711-709


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.