اطلاعات اسم ابوریحان
تلفظ به فارسی | ابوریحان |
نام به انگلیسی | abu-reyhan |
جنسیت | پسر |
ابجد | 278 |
ریشه نام | عربی |
تلفظ نام به انگلیسی | /abu-reyhan/ |
توضیحات تکمیلی
معنی اسم ابوریحان در لغت نامه دهخدا:
* محمدبن احمد خوارزمی بیرونی، از جمله مهندسین و بزرگان علوم ریاضی*ابوریحان بیرونی، ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم
ابوریحان محمد بن احمد در حومه (بیرون) شهر کاث، مرکز امارت خوارزم، متولد شد و بدین سبب، او را «بیرونی» لقب دادهاند. برخی عربینویسان نظیر یاقوت حموی از او با نام خوارزمی هم یاد کردهاند اما جهت جلوگیری از اشتباه گرفتهشدن او با دیگر دانشمند ایرانی اهل خوارزم، محمد بن موسی خوارزمی، از این نام کمتر استفاده میشود.
بیرونی که بر زبانهای یونانی، هندی و عربی هم چیره بود، کتب و رسالات بسیار نوشت که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ عنوان، گزارش کردهاند که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. او خود در سال ۴۲۷ ق، در ۶۵ سالگی، در رسالهای در بیان مولفات محمدبن زکریای رازی، تألیفات خود را نیز شرح میدهد و تعداد کتابهایش را تا آن موقع ۱۱۳ عنوان میشمرد.
مهمترین آثار او التنجیم در ریاضیات و نجوم، آثار الباقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامهاست و کتاب تحقیق ماللهند دربارهٔ اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن. بیرونی کتاب دانشنامه خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاکم وقت کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که که کتاب را به خاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشتهاست، نه پول.
بیرونی، همدورهٔ بوعلی سینا بود که در اصفهان مینشست و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند.
بیرونی در جریان لشکرکشیهای محمود غزنوی به هند (پاکستان امروز بخشی از آن بود) امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فراگیرد و دربارهٔ اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب «هندشناسی» اوست.
از دیگر آثار وی میتوان به کتاب الصیدنه فی الطب اشاره کرد که کتابی است دربارهٔ گیاهان دارویی و با تصحیح دکتر عباس زریاب خویی منتشر شدهاست.
لغت نامه دهخدا
ابوریحان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) بیرونی. محمدبن احمد خوارزمی بیرونی. از اجله مهندسین و بزرگان علوم ریاضی. او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه کامل ذکاء و فطنت و شدت عمل ایرانی است. مولد او در بیرون خوارزم بوده و چنانکه یاقوت در معجم الادبا آرد بیرون کلمه فارسی است به معنی خارج و برّ و گوید از بعض فضلا پرسیدم او گمان برد که چون توقف او در مولد خود خوارزم مدتی قلیل بوده و غربت او از موطن خویش دیر کشیده او را از این جهت غریب و بیرونی گفته اند و من گمان میکنم که او از اهل رستاق خوارزم باشد و از این رو به بیرونی یعنی بیرون خوارزم خوانده شده است.نام های هم آوا
* سیحان* ابوذر
* سبحان
* ابوالفتح
* ابوبکر
* ابوالحسن
* فرحان
* ابوتراب
* ابوطالب
* الحان
* ریحانه
* ریحان
* آران
* آلان
* آبان
* ایلحان
* طرحان
* آیحان
* ابو
منبع: سایت نام نیکو
سایت ویکی پدیا
سایت آبادیس