روشهاي تربيتي از ديدگاه قرآن و سيره نبوي(2)
جهان بيني اسلامي
1- هستي يک آفريده است و آفريدگاري دارد
در جهان بيني توحيدي، جهان يک آفريده است و چيزي در هستي نيست که از قلمرو آفرينش خداوند خارج باشد. (2) جهان در نگرش جهان بيني توحيدي با عنايت الاهي نگهداري مي شود و اگر لحظه اي عنايت خداوند از اين جهان گرفته شود، نابود خواهد شد. تمام واقعيت جهان از خدا و منتسب به حق است. در مقام تحليل بايد بين آنچه تمام واقعيتش از يک چيز است با آنچه واقعيت اضافي اش از چيز ديگري، اما واقعيت وجودي اش از او نيست، تفاوت قائل شد. براي مثال، فرزند از پدر و مادر، ولي واقعيت وجودي اش غير از واقعيت اضافه و نسبتش به پدر و مادر است. در مقابل، تمام واقعيت جهان از آفريدگار، و واقعيت اضافه و نسبتش به حق يکي است. معناي مخلوق بودن همين است. اگر غير از اين بود، توليد نام مي گرفت نه تخليق. (3)
2- هستي غيب و شهادت دارد
علامه ي فقيد محمد تقي جعفري، ضمن انتقاد از ديدگاه هاي برخي از متفکران معاصر غربي از جمله سارتر و راسل که به طور محسوس ميان قلمرو و طبيعت و ماوراي طبيعت مرزبندي کرده، ماوراي طبيعت را پوچ يا مفاهيمي تاريک و غير قابل وصول و بررسي علمي مي دانند، معتقد است که مسلماً وسايل درک يا به طور عموم جز نمودها و جريانات و ارتباطات معنا را در جهان طبيعت نشان نمي دهند و ما چنين فرض مي کنيم که اين وسايل، قدرت شناساندن همه ي نمودها و جريانات و ارتباطات اجزاي عالم طبيعت (جهان هستي) را داشته و ما را با همه ي آن ها آشنا مي سازد. آيا با اين وصف مي توانيم ادعا کنيم که همه ي واقعيت هاي جهان هستي براي ما شناخته شده اند؟ (5) در پاسخ به پرسشي که درباره ي شناخت عالم هستي کرده، خود پاسخ منفي مي دهد و در ادامه اين طور مي نويسد: ترديدي نيست در اين که واقعيت جهان با قطع نظر از شعور و آگاهي ما درباره ي آن، وجود دارد و سفسطه بازي هايي که ايده آليست هاي صف کشيده در دهليز نيهيلستي به راه انداخته اند، نتيجه اي جز افزودن بر ناداني هاي بشري در بر ندارد. (6) به اعتقاد وي، در جهان بيني اسلامي، فهم دقيق ماهيت سه عنصر اصلي جهان بيني يعني واقعيت، عوامل درک کننده و معرفت ضرورت دارد؛ زيرا منشاء همه ي مناقشه ها و اختلاف ها بين مکاتب فکري نيز چگونگي تفسير ماهيت سه عنصر مذکور بوده است.
در جهان بيني توحيدي، عالم شهادت عبارت از مجموعه آيه ها، پديده ها و سنت ها است. پديده هاي طبيعي مثل خورشيد، ماه، زمين و ...، پديده هاي اجتماعي مثل خانواده، طبقات اجتماعي، ساخت سياسي و ...، پديده هاي تاريخي مثل تمدن ها، ظهور و سقوط آن ها و غيره. (7) آنچه در اصطلاح فلسفه، نظام جهان و قانون اسباب و مسببات خوانده مي شود، در زبان دين، سنت الاهي ناميده مي شود. از نظر اسلام، جهان داراي نظام متقن علٌي و معلولي و سببي و مسببي است. (8) که در آن هرگز تغييري نخواهي يافت. پس پديده هاي جهان به يک سلسله قوانين ثابت و سنت هاي لايتغير الاهي محکومند. بدين ترتيب، ملاحظه مي شود که در جهان بيني اسلامي هر دو عامل غيب و شهادت يا به تعبيري، طبيعت و ماوراي آن مورد نظر بوده و آنچه در اين رابطه مهم مي نمايد، جايگاه انسان در اين عالم هستي و هدف از خلقت او و مسئوليت وي در بودن در اين جهان است. اين همه را حضرت مولانا جلال الدين محمد مولوي، در يک بيت چنين بيان مي دارد:
دو سر هر دو حلقه هستي به حقيقت به هم تو پيوستي
يعني اولاً جهان داراي دو حلقه ي هستي (عالم غيب و شهاده) است و انسان از منظر جهان بيني اسلامي چنان جايگاه با عظمتي دارد که اين دو عالم را به هم مي پيوندد. به عبارت ديگر، معرفت عميق انسان از جهان واقع، زمينه ي کشف حقايق و معارف و اسرار نهفته ي الاهي را، که منظور همان عالم غيب است، فراهم مي آورد.
3- تکامل مداوم هستي و جهت تکاملي پديده هاي آن
هر موجودي در هر مرتبه اي که هست، از نظر قابليت استفاضه، استحاق خاص خود را دارد. ذات مقدس حق که کمال مطلق، خير مطلق و فياض مطلق به شمار مي رود، به هر موجودي که براي او ممکن است از کمال وجودي اعطا مي کند. بنابراين، کمال هر موجودي با موجود ديگر تفاوت دارد. (11) جهان هستي که حدوث زماني داشته، عين حرکت است، هدفي دارد، زيرا حرکت بدون هدف محال است. نمي شود چيزي حرکت کند و تمام سمت ها و جهت ها براي او يکسان باشد و رابطه ي ويژه اي با هيچ کدام از آن ها نداشته باشد؛ بنابراين، براي هر حرکتي پايان و هدفي خاص وجود دارد که قبل از رسيدن به آن پايان و هدف مخصوص، سيال و با رسيدن به آن ثابت مي شود؛ (12) پس جهان ما، جهاني هدفدار است؛ يعني درون موجودات کششي خاص به سوي هدف کماليشان وجود دارد. پديده ها با نيروي مرموزي که درونشان هست، به سوي کمال شان کشيده مي شوند. اين نيرو همان است که از آن به هدايت الاهي تعبير مي شود با اين اوصاف، جهان، واقعيت هدايت شده، و تکامل جهان، تکامل هدايت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبه اي که هستند، نور هدايت دارند. غريزه، حس، عقل، الهام، وحي همه ي مراتب هدايت عامه ي جهانند. در سوره ي طه آيه ي 50 اين گونه آمده است: (قال ربنا الذي اعطي کل شي خلقه ثم هدي)؛ پروردگار ما آن است که به هر چيز آن نوع خلقتي که شايسته اش بود عطا؛ سپس آن را هدايت کرد. (13)
هدفي که همه ي موجودات بر اساس هدايت الاهي به سوي آن در حرکتند چيست؟ از نظر قرآن کريم هر چيزي که به سوي کمال وجودي خود در حال حرکت است، در حقيقت هدفي جز عبادت خداوند ندارد. يگانه راه تکامل هر پديده در بندگي خداوند است. (ان کل من في السماوات و الارض الا اتي الرحمن عبدا) (مريم: 93)؛ هيچ موجودي در آسمان ها و زمين نيست، مگر اينکه در حال عبوديت خداوند است. (14) پس تمام اجزاي هستي از پست ترين جزء ماده تا عالي ترين جلوه هاي آن، همه و همه در حال عبادتند و در پرتو اين مفاهيم والا است که معناي حديث شريف «العبوديه جوهره کنهها الربوبيه» (15) از امام صادق روشن مي شود.
4- معاد
زيرنويسها
1- نهج البلاغه، خطبه ي 1.
2- عبدالله جوادي آملي، ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد، ص 181-182.
3- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ص 72-218.
4- همان.
5- ر.ک: محمد تقي جعفري، مولوي و جهان بيني ها.
6- همان، ص 16-17.
7- زهرا رهنورد، موضع گيري طبقات اجتماعي، ص 12.
8- مرتضي مطهري، عدل الهي، ص 63 -129.
9- همان، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ص 72-218.
10- عبدالله جوادي آملي، ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد، ص 181-182.
11- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ص 72-218.
12- عبدالله جوادي آملي، ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد، ص 181-182.
13- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ص 72-218.
14- محمد تقي جعفري، فلسفه و هدف زندگي، ص 128-134.
15- بندگي خداوند گوهر تابناکي است که هر کس در فروغ آن رهروي کند سر منزلش حريم کبريايي ربوبي است.
16- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ص 72-218.
/ن