پيوند سنتهاي الهي با مهدويت (4)
7. تعلق آينده به پرهيزكاران
(قالَ مُوسي لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ) (اعراف، 128)؛ موسي به قوم خود گفت: «از خدا ياري جوييد و استقامت پيشه كنيد كه زمين از آنِ خدا است و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار ميكند. و سرانجام (نيك) براي پرهيزكاران است».
آيت الله جوادي آملي درباره اين قسمت از آيه: (إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ) ميفرمايد:
آن مطلب مهم كه از حضرت كليم عليه السلام در اين موقع رسيده است، همانا نكته جاودانه خواهد بود كه براي مردم هر عصر سودمند است و آن اين كه انتظار ميرود خداوند دشمن شما را نابود كند و شما را جانشين در زمين قرار دهد و شما بنگريد كه چگونه هيچ نعمتي بدون حسابرسي به كسي داده نميشود (جوادي آملي، همان: ج7، ص369).
علامه طباطبايي ذيل «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين» چنين آورده است:
اگر خداوند به طور مطلق فرمود: «عاقبت از آن پرهيزکاران است»، براي اين بود که سنت الهي بر اين جريان دارد. آري، خداي تعالي نظام عالم را به گونهاي قرار داده است که هر نوعي از انواع موجودات، به منتهاي سيري که خداوند برايش معلوم کرده، برسد و به سعادت مقدر خود، نايل شود. حالِ انسان هم که يکي از انواع موجودات است، حال همانها است. او نيز اگر در راهي قدم بگذارد که خداوند و فطرت برايش ترسيم کرده است و از انحراف از راه خدا، يعني از کفر به خدا و به آيات او و فساد انگيختن در زمين بپرهيزد، خداوند به سوي عاقبت نيک، هدايتش كرده و به زندگي پاک، زنده اش داشته و به سوي هر خيري که بخواهد، ارشادش ميکند (طباطبايي، همان: ج8، ص288).
اين سنت، اميد را در دل اهل تقوا زنده نگه ميدارد. وظيفه منتظران، ساخت جامعهاي بر اساس تقوا است. براي اين كار، در مرحله اول بايد تقوا را در وجود خويش بارور سازند و درمرتبه بعد، بكوشند اين صفات را در افراد جامعه ايجاد كنند. نکته ديگر اين که با استناد به آيه، منتظران بايد در امور مربوط به خود از پروردگار استعانت بجويند؛ زيرا شرط اول پيروزي كه طلب ياري از خدا است، شرط موفقيت در هر كاري است. ما مسلمانان در نمازهاي روزانه خود، پيوسته از خداوند استعانت ميجوييم. حال كه امر مهمي چون مقابله با ظالمان بسيار مجهز، در پيش است، استعانت از خداوند، بسيار مهم و ضروري است.
ياران امام زمان علاوه بر استعانت از خدا، صبر نيز بايد داشته باشند؛ چرا كه مسلماً در دفاع از حريم حق و امام خود دچار سختيها و رنجهاي فراوان خواهند شد.
شخصي از امام صادق عليه السلام درباره ميزان صبر و آزمايش ياران امام زمان عليه السلام سؤال ميكند. حضرت در پاسخ، اين آيه را تلاوت ميفرمايد: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيٍْ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ) (بقره، 155)؛ قطعاً شما را به چيزي از ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني و كمبود محصولات آزمايش ميكنيم و بشارت ده استقامتكنندگان را.
سپس فرمود:
ترس، از زمامداران فاسق است. گرسنگي به دليل گراني است. زيان مالي، از كسادي تجارت و كمرونقي آن است. زيان جاني به مرگهاي سريع است و كمبود محصولات، بر اثر نقص كشاورزي و كمبود بركت در ميوهها است. آنگاه فرمود: بشارت باد بر استقامت كنندگان به نزديك شدن ظهور قائم(11) (محدث اربلي، 1381ق: ج2، ص462).
البته بسياري هم هستند كه طاقت اين آزمايش را نداشته و از امتحان، سربلند بيرون نميآيند؛ هم چنان كه امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «به زودي افراد بسياري از غربال خارج شوند»(12) (نعماني، 1363: ص298).
آنچه از آيه و نيز روايت امام صادق عليه السلام به دست ميآيد، اين است كه ياران حضرت، روزگار سخت و پر فراز و نشيبي را خواهند داشت؛ زيرا مبارزه برضد ظلم و كفر جهاني كه ظالمان و متكبران آن تا دندان مسلحند، مبارزهاي بسيار سخت و طاقتفرسا خواهد بود و كساني ميتوانند از اين آزمايش سرافراز بيرون آيند كه صبر و تحمل فراوان داشته باشند. اصولاً زندگي انسان، هميشه با سختيها توأم بوده و در سايه تلاش وكوشش و مبارزه، به موفقيت نايل ميآمده است. علامه طباطبائي در اين زمينه ميفرمايد:
تنها چيزي كه براي پيدايش و ريشه دار شدن يك سنت لازم است، همان عزم و اراده قاطع و همت بلند مردان قوي و نيرومند است كه در راه وصول به خواستههاي خود، دچار هيچ گونه عجز و انكساري نشوند (طباطبايي، همان: ج4، ص211).
همچنين امام صادق عليه السلام دربارة صبر و بردباري ميفرمايد: «ما بردباريم و شيعيان از ما بردبارتر». راوي ميپرسد: «چگونه شيعيان شما از شما بردبارترند؟» فرمود: «زيرا ما بر آنچه ميدانيم، صبر ميكنيم و شيعيان ما بر آنچه نميدانند صبر ميكنند» (حلي، بيتا: ص16).
8. سنت غلبه اسلام بر ساير اديان
1. (هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون) (توبه، آيه33)؛ او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
2. (هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفي بِاللَّهِ شَهيدا) (فتح، آيه28)؛ او كسي است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده، تا آن را بر همه اديان پيروز كند و كافي است كه خدا گواه (براي اين موضوع) باشد.
در تفسير نمونه در اينباره آمده است:
اين، وعدهاي است صريح و قاطع از سوي خداوند متعال درباره غلبه اسلام بر همه اديان؛ يعني اگر خداوند از طريق رؤياي پيامبر، به شما خبر پيروزي داده است كه با نهايت امنيت وارد مسجدالحرام ميشويد و مراسم عمره را به جا ميآوريد، بيآنكه كسي جرأت مزاحمت شما را داشته باشد و نيز اگر بشارت فتح قريب ميدهد، تعجب نكنيد؛ اينها اول كار است و سر انجام، اسلام عالم گير ميشود و بر همه اديان پيروز خواهد گشت.
چرا پيروز نشود در حالي كه محتواي دعوت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، هدايت است «أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي» و آيين او حق است «وَ دينِ الْحَقِّ». هر ناظر بيطرفي ميتواند حقانيت آن را در آيات قرآن، و احكام فردي، اجتماعي، قضايي و سياسي اسلام، و همچنين تعليمات اخلاقي و انساني آن بنگرد، و از پيشگوييهاي دقيق و صريحي كه از آينده دارد و درست به وقوع ميپيوندد، ارتباط اين پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را به خدا به طور قطع بداند.
آري؛ منطق نيرومند اسلام، و محتواي غني و پر بار آن، ايجاب ميكند كه سرانجام اديان شركآلود را جاروب كند، و اديان آسماني تحريف يافته را برابر خود به خضوع وا دارد، و با جاذبه عميق خود، دلها را به سوي اين آيين خالص جلب و جذب كند (مكارم شيرازي، همان: ج22، ص110).
اما در اين كه منظور، پيروزي منطقي و استدلالي است يا پيروزي ظاهري و غلبه قدرت اسلام، ميان مفسران گفتوگو است. جمعي معتقدند اين پيروزي، تنها پيروزي منطقي و استدلالي است، و اين امر حاصل شده است؛ چرا كه اسلام از نظر قدرت منطق و استدلال، بر همه آئينهاي موجود برتري دارد؛ در حالي كه جمعي ديگر، پيروزي را به معناي غلبه ظاهري و غلبه قدرت گرفته، و موارد استعمال كلمه «يظهر» را نيز دليل بر غلبه خارجي دانستهاند؛ به همين دليل ميتوان گفت: علاوه بر مناطق بسيار وسيعي كه امروز در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم، تحت قلمرو اسلام قرار گرفتهاند و هم اكنون بيش از چهل كشور اسلامي با جمعيتي حدود يك ميليارد نفر زير پرچم اسلام قرار دارند، زماني فرا خواهد رسيد كه همه جهان رسماً زير اين پرچم قرار ميگيرد و اين امر به وسيله قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تكميل ميشود (مكارم، همان: ج22، ص111).
دربارة فراگير شدن دين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در همه دنيا، روايتي در بحار الانوار نقل شده است كه ميفرمايد:
جبرئيل براي رسيدن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم چنين پيامي آورد: «… وَ سَيَبْلُغُ دِينُكَ مَا يَبْلُغُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ»؛… و به هر جا كه شب و روز پديد آيد، دين تو خواهد رسيد» (مجلسي، 1403: ج40، ص43).
در تفسير مجمع البيان ذيل آيه فوق، از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده است كه فرمود:
«خانهاي روي زمين باقي نميماند، نه ساخته شده از گل و لاي (= خانه شهري) و نه ساخته شده از پشم شتر (= خيمه عشايري)، مگر اين كه خداوند، كلمه اسلام را آنجا از طريق عزت و شوكت يا از طريق ذلت و خوار كردن مردم وارد كند. اگر به عزت و شوكت باشد، مردم آن ديار را در زمره گروه مسلمانان در آورده و بدين وسيله، آنان عزيز و ارجمند گردند و اگر خوار و ذليل شوند، عاقبت به اسلام گردن نهند و خود را بدان پايبند سازند.(13) (طبرسي، همان: ج5، ص38).
از ابوبصير نقل شده است كه: امام جعفر صادق عليه السلام در تفسير آيه مباركه: (هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون) فرمود:
تا كنون تأويل اين آيه محقق نشده است و محقق نخواهد شد، مگر وقتي كه قائم، از پس پرده غيب بيرون آيد و ظاهر شود و چون ظاهر شود، به خدا قسم! هيچ شخصي منكر خدا نخواهد بود، مگر آن كه ظهور و خروج او را ناخوش دارد. اگر كافر، زير سنگي پنهان شده باشد، آن سنگ به صدا در آيد و مؤمني را صدا زند كه: «اي مؤمن! بيا، كافري اين جا پنهان است».(14) البته اين امر، كنايه از توسعه اسلام و دين حق است.(15)
پس آنچه از اين آيات بر ميآيد، اين است كه اسلام بر همة اديان غالب خواهد شد و در زمين، مستقر و پا برجا ميشود. البته اين وعده، تاكنون محقق نشده است. محقق نشدن غلبه دين اسلام به طور كامل، معلول عواملي است كه به چند عامل اشاره ميكنيم.
1. انحرافاتي كه پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پيش آمده است.
2. ناشران حكومت، عناصر شجاع و فهيم نبودند كه بتوانند حكومت را به بهترين گونه اداره كنند.
3. زمينه لازم براي تحقق دين اسلام موجود نبود و مردم اينگونه نبودند که كاملاً در خدمت امام معصوم خود باشند و گوش به فرمانش بدهند.
براي تحقق سنت غلبه اسلام بر ساير اديان نيز مانند ساير سنتها، منتظران وظايفي را بر عهده دارند؛ از جمله:
1. آمادهسازي علمي و پژوهشي چنين غلبهاي؛
2. به دليل اينکه اين غلبه از نوع فکري است، بايد با ارتباط ميان اديان، زمينه طرح نظريه اسلام را فراهم كرد. در رابطه با حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز بايد معلوم شود که نقش ما زمينه چيني چنين ظهوري است.
البته ذکر اين نكته لازم است که يکي از راهبردهاي مهم و اساسي براي غلبه و اعتلاي اسلام، افزايش روح معنويت در جامعه ديني است. رشد معنوي اجتماع، خود زمينه جذب افکار و قلوب را فراهم ميآورد. در بررسي راههاي افزايش معنويت در جامعه، بايد جنبههاي مختلف فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي را در نظر قرار داد. راهكارهاي عملي گسترش تقوا در افراد و در اجتماع با ايجاد فضاهاي مناسب تربيتي امكانپذير است. خانه، نخستين محيطي است كه اگر در آن، به فضايل معنوي بها داده شود، مسلماً فرزندان از روز اول به گونهاي صحيح و شايسته تربيت ميشوند.
پس از خانه، مهمترين محيط براي آموزش صحيح، مدرسه است. اگر معلمان و همچنين متون درسي، ارزشهاي معنوي لازم را ارائه كنند، سهم بسزايي در پرورش صحيح افراد خواهند داشت؛ پس از مدرسه، محيطهاي آموزش عالي بايد فضايي سالم و سرشار از معنويت داشته باشند.
در بُعد اقتصادي، گشايش در زندگي مردم و برطرف كردن دغدغه گذران زندگي، نقش به سزايي در زوال بيايماني داشته و ايمان و معنويت را در جامعه بارور ميكند. هر قدر مردم به پرداخت واجبات خود از جمله خمس و زكات مقيد باشند، حق خداوند را به جاي آوردهاند و علاوه بر آن، مردم در رفاه قرار ميگيرند كه اين هم باعث ريشهكني فقر و كفر ميشود.
اگر منتظران ظهور با هدف ايجاد ارزشهاي عالي و معنوي فعاليت داشته باشند، ميتوانند افراد جامعه را به سوي گرايشهاي عالي سوق دهند و برعكس، اگر هدفشان فقط گرايش به سوي ماديات و ضد ارزشها باشد، افراد به جاي ترقي و تعالي، تنزل خواهند كرد.
مراكز ديگري كه ميتوانند افراد را جذب معنويات كنند، مساجد و اماكن مذهبي هستند كه اگر با برنامهريزي صحيح اداره شوند، نقش مهمي در گرايش به سوي ارزشهاي عالي خواهند داشت.
نتيجه :
حقگرايي و راستيطلبي، دو اصل محوري در جريان حاکميت تفکر مهدوي است که در اين راستا، از منظر قرآني سنتهايي قابل بررسياند، ولايت خداوند بر بندگان صالح، از محوريترين مباحث ميباشد که به دنبال آن، معرفت امامان عليهم السلام و پذيرش ولايت آنان، به ويژه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و تأثيرپذيري و اتصال روحي با آن مقام معنوي، از وظايف منتظران ميباشد. خلافت الهي و اعطاي مسؤوليت خلافت به انسان، از ديگر سنن الهي است که بر اين مبنا، منتظران رسالت، اقتدا و تأسي به انسان کامل را بر عهده دارند. سنت پيروزي حق بر باطل و محو کامل حق ستيزان، صبر و استقامت، تلاش در راه جبهه کفر ستيزي را براي منتظران همراه دارد. وعده جانشيني مستضعفان بر زمين و حاکميت صالحان، حقيقت حکمراني حقطلبان را نويد ميدهد و مايه اميدواري منتظران و عدم يأس از طولاني شدن حکومت ظلم است. نجات مؤمنان، يک وعده مسلم تخلفناپذير الهي است که مؤمنان را به همراهي با اهل بيت عليهم السلام و نجات و رستگاري در پرتو اين تأسي رهنمون ميسازد.
پی نوشت ها :
11. «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ قُدَّامَ الْقَائِمِ بَلْوَي مِنَ اللَّهِ قُلْتُ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَرَأَ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ ثُمَّ قَالَ الْخَوْفُ مِنْ مُلُوكِ بَنِي فُلَانٍ وَ الْجُوعُ مِنْ غَلَاءِ الْأَسْعَارِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ مِنْ كَسَادِ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّةِ الْفَضْلِ فِيهَا وَ نَقْصُ الْأَنْفُسِ بِالْمَوْتِ الذَّرِيعِ وَ نَقْصُ الثَّمَرَاتِ بِقِلَّةِ رَيْعِ الزَّرْعِ وَ قِلَّةِ بَرَكَةِ الثِّمَارِ ثُمَّ قَالَ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ عِنْدَ ذَلِكَ بِتَعْجِيلِ خُرُوجِ الْقَائِمِ عليه السلام» (محدث اربلي، 1381: ج 2، ص 462).
12. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ مَعَ الْقَائِمِ عليه السلام مِنَ الْعَرَبِ شَيْءٌ يَسِيرٌ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ سَيَخْرُجُ مِنَ الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِير» (محمد بن ابراهيم نعماني، همان: ص 204).
13. قال المقداد بن الأسود سمعت رسول الله ص يقول لا يبقي علي ظهر الأرض بيت مدر و لا وبر إلا أدخله الله كلمة الإسلام إما بعز عزيز و إما بذل ذليل إما يعزهم فيجعلهم الله من أهله فيعزوا به و إما يذلهم فيدينون له» (طبرسي، 1372: ج5، ص 38).
14. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تأويلهَا بَعْدُ وَ لَا يَنْزِلُ تأويلهَا حَتَّي يَخْرُجَ الْقَائِمُ عليه السلام فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا مُشْرِكٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّي لَوْ كَانَ كَافِرٌ أَوْ مُشْرِكٌ فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ: يَا مُؤْمِنُ فِي بَطْنِي كَافِرٌ فَاكْسِرْنِي وَ اقْتُلْهُ» (مجلسي، همان: ج 52، ص 324، ح36).
15. تفاسير الميزان، البرهان، نورالثقلين، كنزالدقائق، لاهيجي، نفحاتالرحمن، صافي، جامع، بحراني، الفرقان و اثنيعشري نيز اين روايت را نقل كردهاند.
منابع و مآخذ :
قرآن
1. ابن منظور محمد بن مكرمّ، لسانالعرب، بيروت، دار صادر، 1414ق.
2. تونهاي مجتبي، موعود نامه (فرهنگ الفباي مهدويت)، قم، انتشارات مشهور، 1383ش.
3. جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، مركز نشر إسراء، ج3، 1380ش.
4. حسينى استرآبادى، سيد شرفالدين، تأويل الآيات الظاهرة، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1409ق.
5. راغب اصفهانى حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، بيروت، دارالعلم الدار الشامية، 1412ق.
6. طباطبايي، سيد محمد حسين؛ ترجمه تفسير الميزان، تهران، انتشارات محمدي، 1374ش.
7. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش.
8. قرشى سيد على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1371 ش.
9. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفا، ج40، 1403ق.
10. مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ناشر : شركت چاپ و نشر بينالملل سازمان تبليغات، چاپ دوم، 1379.
11. مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي، قم، انتشارات صدرا، چاپ 21، 1379ش.
12. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، طهران، دارالكتب الاسلاميه، ج13، 1362ش.
13. صدرالمتألهين، محمد بن ابراهيم، تفسير القرآن الكريم، قم، انتشارات بيدار، 1372ش.
14. نعماني، ابن ابي زينب، غيبت، طهران، كتابخانه صدوق، 1363ش.
15. محدث اربلي، كشف الغمه في معرفة الائمه، تبريز، بني هاشمي، 1381ق.
16. حلي، محمد، الفين، تهران، نشر سعدي و محمدي، بيتا.
منبع:www.entizar.ir
/ن