آن شب به مسجد نيامد

جواني ما مصادف بود با دوراني كه اين مملكت با بزرگترين حوادث تاريخي خود دست و پنجه نرم مي كرد. تراكم اين حوادث به‎قدري بود كه انگار قرار بود وقايع يك قرن، در يك دهه خلاصه شود. شايد به همين دليل بود كه ظهور...
يکشنبه، 10 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آن شب به مسجد نيامد
آن شب به مسجد نيامد
آن شب به مسجد نيامد

نویسنده : سعيد حداديان




جواني ما مصادف بود با دوراني كه اين مملكت با بزرگترين حوادث تاريخي خود دست و پنجه نرم مي كرد. تراكم اين حوادث به‎قدري بود كه انگار قرار بود وقايع يك قرن، در يك دهه خلاصه شود. شايد به همين دليل بود كه ظهور حضرت را بيشتر از هر مقطع ديگري نزديك مي دانستيم.
قيام امام، با انبوهي از معجزات بزرگ و كرامت‎هاي الهي چنان ما را شگفت‎زده كرد كه قابل وصف نيست. در اوان بلوغ و نوجواني با ابر‎مردي مواجه شديم كه در نور كلامش حقيقت نبوت و ولايت مي درخشيد؛ پيرمردي كه پشت ترس را به خاك ماليده بود.
خورشيد لقاء از لابه‎لاي جلال و جبروت نگاهش موج مي زد و ما در دست هاي توكل او شكوفا مي شديم. دوران دفاع مقدس فرصت بي‎نظيري بود براي تزكيه جان هاي مشتاق ملاقات حق‎تعالي.
ميل به عالمان رباني و رجال روحاني براي تقرب هرچه بيشتر به خدا، سنت جاري آن زمان شده بود. نفس‎هايي كه نفوس را به سوي شهادت سوق مي دادند.
باري آن روزها در جبهه ها در ميان بعضي از جوانان جنوب تهران، كه حال و هواي جدي‎تري به عبادت و بندگي داشتند، سخن از عالمي بود كه شهادت بعضي از دوستان شهيدشان را پيش‎بيني كرده بود. آن‎قدر از كلمات عجيب و غريب ايشان شنيده بودم كه باور آن ها برايم بسيار دشوار بود. بالاخره پيش از يكي از عمليات ها به مسجد امين‎الدوله رفتم تا شايد در پيشاني من هم نور شهادت را ببيند. اما آن شب به مسجد نيامد.

اولين ملاقات

نماز ظهر و عصر تمام شده بود. مراجعين براي ملاقات با اهل ادب به حجره كوچكي كه در نزديكي منبر و محراب قرار داشت، هجوم آورده بودند. من هم در انتهاي اين جمع شاهد جمال نوراني آن آيت‎الهي بودم كه با چه شور و محبتي نوجوانان اطراف خويش را مورد وعظ قرار مي داد. پس از چندي ناگهان در ذهنم سئوالي پيش آمد. بلافاصله ايشان در بين جمع رو به من كردند و بدون آن كه كسي متوجه حال پرسش من بشود، سئوالم را جواب دادند و در انتها وقتي تنها شديم، مرا پيش خواندند و سئوال اصليم را كه مدت ها بود درگيرش بودم و به همين خاطر به آن جا آمده بودم و بدون آن كه سئوالم را ابراز كنم، بسيار حكيمانه بدان پاسخ دادند. و بعد از اين ماجرا ديگر خبر دادن ايشان از حال و احوال‎مان برايم عادي شد.
به ياد دارم يك بار در مشهد مقدس با عده قليلي از جوانان به ديدار ايشان در هتلي كه اقامت داشتند رفتيم و با ايشان موفق به اقامه نماز جماعت شديم. تمام صحبت‎هايي كه با دوستان در بين راه داشتيم و حتي فكري كه در نماز به ذهنم آمده بود، مجموعا 10 مطلب مي شدند كه ايشان بين دو نماز به تمام آن ها مو به مو اشاره كردند و سئوالات را به احسن وجه پاسخ دادند. فوران اين كرامت ها باعث شده بود كه گاهي سئوال‎هاي‎مان را مطرح نكنيم؛ صبر كنيم تا خود ايشان بي‎مقدمه جواب بدهند. از اين قبيل موارد فراوان بود. اما از هر كسي كه بپرسيد، قطعا حاضر نخواهد شد چيز زيادي براي شما بگويد. چون يا سخن ايشان متضمن تعريف و تمجيد و تشويق شخص بود، كه ممكن است بيان آن موجب ريا شود و يا شاهد تنبيه و توبيخ بود كه گفتن آن چه بسا موجب سرشكستگي طرف باشد.

توسل

به ياد ندارم ايشان منبري رفته باشند كه با چراغ اشك‎هاي‎شان آذين نشده باشد.
توسلات ايشان زبانزد خاص و عام بود. به‎ويژه آن كه ايشان بر اثر مكاشفه اي كه داشتند و در طي آن به ملاقات امام حسين عليه‎السلام نائل آمده بودند، به توسل حضرت علي‎اصغر عليه‎السلام سفارش شده بودند. لذا روضه حضرت علي‎اصغر عليه‎السلام شاخصه مسجد امين‎الدوله و ساير محافل ايشان بود.
به ياد دارم كه يك نوبت در مسجد ايشان براي اداي نذرشان پنج روز پشت سر هم روضه حضرت علي‎اصغر عليه‎السلام خواندم. البته آن مسجد سابقه 40 روز پشت سر هم توسل به حضرت علي‎اصغر عليه‎السلام را هم داشت.

ملاقات

ايشان بارها به ملاقات امام زمان عجل‎ا... تعالي فرجه الشريف مشرف شده بودند. ماجراهاي ديدارهاي ايشان با حضرت ولي‎عصر ارواحنا فداه، خود بخش مهمي از زندگي آن عارف دلسوخته و خودساخته است كه بايد از اهلش به دست آورد.

ذكر

همان‎طور كه شخصيت هايي مثل مرحوم آيت ا... العظمي شاه‎آبادي، استاد حضرت امام رحمت‎ا... عليه پرچم دعاي كميل را برافراشتند و يا بزرگاني چون آيت ا... العظمي بهجت و آيت ا... العظمي بهاء‎الديني رحمت‎ا... عليهما حديث كسا را بسيار توصيه مي فرمودند؛ حضرت آيت ا... العظمي حق‎شناس با حرص و ولع زياد به خواندن زيارت عاشورا سفارش مي فرمودند. آن هم به طريقي كه مرحوم مجلسي اعلي‎ا... مقامه الشريف فرمودند. طريقي كه چهار شرط و شش مقدمه دارد و...
البته كساني كه به توصيه ايشان عمل كردند، حتما جواب گرفته‎اند.(ان‎شاء‎ا...)

نماز شب

البته از همچون مني گفتن اين مطلب شايسته نيست، چراكه اهليت ندارم. اما اميدوارم اگر عامل نيستم لااقل فيض ناقل را ببرم.
از بزرگ‎ترين سفارش هاي مكرر و پي‎در‎پي ايشان امر به حضور در نماز جماعات، آن هم به صورت كامل و از ابتداي ركعت اول بود. حتي اقتداي نماز ظهر به عصر و مغرب به عشاء را ضعف عمده نمازگزار مي دانستند.
البته پر واضح است كه سفارش اكيد ايشان به نماز شب و شب‎زنده‎داري مطلبي بود كه كمتر از قلم مي افتاد. بلكه منبري از ايشان ياد ندارم كه در آن سفارش به نماز شب نشده باشد.
اميدوارم به اين چند مورد بسنده كنيد و توصيه مي كنم در اين زمينه به جناب حجت‎الاسلام و المسلمين جاودان مراجعه كنيد.

چند نكته

1 اين كه من هم مثل بسياري از اهل مسجد ايشان كرامت‎هايي ديده‎ام، هيچ امتيازي براي حقير و امثال حقير نيست. ملاك در شناخت من و امثال من، ميزان تقواي ماست.
2 اين كه بنده ايشان را به‎‎عنوان استاد حسن خطاب قرار داده‎ام، به دليل شأن كلي ايشان است. نه اين كه بنده لياقت شاگردي ايشان را داشته باشم.
ماهم يك مستمع بوديم؛ آن هم موقتي و گذرا، كه گاهي از سرچشمه گواراي محبت ها و معارف ايشان چند جرعه نوشيديم.
3 متأسفانه گاهي ديده مي شود كه بعضي، عقده هاي حقارت خويش را با انتساب خود به بزرگان از علما خالي مي كنند. آگاه باشيم كه اين‎گونه تفاخرها از دسيسه هاي شيطان و مكائد نفس است.
4 شايد بزرگ‎ترين توصيه ايشان توصيه به حضور در محضر استاد اخلاقي بود كه مجتهد و متخلق به اخلاق و صاحب مقام ولايي باشد.
منبع:هفته نامه پنجره




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط