چه گوارا ( چگوارا ) (2)

در سال ۱۹۶۵ چه گوارا در یک اقدام مخاطره آمیز تصمیم سفر به غرب آفریقا گرفت تا معلومات و تجربیات خویش را به عنوان یک رهبر پارتیزان به شورشی که آن روزها در کنگو وجود داشت عرضه کند. باتوجه به رییس جمهور آلجرینایی کنگو احمد بن بلا چه گوارا فکر می‌کرد که آفریقا یک حلقه ضعیف نظام امپریالیسمی است و توانایی یک انقلاب
چهارشنبه، 3 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه گوارا ( چگوارا ) (2)

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
چه گوارا ( چگوارا ) (2)


 

تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون




 

کنگو
 

در سال ۱۹۶۵ چه گوارا در یک اقدام مخاطره آمیز تصمیم سفر به غرب آفریقا گرفت تا معلومات و تجربیات خویش را به عنوان یک رهبر پارتیزان به شورشی که آن روزها در کنگو وجود داشت عرضه کند. باتوجه به رییس جمهور آلجرینایی کنگو احمد بن بلا چه گوارا فکر می‌کرد که آفریقا یک حلقه ضعیف نظام امپریالیسمی است و توانایی یک انقلاب بزرگ را در خود دارد. رییس جمهور مصری جمال عبدالناصر که به خاطر ملاقاتش با چه گوارا در سال ۱۹۵۹ رابطهٔ برادرانه‌ای با وی داشت، برنامهٔ چه گوارا را در مورد جنگ در کنگو ناعاقلانه دید و به وی در مورد اینکه چهره اش تبدیل به یک چهرهٔ تارزانی شود هشدار داد و وی را محکوم به شکست می‌دانست . علی رغم هشدارهای وی چه گوارا راهنمای عمل کوبان با پشتیبانی حرکت سیمبا . مارکسیست که همزمان با بحران کنگو اتفاق افتاده بود شد.

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
با جمال عبدالناصر
 

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
پرتره به یادماندنی
 

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
چه گوارا در ۳۷ سالگی در کنگو سال ۱۹۶۵
 

سربازان مزدور آفریقای جنوبی که رهبریشان را مایک هوارا بر عهده داشت و با ارتش کنگو کار می‌کرد در صدد خنثی کردن برنامه‌های چه گوارا برآمدند . آنها می‏توانستند ارتباطات چه گوارا را ببینند و خطوط ارتباطی وی را تحریم کنند . با وجود اینکه چه گوارا در تلاش برای مخفی نمایاندن حضورش در کنگو بود دولت آمریکا از موقعیت مکانی وی و فعالیت‌هایش آگاه بود. سازمان امنیت جهانی از تمامی سخن پراکنی‌های داخلی و خارجی وی که به وسیلهٔ تجهیزات برون مرزی یو اس ان اس والدز که یک سیستم پستی شنیداری شناور بر روی اقیانوس هند بود جلو گیری می‌کرد.
هدف چه گوارا صادر کردن انقلاب کوبا بوسیلهٔ تربیت دادن جنگجویان محلی سیمبا در مکتب مارکسیست و نظریه فوکو و استراتژی‌های جنگی پارتیزانی بود.

چه گوارا ( چگوارا ) (2)

اعدام
 

چه‌گوارا به همراه چندتن دیگر از گروه چریکی به محاصره ارتش بولیوی که به وسیله ماموران سیا و افسران آمریکایی همراهی می‌شد درآمده و دستگیر شدند، چه روز بعد توسط سربازان بولیویایی تران به همراه شکنجه اعدام می گردد.

چه گوارا ( چگوارا ) (2)

چه گوارا ( چگوارا ) (2)

چه به قاتل خود می گوید من می دانم تو برای کشتن من آمده ای مرا بکش تو یک مرد را می کشی. جلاد پس از شنیدن این جمله خجالت می کشد و سپس شروع به تیر اندازی با یک مسلسل نیمه اتوماتيك می نماید او ابندا ساق پای چه را هدف قرار می دهد و سپس دستان وی را در این هنگام چه بر روی زمین می افتد و دست خود را گاز می گیرد ( برای جلوگیری از گریه ) در نهایت جلاد تیری به گردن و سینه چه میزند. به جلاد توصیه گردیده بود که تیری به سر وی شلیک نکند تا به نظر آید وی در درگیری کشته شده است. بقایای جسد چه گوارا در ۱۹۹۷ (میلادی) پیدا شد و به کوبا انتقال یافت. در سانتا کلارا بنای یادبودی برای او ساخته شده‌است. وی در این شهر در جریان جنگ‌های انقلابی کوبا پیروزیهای شگرفی آفریده بود. فیدل کاسترو می‌گوید: در زندگی از دو خبر خیلی ناراحت شدم. یکی خبر مرگ مادرم و دیگری خبر مرگ چه گوارا...
حكومت ديكتاتوري بوليوي جنازه او و همرزمانش را به شكلي مخفيانه در محلي نامعلوم مدفون كرد ، 30 سال پس از اين واقعه در سال 1997 يكي از افسران اسبق ارتش بوليوي كه در دفن چگوارا نقش داشت در بستر مرگ محل دفن او و يارانش را فاش ساخت . به همين مناسبت ؛ صدها هزار تن از مردم كوبا طي مراسمي در " سانتاكلاراي كوبا " گرد آمدند و نسبت به ارنستو و همرزمانش اداي احترام كردند .
جلاد چه گوارا « ماریو تران » در سال 2006 به بیماری آب مروارید دچار شد و در یک بیمارستان در کوبا مداوا گردید. پسر وی در مصاحبه با روزنامه Santa Cruz de la Sierra این گونه بیان داشت: 4 دهه از زمانی که پدرم کوشید تا یک رویا را نابود کند گذشت، و چه بازگشت و نبرد دیگری را برد. او به ماریو تران پیر چشمهایش را برای دیدن رنگ آسمان و جنگلها و خنده نوه هایش هدیه داد.
متن نامه خداحافظی ارنستو با پدر و مادرش

پدر و مادر عزیزم
 

بار دیگر زیر پاشنه هایم دنده ی روسینا نته ( احتمالا نام یک نفر است ) را حس می کنم . بار دیگر پا به راه گذاشته ام و سپرم را به دست گرفته ام
حدود ده سال پیش نامه ی خداحافظی دیگری برای شما نوشته بودم.تا جایی که یادم مانده است در آن نامه شکایت کرده بودم که سرباز و پزشک خوبی نبوده ام .آن نامه را دیگر دوست ندارم.من سرباز بدی نیستم.
هیچ چیزی عوض نشده است جز آنکه بر آگاهی من افزوده شده . من آگاه تر شده ام مارکسیسم من ریشه دوانده و پالوده شده است . مبارزه ی مسلحانه را تنها راه رهایی مردمی می دانم که در راه آزادی مبارزه می کنند و بر اعتقاد خود پافشاری می کنم . شاید بسیاری مرا ماجراجو بدانند که هستم.فقط یک فرق کوچک دارم:برای اثبات حقانیت خود از جانم مایه می گذارم.
شاید این آخر کار باشد من البته به دنبال آن نیستم اما جزو احتمالات منطقی یکی هم این است . اگر چنین باشد شما را از دور می بوسم . خیلی دوستتان دارم فقط نمی دانم علاقه ام را چگونه نشان دهم .من در عمل خود راسخ وپای بند هستم و فکر می کنم که گاهی مرا درک نمی کنید . درک من آسان نیست اما لطفا مرا باور کنید همین امروز.
حالا اراده ای دارم که با شوق هنرمندانه ، پاهای لرزان و سینه های خسته را جلا می می دهد.این کار را خواهم کرد.
گاهی به این سرباز کوچک قرن بیستم فکر کنید.
فرزند خلف
اشعاري از چگوارا
شادی و امید
به ياد می آورم
اميد به آينده
اندوه آدمی را می شويد.
همه چيز
در حال تکامل است،
قاعده قصه همين است
حلاوت حيات و
ترانه هستی
همين است.
به ياد می آورم
انگار همين ديروز بود
آسمان هاوانا آبی بود
برای کارگران
از رهايی دربندماندگان سخن می گفتم.
حالا
اينجا
باران از سفر بازمانده
زمين، شسته
شوق، کامل
دامنه ها، سرسبز
و شادمانی
مشغول زری بافی لحظه به لحظه زندگی ست.
و اين همه
زير نورِ ولرم آفتاب و
آواز پرنده می گذرد.
شکوه آدمی
حلاوت حيات
ترانه هستی... !
هستی همين است و
قاعده قصه همين!
کلمه نجات
می توانستم شاعری باشم
نوحه سرای گذشته های مرده
گذشته های دور
گذشته های گيج.
اما تا کی... ؟
از امروز گفتن و
برای مردم سرودن
دشوار است،
و ما می خواهيم
از امروز و از اندوه آدمی بگوييم
و غفلتی عظيم
که آزادی را از شما ربوده است.
می توانستم شاعری باشم
بی درد، پرافاده، خودپسند،
پرده بردار پتيارگانی
که بر ستمديدگان ترس خورده
حکومت می کنند.
می دانم!
گلوله را با کلمه می نويسند،
اما وقتی که از کلمات
شقی ترين گلوله ها را می سازند،
چاره چريکی چون من چيست؟
کلمات
راهگشای آگاهی آدمی ست
و ما نيز
سرانجام
بر سرِ معنای زندگی متحد خواهيم شد:
کلمه، کلمه نجات!
مردم
ترانه ای از اين دست می طلبند.

جملاتي از « چه»
 

تمام هراس من از مرگ در سرزمینیست که درآن, مزد گورکن از بهای آزادی بیشتر باشد.
دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم!

چه گوارا ( چگوارا ) (2)

میراث چه‏گوارا
 

بسياري از چهره هاي برجسته سياسي و فرهنگي كه در زمان حيات ارنستو با او ملاقات هايي داشتند افكار و انديشه هاي اين پزشك چريك و نظريه پرداز جوان و پرشور را وراي زمان و مكان مي پندارند؛ جمال عبدالناصر ، شولوخوف، مائو ، سيمون دوگوار، ژان پلسارت، گابريل گارسيا ماركز ، اوريانا فالاچي و برناردو برتولوچي از دست بودند .
چهل و سه سال بعد از اعدام چه گوارا هنوز هم زندگی وی و کارهایش یکی از بحث‌های ادامه‏دار در جهان است. خیلی از صاحب‏نظران از جمله نلسون ماندلا از وی به عنوان یک قهرمان نام می‌برد و او را الهام‏دهنده‏ی آزادی برای تمامی کسانی می‏داند که آزادی را دوست دارند، همچنين ژان پل سارتر هم وی را روشنفکر می‌دانست و هم از او به عنوان کاملترین انسان عصر ما یاد می‌کرد. چه گوارا یک قهرمان ملی دوست‏داشتنی برای کوبائیان باقی می‌ماند و تصاویر وی روی سکه‌های فلزی کوبایی را زینت داده‌است و دانش آموزان هر روز را در مدرسه با این حرف آغاز می‌کنند که: ما نیز مثل چه خواهیم شد. ترانه آستا سیمپره که به یاد او ساخته شده از ترانه‌های محبوب است و به چند زبان اجرا شده است. در سرزمین مادری وی آرژانتین جایی که در دبیرستانها نام وی را به خاطر می‌سپارند موزه‌های بیشماری از چه کشور را پر کرده‌است و در سال ۲۰۰۸ یک مجسمه‏ی برنزی از او در شهر تولدش روزاریو نصب گردید. علاوه بر این چه گوارا برای بعضی از بولیویایی‌ها به حضرت ارنست معروف است و او را فرد مقدسی دانسته و می‌پرستند.‏

چه گوارا ( چگوارا ) (2)

مجسمه یادبود چه گوارا. بولیوی.این تصویر در مکان مرگ چه گوارا گرفته شده‌است. مدرسه‌ای که در آن کشته شد به موزه‌ای تبدیل شده است که در اطراف این موزه تعداد زیادی مجسمه و نقش های بر دیوار برای بزرگداشتش بنا شده است.

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
چه ؛ رئیس بانک مرکزی کوبا
 

« چه » در يك نگاه
 

ارنستو چه گوارا
نام کامل: ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
Ernesto Rafael Guevara de la serna
زادروز: ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸
زادگاه: در روساریو استان سانتا فه، آرژانتین
تاریخ مرگ: ۹ اکتبر، ۱۹۶۷
محل مرگ: لا ایگوئرا، بولیوی
دین: آتئیست
جناح سیاسی: جنبش ۲۶ ژوئیه

چه گوارا ( چگوارا ) (2)
همراه با خروشچف
 

منابع تحقیق :
کتاب خاطرات موتور سیکلت، نوشته چه گوارا، ترجمه تبسم آتشین جان، نشر نقره
روزنامه سیروان
کتاب خاطره‌های جنگ انقلابی اثر چه گوارا،ترجمه قاسم صنعوی، نشر آذین
Fa.wikipedia.org
Vr1.mihanblog.com
delche.blogfa.com
njavan.ir



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط