فقه شهيد حکيم پشتوانه سياست و سياستش پشتوانه فقه بود
نويسنده:رضا حميدي
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
اشاره:
متن ذيل بخشى از گفتگويى است که با حجتالاسلام والمسلمين سيد حسين حکيم فرزند شهيد سيدعلاالدين حکيم و برادرزاده شهيد سيدمحمدباقر حکيم انجام شده است. سيدحسين حکيم سالها در زندان رژيم بعث بود و توانست در 8 سال اسارت از محضر حضرت آيتالله سيدسعيد حکيم و عالمان ديگرى که در زندان بودند بهره گيرد وامروز يکى از اساتيد حوزه علميه و موسس حوزه علميه امام کاظم(ع) مىباشند. فقه سياسى درانديشه شهيد حکيم موضوعى است که درباره آن با ايشان به بحث نشستيم. با هم اين گفتگو را مىخوانيم. شهيدآيتاللهمحمدباقر حکيم(رحمه الله) قادر بود تصاوير فقهى فوقالعادهاى را در مورد موضوعات دينى سياسى ودينى تاريخى ارائه دهد واين قدرت او از تجربه سياسى وتجربه برخورد با اقشار مختلف مردم وعلم به طبيعت جامعه و تغييرات آن نشات مىگرفت
از مشخصههاى مهم شخصيت علمى شهيد آيتالله حکيم احاطه و تسلطشان بر علوم متعدد بود. ايشان علاوه بر تخصص در تفسير قرآن و ديگر علوم قرآنى و شهرت تاليفات عديده ايشان در اين مورد فقيه و محقق واصولى خبرهاى در تاريخ اهل بيت(ع) و همزمان پژوهشگرى در تاريخ اديان الهى بود و در همين زمينه بحثها و سخنان مفصلى در خصوص دين اسلام و جايگاه آن نسبت به ديگر اديان الهى دارد. مضاف بر اينکه اطلاعات دقيقى از چالشها و اوضاع معاصر که در حال حاضر به صورت سريعى در حال تغييرات در دست داشت و به عبارت ديگر ايشان ضمن احاطه و قدرت خود در مسائل علمى اسلامى و اسلامى محض همزمان متوجه حال و وضعيت کنونى دنيا بود و اين نمونه وضعيت آرمانى و متکامل عالم دينى است. زيرا نقش يک عالم اين است که اسلام را با توجه به زندگى معاصر به مردم بفهماند و صرف فهم اسلام و يا درک وضعيت حال براى او کافى نيست، زيرا وظيفه او علم به حال نيست ولى چون فهميدن و فهماندن اسلام از وظايف او به شمار مىرود، خود را ملزم مىداند که وضع معاصر را نيز دقيقا بداند و در اين صورت است که توان پيدا خواهد کرد و زندگى مردم معاصر خود را به سوى اهداف الهى و آسمانى سوق دهد.
و همچنين از نظرات فقهى و قدرت منطقش براى جمع بين اخبار استفاده مىکرد، در اين موردبين متخصصان درعلم فقه معروف است که يکى از تمرينات و توانايىهاى مهم در امر استنباط فقهى جمع بين رواياتى است که در نظر اول متضاد به نظر مىرسند. با توجه به اين موضوع چگونه مىتوان متون و مفاهيم کتاب را جمع کرد و به صورتى که کتاب با کتاب وسنت با سنت و کتاب با سنت و سنت با کتاب تفسير شود؟ لذا نتيجهگيرى نهايى از متون شرعى براى رسيدن فقيه به يک نظر متکامل مشکلترين امر در علم فقه است. آيتالله شهيد سيدمحمدباقرحکيم(ره) در تحليلات سياسى اخبار از تجربه فقهى خوداستفاده مىکرد و نه فقط در اين مورد بلکه در انتخاب ديدگاهها و موضعگيرىهاى خود بيشتر به آراى شخصى اعتماد مىکرد و هنگامى که تراکم موضوعات پيش مىآمد مثل مسائل حفظ نظام، حفظ مصالح اسلام، حفظ ارواح مسلمين و حفظ مقدسات و در مقابل آنها مسائل مقاومت و مبارزه و نهى از منکر و جهاد با دشمنان و... در اين مواقع حساس ايشان از پشتوانه قوى و عالمى خوددر علم فقه استفاده مىکرد و ديدگاه سياسى خود را تقويت مىکرد واين جز براى يک سياستمدار و فقيه متکامل ممکن نيست به طورى که اين فقاهت تا حدى قوى باشد که بتواند پشتوانه و دافعهاى براى سياست او باشد وهمچنين در سخنان سياسى خود از بعد فقهى استفاده مىکرد، نخست سعى مىکرد سخنران سياسى را که از او صادر مىشد از نظر فقهى نيز ويرايش کند و در اين مورد جا دارد تحقيقات و مطالعات پيشرفتهاى بر بيانات ايشان(ره) صورت گيرد. هميشه سعى داشت که کارها و گفتههاى خود را به شکل نوشتههايى دقيق و با موضوعات محدود درآورد و سعى داشت اين بيانات- و حتى سخنانى که در گفتگوهاى خبرى و کنفرانسهاى مطبوعاتى داشت- را از نظر شرعى ويرايش کند وهيچگاه در مقابل فشارو مبارزات همکارى و عقبنشينى نکرده به هيچوجه شکست نمىخورد و در موضعگيرىهاى سياسى و بيانات خود افراط نمىکرد واما بعد ديگر شخصيت ايشان اين بود که سياستشان پشتوانه فقهشان بود. شهيدآيتاللهمحمدباقر حکيم(رحمه الله) قادر بود تصاوير فقهى فوقالعادهاى را در مورد موضوعات دينى سياسى ودينى تاريخى ارائه دهد واين قدرت او از تجربه سياسى وتجربه برخورد با اقشار مختلف مردم وعلم به طبيعت جامعه و تغييرات آن نشات مىگرفت و روشن است که اين امور جز براى کسى که چنين تجربه گرانبهايى از جامعه دارد ممکن نيست. در مورد متونى که مشکلات جامعه را حل مىکند مثالى برايتان مىزنم:يک نظر مشترک وجود دارد مبنى بر اينکه نمىتوان به همه احاديث اهل بيت(ع) عمل کرد زيرا برخى از آنها طبق قاعده تقيه گفته شده و صدور اين کلام بدون اراده و خواست واقعى بوده است، اين موضوع امرى است شناخته شده و معروف که دلايل نقلى زيادى نيز در اثبات آن وجود دارد. در بين فقها نيز معروف است که تقيه در زمان حاکم ظالم آن زمانها به کار مىرفته و حاکم ظالم دولتهاى بنى اميه و بنىعباس وامثال آنهاست امااينکه درون يک جو اسلامى يک گروه سياسى باعث تهديد و تشنج و تجاوز به امت اسلام و خط حقيقى اهل بيت(ع) شود واين امر باعث اختلاف و چندگروهى گردد، اين موضوع مهمى است که بيشتر علما و فقها به آن اشارهاى نکردهاند زيرا در اين شرايط قرارنگرفتند و با اين مشکل مواجه نشدهاند اما شهيدسيدمحمدباقر حکيم(ره) دربحث جهاد که تاکنون چاپ نشده است و هنگامى که در مورد متون مربوط به مقابله با حکام ظالم صحبت مىکرد نظرشان که برگرفته از قرائن داخلى واستنباط کلى است اين بود که تقيه مذکور در مقابل دولتهاى ظالم مثل دولت اموى و يا عباسى نبود بلکه در مقابل گروه زيدى بود زيرا آنان اعتقاد داشتند که امامت و ولايت حق کسى است که با شمشير قيام کند واين نمونهاى است از يک گروه مخالف دولت اسلامى و ظالم واين فکر و ايده و گروه در بيشتر اوقات مانع بيان حقايق توسط ائمه اطهار مىشد. زيرا در صورت اقدام آنان به اين کار مشکلاتى در داخل جامعه بخصوص شيعه منسوب به اهل بيت(ع)پيش مىآمد.
اما اين نظر دقيق و موشکافانه به دست نمىآمد مگر با سختکوشىهاى شهيد آيتالله حکيم(ره) چرا که ايشان از جهت بسيارى از نيروهاى انقلابى عراق آزار مىديدند وهيچگاه حقايق را برملا نمىکردند نه به خاطر عدم صحت آنان بلکه اين کار صف متحد مقابله با صدام را در هم مىکوبيد اين فهم وتجربه سياسى باعث شد استنباط فقهى ايشان به سطح بسيار بالايى برسد و به نظر من همه واقفيم که درک جامعه و عمل سياسى انسان را آماده مىکند که متون فقهى و غيره را به بهترين نحو بفهمد و مطمئنا فردى که دور از جامعه در يک کتابخانه در را به روى خود بسته و تحقيق مىکند چنين قدرتى نخواهد داشت.
متن ذيل بخشى از گفتگويى است که با حجتالاسلام والمسلمين سيد حسين حکيم فرزند شهيد سيدعلاالدين حکيم و برادرزاده شهيد سيدمحمدباقر حکيم انجام شده است. سيدحسين حکيم سالها در زندان رژيم بعث بود و توانست در 8 سال اسارت از محضر حضرت آيتالله سيدسعيد حکيم و عالمان ديگرى که در زندان بودند بهره گيرد وامروز يکى از اساتيد حوزه علميه و موسس حوزه علميه امام کاظم(ع) مىباشند. فقه سياسى درانديشه شهيد حکيم موضوعى است که درباره آن با ايشان به بحث نشستيم. با هم اين گفتگو را مىخوانيم. شهيدآيتاللهمحمدباقر حکيم(رحمه الله) قادر بود تصاوير فقهى فوقالعادهاى را در مورد موضوعات دينى سياسى ودينى تاريخى ارائه دهد واين قدرت او از تجربه سياسى وتجربه برخورد با اقشار مختلف مردم وعلم به طبيعت جامعه و تغييرات آن نشات مىگرفت
در ابتدا در خصوص ابعاد علمي، دينى و سياسى شخصيت شهيد آيتالله سيدمحمدباقر حکيم(ره) براى ماصحبت کنيد
درباره شهيد آيتالله سيدمحمدباقر حکيم(ره) که يکى از بزرگترين نمادهاى قيام عليه دشمنان است امت اسلامى و شيعيان اهل بيت(ع) و حوزه علميه- همراه تمامى موسسات وابسته بخصوص در عراق- به شمار مىرود. چون عراق صفات منحصر به فردى در بين کشورهاى اسلامى دارد که مهمترين آنها عبارتند از: وجود مراقد مقدس ائمه اهل بيت(ع) و ميليونها انسان مظلوم که مورد تهاجم وحشيانه دشمنان اسلام و مسلمين و بخصوص دشمنان اهل بيت(ع) قرارگرفتهاند و همچنين وجودحوزههاى علميه بخصوص حوزه علميه نجف اشرف که مرجعيت دينى شيعه را به وسيله مراجع موجود در نجف و علما و مبلغانى که در اين مرحله نقش مهمى در عراق ايفا مىکنند بر عهده دارد. شهيد آيتالله سيدمحمدباقر حکيم(ره) يکى از مهمترين نقاط ارتباط اين مسائل با هم بود و نقطه اتصال روحانيت و مرجعيت با سياست- که متصدى امور عامه مردم است- با فرهنگ ايثار و شهادت بود. چون او يادگار شهدا و حامل پيام آنان بود. شهدايى مثل استاد بزرگوارش شهيد محمدباقر صدر و برادرانش و خانوادهاش و هم درسهايش، شهدايى که پيرو او بودند شهداى مجاهدى که با راه و روش و بر طريقت او پرورش يافتند و با همه اين موارد ايشان سعى مىکرد اعتدال را رعايت کرده و شرايط عراق وامت اسلامى در اين مقطع زمانى حساس را دريابد لذا هميشه کمترين حد ايثار- نمىگويم بالاترين زيرا هيچگاه بالاترين و بهترين وجود ندارد- را مبذول مىداشت و تا آنجا که امکان داشت نتايج و پيشرفتهاى مهمى به دست آورد.از مشخصههاى مهم شخصيت علمى شهيد آيتالله حکيم احاطه و تسلطشان بر علوم متعدد بود. ايشان علاوه بر تخصص در تفسير قرآن و ديگر علوم قرآنى و شهرت تاليفات عديده ايشان در اين مورد فقيه و محقق واصولى خبرهاى در تاريخ اهل بيت(ع) و همزمان پژوهشگرى در تاريخ اديان الهى بود و در همين زمينه بحثها و سخنان مفصلى در خصوص دين اسلام و جايگاه آن نسبت به ديگر اديان الهى دارد. مضاف بر اينکه اطلاعات دقيقى از چالشها و اوضاع معاصر که در حال حاضر به صورت سريعى در حال تغييرات در دست داشت و به عبارت ديگر ايشان ضمن احاطه و قدرت خود در مسائل علمى اسلامى و اسلامى محض همزمان متوجه حال و وضعيت کنونى دنيا بود و اين نمونه وضعيت آرمانى و متکامل عالم دينى است. زيرا نقش يک عالم اين است که اسلام را با توجه به زندگى معاصر به مردم بفهماند و صرف فهم اسلام و يا درک وضعيت حال براى او کافى نيست، زيرا وظيفه او علم به حال نيست ولى چون فهميدن و فهماندن اسلام از وظايف او به شمار مىرود، خود را ملزم مىداند که وضع معاصر را نيز دقيقا بداند و در اين صورت است که توان پيدا خواهد کرد و زندگى مردم معاصر خود را به سوى اهداف الهى و آسمانى سوق دهد.
شهيد آيتالله حکيم چگونه توانست فقه و سياست را با هم جمع کند که هم فقيه مبرز شناخته شود و هم مرجع سياسي؛ در اين باره نيز توضيح دهيد
در حقيقت فقه ايشان پشتوانه سياست و سياستشان پشتوانه فقه ايشان بود و هر دوى اين تفکرات احتياج به توضيح بيشترى دارد. اما در مورد اينکه فقه ايشان پشتوانه سياستشان بود، هميشه ما شاهد بوديم که در تحليلات سياسي- که شايد اولين قدم در سياست باشد و مىتوان آن را مقدمه علم سياست دانست- بسيارى اوقات از معلومات فقهى خود استفاده مىکرد، براى مثال شهيد آيتالله حکيم(ره) در مورد اخبار سياسى که به ايشان مىرسيد، تاکيد زيادى بر شناخت مصدرى داشت که خبر از آن دريافت شده مثلا مردم درباره مصدر فلان خبر پرسش مىکنند و به آنها گفته مىشود مصدر آن “شبکه الجزيره” است.يا به گفته خود ايشان کسى که خبرى را از “شبکه مونتى کارلو” مىشنود نبايد به آن اکتفا کند بلکه بايد ببيند مبدا خبر که بوده، سپس بررسى کند که جهت سياسى ناقل خبردرموردآن چگونه است و آيا دلايل سياسى براى تغيير خبر و يا نقل ناقص آن- و نه به صورت کامل- وجود دارد؟و همچنين از نظرات فقهى و قدرت منطقش براى جمع بين اخبار استفاده مىکرد، در اين موردبين متخصصان درعلم فقه معروف است که يکى از تمرينات و توانايىهاى مهم در امر استنباط فقهى جمع بين رواياتى است که در نظر اول متضاد به نظر مىرسند. با توجه به اين موضوع چگونه مىتوان متون و مفاهيم کتاب را جمع کرد و به صورتى که کتاب با کتاب وسنت با سنت و کتاب با سنت و سنت با کتاب تفسير شود؟ لذا نتيجهگيرى نهايى از متون شرعى براى رسيدن فقيه به يک نظر متکامل مشکلترين امر در علم فقه است. آيتالله شهيد سيدمحمدباقرحکيم(ره) در تحليلات سياسى اخبار از تجربه فقهى خوداستفاده مىکرد و نه فقط در اين مورد بلکه در انتخاب ديدگاهها و موضعگيرىهاى خود بيشتر به آراى شخصى اعتماد مىکرد و هنگامى که تراکم موضوعات پيش مىآمد مثل مسائل حفظ نظام، حفظ مصالح اسلام، حفظ ارواح مسلمين و حفظ مقدسات و در مقابل آنها مسائل مقاومت و مبارزه و نهى از منکر و جهاد با دشمنان و... در اين مواقع حساس ايشان از پشتوانه قوى و عالمى خوددر علم فقه استفاده مىکرد و ديدگاه سياسى خود را تقويت مىکرد واين جز براى يک سياستمدار و فقيه متکامل ممکن نيست به طورى که اين فقاهت تا حدى قوى باشد که بتواند پشتوانه و دافعهاى براى سياست او باشد وهمچنين در سخنان سياسى خود از بعد فقهى استفاده مىکرد، نخست سعى مىکرد سخنران سياسى را که از او صادر مىشد از نظر فقهى نيز ويرايش کند و در اين مورد جا دارد تحقيقات و مطالعات پيشرفتهاى بر بيانات ايشان(ره) صورت گيرد. هميشه سعى داشت که کارها و گفتههاى خود را به شکل نوشتههايى دقيق و با موضوعات محدود درآورد و سعى داشت اين بيانات- و حتى سخنانى که در گفتگوهاى خبرى و کنفرانسهاى مطبوعاتى داشت- را از نظر شرعى ويرايش کند وهيچگاه در مقابل فشارو مبارزات همکارى و عقبنشينى نکرده به هيچوجه شکست نمىخورد و در موضعگيرىهاى سياسى و بيانات خود افراط نمىکرد واما بعد ديگر شخصيت ايشان اين بود که سياستشان پشتوانه فقهشان بود. شهيدآيتاللهمحمدباقر حکيم(رحمه الله) قادر بود تصاوير فقهى فوقالعادهاى را در مورد موضوعات دينى سياسى ودينى تاريخى ارائه دهد واين قدرت او از تجربه سياسى وتجربه برخورد با اقشار مختلف مردم وعلم به طبيعت جامعه و تغييرات آن نشات مىگرفت و روشن است که اين امور جز براى کسى که چنين تجربه گرانبهايى از جامعه دارد ممکن نيست. در مورد متونى که مشکلات جامعه را حل مىکند مثالى برايتان مىزنم:يک نظر مشترک وجود دارد مبنى بر اينکه نمىتوان به همه احاديث اهل بيت(ع) عمل کرد زيرا برخى از آنها طبق قاعده تقيه گفته شده و صدور اين کلام بدون اراده و خواست واقعى بوده است، اين موضوع امرى است شناخته شده و معروف که دلايل نقلى زيادى نيز در اثبات آن وجود دارد. در بين فقها نيز معروف است که تقيه در زمان حاکم ظالم آن زمانها به کار مىرفته و حاکم ظالم دولتهاى بنى اميه و بنىعباس وامثال آنهاست امااينکه درون يک جو اسلامى يک گروه سياسى باعث تهديد و تشنج و تجاوز به امت اسلام و خط حقيقى اهل بيت(ع) شود واين امر باعث اختلاف و چندگروهى گردد، اين موضوع مهمى است که بيشتر علما و فقها به آن اشارهاى نکردهاند زيرا در اين شرايط قرارنگرفتند و با اين مشکل مواجه نشدهاند اما شهيدسيدمحمدباقر حکيم(ره) دربحث جهاد که تاکنون چاپ نشده است و هنگامى که در مورد متون مربوط به مقابله با حکام ظالم صحبت مىکرد نظرشان که برگرفته از قرائن داخلى واستنباط کلى است اين بود که تقيه مذکور در مقابل دولتهاى ظالم مثل دولت اموى و يا عباسى نبود بلکه در مقابل گروه زيدى بود زيرا آنان اعتقاد داشتند که امامت و ولايت حق کسى است که با شمشير قيام کند واين نمونهاى است از يک گروه مخالف دولت اسلامى و ظالم واين فکر و ايده و گروه در بيشتر اوقات مانع بيان حقايق توسط ائمه اطهار مىشد. زيرا در صورت اقدام آنان به اين کار مشکلاتى در داخل جامعه بخصوص شيعه منسوب به اهل بيت(ع)پيش مىآمد.
اما اين نظر دقيق و موشکافانه به دست نمىآمد مگر با سختکوشىهاى شهيد آيتالله حکيم(ره) چرا که ايشان از جهت بسيارى از نيروهاى انقلابى عراق آزار مىديدند وهيچگاه حقايق را برملا نمىکردند نه به خاطر عدم صحت آنان بلکه اين کار صف متحد مقابله با صدام را در هم مىکوبيد اين فهم وتجربه سياسى باعث شد استنباط فقهى ايشان به سطح بسيار بالايى برسد و به نظر من همه واقفيم که درک جامعه و عمل سياسى انسان را آماده مىکند که متون فقهى و غيره را به بهترين نحو بفهمد و مطمئنا فردى که دور از جامعه در يک کتابخانه در را به روى خود بسته و تحقيق مىکند چنين قدرتى نخواهد داشت.