شکيل شدن و انفجار فرهنگي

متن زير که چکيده اي است از کتاب «بدن ها »نوشته سوزي اورباخ ،به موضوع بسيار مهم و مبتلا به بسياري از جوامع امروز مي پردازد .آگهي هاي تجاري فزاينده اي که از هر طرف ،افراد جامعه را در هر سن و موقعيت اجتماعي زير بمباران خود گرفته اند ،چه تأثيري بر روان و نگرش آنها دارند ؟ اين آگهي ها و شرکت هاي سفارش دهنده که داشتن
سه‌شنبه، 9 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکيل شدن و انفجار فرهنگي

شکيل شدن و انفجار فرهنگي
شکيل شدن و انفجار فرهنگي


 

نويسنده:سوزي اورباخ (1)




 

ما در ميانه يک انفجار فرهنگي به سر مي بريم که با «شکيل شدن » بدن پيوند دارد
 

چکيده :
 

متن زير که چکيده اي است از کتاب «بدن ها »نوشته سوزي اورباخ ،به موضوع بسيار مهم و مبتلا به بسياري از جوامع امروز مي پردازد .آگهي هاي تجاري فزاينده اي که از هر طرف ،افراد جامعه را در هر سن و موقعيت اجتماعي زير بمباران خود گرفته اند ،چه تأثيري بر روان و نگرش آنها دارند ؟ اين آگهي ها و شرکت هاي سفارش دهنده که داشتن بدن هايي زيبا و شکيل را به همگان نويد مي دهند نگرش و قضاوت مردم را نسبت به بدن هاي خود تغيير داده و يک نارضايتي هميشگي از وضعيت جسماني خود را در آنها دامن مي زنند نارضايتي آزار دهنده اي که سرانجام فرد را به سمت مصرف فرآورده ها و روش هاي تبليغي اين شرکت ها سوق مي دهد .
هر روزه ايميل من مثل بيشتر مردم پر مي شود از دعوت هايي که براي حجيم کردن اندازه آلت مردانه يا سينه ها ،خريد لذت و يا امتحان آخرين نسخه هاي گياهي يا شيميايي بايد کاهش وزن از من به عمل آمده است .اين پيشنهادها فيلتر آنتي اسپم وصفحات علمي پرطرفدار را نيز دور زده اند همان طور که با زياد کردن توده بدني يا حجم مغز و شيوه ها جديد باز توليد ، زيست شناسي متعارف را دور مي زنند ،در همين احوال ،دختران جوان مي توانند به وب سايت «ميس بيمبو» بروند يک عروسک مجازي را خلق کنند و آن را با
قرص هاي رژيمي لاغر و نحيف نگه دارند و برايش سينه هاي پيوندي بگذارند و از آن چروک برداري کنند . آنها با خواندن مجلاتي که تک تک صفحات آنها چشم اندازي را به نمايش مي گذارند که تا همين ده سال قبل هم اين قدرت را داشتند تا هراس را در ما برانگيزانند ، آنها نوجواناني پرورش مي دهند که رؤياي ران ها ،بيني يا سينه هاي جديدي را در سر مي پرورانند .تا همين ده سال قبل ، ما از مشاهده مدل هايي اسکلتي که بازماندگان قربانيان قحطي به نظر مي آمدند ،جا مي خورديم . همزمان اعلاميه هاي دولتي به طرزي ترسناک ،بروز يک اپيدمي چاقي را هشدار مي دهند .تمام اين پديده ها فرياد مي زنند که بدن شما وسيله اي است که بايد آن را تعمير ،بازسازي و تقويت کرد .
به ما بپيونديد ،لذت ببريد و شما هم جزئي از آن باشيد !
من به عنوان يک روان درمان گرا و روان تحليل گر ،تأثيرات اين فراخوان ها را بر مردم بايد تغيير شکل بدن ،ايجاد تغييرات مکمل زيبايي و «بي نقص شدن »ها در اتاق مشاوره خود شاهد هستم . مردم ضرورتاً با مشکلات بدني خاص نزد من نمي آيند ،اما اين طور به نظر مي رسد که مخمصه ها و کشمکش هاي عاطفي آنها و دغدغه هايشان نسبت به بدن خود ،تقريباً هميشه با روان آنها در آميخته است .انگار که تعريف کردن داستاني که درآن عدم رضايت از وضعيت بدني شان محور آن است ،چيزي کاملاً معمول و عادي باشد . مثل بسياري از ما ، افرادي که با آنها کار مي کنم ، آرزو دارند بدن خود را از راه هايي کوتاه و دراماتيک تغيير شکل دهند .آنها همه تقصيرات را متوجه بدنشان مي دانند و مي گويند که اصلاح بدنشان باعث مي شود که احساس بهتري داشته باشند و بهتر خود را در کنترل داشته باشند .مثل اکثر ما ،آنها دوست ندارند اعتقاد داشته باشند که ما همگي به شدت متأثر از فشارهاي بيروني هستيم و شايد از چنين ايده اي بيزار باشند .ما چه دنباله رو مد يا گرايش هاي موجود در زمينه سلامتي باشيم چه نباشيم ،اين را بديهي مي دانيم که اگر از نظر خودمان خوب به نظر برسيم ،احساس بهتري خواهيم داشت . با اين حال ،فشار شديدي از ناحيه بيرون بر ما وارد مي آيد و رابطه جديد و معمولاً نارضايتمندانه اي را بين ما و بدنمان ايجاد مي کند .
اين حس که ديگر لازم نيست بيولوژي تعيين کننده سرنوشت ما باشد ،در حال باز کردن جايي براي خود است .در نتيجه اين حس مقرر مي کند هر کجا يک مشکل (فرضي ) جسماني بدني وجود داشته باشد ،يک راه حل براي آن مشکل نيز مي توان يافت . تمايل نسبت به داشتن بدني بي نقص از يک سو و باور نسبت به اين ايده که ما بايد براي حل مشکل ، به بهبود وضعيت بدن خود تن دهيم از سوي ديگر ، باعث اغراق در مشکل شده و در وضعيتي که امروز شاهد هستيم ،نقش داشته است .
هرچه که پيشتر مي رويم ،بدن هايمان را به عنوان اشيايي تجربه مي کنيم که بايد آن را تعمير و روي آن کار کرد . مردان هدف محصولات استروئيدي ، داروي تقويتي جنسي و رژيم خاص عضله قرار دارند . در مورد بدن هاي کودکان تهيه مي کنند که با کمک فن آوري هاي ديجيتالي بهبود يافته و لبخندهايشان را اصلاح مي کنند ، شکاف هايي را بين دندان ايجاد يا آنها را حذف مي کنند ، زانوهايي را که گوشت بچگي از آنها آويزان است صاف مي کنند و بر لب دختران کوچولو ، لبخندهايي را مي نشانند که بر چهره عروسک هاي چيني مي بينيم . نشاني هاي اينترنتي اين شعبده بازان ،هيچ حس کنايه آميزي را به انسان منتقل نمي کنند ،چرا که آنها معتقدند ،عکس هاي بهبود يافته ، نسخه اي از زيبايي طبيعي هستند ، چيزي واقعي .به معرض نمايش گذاشتن بدن با هر روش و «جذاب » نشان دادن آن ، به عنوان چيزي عرضه مي شود که سرگرم کننده و مطلوب و به سادگي در دسترس است .
داشتن بدن زيبا باهدف رسيدن به بي نقصي ،دموکراتيزه نيز شده است : داشتن بدن بي نقص ، اغواگرانه به گونه اي مطرح مي شود که براي همه کس ، در هر کشوري و با هر وضعيت اقتصادي در دسترس است . داشتن بدن بي نقص با بوق و کرنا به عنوان راهي براي تشخيص در دنياي امروز ما اعلام مي شود . نارضايتمندانه بايد گفت که اين فراخوان دموکراتيک به زيبايي ،در حالي که تصاوير و نشان هايي از سبک هاي مختلف جهاني که لب ها و چشم هاي افراد جوان و نه چندان جوان را نشانه رفته اند ،دارد شکلي همگن کننده به خود مي گيرد .اگر چه برخي از افراد ممکن است قادر به انتخاب کردن اين راه و پاي گذاشتن
شادمانه در آن باشند ، اما تعداد زيادتري توانايي انجام اين کار را ندارند .با اينکه دامنه اين ايده دموکراتيک هنوز به نوسانات زيبا شناسانه کشيده نشده است ،در عوض در طول چند دهه گذشته ،زيبايي شناسي به شکلي تناقض آميز محدودتر شده است . زيبا شناسي زار و نزار پسندي که حکم مي کند مردان عضلاني باشند و زنان داراي پستان هايي به غايت درشت ،کساني را مي آزارد که آن را ندارند و افراد با انجام کارهايي براي متناسب شدن ، مي توانند يک ناامني غم انگيز را نسبت به بدن هاي خود در خود به وجود آورند .
بسياري از افراد را يک بي تابي و مواظبت هميشگي ، از لحظه اي که بيدار مي شوند تا زماني که به خواب مي روند ،فرا گرفته است .بدن آنها در حال ارسال علامت هشدارجدي است . نگراني به يک هنجار تبديل شده است . در شرايطي ديگر ، اين اضطراب را يک بيماري مي ناميم و با مشاهده رنج و عذاب شديد که مي کشيم ،قطعاً آن را چيزي اپيدميک مي دانيم . خودهاي ما شديداً مبتلاي به اشتغال هاي ذهني نسبت به بدن خود شده اند و به خصوص دختران و زنان چنان به استعمار آن در آمده اند که اين اشتغال فکري تقريباً به طبيعت ثانوي و نامرئي آنان تبديل شده است .با اين حال اگر نگاه کنيم ، مي بينيم که اشتغال ذهني داشتن نسبت به بدن خود ، اين ظرفيت را دارد که به شکلي آزار دهنده بر تقريباً کل زندگي ما ، از کودکي تا سالخوردگي تأثير بگذارد .امروزه محوريت ميل و اشتياق پسران جوان به چشم و هم چشمي کردن با چابکي يک ورزشکار ،بر اين آرزو متمرکز است که بدنشان شبيه آنها شود . دختران از سني قريب چهار سالگي ، نسبت به بدنشان به نوعي خود آگاهي مي رسند و جلوي آينه ژست هاي سکسي مي گيرند که بيش از آنکه جذاب باشد ، پشت آدم را به مور مور مي اندازند و در همين حال ، تعداد بيشتري از زناني که در خانه هاي سالمندان به سر مي برند ،نشانه هايي از ناهنجاري هاي دراز مدت را از خود نشان مي دهند .تعداد اندکي خواهند گفت که اين قبيل نگراني ها فقط زاييده فشارهاي بيروني هستند .ما آرزوي داشتن بدن هايي بي نقص تر را به عنوان آرزوي خودمان تجربه مي کنيم ،با اين حال جدا کردن نحوه نگرش به بدن ها ،صحبت و نوشتن از آنها و تأثيري که برادراک شخصي ما از بدن هاي خودمان و بدن ديگران مي گذارند ،دشوار است . به طور خلاصه ،اين تمرکزي که امروزه شاهد هستيم وباعث شده است که ديگر به بدن خود به عنوان چيزي که به خودي خود امن يا معمولي است ،نگاه نکنيم .
بدن به نقطه ثقل جديدي چه در زندگي زنان و چه مردان تبديل شده است .
سخن سرايي هاي جديد که درباره سم زدايي ، تمرينات کاهش وزن ،مسواک زدن ،شست وشو شو و پاکيزه کردن بدن عرضه مي شود ،باعث شده اند تا همواره مواظب باشيم و آنچه را که به بدنمان مربوط مي شود برآورده سازيم . آنهايي که قبلاً توجه اندکي نسبت به مد يا سلامتي داشتند ، اکنون خود را درگير تلاش هايي مي بينند که هدف آنها بذل حداکثر تلاش براي بر عهده گرفتن مسئوليت و تندرستي خود است .اکنون فرد مسئول بدن خود است . و بر اساس بدنش مورد قضاوت قرار مي گيرد .«مراقبت از خود » به يک ارزش اخلاقي تبديل شده است . بدن در حال تبديل شدن به پروژه اي شبيه به يک پروژه شخصي ارزشمند است .
کساني که درباره مختصات زيبايي و جسم سالم قلم مي زنند ،حجم بي پاياني از ستون هاي رزونامه ها را با توصيه هايي پر مي کنند که موضوع آنها چگونگي مراقبت از خودمان است. برنامه هاي تلويزيوني بر ضرورت و اولويت اخلاقي بذل توجه نسبت به سلامت و زيبايي فردي تمرکز دارند .سياست مداران ما را تشويق مي کنند تا مسئوليت شخصي خود را بر عهده بگيريم . در همين احوال ،جهان بصري ما انباشته شده است از تصاويري که در آنها بدن و اندام هاي بدن به طرقي نشان داده مي شوند که از نظر هنري اين حس را منتقل مي کنند که بدون شک بدن هاي ما به تغيير شکل وروز آمد شدن نياز دارند .اشتغال ذهني نسبت به لاغري و زيبايي که سال هاست ذهن ما را فرسوده است ، اخيراً به يک دل مشغولي ديگر پيوند خورده است :افزايش نرخ چاقي .تعداد شرکت هاي رژيم غذايي به شدت در حال افزايش هستند و در ميان آنها يک تازه وارد نيز ديده مي شود .«نوتري سيستم » که سود خود را از يک ميليون دلار در سال 2004به هشتاد و پنج ميليون دلاري در دو سال گذشته رسانده است .اين شرکت ، توانسته است در فهرست شرکت هاي سريعاً در حال رشد مجله «فورچون »رتبه پانصد را به خود اختصاص دهد . باشگاه ها و مکان هاي سلامتي بيشتري پيوسته گشايش مي يابند . پيوسته مواد غذايي جديدي ابداع مي شود . تيراژ مجلاتي که تمام هم و غم خود را وقف وزن ،شکل و سلامتي کرده اند . دائماً افزايش مي يابد .يک ميل لجام گسيخته براي شکل دهي دوباره بدن را در همه جا شاهد هستيم .روش هاي جراحي زيبايي که بخش عمده اي از صفحات تلويزيون ها و بودجه ما را به اشغال خود
در آورده اند (با نرخ رشدي يک ميليارد دلاري در سال ) تلويحاً اشاره دارند که شکل دهي دوباره و تغيير شکل بدن کاري ساده و نوعي بيان خود ارزشي است . در رأس اينها بايد به اشتغال ذهني جديدي اشاره کرد که به تازگي باب شده است . زنان جوان بايد مصارف آتي ،تخمک خود را منجمد مي کنند .به اي وي اف در سنيني پايين تر از هميشه دسترسي يافته اند و يک پديده جديد ،يعني انسان ترانس جنسي (transgendered)در حال باز توليد است .
سرميه سالاري ما را به فلاخن خود از گردونه قرن ها بيرون انداخته است . اکنون تولد ، بيماري و سالخوردگي اگر چه بخشي از چرخه زندگي عادي هستند . اما رويدادهايي به شمار مي روند که مي توان با تلاش فردي و به کمک پيشرفت هاي پزشکي و روش هاي جراحي موجود ،جلوي آنها را گرفت يا مسير آنها را تغيير داد .بدن ما به عنوان چيزي که توليد شخصي خود ماست ،مورد قضاوت قرار مي گيرد . ما مي توانيم آن را از طريق مهارت هاي فردي ،از طريق مسيرهاي ناتور اليستي فرآورده هاي بيوارگانيک يا از طريق آميزه اي از اينها ،به مد دلخواه خود در آوريم . اما وسيله هرچه باشد بدن ما کارت برنده ماست که در نتيجه سخت کوشي يا مواظبت يا بر عکس ،قصور و کاهلي خود به دست آورده ايم .زماني بود که کارگري را که کار بدني مي کرد ، به سادگي مي توانستيم از روي آفتاب سوختگي و ماهيچه هايش شناسايي کنيم .اکنون اين بدن ها متعلق به مردم طبقه متوسط است که نشان مي دهد ،با تلاش در باشگاه ،از طريق يوگا يا يکي ديگر از راه هاي متعدد تمرينات جسماني به چنين بدني دست يافته اند ؛ روش هايي که هدف آنها به نمايش گذاشتن چيزي است که فرد از طريق تمرينات سخت کوشانه به آن دست يافته است .اين امر بيشتر در مورد جوانان صدق مي کند. کاربران سايت هاي شبکه سازي اجتماعي ،معمولاً تصاويري را از افرادي بد قواره به اين سايت ها ارسال مي کنند و يادداشت هاي ناجوري را نيز براي ملامت آن افراد ،با آنها همراه مي کنند . رشد هوچي بازي هاي اجتماعي درباره بدن ،با انتشار تصاويري در سراسر شبکه اينترنت همراه شده است .
امروزه فشارآگهي هاي تجاري ،باعث گرامي داشت و ترويج مارک صنايعي شده اند که سود خود را از راه بي ثبات کردن بدن هايي به دست مي آورند که در اواخر دوران مدرن به سر مي برند . آنها احساسات پيشين ما را نسبت به درکي که
از بدن خود داشته ايم ،از بين برده اند .بدن هاي ما ديگر چيزي را نمي سازند .در غرب روبات ها ،تجهيزات کشاورزي مکانيزه ،کالاهاي از پيش آماده شده ، از مواد غذايي گرفته تا سازه هاي ساختماني ،حمل و نقل موتوري ، امکانات رفاهي همراه با فن آوري برتر و از اين قبيل ،جايگزين اکثر فعاليت ها و کارهاي جسماني معمولي شده اند . همچنين ما به تعمير وسايل خود نيز ديگر تمايلي نداريم . به اين دليل که شيوه هاي توليد انبوه ، جايگزيني آنها را برايمان ارزان تر تمام مي کنند . روابط ما با امور و کارهاي جسماني عوض شده است .زماني بود که بدن هاي مردم طبقه متوسط را کارهاي جسماني سنگين و عضله ساز شکل مي داد ، اما اکنون مشاغل با درآمدهاي پايين در صنعت خدمات و مشاغل رايانه محوري که عمده افراد اين طبقه به آنها اشتغال دارند . جايي را براي چنين شاخص هاي جسماني باقي نگذاشته اند .در واقع ،بسياري از ما بايد در طول روز يا هنگام کار ، براي تحرک داشتن تلاش کنيم . طبقات تنبل (که کار جسماني در زندگي آنها جايي ندارد ) براي روز آمد و دموکرانيزه کردن يک عادت رفتاري ، خود را شاخص تفريح و اجتماعي بودن نشان مي دهند و از ما نيز براي تقبل اين فعاليت دعوت مي کنند .در نتيجه مي توانيم وقوع چيزي جديد را ناظر باشيم . بدن هاي ما در حال تبديل شدن به شکلي از کار هستند . بدن از وسيله اي براي توليد ،به چيزي تبديل شده است که بايد خود آن را نتيجه توليد دانست .

پی نوشت ها :
 

1-Susie Orbach ،نويسنده «بدن ها»و يکي از تأسيس کنندگان «مرکز درماني زنان»در لندن و نيويورک است.او که قبلاً ستون نويس گاردين بوده ،به مدت ده سال در «مدرسه اقتصاد لندن»استاد مدعو بوده و گرداننده سايت www.any .body .orgاست .همچنين او نويسنده کتاب هاي «خوردن»«ناممکني سکس »و کتاب پر فروش «چاقي يک موضوع فمينيستي است»مي باشد .او سخنراني هاي زيادي را در سطح جهان ترتيب داده است.
منبع :www.alternet.org
 

منبع:نشريه سياحت غرب ،شماره 71



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط